چیزی که باعث می شود به سمت فیلم های عاشقانه کشیده شویم چیست؟ شاید توانایی این فیلم ها در تسکین دادن دل های پردردمان پس از جدایی باشد یا شاید به این خاطر باشد که این فیلم ها فرصتی کوتاه در اختیارمان قرار می دهند تا وارد دنیایی شویم که شخصیت های اصلی و محبوب داستان پایان خوشی را تجربه می کنند. شوربختانه، وقتی روی پرده نمایش به تصویر کشیده می شود، عشق همیشه پرآشوب و واقع گرایانه نیست و گاهی اوقات مخاطب به دنبال یک تصویر واقعی تر از عشق است. اینجاست که فیلم هایی در مورد عشق های یکطرفه وارد میدان می شوند. ارتباطات از دست رفته، عشق های یکطرفه و دوران عشقی کوتاه که نمی توانند در طول زمان اعتبار خود را حفظ کنند، واقعیات ناخوشایندی بسیاری از عشق های زندگی ماست.
همانند زمستانی تاریک و سرد، دلشکستگی عشقی از تجربیات اجتناب ناپذیر زندگی است و گاهی اوقات، یک داستان عشقی پیش از رسیدن فصل بهارش به پایان می رسد. شخصیت تونی لونگ در فیلم ۲۰۴۶ می گوید: «عشق همه اش بحث زمانبندی است. دیدار با شخصیت مناسب خیلی زود یا خیلی دیر خوب نیست». برای فهرستی از فیلم ها که در ادامه این مطلب تهیه کرده ایم، برخی از فیلم های کلاسیک و جواهرات سینمایی کمتر شناخته شده از سراسر جهان را اضافه کرده ایم. دلشکستگی و تالمات روحی به اشکال فراوان خود را نشان می دهد، پس بهتر است یک بسته دستمال کاغذی در کنار دست خود داشته باشید و به تماشای ۱۱ فیلم ادامه این مطلب در مورد عشق های یکطرفه و نافرجام بنشینید که دلتان را به درد خواهند آورد.
۱- In the Mood for Love
وونگ کار وای یکی از تحسین شده ترین فیلمسازان جهان است که به زیبایی و مهارتی بی مانند داستان عشق های یکطرفه و بی سرانجام را به تصویر می کشد. به همین خاطر است که برخی مجلات سینمایی به او لقب «فتیش گرای عشق» داده اند، فیلمسازی که قدرت اصلی سینمایی او، توانایی اش در تمرکز بر روی جزییات است. جود لا از تجربه همکاری خود با این فیلمساز گفته است: «هرگز با کسی کار نکرده ام که تا این اندازه به یک لحظه خاص اهمیت بدهد». شناخته شده ترین فیلم وونگ، فیلم تحسین شده In the Mood foّr Love است که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد، یک داستان تکان دهنده و ویرانگر که جذابیت جنسیتی از آن می چکد و چشمان مخاطب را با دقت باورنکردنی اش نسبت به جزییات به صفحه نمایش خیره می کند.
داستان فیلم در مورد دو شخصیت زن و مرد در دهه ۶۰ هنگ کنگ است: روزنامه نگاری به نام آقای چو (تونی لونگ) و همسایه اش، خانم چان (مگی چونگ) که منشی است. همسران هر دو همیشه مشغول کار بوده و به ندرت پیش همسران خود هستند (در واقع مخاطب هیچگاه این دو شخصیت را نمی بیند) و شخصیت های اصلی رفته رفته به این واقعیت ویرانگر می رسند که به آن ها خیانت می شود. در شرایطی که آقای چو و خانم چان با هم آشنا شده و با هم وقت می گذرانند، رابطه بین این دو به عشقی مسموم تبدیل می شود اما هیچکدام هرگز از خط قرمزها عبور نمی کنند.
فیلم In the Mood for Love روی لحظات گذرای زندگی عادی تمرکز دارد اما حسی ویرانگر از تنهایی را در آن ها تزریق می کند. راهروهای خالی در زیر باران، دود سیگاری که آرام آرام یک اتاق را در برمی گیرد و سکوت های دردناک فیلم همه از شکست مطلق می گویند. همه این ها را با فیلمبرداری فضولانه اما زیبا و یک موسیقی متن بی نقص ترکیب کنید و این فیلم کلاسیک بدون شک قلب شما را به تپشی تند خواهد آورد.
۲- ۵۰۰ Days of Summer
در همان شروع داستان، ۵۰۰ Days of Summer به سرعت فاش می کند که در حال تماشای یک فیلم عاشقانه نیستید. البته که این موضوع یک هشدار واضح است اما هشداری است که مخاطب خیلی زود فراموشش می کند، تصمیمی که در پایان این فیلم ۹۵ دقیقه ای از آن پشیمانی خواهد شد. این فیلم کمدی رمانتیک عجیب از مارک وب، کلیشه های کلاسیک ژانر خود را کنار زده و به جای آن به مخاطب درس هایی دردناک در مورد عشق می آموزد. در این فیلم با شخصیت تام (جوزف گوردون لویت) آشنا می شویم، یک نویسنده کارت های تبریک که دختری که مدتی با او رابطه داشته به نام سامر (زویی دشنل) او را ترک کرده است.
مخاطبان تام را در درماندگی و ناامیدی کامل پس از شکست عشقی می بینند، و بعد از آن به گذشته باز می گردیم و رابطه این دو از ابتدا به تصویر کشیده می شود. از آن به بعد، سخت است که در لحظات باشکوهی که در رابطه این دو رخ می دهد سرمایه گذاری نکنیم. شوربختانه- اگر چه فیلم با پیامی هشدار دهنده همراه است- نتایج هولناک رابطه نصفه نیمه تام و سامر یک ضربه مشت مستقیم و سهمگین به قلب های عاشق است. البته بسیاری از مخاطبان و خود تام، سامر را شخصیت منفی این فیلم ساخته شده در سال ۲۰۰۹ می بینند و همین موضوع باعث می شود که دلشکستگی آن ها به سادگی از بین نرود.
نفرت طرفداران سریال از شخصیت سامر چنان شدید بود که گوردون لویت در سال ۲۰۱۸ مجبور شد در توییتر و در پاسخ به یکی از کاربران بنویسد: «یک بار دیگر تماشایش کن. بیشتر تقصیر تام بود. او فرافکنی می کند. گوش نمی دهد. او خودخواه است». ۵۰۰ Days of Summer یکی از آن فیلم هایی است که با رشد تجربیاتتان در مورد زندگی، تماشای دوباره آن لازم می شود و به افشاگری های پرمعنایی در مورد دو شخصیت اصلی داستان و باورهایمان در مورد عشق منجر می گردد.
۳- Her
وقتی داستان فیلم Her ساخته اسپایک جونز را خلاصه کنیم برایتان خنده دار خواهد بود اما غیرممکن است که مسحور این داستان عاشقانه علمی تخیلی و غیرمتداول نشد. در آینده ای نه چندان دور، شخصیت تئودور (واکین فینیکس) را می بینیم، مردی تنها و تازه طلاق گرفته که برای شرکتی کار می کند که در زمینه نوشتن نامه های شخصی سازی شده و گاه رمانتیک برای افراد فعالیت می کند. یک روز، تئودور یک نسخه روزآمد از سیستم عاملی را می خرد که دارای یک دستیار مجازی مجهز به هوش مصنوعی است به نام سامانتا (که صداپیشگی آن را اسکارلت جوهانسون بر عهده دارد). تئودور گفتگوهای طولانی با سامانتا دارد و در نهایت این دو با هم «قرار عاشقانه» می گذارند.
چیزی که شخصیت اصلی داستان از درک آن عاجز است، این است که او عاشق سیستمی شده که بر اساس الگوریتمی به احساسات او پاسخ می دهد و طبیعتاً اتفاقات آنطوری که وی دوست دارد رخ نمی دهند. فیلم Her در هنگام انتشارش بسیار خبرساز شد و در بخش بهترین سناریو اورجینال نیز نامزد کسب جایزه اسکار شد. جونز در مصاحبه ای در مورد تم های اصلی این فیلم که با دنیای دیجیتالی امروز و وسواس نسبت به آن همخوانی فوق العاده ای دارد گفته است که «عطش ما برای ارتباط برقرار کردن، نیازمان به روابط خصوصی و چیزهایی که در درونمان مانع از ایجاد ارتباط می شوند» الهام بخش او در ساخت این فیلم بوده اند. به وضوح، فیلمساز در این فیلم مخاطب را به شدت در مورد احساسات انسانی در برابر دنیای منزوی کننده تکنولوژی به فکر فرود می برد.
۴- La La Land
همانطور که ۵۰۰ Days of Summer به مفهوم انتظارات یک شخص در برابر واقعیت در روابط عاشقانه می پردازد، La La Land نیز به تفاوت بین رویاهای شغلی یک نفر و واقعیت متفاوت موفقیت می پردازد. در این موزیکال ساخته شده توسط دیمین چیزل، مخاطبان با شخصیت مایا (اما استون) به عنوان بازیگری آینده دار که به عنوان باریستا برای بازیگران طراز اول کار می کند و سباستین به عنوان یک موزیسین جاز که با نواختن پیانو در کافه ها امرار معاش می کند آشنا می شوند. وقتی این دو با هم آشن می شوند، میل و تلاششان برای رسیدن به موفقیت باعث می شود که عشقی بین این دو شکل گیرد اما زندگی واقعی بسیار متفاوت از داستان عاشقانه بی نقص و سست کننده ای است که روی پرده سینما می بینند.
برای هر طرفدار عصر طلایی هالیوود، La La Land یک انفجار زیبا و رنگارنگ از جلوه های بصری در ترکیب با سکانس های موسیقایی و رقص بی نظیر است، به سبکی که شبیه برداشتی مدرن از موسیقی های نمادین و موفق فرد آستایر و جینجر راجرز است. مخاطب به راحتی در این جذابیت مسحور کننده غرق می شود اما باز هم همانند ۵۰۰ Days of Summer، توانایی فیلم در بازگرداندن شما به واقعیتی بیدار کننده به شدت ویرانگر است. این فیلم به شدت مورد تحسین قرار گرفته و برنده شش جایزه اسکار نیز شد و به گفته سازنده اش، این موفقیت را مرهون قابل درک بودنش و توانایی اش در به تصویر کشیدن تقلاها و مشکلات زندگی هنرمندان است.
۵- Casablanca
به عنوان انتخاب واضحی که نامش در هنگام صحبت در مورد فیلم هایی با موضوع عشق یکطرفه و نافرجام به میان می آید، فیلم Casablanca ساخته سال ۱۹۴۲ هنوز هم یکی از بهترین و پرارجاع ترین فیلم های عاشقانه تاریخ سینماست. این درام بی نقص در رتبه دوم ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ هالیوود از دیدگاه موسسه فیلم آمریکا قرار دارد و سه جایزه اسکار در بخش های بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین سناریو به دست آورد که باعث می شود Casablanca یک فیلم افسانه ای باشد. هامفری بوگارت و اینگرید برگمن در این فیلم نقش ریک بلین و ایلسا لوند را بازی می کنند، دو عاشق سابق که در جریان جنگ جهانی دوم و در کازابلانکا، مراکش بار دیگر با هم روبرو می شوند.
ریک مالک یک کلوب شبانه در شهر است و آنجاست که ایلسا و همسرش ویکتور لاژلو را می بیند که رهبر مقاومت چک و فراری است. از آن به بعد، نظاره گر پشیمانی دو شخصیت اصلی از کارها و تصمیمات گذشته شان هستیم که باعث جدایی شان شده است، در شرایطی که ریک ناگهان مجبور می شود بین انتخاب زنی که دوست دارد و کمک به فرار او با شوهر کنونی اش یکی را برگزیند. Casablanca فیلمی احساسی و پر از حال و هوای عاشقانه است، مملو از جلوه های نوری و سایه هایی که به درگیری ها و تنش های عاشقانه دو شخصیت اصلی اشاره می کند.
۶- Decision to Leave
نگذارید خلاصه داستان فیلم نئونوآر Decision to Leave ساخته پارک چان ووک شما را گول بزند، بلکه در اینجا با یک داستان عاشقانه ملتهب با پایانی مواجه هستید که باعث می شود عنوان فیلم را بهتر درک کنید. کارآگاه هائه جون وظیفه دارد قتل یک کوهنورد که جسدش در پای کوه پیدا شده را بررسی کند. او شروع به مصاحبه با زن مقتول به نام سئو رائه می کند و اگر چه در ظاهر این زن مدارک و شواهد کافی برای اثبات بیگناهی خود دارد اما هر چه کارآگاه داستان وقت بیشتری را با این زن غریبه اغواگر می گذراند، بیش از پیش شیفته او می شود، در حالی که خودش متاهل است.
بخش اول فیلم Decision to Leave شبیه یک تریلر کلاسیک از هیچکاک است، اما در نیمه راه داستان، فیلم پیچشی تند می گیرد، وقتی شخصیت اصلی داستان با اصول اخلاقی سختگیرانه و زنی که رفته رفته عاشقش می شود درگیری پیدا می کند. نگاه کنید که چطور دو شخصیت اصلی با هم صحبت می کنند- اگر چه همیشه به صورت مستقیم احساساتشان را بروز نمی دهند، اما ژست های پرجزییاتشان تصویری بسیار قوی تر از عمق عشق ممنوعه شان را فاش می کند. وقتی تماشای فیلم را تمام کنید و کمی احساساتتان کنترل شود، مفهوم و اثرات داستان را بیش از پیش حس می کنید. هر کسی که دیگر فیلم های پارک را دیده باشد به سرعت متوجه خواهد شد که این فیلم منتشر شده در سال ۲۰۲۲ خشونت شدید و بیرحمی مطلق فیلم های قبلی او را ندارد اما پارک همه فیلم های خود را عاشقانه می داند.
۷- Brokeback Mountain
وقتی فیلم Brokeback Mountain ساخته آنگ لی در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، برای سینمای آن زمان بسیار متحول کننده و انقلابی بود. در این درام رمانتیک نئووسترن، جیک جیلنهال و هیث لجر نقش دو گاوچران به نام های جک تویست و انیس دل مار را بازی می کنند که وظیفه دارند چوپانی یک گله را برای مدتی مشخص در وایومینگ بپذیرند. در تابستان سال ۱۹۶۳ این دو با هم هستند و رفته رفته رابطه پیچیده ای بین آن ها شکل می گیرد اما با تغییر فصل، این رابطه باید به پایان برسد. در نهایت جک و انیس جدا از هم خانواده تشکیل می دهند اما حتی در شرایطی که ازدواج هایشان در حال نابودی است نیز این دو هرازچندگاهی یکبار همدیگر را می بینند.
در تمام مدت ۱۳۴ دقیقه داستان فیلم یک واقعیت تلخ و دردناک فاش می شود و آن این است که اتلاف وقت بسیاری بین این دو گاوچران وجود دارد. علاوه بر این، به خاطر ننگ و تابو بودن مرتبط با رابطه این دو، کار زیادی از دو شخصیت اصلی بر نمی آید و ظاهراً در جای اشتباه و در زمان اشتباه به دنیا آمده اند و گریزی از این شرایط نیست. Brokeback Mountain برنده سه جایزه اسکار شد، از جمله جایزه بهترین کارگردانی برای آنگ لی که او را به اولین آسیایی برنده این جایزه تبدیل کرد.
۸- Portrait of a Lady on Fire
یک فیلم تاریخی بی نقص با داستانی عاشقانه که قلب شما را بدون شک به درد خواهد آورد. فیلم Portrait of a Lady on Fire ساخته سلین سیاما یک شاهکار است که امتیاز تحسین برانگیز ۹۷ درصد را در راتن تومیتوز در اختیار دارد. داستان فیلم در قرن هیجدهم در شمال غربی فرانسه روایت می شود، جایی که ماریان نقاشی است که وظیفه دارد تصویری از هلوا، دختر یک کنتس آریستوکرات بکشد. این اثر هنری قرار است تصویر عروسی هلوا باشد اما هلوا تاکنون در برابر ایستادن برای کشیده شدن این نقاشی مقاومت کرده است زیرا از اجباری که برای ازدواج با مردی که دوست ندارد، راضی نیست. این دو زن رفته رفته با هم ارتباط برقرار کرده و تنش شدت می گیرد و رفته رفته، رازها و نگاه های دزدکی به خیره شدن های مملو از علاقه تبدیل می شود.
مدت زمان بودن ماریان و هلوا در کنار هم کوتاه است و مخاطب به وضوح درد رابطه نافرجام این دو را حس خواهد کرد، به ویژه در سکانس های پایانی فیلم. برای کسانی که به اینگمار برگمان علاقه دارند، شاید متوجه شباهت هایی بین این فیلم و Persona شوید. اگر چه این دو فیلم تم های مشابهی دارند- هر دو در لوکیشن هایی دوردست روایت شده و در مورد دو شخصیت زن هستند- اما Portrait of a Lady on Fire دارای تصاویر خیره کننده ای است که شبیه ادای احترامی به کلاسیک تحسین شده برگمان هستند که در سال ۱۹۶۶ منتشر شد.
۹- Splendor in the Grass
این ملودرام بی نقص در مورد تمایلات جنسی نوجوانان، فیلم Splendor in the Grass که در سال ۱۹۶۱ ساخته شد فیلمی است که باید دید، به ویژه به این خاطر که اولین نقش وارن بیتی در یک فیلم بلند است. در اواخر دهه ۲۰ در کانزاس، با دینی (ناتالی وود) و دوستش در دبیرستان به نام باد (بیتی) آشنا می شویم. این دو به شدت عاشق هم هستند اما پیشینه های کاملاً متفاوتی دارند- باد وارث یک کمپانی نفتی است اما دینی از یک خانواده طبقه کارگر می آید. والدینشان آن ها را به سمت یک رابطه صرفاً جنسی سوق می دهند که باعث می شود تمایلات عاطفی و احساسی این دو کاملاً سرکوب شوند.
Splendor in the Grass دارای عناصر تکان دهنده ای است که بسیار پیشگویانه به نظر می رسند اگر به زندگی دو بازیگر اصلی فیلم و سرنوشت آن ها توجه کنید. در اوایل فیلم، دینی تلاش می کند با انداختن خود به درون دریاچه خودکشی کند. ناتالی وود از کودکی از آب و غرق شدن می ترسید و همانطور که الیا کازان فاش کرده بود، وی برای این فیلم به درخواست ها و تقلاهای وود برای استفاده از یک بدلکار برای سکانس های رفتن در داخل آب توجهی نکرده بود. درست ۲۰ سال بعد از این فیلم، در ۲۹ نوامبر ۱۹۸۱، در یک سفر دریایی سوار بر قایق تفریحی همراه با شوهرش، رابرت واگنر، جنازه وود به شکلی اسرار آمیز در نزدیکی جزیره کاتالینا روی آب پیدا شد.
نکته جالب دیگر اینکه نام قایق تفریحی وود و شوهرش Splendour بود. به کارگردانی الیا کازان (کارگردانی که East of Eden و A Streetcar Named Desire را ساخت)، در اینجا تنها با قدرت فیلمسازی کازان روبرو نمی شویم بلکه وود یکی از بهترین بازی هایش در نقش دینی دمدمی مزاج را ایفا می کند و سقوط روانی او به اندازه کافی قوی بود که نامزدی اسکار را برای این فیلم برایش در پی داشته باشد.
۱۰- Y Tu Mamá También
فیلم Y Tu Mamá También یک فیلم سفر جاده ای تحسین شده از آلفونسو کوارون در سال ۲۰۰۱ است، فیلمی با جلوه های بصری خیره کننده و داستانی چند لایه که به موضوعات عشق، دوستی، اندوه و حتی طبقه گرایی که بعدها کوارون در فیلم Roma در سال ۲۰۱۸ بیشتر به آن پرداخت، اشاره می کند. داستان فیلم در مورد دو پسر نوجوان به نام های تنوک (دیگو لونا) و خولیو (گائل گارسیا برنال) است که بعد از دوستی با یک زن مسن تر به نام لوییزا تصمیم می گیرند به یک سفر جاده ای بروند که به کشف های عاطفی مهمی برای این دو نوجوان منجر می شود.
نگذارید جنبه های جنسی و حال و هوای کمدی فیلم که شبیه American Pie است شما را گول بزند زیرا در این جا با یک داستان بسیار تاثیرگذار و احساسی روبرو هستیم که فرهنگ مردانه مکزیک، کلیشه های مرتبط با روابط جنسی و ارتباط شخصی کوارون را بررسی می کند. آلخاندرو گونزالز ایناریتو که دوست کوارون و یک فیلمساز برجسته مکزیکی است، در مورد این فیلم گفته است: «این فیلم در مورد ماست، در مورد کشورمان. این کودکی است که همه ما داشته ایم و داریم». در حالی که ارتباطی که خولیو و تنوک با لوییزا دارند برای احساس ناامیدی و درماندگی مخاطب در پایان فیلم کافی است، این رابطه بین دو شخصیت مرد داستان است که بیشتر از همه ما را درمانده می سازد.
۱۱- Chungking Express
در این فیلم از وانگ کار وای، شاهد دو داستان عشق نافرجام به قیمت یک فیلم هستیم. در Chungking Express که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد، دو افسر پلیس هنگ کنگی درمانده به نام های پلیس شماره ۲۲۳ و پلیس شماره ۸۸۳ هستیم که هر کدام عشق شکست خورده خود را دارند. پلیس ۲۲۳ به مدت یک ماه، هر روز برای خرید یک قوطی کنسرو آناناس (با تاریخ انقضای اول ماه می) سفر می کند که نماد آخرین روزی است که می خواهد عشقش را فراموش کند. پلیس ۶۶۳، در طرف دیگر، بعد از جدایی از عشق سابقش به شدت احساس شکست می کند و بعد از ملاقات با یک گاسن به نام فی در یک کافه شبانه محلی، به شدت شیفته عشقی می شود که این زن در زندگی اش جاری می سازد.
Chungking Express شاید یکی از بهترین فیلم هایی باشد که عشق نافرجام را سمبلیک می کند، به این خاطر که مخاطب دائماً در برابر چشمان خود احساس تنهایی و انزوا را مشاهده می کند. با دو داستان ساده که شبیه یک سری عکس پشت سر هم روایت می شوند، این مدیتیشن سینمایی در مورد عشق به سرعت قابل درک می شود. در هر دو روایت، کریستوفر دویل (فیلمبردار) تصاویری خیره کننده در آینه ها و انعکاس هایی خلق می کند که نماد لحظات طولانی درون نگری شخصیت های داستان هستند. با توجه فراوان به جزییات، Chungking Express مملو از تصاویر و لحظات کوچکی است که برای مدت ها پس از پایان فیلم با شما خواهند ماند. وقتی یک قوطی آناناس باز می کنید یا به ترانه California Dreaming گوش می کنید، به یاد تصویرسازی شاعرانه بی نقص وانگ در این فیلم می افتید.
بابت معرفی اینا دمتون گرم، رفتیم برای دانلود ببینیم روزیاتو چی برامون پخته ;-)