راب بارو (Rob Burrow) ستاره سابق راگبی است که از چهار سال پیش، پس از تشخیص ابتلا به بیماری نورون حرکتی (MND) توسط همسر فداکارش نگهداری و مراقبت میشود.
ماه گذشته کوین سینفیلد، همتیمی سابق خود یعنی راب را در مسابقه ماراتن بیش از ۴۰ کیلومتر هل داد و سرآخر در خط پایان او را به آغوش کشید. این آخرین فداکاری سینفیلد بود. اما فداکاری واقعی را به جرات میتوان به لیندزی، همسر راب نسبت داد که از معشوقه دوران نوجوانی و پدر سه فرزند خردسالش نگهداری میکند.
داستان مرد جوانی که زندگی اش را وقف مراقبت از همسرش در حالت زندگی نباتی کرده است
چهار سال بعد از تشخیص ابتلای راب به بیماری نورون حرکتی در سال ۲۰۱۹، با وجود دشوار بودن کارها، لیندزی ۴۰ ساله اصرار دارد که خود، همسرش را بلند کرده و او را از تختخواب به صندلی و از صندلی به ماشین منتقل کند، بدون آنکه از پرستار یا تجهیزات خاصی کمک بگیرد.
او به تازگی تختخواب راب را به طبقه پایین منتقل کرده زیرا دیگر نمیتواند با خیال راحت از پلهها بالا و پایین برود و میگوید: «تا زمانی که از نظر بدنی توانایی دارم این کار را برای راب انجام میدهم و میدانم که او هم همین کار را برایم میکرد.»
لیندزی میگوید میداند که همسرش چقدر قدردان است: «اغلب میگوید ممنون که مراقبم هستی و اگر تو نبودی و این کارها را نمیکردی من هم اینجا نبودم.» و ادامه میدهد: «مراقبت و پرستاری آسان نیست اما وقتی به این نگاه میکنم که چه چیزهایی از راب گرفته شده چیزی برای ناله کردن ندارم.»
برای سوپراستار تیم راگبی لیدز راینوس و بازیکن تیم ملی انگلیس که مردی شدیدا تودار بوده، چنین رویکرد شفاف و بیپردهای در مورد بیماری پیشروندهاش که بر اعصاب مغز و نخاع تاثیر میگذارد بسیار شجاعانه است.
به لطف ماموریتی که او در جمع آوری کمک های مردمی برای خود درنظر گرفته و تلاش های خستگی ناپذیر لیندزی و حرکت اخیر کوین، میلیونها پوند برای تحقیق و مراقبت از بیماری MND جمع آوری شده است.
لیندزی که در ۱۵ سالگی با راب خجالتی آشنا شده میگوید: «از نظر ما راب همیشه یک قهرمان خواهد بود.» اما او خودش هم یک قهرمان است؛ یک روز در هفته به عنوان فیزیوتراپیست کار میکند که در آن روز پدر و مادر راب از او نگهداری میکنند و در بقیه روزها یک پرستار تمام وقت برای همسرش و یک مادر برای میسی ۱۱ ساله، مایا ۷ ساله و جکسون سه ساله است.
لیندزی حتی ماراتن لیدز را به پایان رساند و بالبخند میگوید: «راب گفته دیگر بیشتر از این نمیتواند به من افتخار کند.»
پس از تشخیص بیماری راب پزشکان به او گفتند تنها دو سال دیگر فرصت دارد. لیندزی توضیح میدهد که همسرش حالا دیگر توانایی تکلمش را کاملا از دست داده و کنترلی روی حرکاتش ندارد، به جز چشمانش که از آن برای نوشتن چیزی که میخواهد بگوید روی صفحه نمایش استفاده میکند.
راب همچنین مشکل بلع دارد و درنتیجه لیندزی مجبور است به او فقط غذای مایع بدهد و بعضی از شبها از دستگاه تنفس مصنوعی برای کمک به کاهش سطح بالای دی اکسید کربن در بدنش استفاده کند.
لیندزی اعتراف میکند: «فکر نمیکنم واقعا بخواهد از این بدتر بشود.» او اشک های همسرش پس از تشخیص بیماری را به یاد میآورد. اما میگوید تنها چند هفته بعد به دیدار دادی وِیر، بازیکن اسکاتلندی راگبی رفت که او هم به بیماری نورون حرکتی مبتلا بود و سال گذشته درگذشت.
لیندزی اجازه نمیدهد همسرش او را ناراحت ببیند و میگوید: «گریه کردن شرایط را تغییر نمیدهد. ترجیح میدهم خاطرات خوشی بسازم و با او وقت بگذرانم. راب هنوز همان مردی است که من با او ازدواج کردم، فقط حالا در جسمی است که کار نمیکند. ما موقع ازدواج این تصور را داشتیم که با هم پیر میشویم. زمان با هم بودنمان کوتاه میشود اما این باعث نمیشود که از همین زمان باقیمانده لذت نبریم.»
بدون نظر