جوزف پوتنزانو (Joseph Potenzano) یک مرد ۹۳ ساله است که پیش از این هرگز ازدواج نکرده است. حدود یک سال پیش تنها روی مبل خانهاش در ایالت نیوجرسی آمریکا نشسته بود که ناگهان به فکر دوستش، مری الکیند (Mary Elkind) افتاد و با خودش فکر کرد چرا از او نخواهم که با هم ملاقات کنیم.
جوزف در سال ۱۹۵۹ در عروسی خواهرش با مری آشنا شد. مری دخترعموی داماد و هر دو در این عروسی ساقدوش بودند. بعد از جشن آنها چند بار با هم قرار گذاشتند اما قرارهایشان به رابطه عاشقانه ختم نشد. با این حال در دورهمیهای خانوادگی با یکدیگر همصحبت شده بودند و جوزف میدانست که مری در سال ۲۰۱۴ بیوه شده است.
داستان متاثرکننده ازدواج یک زوج عاشق ۴۳ سال بعد از اجبار به ترک یکدیگر
جوزف میگوید: «من در سنی هستم که دوستان بسیار کمی برایم باقی مانده است. تقریبا همهشان مُردهاند.» او هرگز قصد نداشت که تا دوران ۹۰ سالگی اش مجرد بماند اما زندگی همیشه موانعی پیش پایش قرار داد و به قول خودش «همیشه در زمان نامناسب و در مکان نامناسب قرار میگرفت.»
جوزف و مری چند هفته بعد همدیگر را در کلیسا و هنگام غسل تعمید یکی از اعضای جدید خانواده مری دیدند. جوزف عزمش را جزم کرد و از او پرسید: «مری، مایلی با هم یک فنجان قهوه بنوشیم و ناهار را با هم بخوریم؟»
جوزف میگوید که مری با چشمانی مبهوت به من نگاه کرد و سپس گفت: «بله».
آنها در اولین قرار خود در یک برنامه رقص ایرلندی شرکت کردند و کمی دستان یکدیگر را گرفتند. جوزف اشاره میکند که «هر دو با خودمان فکر کردیم چه حس خوبی است!»
مری ۸۳ ساله که قبلا یک رقصنده حرفه ای بود میگوید تا آن شب به این رضایت داده بود که سال های باقیمانده عمرش را با دوستان خود بگذراند و سرگذشت سه فرزند و چهار نوهاش را دنبال کند. او میگوید: «روزها درگیر دوستان و خانوادهام بودم. اما کم کم متوجه شدم که شب هایم میتواند بسیار خالی باشد.»
او اعتراف میکند که در طول سالیان به جوزف فکر میکرده: «هرازچندگاهی به فکر جو میافتادم. او در عروسیام شرکت کرده بود و ما همیشه همدیگر را در جشنهای تعمید و کریسمس میدیدیم. حتی چند بار به این فکر کرده بود که اگر با او ازدواج میکردم زندگیام چه شکلی میشد.»
حالا مری به زودی متوجه خواهد شد.
ماه گذشته جوزف ایده ازدواج را مطرح کرد. او به یاد میآورد: «از او پرسیدم به نظرت ما باید ازدواج کنیم؟ و او جواب داد «چرا که نه؟ بیا انجامش بدهیم.»»
مری میگوید: «به او گفتم در سن ما اگر قرار است این کار را بکنیم بهتر است سریعتر دست به کار شویم.»
به این ترتیب بود که جوزف، مردی که تمام عمر مجرد بود، در دهمین دهه زندگیاش برای اولین جشن عروسی اش برنامه ریزی کرد. آنها در ۱۵ اکتبر در کلیسایی ازدواج خواهند کرد که جوزف سال های جوانی خود را در در آنجا به عنوان یکی از اعضای گروه کُر سپری کرده و آواز خوانده بود.
بدون نظر