پطروس پالیان، فیلمبردار اختصاصی محمدرضا پهلوی، در سن ۹۲ سالگی در لس آنجلس درگذشت. وی در دهه ی ۵۰ به مدت ۷ سال به ثبت تصاویر محمدرضا پهلوی و خانواده سلطنتی مشغول بود.
پطروس پالیان، ایرانی ارمنی تبار در سال ۱۳۱۰ در تهران به دنیا آمد.
پس از گذراندن دوره ی سینمایی ِ شعبه ی دانشگاه سیراکیوس ِ آمریکا در تهران، در سال ۳۲ در شرکت فیلمسازی دیانا فیلم و سپس در اداره کل هنرهای زیبای کشور به عنوان فیلمبردار خبری و آثار مستند مشغول به کار شد.
از میان مهم ترین فیلم های مستندی که فیلمبردارشان بود به شقایق سوزان به کارگردانی هوشنگ شفتی و طلوع جدی به کارگردانی احمد فاروقی قاجار در سال ۴۲ اشاره کرد.
شقایق سوزان یکی از آثار ماندگار مستند در زمینه مردمشناسی بر محور زندگی ایل بختیاری است و طلوع جدی که در سال ۴۳ جایزه بهترین فیلم برای جوانان را از جشنواره کن دریافت کرد، گردشی در کوچهها و محلهها و مکانهای تاریخی اصفهان همراه با پسرکی بازیگوش است.
پالیان از سال ۳۸ با فیلم هالو ساخته ی حسین امیرفضلی به سینمای حرفهای روی آورد.
وی بیش از ۱۰ عنوان فیلم بلند را در کارنامه اش ثبت کرد. شب قوزی (فرخ غفاری – ۱۳۴۳) و سیاوش در تخت جمشید (فریدون رهنما – ۱۳۴۶) از مهم ترین آثار سینمایی است که پالیان فیلمبرداری آن ها را بر عهده داشت.
آخرین فیلم او در ایران شمر به کارگردانی اکبر صادقی در سال ۵۹ بود.
پطروس پالیان در سال ۹۷ کتاب خاطرات خود از دوران همکاری اش با خانواده ی پهلوی در دهه ۵۰ را با نام «۷ سال همراه با شاه ایران، روایتی ناشنیده» منتشر کرد.
پالیان در مصاحبه ای پس از انتشار کتابش درباره ی اولین ارتباط خود با خانواده ی پهلوی از شمشیری گفت که پدربزرگش از رضا پهلوی، پدر محمدرضا پهلوی هدیه گرفته بود. علاوه بر این، به گفته ی پالیان، مادر و خاله ی او یک بوتیک لباس بچگانه به راه انداخته بودند که در آن لباس های طراحی شده توسط مادر پالیان را به فروش می رساندند و پس از تولد شهناز، فرزند محمدرضا پهلوی و همسر اولش فوزیه، نزدیک به یک سال لباس های او از بوتیک آن ها تهیه می شد.
او در این مصاحبه درباره ی نحوه ی راه یافتنش به دربار پهلوی گفت:
شاه در چند مورد مهم که فیلمبرداران غیرایرانی با او همراه بودند سراغ فیلمبردار ایرانی را می گیرد، که همین سبب میشود چند نفری از سوی دربار و رکن دوم ارتش، به اداره فرهنگ و هنر می آیند و سراغ فیلمبرداران ایرانی را می گیرند که ما حدود ۶ نفر بودیم. همه مدارک و اسناد ما را گرفتند و رفتند. من همان شب به مادرم گفتم من به زودی بعنوان فیلمبردار شاه به دربار میروم و این اتفاق افتاد و من برگزیده شدم. اولین ماموریت من، تهیه فیلم از مراسم اهدای سند زمین های اصلاحات ارضی به کشاورزان بود.
پالیان درباره ی دوران فعالیتش به عنوان فیلمبردار اختصاصی محمدرضا پهلوی گفت:
من در همه سفرها با شاه بودم. آن زمان برای نخستین بار به کشور پشت پرده های آهنین جماهیر شوروی رفتم. از اینکه در یک لیموزین با احترام ویژه بدنبال شاه میروم، احساس عجیبی داشتم، حتی سر میز شام هم در کنار رهبران جهان نشسته بودم، در بهترین هتل ها اتاق داشتم، به کاخ کرملین رفتم. آنها بنا به خواسته شهبانو، باله دریاچه قو را اجرا کردند و من همه جا حضور داشتم. از آن همه اطمینان و اعتماد لذت می بردم.
او در این مصاحبه علت پایان همکاری اش با خانواده پهلوی را اینچنین توضیح داد:
بعد از ۷ سال وقتی من برای مرخصی به نیویورک رفتم، ناگهان فضای نیویورک مرا تحت تاثیر قرار داد. در فرودگاه دوست قدیمی ام انتظار مرا می کشید، ولی من بعد از بازرسی چمدانها، با دو مامور اف بی آی روبرو شدم. وقتی گفتند ما را تعقیب کن، من خونسرد بدنبال شان رفتم و وقتی فهمیدند من فیلمبردار شاه هستم، با من برخوردی احترام آمیز و بسیار مهربانانه کردند. در نیویورک من دچار شور وحال دیگری شدم. من عاشق نیویورک شدم و آنجا ماندگار شدم. تا سالها به ایران برنگشتم، تا ۱۲ سال بعد که به ایران سفر کردم.
درود به شرفت
خدا بیامرزش