سلب مسئولیت: روزیاتو صرفا نمایشدهنده این متن تبلیغاتی است و تحریریه مسئولیتی درباره محتوای آن ندارد.
امروزه دیگر تاثیر کتاب، بر ایجاد تحول در زندگی شخصی افراد و پویایی جامعه، بر کسی پوشیده نیست و همه میدانند که میتوانند به واسطه کتابها، مسیرهای چندین ساله تجربه را در چند ساعت به درستی طی کنند. همین موضوع باعث شده است که نویسندگان بسیاری، کتابهای متنوعی در راستای تحول زندگی انسانها و رازهای موفقیت در زندگی بنویسند. برخی از این کتابها چه از نظر تاثیر مثبت در میان مخاطبین و چه از نظر رویکرد خاص به مقوله تغییر و موفقیت، آثار شاخصی به حساب میآیند. هدف این یادداشت معرفی کتابهایی است که به واسطه آنها میتوانید شخصیت خود را به شکلی ایدهآل بازآفرینی کنید.
چگونه کمالگرا نباشیم
ما در ذهنمان همیشه ایدههایی داریم که به نظرمان بسیار جذاب هستند اما چون فکر میکنیم توان اجرای بی نقص آن را نداریم، از انجام آن منصرف میشویم، یا دوست داریم کاری جدید را تجربه کنیم اما میترسیم که نتوانیم آن را به خوبی انجام دهیم و مرتب آن را به تاخیر میاندازیم. مواردی که ذکر شد یا چیزهایی مشابه آن، که تقریبا در زندگی، برای هر کدام از ما بارها اتفاق میافتد، دقیقا ریشه در کمالگرایی انسان دارد. استفان گایز، در کتاب چگونه کمالگرا نباشیم، کمالگرایی را به عنوان یک آفت اساسی در رسیدن به موفقیت معرفی میکند. او در این کتاب به مخاطبین توضیح میدهد که هیچکس بدون کسب تجربه و برای نخستین بار، نمیتواند یک نقاشی بی نقص بکشد یا یک کتاب شاهکار بنویسد.
استفان گایز در این اثر، پس از بررسی دقیق عوارض کمالگرایی و علتهای آن، به سراغ ارائه روشهایی کاربردی میرود که به خوانندگان کمک میکند تا بر آفت کمالگرایی غلبه کنند. کتاب چگونه کمالگرا نباشیم در انجام کارها، این ایده را توصیه میکند که فوری انجامش بده و بعدا بهبود ببخش. نویسنده معتقد است که موفقیت حاصل ممارست در انجام کارهای معمولی است نه نبوغی ذاتی. گایز برای روشن شدن بیشتر موضوع برای مخاطبین، میگوید که خودش نیز با این چالش درگیر بوده است و سپس بیان میکند که با تبدیل کردن اهداف و کارهای بزرگ به کارهای کوچکی که راحت انجام میشوند و انجام روزانه آنها، چطور توانسته است خود را از دام کمالگرایی نجات دهد. در واقع میتوان چنین گفت نسخه نویسنده برای درمان بیماری کمالگرایی، بهره بردن از خرده عادتها و جایگزینی معمولی بودن به جای کامل بودن است.
نیمه تاریک وجود
کتاب نیمه تاریک وجود، یک کتاب در حوزه روانشناسی و موفقیت است که به واسطه راهنماییهای علمی و کاربردیاش، از محبوبیتی ویژه برخوردار است. این اثر را سخنران مطرح و روانشناس آمریکایی، دبی فورد به رشته تحریر درآورده است. کتاب نیمه تاریک وجود، برعکس بسیاری از کتابهای موفقیت که فرد را دعوت به فرار از انرژیهای منفی درون خود میکنند، رویکردی کاملا علمی به این موضوع دارد.
دبی فورد در این کتاب بر اساس نظریه یونگ، چنین مطرح میکند که در زندگی هر انسانی، بخشهایی تیره از جمله ترسها، ضعفها و خاطرات تلخ، وجود دارد که اغلب، انسان به شکل ناخودآگاه از آن فرار میکند و از یادآوری آن خودداری میکند. او دلیل اصلی بسیاری از رفتارهای خشونت آمیز و فرافکنیها را همین انباشت سایهها و تاریکیها در روان و ذهن انسان میداند. مولف معتقد است که فرار از این نیمه تاریک وجود، نه تنها راه چاره نیست، بلکه باعث فرسوده شدن تدریجی انسان و از بین رفتن اعتماد به نفسش میشود. او در ادامه کتاب، به بیان نحوه پذیرش و مواجهه با این سایههای درونی به شکلی اصولی و علمی میپردازد و تلاش میکند بر مبنای این پذیرش انسان را به سمت تحول در زندگی و موفقیت، راهنمایی کند. او تلاش میکند تا مخاطب را به درک این موضوع برساند که هیچ انسانی نمیتواند بدون تیرگی باشد و افراد بایست برای سلامت روانی خود، به شناخت و بررسی این تیرگیها در روان خود بپردازند و پس از شناسایی، آنها را بپذیرند و به خاطر مواردی مثل ترس از ترک شدن، این سایهها را که بخشی از شخصیت هر انسانی هستند، پنهان نکنند.
هنر شفاف اندیشیدن
کتاب هنر شفاف اندیشیدن توسط رولف دوبلی، نویسنده آلمانی، نوشته شده است. این کتاب در سال ۲۰۱۳ به زبان آلمانی منتشر شد و خیلی زود تبدیل به پرفروشترین کتاب سال کشور آلمان شد. دوبلی در این کتاب به صورت خلاصه و ساده به خطاهای شناختی ذهن میپردازد و نشان میدهد که چطور ذهن بر اساس یک سری نشانهها و دادهها و شیوه تحلیل، ناخودآگاه در قضاوت و تصمیمگیری دچار خطا میشود. او معتقد است که علت بسیاری از ناکامیها و احساس غم در زندگی، ریشه در همین خطاهای ذهن دارد. نویسنده در این کتاب صد خطای متداول ذهن را که برای عموم مردم پیش میآید، معرفی میکند و برای هرکدام مثالهایی کاملا محسوس بیان میکند و سپس نشان میدهد که چطور میتوان با حوصله و دقت در تصمیمگیریها میزان این خطاها را به شکل قابل توجهی کاهش داد.
خواندن هنر شفاف اندیشیدن میتواند به مخاطبین کمک کند تا از کارکرد ذهن آگاه شوند و با دقت و آگاهی، در تصمیمگیریها و قضاوتهای مهم زندگیشان، مسیری درست را طی کنند. نویسنده در این کتاب، به مخاطبین اعلام میکند که با کمرنگ کردن تعصب و حذف چهارچوبهای ذهنی و تمرین مداوم، میتوانند به ذهنی کاملا شفاف دست پیدا کنند و علاوه بر این موارد، به واسطه تحلیل منطقی و درستتر، زندگی شادابتری و پویاتری را تجربه کنند.
اثر مرکب
دارن هاردی، نویسنده کتاب اثر مرکب یکی از مطرحترین مربیهای عرصه موفقیت در آمریکا است که دیدگاهی کاملا علمی به موضوع موفقیت دارد. او برعکس بسیاری از سخنرانهای انگیزشی، به شما خیلی شفاف اعلام میکند که در زندگی هیچ انسانی از معجزه سریع و آنی خبری نیست و موفقیت به هیچ وجه به آسانی به دست نمیآید. او در این کتاب به شما به صورت دقیق نشان میدهد که چگونه کوچکترین عادتهای مثبت یا منفی انسان، در مدت طولانی، به تغییری گسترده در زندگی او میانجامد و به عنوان مثال افرادی را در نظر میگیرد که شرایطی مشابه دارند و فقط یک رفتار کوچک مانند ورزش کردن مداوم یا نوع تغذیه آنها با هم متفاوت است و سپس محاسبه میکند که چطور آن رفتار کوچک و ظاهرا ناچیز، باعث ایجاد تفاوتهای اساسی در زندگی این افراد میشود.
هاردی میگوید که زندگی هر فرد در حالت کلی تاثیر همین رفتارهای جزئی و اثر آنها بر یکدیگر است و برای این روند، نام اثر مرکب را انتخاب میکند. او در ادامه به سراغ توصیههایی کاربردی میرود و تلاش میکند به مخاطب راهها و مسیر درست تحول در زندگی بر اساس روش اثر مرکب، را نشان دهد. مطالعه این کتاب که یکی از کتابهای پرفروش حوزه موفقیت است، میتواند گزینهای مناسب برای شروع تغییر در زندگی باشد. کتاب اثر مرکب از زمان انتشار تا کنون همواره یکی از کتابهای پرفروش نشریات و سایتهای بررسی و فروش کتاب، از جمله نیویورکتایمز و آمازون بوده است و بسیاری از افراد مطرح، این کتاب را به عنوان کتابی موثر در زمینه تحول زندگی و موفقیت فردی معرفی کرده اند.
ارتباط بدون خشونت
در واقع عنوان کامل این کتاب “ارتباط بدون خشونت، زبان زندگی” است، چراکه مولف در این اثر علاوه بر توضیح دقیق خشونت و انواع آن و بررسی تاثیر آن در فرد و جامعه، ارتباط بدون خشونت را بهترین زبان برای رسیدن به آرامش و رشد در فرد و جامعه میداند. نویسنده این کتاب، مارشال روزنبرگ، از روانشناسان برجسته در حوزه خشونت و نحوه مقابله با آن، به حساب میآید و علاوه بر نگارش کتابهای متعدد در زمینه شناخت و مقابله با پدیده خشونت، کارهای اجرایی بسیاری نیز در این زمینه انجام داده است. لابد تصور شما نیز از خشونت این است که در ارتباطی متقابل، فردی به شکل فیزیکی یا با فحاشی و تحقیر، به شکلی عامدانه به فردی دیگر صدمه جسمی یا روانی بزند، اما نویسنده این کتاب را نوشته است تا به شما نشان بدهد که تعریف شما از خشونت دقیق نیست و به هیچ وجه خشونت در این موارد خلاصه نمیشود. او در بخشهای آغازین کتاب برای مخاطبین به شکلی دقیق توضیح میدهد که ما به صورت ناخودآگاه به دلیل فشارهای روانی و نیازهای برطرف نشده، در دام خشونت میافتیم، او میگوید وقتی ما کسی را که دوست داریم اما به دلیل ناراحتی لحظهای، به شکلی تند و سرزنشآمیز او را نصیحت میکنیم، یا حتی وقتی در قالب یک شوخی، یک طعنه به دوستمان میزنیم یا وقتی در بحثی به قصد برتری در بحث، به سراغ موضوعی متفرقه میرویم، ناخواسته دچار خشونت شدهایم و حقیقت این است که با این تعریف جدید از خشونت، تقریبا تمام ما انسانها، کم و بیش در طول روز دچارمصداقهای متفاوت خشونت میشویم.
نویسنده در ادامه چنین میگوید که همین خشونت با حالتی شبیه دومینو در جامعه جاری میشود و هر بار شدتی بیشتر به خود میگیرد و همین موضوع به اصلیترین خطر و مانع جامعه و افراد، در ایجاد روابط سالم و در نتیجه رشد مبدل میشود. روزنبرگ روشی نسبتا شفاف و ساده ارائه میدهد که میتوان با استفاده از آن و تمرین کردن مداوم آن روش، روز به روز بیشتر در راستای ارتباط بدون خشونت و به ارمغان آوردن روان سالم برای خود و اطرافیان، گام برداشت.
بدون نظر