جاه طلبانه ترین فیلم های وسترن تاریخ سینما؛ از The Shootist تا Winchester ’73

جاه طلبانه ترین فیلم های وسترن تاریخ سینما؛ از The Shootist تا Winchester ’73

از آغاز صنعت سینما، ژانر وسترن بخشی جدایی ناپذیر از توسعه این رسانه بوده و نقش مهمی نیز در شکل گیری هالیوود داشته است. علیرغم فراز و نشیب هایش، داستان های غرب وحشی اکنون بیش از یک قرن است که روی نگاتیوها روایت می شود و همواره وقتی فکر می کنید برای همیشه از بین رفته است، برای یک رویارویی دیگر باز می گردد. جدای از کلاسیک های متعدد، برخی فیلم های وسترن هستند که با حس و مزه متفاوتی به این ژانر نزدیک شده اند: متفاوت بودن در مفهوم یا وسعت که باعث می شود نتیجه فیلم هایی حماسی و به شدت جاه طلبانه باشد. این پروژه های جاه طلبانه اند که تنوع و پتانسیل واقعی ژانر وسترن را به نمایش می گذارند.

برخی از این داستان ها چنان جاه طلبانه هستند که هرگز راهی به صفحه سینما پیدا نمی کنند، برای مثال اقتباس بسیار مورد انتظار Blood Meridian اثر کورمک مک کارتی که امثال ریدلی اسکات و جیمز فرانکو سخت برای تبدیل کردن آن به فیلم تلاش می کنند. از شاهکارهای اکشن غرب وحشی تا داستان های ساده اما تعمق برانگیز، داستان هایی در حال و هوای افسانه ای تا عاشقانه های تاثیر گذار، در ادامه این مطلب می خواهیم شما را با ۱۰ فیلم وسترنی آشنا کنیم که رویکردی جاه طلبانه و باشکوه اما متفاوت در روایت گاوچران ها، راهزنان، دلیجان ها و سرحدات در پیش گرفته اند.

۱- High Plains Drifter

اولین وسترن کارگردانی شده توسط کلینت ایستوود یک فیلم جاه طلبانه و مبهم در مورد افسانه های غرب وحشی است که هنوز هم با رویکرد متفاوتش به افسانه های آن دوران مخاطبان را به فکر فرو می برد. این فیلم داستان شخصیت غریبه ای بی نام با بازی ایستوود را روایت می کند که با گذشته ای شرم انگیز وارد شهری کوچک می شود، فیلمی که نماد کامل افسانه غرب وحشی است، با سکانس هایی از خشونت مطلق و کمدی نمادینی که در فضای پارانویایی داستان تعادل برقرار می کند. بدون شک در اینجا با یک وسترن متفاوت مواجهیم که در دستان کارگردانی نامناسب می توانست اثری فاجعه بار باشد اما خوشبختانه این اتفاق رخ نداده و High Plains Drifter پیچیدگی ها و ابهامات جذاب خود را دارد.

علیرغم اینکه این فیلم تنها دومین تجربه کارگردانی ایستوود بود اما وی با اعتماد به نفس و تجربه یک کارگردان حرفه ای این فیلم را ساخته و توانسته ترکیبی غیرمعمول از وسترن انتقامی و داستان ارواج را سر هم کند به طوری که ابهام موجود در داستان این حس را به مخاطب القا می کند که چیزی ماوراءالطبیعه آن بیرون در حال رخ دادن است.

جاه طلبانه ترین و متفاوت ترین فیلم های ژانر وسترن تاریخ سینما

۹- The Shootist

آخرین فیلم جان وین مرثیه ای برای غرب وحشی و ژانر وسترن است که داستانی به شدت تلخ را روایت می کند. The Shootist داستان یک هفت تیرکش پیر به نام جی بی بوکس را روایت می کند که در سال ۱۹۰۱ وارد شهر کارسون سیتی در نوادا می شود در شرایطی که به دلیل ابتلا به سرطان، آخرین روزهای زندگی اش را می گذراند. افسانه های غرب وحشی معمولاً زندگی سریع و مرگ زودرس را روایت می کنند، از این رو اولین و مهم ترین چیزی که در این فیلم گفته می شود نشان دادن شخصیت هفت تیرکش جان وین است که در دوران جوانی و اوجش همواره نقش اول فیلم های وسترن بود. نتیجه فیلمی چنین غم انگیز و متفاوت چیست؟

اگر چه سن بالا و بیماری او را ناتوان کرده اما بوکس می خواهد که با قوانین خودش زندگی کرده و بمیرد. The Shootist آخرین نقش آفرینی جان وین بوده و داستان فیلم نیز دقیقاً در مورد همین موضوع است، اگر چه اینکه وین در هنگام ساخت این فیلم به بیماری گفته شده در داستان مبتلا نشده بود. جان وین در واقع مدت ها قبل از ساخت این فیلم به بیماری سرطان ریه مبتلا شده و بیماری او پیش تر تشخیص داده شد، همان بیماری که در نهایت جان ستاره ماندگار ژانر وسترن را گرفت. درک اینکه چطور داستان بوکس به محملی برای روایت ماجرای وداع نهایی یکی از بی نظیرترین نمادهای ژانر وسترن تبدیل می شود، یک حرکت جاه طلبانه از سوی سازندگان فیلم بود.

۸- Pat Garrett And Billy The Kid

داستان سام پیکنپاه در زمان انتشار اولیه به شکل بیرحمانه ای توسط استودیوهای سازنده باز-تدوین شد، تا اینکه بعدها در فرمت اصلی منتشر شده و توسط منتقدان در زمره یکی از بهترین وسترن های تاریخ سینما قرار گیرد. شاید می شد تمام وسترن های سام پکینپاه را در زمره بهترین ۵۰۰ فیلم وسترن تاریخ سینما قرار داد اما Pat Garrett And Billy The Kid در جایگاهی بالاتر از بقیه قرار می گیرد، اگر چه در زمان انتشار بیشتر به این خاطر شهرت داشت که باب دیلان ترانه Knocking On Heaven’s Door را برای آن سروده بود هر چند نباید ارزش های سینمایی و هنری فیلم را به عنوان مهم ترین دارایی اش نادیده گرفت. پکینپاه قصد داشت این فیلم اعلامیه قاطعانه و نهایی او درباره ژانر وسترن باشد، با ساختار روایی چرخشی و بازنگری مرثیه ای از داستان کلاسیک بیلی کوچیکه (کریس کریستوفرسون) که توسط کلانتر پت گرت (جیمز کابرن) کشته می شود.

با اولین تجربه بازیگری کریستوفرسون که یک ستاره موسیقی کانتری بود و به خاطر این بازی نامزد دریافت جایزه بفتا نیز شد( کسی که بعدها در فیلم وسترن دیگری نیز بازی کرد) و البته بازی تحسین شده دیگری از کابرن در نقش پت گرت مردد، این فیلم با تعادلی منحصربفرد از آشفتگی و غیرسانتیمانتالیزم به داستان کلاسیک و کلیشه ای رویارویی مرد قانون و قانون شکنان می پردازد. به دلیل رابطه پرتنش کارگردان و مدیران استودیو سازنده، تدوین پکینپاه به نفع یک تدوین آشفته کنار گذاشته شد و بعد از بازیابی تدوین اولیه پکینپاه بود که ارزش واقعی این فیلم کشف شد.

جاه طلبانه ترین و متفاوت ترین فیلم های ژانر وسترن تاریخ سینما

۷- Dead Man

فیلم Dead Man که به گفته سازنده اش، جیمی جارموش، یک «وسترن متوهمانه» به شمار می آید، به طور قطع یکی از خاص ترین رویکردها به ژانر وسترن است، فیلمی که توجهی خاص به تصویرسازی دقیق و تحقیقی از فرهنگ بومیان آمریکا دارد، موضوعی که در اکثر فیلم های این ژانر نادیده گرفته شده است. ویلیام بلیک (جانی دپ) بعد از یک سری اتفاقات همراه با بدشانسی در یک شهر معدنکاوی که به تازگی وارد آن شده، خود را در شرایطی می بیند که برای زنده یا مرده اش جایزه تعیین شده است، جدای از اینکه گلوله ای نیز به سینه اش شلیک می شود. با حضور جمعی عجیب از بازیگران و موسیقیدانان، برای مثال گری فارمر، بیلی باب تورنتون، ایگی پاپ، جان هرت و کریسپین گلوور، این رویکرد عجیب و پست مدرن به ژانر وسترن یکی از عجیب ترین این فهرست است.

در میان تمامی عناصر غیرمعمول و سوررئالیستیکش، یکی از جاه طلبانه ترین جنبه های فیلم Dead Man، در کمال خنده داری، تعهد آن به واقع گرایی و صحت تاریخی در مورد تصویرسازی از شخصیت ها و فرهنگ بومیان آمریکاست. به طور خاص، گفتگوهایی ترجمه نشده و شوخی های فرهنگی خاصی برای شخصیت های بلک فوت و کری است و همچنین صحنه ای ماندگار از فارمر که در نقش هیچکس ظاهر می شود با توجه به اینکه فارمر خود از نژاد کایوگا است. در ژانری که اغلب به کلیشه ای ترین تصویرسازی ها از مردم بومی روی می آورد، چنین تعهدی به صحت و دقت تاریخی و عناصر غیرمتداول فیلم باعث شده که Dead Man یکی از جاه طلبانه ترین فیلم های ژانر وسترن باشد.

جاه طلبانه ترین و متفاوت ترین فیلم های ژانر وسترن تاریخ سینما

۶- The Revenant

در جنبه های متعددی، فیلم The Revenant را می توان فیلمی جاه طلبانه و متفاوت در مورد پرداخت به اساطیر و تم های سرحدات عصر وسترن وحشی دانست، اگر چه بخش زیادی از این نقاط قوت غیرمعمول فیلم، در هنگام انتشار و با تمرکز بیش از اندازه روی دشواری های متحمل شده توسط لئوناردو دی کاپریو برای بالاخره کسب کردن اولین اسکارش نادیده گرفته شد. روایت داستان زنده ماندن معجزه گونه شخصیت هیو گلس افسانه ای با بازی دی کاپریو علیرغم تمامی اتفاقاتی که برایش افتاد بعد از اینکه مورد حمله خرس قرار گرفته و به حال خود رها می شود و البته با اضافه کردن عامل خیانت، فیلم The Revenant می توانست یک وسترن حرامزاده دیگر باشد.

چیزی که بیش از همه این فیلم را متمایز می سازد این است که دنیایی که هیو گلس در آن تقلا می کند گاهی اوقات به اندازه مردمی که در آن ساکن هستند خصمانه عمل می کند، پیش از آنکه لحظاتی از آرامش و زیبایی فرازمینی را به او ارزانی بدارد. این جاه طلبانه ترین بخش فیلم The Revenant است، جدای از جذابیت های تکنیکی آن (از جمله فیلمبرداری بی نقص و شاهکارگونه). این فیلم به خوبی توانسته بین سرعت روایت داستان و خشونت های متعدد موجود در آن توازن برقرار کند و این کار را با تصویرهای خیره کننده از روابط انسانی با طبیعت انجام می دهد. بهتر از همه این ها، لحظات نادری که شخصیت های دیگری غیر از گلس را در صحنه داریم، با بازی هایی تحسین برانگیز و طراحی تولید باشکوهی هستیم که واقعی ترین و باشکوه ترین تصویر را از غرب وحشی به مخاطب نشان می دهند.

جاه طلبانه ترین و متفاوت ترین فیلم های ژانر وسترن تاریخ سینما

۵- The Assassination Of Jesse James By The Coward Robert Ford

این فیلم حماسی بازنگری شده در سال ۲۰۰۷ را می توان اثری تعمق برانگیز و کمتر دیده شده در سینمای وسترن هالیوود دانست که رویکردی متفاوت به داستان کلیشه ای یاغیان غرب وحشی در پیش می گیرد. با پرداختن به روایت جسی جیمز یاغی (برد پیت) و کشته شدن او به دست رابرت فورد (کیسی افلک)، مردی که برای پیوستن به دارودسته جیمز بی قرار است، فیلم اندرو دومینیک، همانطور که در عنوان فیلم نیز دیده می شود، مطالعه اجتناب ناپذیری اتفاقات است. اینجا بیشتر به چرایی کشته شدن جسی جیمز می پردازد تا اینکه چه کسی او را کشت.

نتیجه تعمقی در مورد چگونگی خلق افسانه های غرب وحشی در تضاد با تصویرسازی صرف از یکی از این افسانه هاست. دخالت استودیوها در تدوین نهایی یکی از عوامل موثر در اکثر فیلم های این فهرست است و فیلم دومینیک نیز از این قاعده مستثنی نیست، فیلمی که در فوریه ۲۰۰۷ منتشر شد، در حالی که سپتامبر ۲۰۰۶ برای انتشار آن تعیین شده بود و یک تدوین مجدد را تجربه کرد. اما در مورد این فیلم، کیفیت نویسندگی و بازی ها آنقدر بود که از این مانع به سلامت عبور کند و در صدر بسیاری از فهرست های منتقدان از بهترین فیلم های سال قرار گرفت. بدون شک بازی برد پیت یکی از بهترین نقش آفرینی های دوران حرفه ای اوست که هر علاقمند به ژانر وسترنی باید تماشا کند.

۴- High Noon

High Noon که در زمان انتشار بحث برانگیز بود، پس از آن دائماً با افزایش اعتبار همراه بوده است، فیلمی که سعی دارد از ژانر وسترن به عنوان محملی برای روایت داستانی استفاده می کند که با تفکرات ضد کمونیستی مک کارتی گونه در اوایل دوران جنگ سرد همخوانی دارد. داستان High Noon به شکل فریبنده ای ساده و اثرگذار است. مارشال ویل کین که به تازگی ازدواج کرده در آستانه بازنشستگی است وقتی به شهر خبر می رسد که فرانک میلر یاغی، که کین او را به زندان انداخته، بزودی آزاد شده و در راه آمدن به شهر است.

حس وظیفه شناسی کین باعث می شود که علیرغم بازنشسته شدنش، در شهر مانده و با یاغی ها روبرو شود، در شرایطی که یک به یک شهروندان شهر از کمک به او کناره گیری کرده یا توان کمک ندارند. اول و مهم تر از همه، جاه طلبانه بودن این فیلم از روایت داستان در زمانی واقعی نشأت می گیرد، تنش رفته رفته بالا می گیرد. دوم اینکه تمثیل این فیلم از ماجرای شکار کمونیست ها توسط مک کارتی به اندازه کافی هوشمندانه است که از مسیر داستان دور نمی شود اما همزمان قابل درک است و بدین ترتیب داستانی ساده را به ماجرایی حماسی تبدیل می کند.

۳- Winchester ’73

این فیلم وسترن که در سال ۱۹۵۰ توسط آنتونی مان ساخته شد یکی از جاه طلبانه ترین فیلم های ژانر وسترن از لحاظ مفهومی است که داستان تفنگی را روایت می کند که دائماً مالکش عوض می شود. Winchester ’73 داستان یک وینچستر بسیار نادر ساخت سال ۱۸۷۳ را روایت می کند که در سرحدات آمریکا از مالکی به مالک دیگر می رسد و داستان هایی که در طی این مدت برای آن رخ می دهد. در شرایطی که این تفنگ مشهور داستان را پیش می برد، نتیجه یک تصویر پانورامیک از غرب وحشی در اوج خود است.

دنبال کردن یک شیء به جای یک شخصیت انسانی حرکتی جاه طلبانه و غیرمعمول در هر ژانر است اما این مفهوم به خوبی در فضایی وسترن کار کرده است، با درماندگی و خشونتی که با دست به دست شدن اسلحه مشهور فیلم در میان راهزنان، مردان قانون، قماربازان، شهروندان و بومیان آمریکایی مالک آن روایت می شود. در زمان انتشار، Winchester ’73 به سرعت جایگاه یک فیلم کلاسیک را یافت و سناریو آن نامزد دریافت جایزه Writers Guild of America برای بهترین سناریو وسترن آمریکایی شد.

۲- The Good, The Bad, And The Ugly

فیلم حماسی وسترن سرجیو لئونه را باید اوج جریان وسترن اسپاگتی دانست. با بیش از سه ساعت زمان و روایت بخشی از جنگ داخلی آمریکا، بخشی داستانی انتقامی و بخشی جستجوی گنج، فیلم The Good, The Bad, And The Ugly شاهکاری است که با مهارت توانسته بین این حوزه های مختلف توازن برقرار کند. داستان فیلم در دوران جنگ داخلی آمریکا روایت شده و در مورد سه یاغی- با نام های ماندگار خوب (کلینت ایستوود)، بد (لی ون کلیف) و زشت (الی والش)- است که برای پیدا کردن کیسه ای طلا مخفی شده در یک گورستان با هم رقابت می کنند.

فیلم لئونه که سومین فیلم در سه گانه دلار است، همه چیز دارد، از درگیری های مکزیکی تا نبردهای مربوط به جنگ داخلی در بزرگ ترین جلوه اش و البته موسیقی متن ماندگار انیو موریکونه که از فیلم نیز مشهورتر است و به یکی از ارجاعات ماندگار در فرهنگ عامه تبدیل شده است. اما تنها وسعت و دستاوردهای فنی The Good, The Bad, And The Ugly نیست که آن را به یکی از جاه طلبانه ترین فیلم های وسترن تاریخ سینما تبدیل کرده است. ماجرای جنگ داخلی در داستان تنها یک لوکیشن نیست بلکه بارها و بارها به آن اشاره می شود که بنیانی احساسی برای جزییات متفاوت فیلم فراهم می سازد. در زمینه وسعت شماتیک، کمتر فیلمی را در ژانر وسترن می توان یافت که به پای شاهکار سرجیو لئونه برسد.

۱- Heaven’s Gate

وسترن بدفرجام اما جاه طلبانه مایکل چیمینو نمایانگر پایان عصر دیگری در هالیوود بود، زیرا Heaven’s Gate فیلمی بود که کمپانی یونایتد آرتیستس را ورشکسته کرد و پایانی بود بر دوران پروژه های کارگردان-محور و آغاز کنترل فزاینده استودیوها بر روی پروژه ها در دهه های پیش رو. این فیلم در هر جنبه ای به معنای واقعی کلمه حماسی است، با داستانی در مورد درگیری ها و منازعات بین زمینداران و مهاجران اروپایی که در دهه ۱۸۹۰ در وایومینگ رخ می دهد و با بازیگرانی بزرگ مانند کریس کریستوفرسون، کریستوفر واکن، ایزابل هوپرت، جف بریجز، جان هرت و بسیاری دیگر. در زمینه معنای صرف حماسی بودن، کمتر فیلمی را می توان با Heaven’s Gate مقایسه کرد که در بودجه ۴۴ میلیون دلاری فیلم در سال ۱۹۸۰، معادل نزدیک به ۱۲۰ میلیون دلار امروزی، کاملاً هویداست.

اعتبار فیلمی که چیمینو و یونایتد آرتیستس را از مسیر حرفه ای موفقشان دور کرد اخیراً با انتشار نسخه اولیه کارگردان بازیابی شده است و بسیاری آن را کلاسیکی نادیده گرفته شده و یکی از بهترین های ژانر وسترن می دانند. بعد از انتشار اما فیلم چیمینو نه تنها یک شکست کامل تجاری بود بلکه توسط منتقدان نیز به شدت مورد انتقاد قرار گرفت که به مدت زمان فیلم و غیرمرسوم بودن داستان آن حمله می کردند. اما هیچ کس در این موضوع شک ندارد که جاه طلبی فیلم چیمینو و برآوردهای امروزی از آن خواهند گفت که کمتر فیلمی را در ژانر وسترن می توان به شکوه و حماسی بودن این فیلم یافت.

مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود