۱۰ شخصیت سریال «خاندان اژدها» و شبیه ترین شخصیت به آن ها در «بازی تاج و تخت»

۱۰ شخصیت سریال «خاندان اژدها» و شبیه ترین شخصیت به آن ها در «بازی تاج و تخت»

از آگوست گذشته، سریال خاندان اژدها (House of the Dragon) همه را غافلگیر کرده و طرفداران دنیای بازی تاج و تخت را به وستروس بازگرداند، سریالی که داستان زمامداری تارگرین ها بیش از دویست سال قبل از اتفاقات سریال اورجینال را روایت می کند. بخشی از جذابیت سریال به شخصیت های پیچیده و مسحور کننده سریال باز می گردد که برخی از آن ها به دنبال بزرگ شدن شخصیت ها و پرش های زمانی، در اپیزودهای بعدی با بازیگران جدیدی جایگزین شده اند. تازه ترین اتفاق و بعد از پرشی ۱۰ ساله در داستان سریال بود که اما دو آکری و الیویا کوک نقش های رینیرا تارگرین و آلیسنت هایتاور در بزرگسالی را بر عهده گرفتند.

شخصیت های مشابه در بازی تاج و تخت و خاندان اژدها

با این پرش زمانی، بار دیگر شاهد وحشت و غیرقابل پیش بینی بودن داستان، شخصیت های ملون که به سرعت رنگ عوض می کنند، بازی های سیاسی و رقابت های خونین برای بدست گرفتن قدرت هستیم، همان چیزی که سریال Game of Thrones در به نمایش گذاشتن آن بی نقص بود. برای هر شخصیت هایتاور، تارگرین یا ولاریون در دوران رقص اژدهایان، یک لنیستر، تارگرین یا استارک وجود دارد که آینه ی تمام نمای شخصیت های همدیگر هستند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با معادل شخصیت های خاندان اژدها در سریال بازی تاج و تخت آشنا کنیم.

شخصیت های مشابه در بازی تاج و تخت و خاندان اژدها

لینور ولاریون و لوراس تایرل

در مقایسه با شخصیت های سریال بازی تاج و تخت، تلاش ها و تقلاهای لینور ولاریون شباهت بسیاری به ماجرای شوالیه تایرل ها دارد زیرا هر دوی آن ها رازی شخصی را پنهان می کنند که در جامعه و فضای دینی آن تابوی مطلق است. لینور فرزند لرد کورلیس و رینیس ولاریون است و در اپیزودی به شدت احساسی با رینیرا تارگرین ازدواج می کند و به ملازم آینده ملکه تبدیل می شود. در سریال بازی تاج و تخت، لوراس نوه بانو اولنا تایرل و برادر ملکه مارجری تایرل است. رابطه او با خواهرش کاملاً مشابه رابطه بین لینور و رینیرا است. آن ها دست به کارها و رفتارهایی تابو زده و تلاش می کنند به هر قیمتی رازهای خود را پنهان نگه دارند در شرایطی که باید تظاهر کنند هنجارهای وستروسی را دنبال می کنند. اگر چه لینور با مرگی جعلی آزادی اش را بدست می آورد اما هم لینور و هم لوراس خطرات رازشان را درک کرده و تمام تلاش خود را برای بی اعتبار کردن شایعات در مورد تمایلات جنسی شان انجام دادند.

شخصیت های مشابه در بازی تاج و تخت و خاندان اژدها

میساریا و واریس

میساریا و واریس دو نماد کامل رسیدن از عرش به فرش هستند. میساریان کارش را به عنوان رقصنده در لیس آغاز کرده و در ادامه با شاهزاده دیمون تارگرین وارد رابطه می شود. در نهایت او یک شبکه جاسوسی پنهانی درست کرده که باعث می شود بسیار بیشتر از آنچه که از یک زن رقصنده انتظار می رود، بر سرنوشت وستروس تاثیرگذار باشد. واریس نیز یک نیرنگ باز ماهر بود که مانند میساریا از لیس آمده و در ابتدا برده بود. در وستروس او را با لقب عنکبوت و فرمانده نجوا کنندگان می شناختند که جایگاهی در شورای کوچک بارگاه رابرت برثیون نیز داشت. او چنان شبکه وسیع و قدرتمندی از جاسوسان ساخته بود که دو قاره را در بر می گرفت. همانند واریس، میساریا نیز برای رینیرا به بانوی نجوا کنندگان تبدیل می شود، البته در صورتی که همه اتفاقاتی که در نسخه سریالی خاندان اژدها می بینیم بر اساس کتاب اورجینال مارتین پیش برود.

شاه ویسریس اول و ند استارک

پدر رینیرا پادشاه وستروس بوده و بر آیرون ثرون می نشیند. اما اخلاق و تمایل او به راضی نگه داشتن مردم باعث می شود ویسریس تارگرین یک پادشاه ضعیف باشد، همان چیزی که در کتاب مارتین نیز به آن اشاره شده، و رد نهایت ضعف او به جنگ داخلی بزرگی در میان خاندان تارگرین منتهی می شود که نابودی آن ها را در پی دارد. علاوه بر این، استرس تلاش برای کنترل قلمرو و درام های خانوادگی باعث می شود که وضعیت جسمانی او دائماً رو به افول برود. ند استارک نیز لرد وینترفل است که به مقام دست راست پادشاه منصوب می شود، جایگاه پرقدرتی که ند استارک علاقه ای به آن ندارد. اصول اخلاقی سختگیرانه ند استارک مبنی بر اینکه برای همه نیاتی خیر دارد باعث می شود جایگاه او متزلزل شود و در نهایت همین شرافت و دوری از دسیسه چینی و سیاسی بازی ها باعث می شود سرش را از دست بدهد. هم خانواده ویسریس و هم خانواده ند از این اخلاق خاص رهبران خانواده شان دچار لطمه شده و با پیشرفت داستان متحمل صدمات بیشتری می شوند. اگر چه ویسریس به شکل معجزه آسایی هنوز زنده است، به وضوح پیداست که مرگ او جنگ داخلی و تمام عیار بین خاندان تارگرین را در پی دارد، همان اتفاقی که با مرگ ند استارک رخ داد و جنگ پنج پادشاه را کلید زد.

سِر کریستون کول و شی

سِر کریستون کول فرمانده نیروهای گارد پادشاهی ویسریس است، جایگاهی که رینیرا به او اعطا کرده است، همان کسی که بعدها رابطه عاشقانه ای کوتاه مدت و بدفرجام را با کریستون کول شکل می دهدد. وقتی شرافت و سوگند کول خدشه دار می شود و رینیرا پیشنهاد او برای فرار با هم از وستروس را رد می کند، کریستون کول به رینیرا خیانت کرده و به نفع برادر ناتنی اش، ایگان، به آلیسنت هایتاور نزدیک شده و در نهایت به اصلی ترین پشتیبان و متحد وی تبدیل می شود. بدین ترتیب کریستون کول به یکی از غیرقابل اطمینان ترین شخصیت های سریال خاندان اژدها تبدیل می شود. شخصیت شَی نیز معشوقه تیریون لنیستر در سریال بازی تاج و تخت بود که در ادامه به ندیمه بانو سانسا استارک در بارگاه جافری برثیون تبدیل می شود. شَی به شدت به تیریون عقاله داشت اما در نهایت به او پشت کرده و با پدر و خواهر تیریون متحد می شود، با این تصور که تیریون در عشق به او خیانت کرده که البته اشتباه می کند. هم کریستون و هم شی به خوبی عاشق کسی (به ویژه از خاندانی بزرگ و نجیب زاده) شدن را درک کرده و معنایش را فهمیده اند و در ادامه به این باور می رسند که توسط معشوق هایشان از آن ها سوء استفاده شده است. در واکنش به پس زده شدن توسط معشوقشان،هر دوی آن ها دست به کاری می زنند و مسیری را در پیش می گیرند که بتوانند از آن ها انتقام بگیرند.

آلیسنت هایتاور و سانسا استارک

یکی از قدرتمندترین شخصیت های سریال خاندان اژدها که تارگرین نیست، آلیسنت هایتاور است که اکنون ملکه و همسر شاه ویسریس تارگرین اول است. اگر چه در دوران جوانی، وقتی پای سیاست در میان بود، آلیسنت بسیار کم تجربه و خام بود اما اکنون یک سیاستمدار خبره شده و بازیگری بیرحم در شطرنج سیاسی است که حول تاج و تخت آهنین شکل گرفته است. شروع شخصیت سانسا استارک نیز بسیار شبیه شخصیت آلیسنت بود و هر دوی آن ها خوب دریافته اند که مورد سوء استفاده قرار گرفتن و تحریک شدن توسط نزدیکان چه معنایی دارد. آلیسنت توسط پدرش (اوتو هایتاور) ترغیب شد تا در دوران پس از مرگ همسر اول پادشاه، به شاه پیر نزدیک شود و سانسا نیز بارها عروس و نامزد شخصیت های مختلف در وستروس شد در حالی که تنها ابزاری در دست دسیسه چین های سیاسی بود. بعد از یادگیری از ناکامی ها و سختی هایشان، این دو زن قدرتمند اکنون روی حفاظت از میراث خانوادگی شان متمرکز شده اند و هر کدام نیز به جایگاه ملکه دست یافته اند. علاوه بر این، این دو به خوبی یاد گرفته اند با درک انگیزه های رقبا و دشمنانشان، بازی سیاست را یاد گرفته و به بازیگرانی قابل تکیه و اصلی تبدیل شوند.

رینیس تارگرین و اولنا تایرل

پرنسس رینیس تارگرین بعد از مرگ جاهریس تارگرین از رسیدن به تاج و تخت محروم شد، تنها به این دلیل که یک زن بود و در تاریخ وستروس هیچگاه زمامدار زن وجود نداشت. اما در مقایسه با شاه ویسریس که به پادشاهی و جانشینی جاهریس رسید، رینیس بسیار باهوش تر بوده و به خوبی می داند چطور سیاست بازی کند، همان چیزی که در مورد اولنا تایرل، مادرسالار خاندان تایرل، در سریال بازی تاج و تخت شاهدش بودیم. علیرغم اینکه هرگز بر آیرون ثرون ننشست، بانو اولنا تایرل نقشه های بزرگی برای نوه هایش داشت تا آن ها را به یکی از بزرگ ترین شخصیت ها و سردمداران خاندان های بزرگ هفت قلمرو تبدیل کند. به طور ویژه، نوه اش مارجری، نه تنها با یک بلکه با سه شاه ازدواج کرد تا بتواند به جایگاه ملکه دست یابد. رینیس و اولنا علاقه عمیق مشترکی به خانواده هایشان دارند و در میان باهوش ترین شخصیت های دنیای وستروس قرار دارند. هردوی آن ها بسیار مکار، زیرک و آینده نگر بوده و به خوبی می توانند انگیزه های دیگران را تشخیص دهند و هر بار که در سکانسی ظاهر می شوند همه شخصیت های اطرافشان را تحت الشعاع قرار می دهند.

دیمون تارگرین و جیمی لنیستر

دیمون تارگرین در راه تبدیل شدن به یکی از بیرحم ترین شخصیت های خاندان اژدها قرار دارد. از رفتار او با همسر سابقش و در نهایت به قتل رساندن او تا رفتارهای غیرمحترمانه و توهین آمیزش با برادر بزرگتر خود که پادشاه است و رابطه ای که با رینیرا شکل می دهد، بسیاری از طرفداران سریال خاندان اژدها هنوز نمی دانند دیمون تارگرین را دوست داشته یا از او متنفر باشند. اما همانند دیگر شخصیت های سریال، دیمون نیز بسیار پیچیده تر از یک شخصیت مرد اصلی است. جیمی لنیستر نیز عضوی مغرور از خاندان لنیستر بود که برای جلوگیری از افشای رابطه تابو با خواهرش دست به کاری هولناک زد و برن استارک را از بالای برج وینترفل پایین انداخت. این دو شخصیت اگر چه از لحاظ اخلاقی شخصیت هایی خاکستری هستند و گاه دوست داشتنی و گاه منفور می شوند، اما هر دویشان دیدگاه ها و باورهایی بحث برانگیز دارند. در حالیکه دیمون از لحاظ سیاسی بسیار باهوش تر از جیمی است، در طول داستان سریال و پس از جهش های زمانی نشان داده که به بلوغ نسبی از لحاظ تفکر و سیاسی بازی رسیده است که باعث می شود او و جیمی شخصیت هایی تاثیرگذار و برجسته باشند که توسعه شخصیت هایشان در نهایت علاقه مخاطب به آن ها را جلب خواهد کرد.

رینیرا تارگرین و دنریس تارگرین

طرفداران سریال خاندان اژدها متوجه شباهت های متعددی بین رینیرا و دنریس تارگرین شده اند. دنریس یکی از آخرین تارگرین های بازمانده در دوره زمانی بازی تاج و تخت بود که برای باز گرداندن دوباره تاج و تخت به تارگرین ها تلاش می کرد. رینیرا که از اجداد اوست نیز نشستن بر آیرون ثرون را بر اساس دودمان پادری حق خود می داند اما به دلیل زن بودن در یک دنیای مردانه با اعتراضات و چالش هایی از جانب بستگان و نزدیکانش مواجه می شود. دنریس نیز در زمینه علاقه به اژدها و مهارت در بازی های سیاسی برای مقابله با دشمنان با رینیرا شباهت های بسیاری دارد. هر دو سریال مبارزات خاص این دو شخصیت و تلاششان برای شکست رقبا را به تصویر می کشند که نشان از مصمم بودن و تقلای بی وقفه آن ها برای رسیدن به حقشان دارد.

اوتو هایتاور و و لیتل فینگر

اوتو هایتاور دست راست شاه ویسریس اول بود تا اینکه در نهایت توسط او کنار گذاشته شده و در اپیزودهای جدید و بعد از مرگ لیونل استرانگ دوباره جایگاه دست راست پادشاه را بدست آورد. تلاش او برای رسیدن به قدرت هیچ محدودیتی نمی شناسد، همانطور که دیدیم در اپیزودهای ابتدایی برای وسوسه کردن شاه ویسریس، از دخترش استفاده کرد و در نهایت توانست او را به جایگاه ملکه برساند. پیتر بیلیش یا لیتل فینگر نیز شخصیتی مکار و غیرقابل اعتماد است که از قدرتش در سوء استفاده از نجیب زادگان و خاندان سلطنتی برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کند. او نقش اصلی را در قتل ند استارک، لیسا استارک و جان آرین داشته و مدتی نیز کنترل رفتارهای سانسا را در اختیار دارد و او را به ازدواجی بدفرجام و ترسناک با رمزی بولتون می کند. در حالی که بیلیش شخصیتی است که خانواده ای نداشته و تنها برای رسیدن به اهداف شخصی اش دست به توطئه می زند، اوتو بیشتر به نام و قدرت خانوادگی اش اهمیت می دهد اما هر دوی این شخصیت ها از قدرتشان برای رسیدن به اهداف خود از طریق بکارگیری اطرافیان و زیردستانشان استفاده می کنند.

مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود