ماجرای اختلاف خانواده هوشنگ ابتهاج بر سر انتقال پیکر وی به ایران چیست؟

ماجرای اختلاف خانواده هوشنگ ابتهاج بر سر انتقال پیکر وی به ایران چیست؟

با گذشت بیش از ۱۰ روز از درگذشت هوشنگ ابتهاج در کشور آلمان، در حالی که قرار بود مراسم خاکسپاری این شاعر نامدار ایرانی روز جمعه ۲۸ مرداد در ایران برگزار شود، بروز اختلافات خانوادگی مانع از انتقال پیکر وی به کشور شده است.

امیرهوشنگ ابتهاج متخلص به ه. ا. سایه، که مدتی بود به دلیل نارسایی کلیوی در بیمارستانی در شهر کلن آلمان بستری و تحت درمان بود، روز ۱۹ مرداد ماه امسال در سن ۹۴ سالگی در آنجا درگذشت.

پس از درگذشت ابتهاج، رضا حمیدی، دبیر اسبق جشنواره شعر فجر در گفتگویی اظهار کرد که ابتهاج دوست داشت در کنار درخت معروف ارغوان در خانه ی سابق خود در حوالی خیابان فردوسی ِ تهران به خاک سپرده شود.

حمیدی در اینباره گفت: «مرحوم هوشنگ ابتهاج این اواخر می‌گفت “دلم می‌خواهد کنار درخت ارغوانم دفن شوم”. او اواخر عمر به نزدیکانش و دخترش یلدا بارها گفته بود مایل است در ایران و در کنار درخت ارغوان به خاک سپرده شود. دخترش یلدا در حال پیگیری انتقال پیکر ابتهاج به ایران است و در این زمینه با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رایزنی می‌کند. ابتهاج متعلق به مردم ایران است و خانواده او دوست دارند پدرشان در وطنش به خاک سپرده شود.»

درخت ارغوان در خانه هوشنگ ابتهاج
خانه هوشنگ ابتهاج پس از درگذشت وی

چند روز بعد اما معلوم شد به دلیل آنکه خانه ی سابق هوشنگ ابتهاج به ثبت ملی رسیده، امکان خاکسپاری پیکر وی در کنار درخت ارغوان وجود ندارد.

این خانه که در خیابان انوشیروان، حوالی خیابان فردوسی ِ تهران واقع شده، تا سال ۶۴ ، پیش از مهاجرت هوشنگ ابتهاج به آلمان، محل سکونت وی و خانواده اش بود. در سال ۸۷ ، این خانه به خاطر درخت ارغوان که شعر معروف ابتهاج درباره ی آن سروده شده، در فهرست آثار ملی ثبت شد.

علی دارابی، معاون میراث فرهنگی در خصوص درخواست ها برای هوشنگ ابتهاج در کنار درخت ارغوان در خانه ی محل زندگی‌ اش در تهران، محدودیت و تصریح قانون را مانع به خاک سپردن او در این خانه که ثبت ملی شده دانست.

او در اینباره گفت: «برای ما میان حفظ میراث فرهنگی و مسأله حقوق عامه مردم تکلیف است. درباره هوشنگ ابتهاج شاعر بزرگ ایران که به رحمت خدا رفته، خانه ایشان در تهران ثبت ملی شده است. افراد زیادی از خانواده تا دیگران و حتی افرادی در میراث فرهنگی از ما درخواست کردند سایه در خانه خودش دفن شود، اما با توجه به تصریح قانون و تکلیفی که داریم گفت‌وگویی با خانواده و دیگر درخواست‌کنندگان داشتیم که خوب هم بود و قرار شد تشییع از تهران انجام شود ولی خاکسپاری در رشت باشد. همه ما برای این شاعر بزرگ احترام قائلیم، بعضی افراد از میراث فرهنگی هم خواستند ما این موافقت را داشته باشیم، ولی ما بر حفظ میراث، مُصر هستیم.»

پس از آن، سه شنبه ۲۵ مرداد اعلام شد پیکر هوشنگ ابتهاج ۲۶ مرداد به ایران انتقال می‌ یابد و دختر وی، یلدا ابتهاج نیز در پستی اینستاگرامی اعلام کرد با هماهنگی های انجام‌ شده با وزارت فرهنگ ارشاد مراسم تشییع پیکر پدرش روز ۲۷ مرداد در مقابل تالار وحدت در تهران و مراسم خاکسپاری وی نیز روز ۲۸ مرداد در رشت، شهر محل تولد ابتهاج برگزار خواهد شد.

یلدا ابتهاج

با این حال، از انتشار این خبر چیزی نگذشته بود که یلدا ابتهاج در پستی دیگر اعلام کرد به دلایل پاره‌ ای مشکلات در آلمان انتقال پیکر هوشنگ ابتهاج به ایران به تعویق افتاده است.

روز شنبه ۲۹ مرداد خانه موسیقی ایران اعلام کرد به دنبال شکایت یکی از فرزندان هوشنگ ابتهاج به دستگاه قضایی آلمان، دادستانی این کشور از انتقال پیکر وی به ایران ممانعت کرده است.

بر اساس این خبر، اختلافات جدی میان فرزندان سایه باعث شده انتقال پیکر او به ایران متوقف شود و با توجه به اینکه این ماجرا در حال حاضر در محاکم قضایی آلمان در حال پیگیری است مشخص نیست پیکر این شاعر پرآوازه چه زمانی به کشور منتقل می‌ شود.

همچنین در این خبر آمده، دادستانی آلمان به دلیل شکایت یکی از دختران این شاعر فقید، ضمن ممانعت از انتقال پیکر وی به کشور تصمیم‌گیری در این مورد را به ارائه ی نتایج تحقیقات موکول کرده است. زمان برگزاری دادگاه رسیدگی به شکایت فرزند سایه نیز روز دوشنبه ی این هفته جاری اعلام شد.

روز گذشته، یلدا ابتهاج با انتشار پستی اینستاگرامی این خبر را تأیید کرد. متن یلدا ابتهاج نشان می‌ دهد که او و دو برادرش، کیوان و کاوه با انتقال پیکر پدرشان موافق بوده‌ اند اما دختر دیگر خانواده، آسیا با این موضوع مخالفت کرده است.

یلدا ابتهاج در این پست نوشته است:

تا به امروز، تحسین و اشاعه زیبایی و نیکی، هم تلاش من بوده، هم انگیزه ام. همانطور که «زیبائی» را نمی شود به بند کشید که «پری رو تاب مستوری ندارد» ، زشتی هم سر انجام بر ملا می شود. به روح ما پنجه می کشد، می آزارد و ناامید می‌ کند. پس بگذار آینهٔ زیبایی ها باشیم نه زشتی ها.

به یاد جملهٔ عمیق احسان یارشاطر می افتم: « امیدوارم که نیکی همیشه به چشم تو زیبا بیاید». نیکی را زیبا دیدن، آدمیزادگی است.

و این روزها که ما و شما مردم ایران و جهان زبان پارسی، در غم از دست دادن پدر، شاعر بزرگ ایران که یک قرن در ستایش زیبایی، عدالت و درستی سرود، در سوگ نشسته ایم، متاسفانه شاهد خامی هائی بودیم که بازگشت پیکر او را به وطن تا به امروز به تاخیر انداخته. بی حرمتی به ساحت او و پیکر او که در هر آیین و مرامی ناپسند است بخشودنی نیست، از جانب هر کسی، حتی نزدیکان او، بی حرمتی به مردم ایران است. با اقداماتی که اینجا در آلمان من و برادرانم ( کیوان و کاوه ) انجام داده ایم امید داریم تا در روزهای آینده بتوانیم او را در آخرین سفرش در بازگشت به زادگاهش بین مردمی که دوست شان داشت و برای آنان سرود همراهی کنیم.

با قسمتی از سروده ای از او که سال ۱۳۹۹ در کلن سروده به این انتظار می نشینیم:

گفتم این کیست که پیوسته مرا می‌خواند

خنده زد از بنِ جانم که منم، ایرانم

گفتم ای جان و جهان، چشم و چراغِ دل من

من همان عاشقِ دیرینه جان‌افشانم

به هوایِ تو جهان گردِ سرم می‌گردد

ورنه دور از تو همین سایه سرگردانم

مطالب مرتبط
دیجیاتو
بدون نظر

ورود