به تازگی بخشی از مستند «شیخ شوخ کاشی» درباره زندگی حجت الاسلام محسن قرائتی در شبکه های اجتماعی در حال دست به دست شدن است که در آن همسر قرائتی درباره شایعاتی که درباره زندگی شخصی شان وجود دارد صحبت میکند.
در بخشی از این فیلم مستند که بیش از یک دهه پیش ساخته شده، همسر حجت الاسلام قرائتی در توضیح شایعاتی که پیرامون زندگی شخصی این سخنران مذهبی وجود دارد داستانی تعریف میکند.
او میگوید یک بار که سوار تاکسی بوده، عدهای بدون اینکه او را بشناسند مدعی میشوند که قرائتی سه زن دارد، خانهاش در خیابان پاسداران تهران است و در جشن عروسی پسرش، روی سر عروس و داماد سکه ریختهاند.
همسر حجت الاسلام قرائتی در ادامه خاطرهاش میگوید: «از راننده تاکسی تقاضا کردم تا مرا تا درب منزل ببرد و گفتم کرایه بیشتری میدهم تا به مقصد اصلی برسم.»
با رسیدن به جلوی منزل، او به راننده میگوید: «اینجا خانه آقای قرائتی است. من همسرش هستم و او تنها یک همسر دارد. پسر هم ندارم.»
حواشی مستند «شیخ شوخ کاشی»
فیلم مستند «شیخ شوخ کاشی» در سال ۱۳۹۱ توسط صادق داوریفر ساخته شد که بخش هایی از فعالیت های حوزوی، فرهنگی، دانشگاهی و زندگی شخصی حجت الاسلام قرائتی را به تصویر کشید؛ سخنران مذهبی که بیشتر او را با برنامه «درس هایی از قرآن» میشناسیم.
اما تیرماه امسال در پی برگزاری بزرگداشتی با عنوان «شیخ رسانه»، «به پاس ۴۴ سال مجاهدت فرهنگی حجت الاسلام قرائتی» این مستند با یک عنوان جدید روی آنتن تلویزیون رفت: شرح شیخ کاشان.
کارگردان این اثر پس از پخش مستند در مصاحبهای با خبرگزاری مهر مدعی شد که نسخهای که از تلویزیون پخش شده، کامل نیست و سانسورهایی روی آن اعمال شده است.
او همچنین در این مصاحبه درباره سختیهای ساخت این اثر گفت:
بعد از اولین نمایش این مستند در جشنواره فجر، عدهای از اطرافیان حاجآقای قرائتی با ایشان تماس گرفتند و گفتند این اثر در شأن شما نیست. آن هم در حالی که من رضایت کتبی از حاجآقا بابت نسخه نهایی داشتم و ایشان در محفل خصوصی فیلم را دیده و با دستخط خودشان بابت مستند تشکر کردند. حتی اسم فیلم هم در این دستخط ذکر شده است.
بعد از اکران فیلم در جشنواره فیلم فجر بهواسطه همان واکنش اطرافیان، شخص حاجآقای قرائتی با من تماس گرفتند و گفتند نمیخواهم فیلم را پخش کنید. سراغ داماد ایشان رفتم که کمک بسیار زیادی به ساخت این فیلم کرده بود و به پیشنهاد او سراغ یک حکم رفتیم که حاجآقا هم او را قبول داشت. به پیشنهاد او یکی دو پلان را جابهجا کردیم و مجدد برای بازبینی آن را به منزل حاجآقا ارسال کردیم. مجدد بابت این نسخه دوم هم دستخط رضایت گرفتم. به دلیل گزارش نامناسب اطرافیان، اما مجدد با حاشیههایی مواجه شدیم.
کار به جایی رسید که روزی یک تماس از طرف فردی داشتم که با ادبیات تهدیدآمیز خواست که فیلم دیگر در هیچ کجا پخش نشود و ما هم عطای آن را به لقایش بخشید و فیلم به محاق توقیف رفت! البته اکران فیلم در فجر واکنشهایی خیلی خوبی گرفته بود. خاطرم هست وحید جلیلی که امروز قائممقام صداوسیما شده است، همان زمان در نشریهاش یادداشتی نوشت و این مستند را بهترین فیلمی معرفی کرد که در جشنواره فجر آن سال دیده بود.
بهواسطه همین بازتابها سازمان اوج یک ماه بعد از جشنواره فجر با من تماس گرفت و گفت ما این مستند را میخواهیم. از طرف دیگر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم خواستار فیلم بود. در آن مقطع احساس کردم اگر فیلم را به اوج بسپارم شرایط بهتری برای عرضه پیدا میکند. به دوستان اوج گفتم من دو دستخط از آقای قرائتی بابت تأیید فیلم دارم، اما در جریان باشید که در حال حاضر او راضی به پخش مستند نیست. آنها گفتند نگران آن نباش و با همین شرایط، فیلم را به اوج واگذار کردم.
بازهم فیلم در توقیف ماند تا حدود ۶ یا ۷ سال بعد که اگر خاطرتان باشد ماجرای آقای دوربینی و واکنش آقای قرائتی به او پیش آمد. ناگهان تصمیم به پخش مستند گرفتند و من همان موقع اعلام کردم این تصمیم اشتباه است. چرا ما همیشه عادت کردهایم در مقام دفاع عمل کنیم؟ بهواسطه آنکه جریانی در فضای مجازی به دنبال تخریب آقای قرائتی بودند، دوستان ما در مقام دفاع تصمیم به پخش این مستند گرفتند.
هم تأکید کردم در آن مقطع پخش نکنند و هم گفتم مطمئنم که شما نسخه کامل را از تلویزیون پخش نمیکنید! همان هم شد، با حذف چند صحنه فیلم روی آنتن رفت. حتی پیامک آن مدیر را هنوز دارم که از من عذرخواهی کرد و گفت تو راست میگفتی!
اتفاق بدتر این بود که بعد از این پخش، به تواتر فیلم را از شبکههای مختلف پخش کردند و واقعاً این کار هم اشتباه بود. در همین یک هفته گذشته چندین نفر بابت دیدن این مستند از شبکههای مختلف به من پیامک زدهاند!
بدون نظر