در هالیوود، اکثر فیلم های جنگی مربوط به جنگ جهانی دوم، معمولاً وقایع را از دید نیروهای متفقین به تصویر می کشند. به هر حال، آن ها بیشتر قهرمانان و البته پیروز این درگیری بزرگ جهانی بودند و تاریخ را فاتحان می نویسند و اگر آن ها نبودند، سیستم های سرکوبگری که توسط امثال هیتلر و موسولینی ایجاد شده بودند، بسیار بیشتر رشد کرده و شاید الان جهان را در اختیار داشتند، هر چند پیروزی متفقان تماماً گل و بلبل نبود و به دولت های کمونیست شوروی و چین قدرت بخشید که عواقب ویرانگر آن هنوز هم محسوس است. وقتی صحبت از ژاپن در جنگ جهانی دوم به میان می آید، کارگردانان و فیلمنامه نویسان هرگز تردید نمی کنند که این کشور را به عنوان یک کشور شریر به تصویر بکشند که با حمله ای غیرانسانی به پرل هاربر اولین ضربه را وارد کرد، حمله غافلگیرانه ای که نتیجه عکس داد و منجر به تلافی ایالات متحده و استفاده نهایی از بمب های هسته ای علیه ژاپن شد. حمله ژاپن به بندر پرل هاربر مسیر جنگ جهانی دوم و شاید نتیجه آن را تغییر داد.
با این حال، واقعیت حضور ژاپن بسیار فراتر از آن چیزی است که در فیلم های جنگی هالیوودی مربوط به این نزاع بزرگ به تصویر کشیده می شود. در این جنگ، ژاپن کاری بیش از حمله به آمریکا انجام داد. این کشور آسیایی به چین حمله کرد و حتی با اتحاد جماهیر شوروی درگیر شد. گذشته از این تهاجم ها و قساوت ها، بسیاری از مردم ژاپن به شکلی منفی تحت تاثیر جنگ قرار گرفتند. خوشبختانه چند فیلم وجود دارد که به شکلی عمیق تر به ماجراجویی های ژاپن در طول جنگ جهانی دوم می پردازند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم جنگی در مورد جنگ جهانی دوم از نگاه ژاپنی ها آشنا کنیم.
۱۰- Letters from Iwo Jima (2006)
داستان نبرد آیوجیما به طور ویژه در مینی سریال The Pacific یا اقیانوس آرام ساخته شبکه HBO به تهیه کنندگی استیون اسپیلبرگ روایت شد، اما کلینت ایستوود با ساخت دو فیلم پرچم های پدران ما یا Flags of our Fathers (از دیدگاه آمریکایی ها) و نامه هایی از آیوجیما یا Letters from Iwo Jima (از دیدگاه ژاپنی ها)، این نبرد را روی پرده بزرگ سینما، بهتر از نسخه سریالی روایت کرده است. هر دو فیلم حول محور نیروهای ژاپنی و آمریکایی است که به دلیل نزدیکی آن به توکیو، برای کنترل جزیره ایوجیما تلاش می کنند.
نامه هایی از آیوجیما تا حدود زیادی ژاپنی ها را به عنوان قربانیانی به تصویر می کشد که حق دارند از جزیره ای که بسیار برایشان عزیز و به خاک کشورشان نزدیک است، دفاع کنند. به هر حال، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی در دوران کاسترو در کوبا پایگاه هایی تاسیس کرد، آمریکا نیز واکنش مشابهی نشان داد. کلینت ایستوود نیز با انتخاب بازیگران ژاپنی برای تمام نقش های ژاپنی خوب عمل می کند. علاوه بر این، روایت اتفاقات این فیلم مانند اتفاقات بین واشنگتن و جزیره آیوجیما در فیلم پرچم های پدران ما، بین توکیو و آیوجیما در نوسان نیست. در اینجا، در تمام طول روایت فیلم، تمرکز روی نبرد آیوجیما باقی می ماند. در نتیجه، سربازان ژاپنی فرصت کافی برای رشد شخصیتی را دارند.
۹- The Eternal Zero (2013)
تماشاگرانی که به دنبال فیلم های جنگی فوق العاده و جذابی هستند که روی خلبان ها و حملات هوایی تمرکز داشته باشد، باید حدود ۱۴۴ دقیقه برای فیلم صفر ابدی یا The Eternal Zero ساخته تاکاشی یامازاکی که حول ماجراهای خلبانان کامیکازه ژاپنی در طول جنگ جهانی دوم می چرخد، وقت بگذارند. این فیلم از طریق یک سری فلش بک ها روایت می شود، جایی که شخصیت اصلی داستان یک مرد جوان در سال ۲۰۰۴ است که متوجه می شود پدربزرگش یکی از خلبانان مهم ژاپن در طول جنگ جهانی دوم بوده است.
فیلم صفر ابدی یک فیلم ضدجنگ به شدت احساسی و تکان دهنده است زیرا به خوبی نشان می دهد که چگونه سیاست های اتخاذ شده از سوی مقامات عالی رتبه در طول درگیری های سیاسی، تاثیر منفی جبران ناپذیری بر مقامات رده پایین تر می گذارد. در این مورد، ژنرال های ارتش ژاپن، حملات انتحاری توسط خلبانان جنگنده های خودی را راهی موثر برای وارد کردن خسارت بیشتر به کشتی های متفقین می دانند، اما برخی از خلبانان در قربانی کردن جان خود مردد هستند، زیرا می خواهند در کنار خانواده هایشان باشند. در اینجا، شخصیت اصلی داستان، کیوزو میابی، به خاطر مخالفت با استراتژی حمله انتحاری مافوق هایش تقریباً به دادگاه نظامی صحرایی کشانده می شود و حتی برخی از خلبانان همکارش هم او را ترسو خطاب کرده و از او تبری می جویند.
۸-Fires on the Plain (1959)
از سربازانی که دچار سو تغذیه هستند و به آدمخواری به عنوان راهی برای زنده ماندن متوسل می شوند تا دیگرانی که چکمه های پاره به پا دارند، فیلم Fires on the Plain ساخته کان ایچیکاوا به اندازه کافی لحظات دلخراش و تکان دهنده دارد، لحظاتی که هر کسی را از حمایت از جنگ منصرف می کند. این فیلم درباره سربازی به نام تامورا است که پس از مواجه شدن با بدرفتاری همرزمان خود به دلیل ابتلا به سل، تصمیم می گیرد راه خودش را برود. این عضو ارتش امپراطوری ژاپن که دیگر تمایلی به تحمل نگاه همرزمانش به عنوان یک سربار ندارد، به تنهایی در یک جزیره در فیلیپین پرسه می زند و به دنبال راهی برای زنده ماندن است.
آتش در دشت یک مورد قوی و بی نقص در زمینه تبدیل شدن به یکی از بزرگ ترین اقتباس های کتاب به فیلم است، زیرا تا حدود زیادی قدرت و کیفیت داستان منبع اورجینال خود را بهبود می بخشد. به عنوان مثال، پایان نسخه سینمایی تاثیرگذارتر است، در حالی که تامورا در رمان هم نامِ شوهی اوکا به دلیل ایمان مسیحی اش زنده می ماند، اما در نسخه سینمایی، پس از غلبه بر موانع بسیار تیر می خورد و کشته می شود. این یک لحظه تراژیک و ناخوشایندی در فیلم است اما لحظه ای است که به عنوان نوعی جزای اعمال پلید عمل می کند زیرا او، خودش، کارهای بدتری را در فیلم انجام داده است، از جمله تیراندازی به یک دختر و کشتن یکی از همرزمانش.
۷- Onoda: 10,000 Nights in the Jungle (2021)
ستوان هیرو اونودا – شخصیت اصلی فیلم اونودا: ۱۰,۰۰۰ شب در جنگل – نقطه مقابل میابی در فیلم صفر ابدی است زیرا او به جنگ علیه متفقین بسیار علاقه مند است و سرسختانه می جنگد، حتی بعد از تسلیم شدن ژاپن. ماجراهای این سرباز زمانی آغاز می شود که به او و جوخه اش دستور داده می شود از فیلیپینِ تحت اشغال ژاپن در برابر حمله آمریکا محافظت کنند. به زودی، او تنها بازمانده جبهه خودی در این نبرد می شود و وقتی خبر پایان جنگ را دریافت می کند، از باور آن سر باز می زند، بنابراین به دفاع از قلمرو ژاپن ادامه می دهد.
اونودا: ۱۰,۰۰۰ شب در جنگل، بنابراین، نگاهی دقیق و تیزبینانه به میهن پرستی و عدم ارتباط در زمان جنگ است. از آنجایی که اونودا دستورها ویژه ای دریافت کرده است، برای انجام آن ها مصمم است، تا زمانی که دستور دیگری دریافت کند. از آنجا که او هیچ دستور دیگری در مورد این ماموریت دریافت نمی کند، ستوان اونودا تا سال ۱۹۷۴ یعنی سال ها پس از پایان جنگ به مبارزه ادامه می دهد. با این حال، اونودا به خاطر خوش بینی و شجاعتش به عنوان یک شخصیت دوست داشتنی در داستان ظاهر می شود. بخشی از او در تمام این مدت بر این باور است که ژاپن کشوری بزرگ تر از آن است که بتوان آن را شکست داد و چنین دیدگاهی تنها بر اشتیاق او برای ادامه ماموریتش می افزاید.
۶- Tora! Tora! Tora! (1970)
تاریخدانان ممکن است از این واقعیت که فیلم پرل هاربر ساخته مایکل بی دارای بی دقتی های متعددی است، ناراحت شوند، با این حال این فیلم مشهورترین فیلم در مورد حمله ژاپن به این بندر است که ایالات متحده را به پیوستن به جنگ جهانی دوم ترغیب کرد. خوشبختانه، گزارش بسیار بهتری از این واقعه در فیلم Tora! Tora! Tora! وجود دارد، فیلمی که حاصل همکاری ریچارد فلیشر کارگردان آمریکایی و کینجی فوکاساکو کارگردان ژاپنی است و اطلاعات گسترده ای درباره برنامه ریزی و اجرای این حمله توسط ارتش ژاپن ارائه می دهد.
تورا! تورا! تورا! در میان آثاری از این دست برجسته شده است چون بیشتر آموزنده است تا سرگرم کننده. چندین نکته کلیدی که چندان شناخته شده نبودند در این فیلم ارائه شده است، به ویژه این واقعیت که اگر پیام های دیپلماتیک بین دو کشور به موقع رمزگشایی می شد این حمله صورت نمی گرفت و اینکه جت های آمریکایی که ژاپنی ها به طور خاص می خواستند آن ها را هدف قرار دهند، در واقع در پرل هاربر نبودند. به این ترتیب، این فیلم با اعتراف فرمانده ناوگان ژاپنی به اشتباه خود به شکلی به یاد ماندنی به پایان می رسد: ” از این بیم دارم که تمام تلاش ما به بیدار کردن یک غول خفته و مسلح کردن او به یک عزم ترسناک منتهی شده باشد.”
۵- The Human Condition Trilogy (1959 – 1961)
سه گانه ماساکی کوبایاشی – که در زمان اشغال منچوری توسط ژاپن روایت می شود- استدلال می کند که اخلاق به جای عاملی برای برتری، در زمان جنگ، بیشتر یک مانع و اسباب زحمت است. رویدادهای این سه گانه حول محور شخصیت کاجی می چرخند که از یک رییس تحسین شده یک اردوگاه کار اجباری اسرای جنگی که طرفدار شرایط کاری بهتر برای اسیران چینی است به سربازی تبدیل می شود که به زور برای خدمت در ارتشِ حاضر در خط مقدم فرستاده می شود. داستان او در نهایت به عنوان یک اسیر جنگی در یک اردوگاه نگهداری از اسرا در شوروی به پایان می رسد.
در سه گانه شرایط انسانی، سرنوشت اغلب زمانی که کانجی کار بدی انجام می دهد به او پاداش می دهد و او را به خاطر خوب بودن تنبیه می کند. در مدت خدمت در ارتش، علی رغم منظم بودن، بی دلیل تنبیه می شود و به صورت مکرر کارهای سختی به او داده می شود، با این حال هنگامی که او دست به کارهای جدی و خشن می زند، مانند کشتن یکی از همرزمان خود به دلیل فریاد زدن در میدان نبرد و به منظور جلوگیری از جلب توجه نیروهای شوروی، پاداشی در قالب زنده ماندن به او داده می شود. حتی غم انگیزتر این است که هیچ پایان خوشی برای کانجی قبل از بالا رفتن تیتراژ پایانی وجود ندارد.
۴- Storm Over the Pacific (1960)
در طوفان بر فراز اقیانوس آرام یا Storm Over the Pacific، مخاطبان می توانند نبرد میدوی را از نگاه یک خلبان جوان بمب افکن، ستوان کوجی کیتامی ببینند. این نبرد شش ماه پس از حملات به پرل هاربر رخ می دهد و خطر از همان ابتدا بالا است زیرا اشغال میدوی توسط ژاپن منجر به مسدود شدن خطوط تامین آذوقه و تجهیزات برای آمریکا و استرالیا خواهد شد. علاوه بر این، پایگاه های آمریکا در هاوایی نیز در معرض تهدید قرار خواهند گرفت.
داستان این فیلم بسیار جذاب و درگیر کننده است؛ زیرا تنها روی نبردهای هوایی تمرکز نمی کند. جنبه های مختلفی از زندگی و شخصیت کوجی تشریح می شود. به عنوان مثال، داستان فیلم به نقطه ای می رسد که او خدمت به کشور را مهم تر از خدمت به خانواده خانواده می بیند. بنابراین کوجی دیدگاهی منفی نسبت به ازدواج پیدا می کند. با وجود شکست ژاپن در این نبرد، اوضاع برای کوجی، چندان غم انگیز و تراژیک نمی شود زیرا او زنده می ماند تا در نبردهای آینده هم شرکت کند.
۳- Yamato (2005)
یاماتو یکی از نزدیک ترین فیلم ها به تایتانیک است، زیرا این فیلم نیز با یک سفر اکتشافی برای بررسی لاشه یک کشتی، قبل از انتقال مخاطبان به زمان غرق شدن واقعی آن کشتی آغاز می شود. کشتی مورد بحث در اینجا یاماتو (یکی از بزرگ ترین کشتی های جنگی ساخته شده تاکنون) است و فیلم بر روی عملیات ته-گو تمرکز دارد – آخرین تلاش ژاپن برای استفاده از این کشتی در نبرد با کشتی های جنگی آمریکایی، با هدف به دست گرفتن دوباره کنترل پهنه اقیانوس آرام.
اگر چه این کشتی جنگی از نظر منابع غنی، بسیاز بزرگ و مجهز است، اما همین موضوع به یک نقطه ضعف برای یاموتو تبدیل می شود؛ چرا که اندازه بزرگش، آن را به هدفی آسان برای بمب افکن های آمریکایی تبدیل می کند. بنابراین یاماتو بیشتر به فیلمی در مورد بقا تبدیل می شود و در شرایطی که کشتی یاماموتو پیاپی هدف حمله قرار می گیرد، خدمه آن برای زنده ماندن می جنگند. در نهایت، کشتی واژگون و غرق می شود که به معنای پیروزی بزرگی برای نیروهای متفقین است.
۲- Last Operations Under the Orion (2009)
فیلم Last Operations Under the Orion ساخته تتسوو شینوهارا با غرق کردن چندین کشتی جنگی آمریکایی توسط خدمه زیردریایی I – ۷۷ آغاز می شود، اما در واقع نسبت به دیگر فیلم های جنگ جهانی دوم اکشن کمتری دارد. مابقی فیلم مربوط به بازی موش و گربه بین این زیردریایی و یک ناوشکن آمریکایی در سواحل اوکیناوا است. این اتفاقات در هفته های پایانی جنگ جهانی دوم روایت می شود.
اکثر اتفاقات فیلم شامل استراتژی و برنامه ریزی کشتی های دو طرف است و خدمه دائماً باید راه های جدیدی برای مقابله با دشمنی که می خواهد کشتی آن ها را نابود کند، پیدا کنند. بنابراین تعدادی نقل قول های تفکر برانگیز در این فیلم فراوان است که بر وفاداری، شرافت و فلسفه متمرکز است. فراتر از آنآن، چند فلش فوروارد زیبا در این فیلم وجود دارد که پیرامون نوه کاپیتان و تلاش های او برای فهمیدن معنای هدیه ای که پدربزرگش قبل از جنگ برای مادربزرگش فرستاده، است.
۱- Isoroku (2011)
ایسوروکو یک داستان کم تر شناخته شده دیگر درباره ژاپن و جنگ جهانی دوم ارائه می دهد. با وجود دستور حمله به پرل هاربر، فرمانده ناوگان ترکیبی، ایسوکو یاماموتو هیچ گاه طرفدار انجام این حملات نبود. با این حال، او چاره ای جز انجام این کار نداشت، زیرا امتناع از این کار خیانت محسوب می شد. علاوه بر این، او با بسیاری از سیاست های جنگی ژاپن از جمله تصمیم این کشور برای امضای پیمان سه جانبه با ایتالیا و آلمان در سال ۱۹۳۹ نیز مخالفت کرده بود.
بنابراین این فیلم شبه بیوگرافی، یک داستان جذاب در مورد یک فرد با احساسات و افکار متناقض و در عین حال باشرافت است. ایسوروکو پس از تحصیل در ایالات متحده، درک بهتری از این کشور و زیرساخت های آن دارد، از این رو در ابتدا با این حمله مخالف است. این فیلم همچنین نشان می دهد که این فرمانده با توجه به مدت زمانی که در آمریکا گذرانده است، این کشور را بیشتر از ژاپن دوست دارد. در نتیجه، مخاطبان در مورد همدردی با این مرد یا محکوم کردن او دچار سردرگمی می شوند.
بدون نظر