لیلی افشار، نوازنده چیرهدست و نخستین زن هنرمند در جهان که توانست مدرک دکترای نوازندگی گیتار کلاسیک را دریافت کند دیروز سهشنبه، ۲ آبان ۱۴۰۲، در سن ۶۳ سالگی درگذشت. به گفته خانه موسیقی ایران این هنرمند برجسته بعد از طی یک دوره بیماری طولانی درگذشته است. یکی از آثار این نوازنده به تازگی در ایران منتشر شده بود.
خانم افشار اولین زن نوازنده در جهان است که درجه دکترای گیتار کلاسیک گرفت و بیش از ۳۰ سال در دانشگاه ممفیس آمریکا در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا به تدریس گیتار پرداخت. او سالها ساکن ممفیس در ایالت تنسی آمریکا بود که یکی از پایتختهای موسیقی معاصر جهان محسوب میشود.
این موسیقیدان از جمله برجستهترین نوازندگان گیتار کلاسیک محسوب میشود و کنسرتهای متعددی در سراسر جهان برگزار کرد؛ از انگلستان، فرانسه و ایتالیا تا استرالیا و آمریکای جنوبی و بسیاری کشورهای دیگر.
او که از نوجوانی و پس از اتمام دوره دبیرستان به آمریکا مهاجرت کرده بود در سال ۲۰۰۱ پس از ۲۰ سال به کشورش بازگشت و در اینجا کنسرت و کارگاههای آموزشی برگزار کرد.
لیلی افشار یکی از ۱۲ نوازنده بینالمللی گیتار بود که برای نواختن در حضور آندرس سگوبیا، از بزرگترین گیتاریستهای سبک کلاسیک، در کلاسهای پیشرفته او در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی انتخاب شد. (ویدئویی از نواختن لیلی افشار برای سگوبیا را اینجا ببینید.)
مراسم خاکسپاری لیلی افشار روز سوم آبان در زادگاهش، تنکابن، برگزار میشود.
دختری خجالتی که گیتار تبدیل به زبانش شد
لیلی افشار در ۱۸ اسفند ۱۳۳۸ در تنکابن متولد شد.
پدربزرگ و مادربزرگ او تار مینواختند و پدرش نیز موسیقیدان بود و ویولون مینواخت. در چنین فضایی لیلی نیز از همان ابتدا با هنر نوازندگی آشنا شد.
در ۱۰ سالگی زمانی که نوازندگی گیتار را در دیدار با یکی از اقوام از نزدیک مشاهده کرد به این ساز علاقهمند شد و فراگیری گیتار را آغاز کرد.
خودش در مصاحبهای درباره شروع علاقمندی به گیتار اینطور گفته بود:
یکی از آشنایانم داشت یک درس گیتار را با معلمش تمرین میکرد. من به محض شنیدن، شیفته آن شدم تا حدی که میخواستم گیتار را از دستش بگیرم و خودم بزنم. دویدم خانه و به پدرم گفتم من عاشق گیتارم! همین!
فردای آن روز یک سبد پایین پلهها گذاشته بود با یک گیتار و یک کتاب نت. زندگی من از آن موقع زیر و رو شد. خودم را در اتاق حبس میکردم و فقط گیتار میزدم. هیچوقت کسی به من نمیگفت تمرین کن!
در ابتدا یک معلم خصوصی داشتم که در ارکستر مجلسی، کنترباس مینواخت. بعد به هنرستان موسیقی رفتم و دوبار در هفته در کلاسهای شبانه هنرستان موسیقی شرکت میکردم، در هنرستان استادم آقای افراسیابی بود و بعد برای مدت کوتاهی آقای چیتساز معلمم بود.
او پدرش و توصیه او به پشتکار داشتن را را عامل اصلی رسیدن به رویای کودکیاش میدانست:
فکر میکنم مهمترین دلیل موفقیت من در این رشته، پدرم بود. او بود که در ۱۰ سالگی خواستهام را جدی گرفت و برایم گیتار خرید و معلم گرفت. همیشه هم میگفت پشتکار داشته باش تا به شهرت بینالمللی برسی. من سالها روزی ۱۰ ساعت تمرین میکردم. مطمئنم با پشتکار میتوان رویاها را واقعی کرد.
لیلی از همان کودکی «صحنه» را نیز تجربه کرد و در کلیسای آلمانی ها و کاخ جوانان کنسرت داشت. خودش در مصاحبهای گفته بود در کودکی «خجالتی» بوده و تنها بعد از گیتار به دست گرفتن بوده که جرات میکرده به میان جمع بیاید: «گیتار به من که اهل حرف زدن نبودم، صدا داد. شد زبان من. برای همین هم اسم گیتارم را گذاشتم لیلی، چون من و گیتارم یکی هستیم.»
تحصیلات و تبدیل شدن به «نخستین زن با مدرک دکترای نوازندگی گیتار»
در سال ۱۳۵۵ زمانی که تنها ۱۷ سال داشت به تنهایی به آمریکا رفت و تحصیل در رشته موسیقی را ادامه داد.
افشار لیسانسش را از کنسرواتوار موسیقی بوستون گرفت. او برای طی دوره کارشناسی ارشد موسیقی در رشته نوازندگی گیتار به کنسرواتوار موسیقی نیوانگلند رفت و زیر نظر نیل اندرسون به تحصیل پرداخت.
پس از آن توانست دوره دکتری را زیر نظر بروس هلزمن در دانشگاه ایالتی فلوریدا به پایان برساند و به این ترتیب به نخستین زن در جهان تبدیل شد که موفق به اخذ درجه دکترا در نوازندگی گیتار شد.
خانم افشار در مصاحبهای گفته بود همیشه تصور میکرد قرار است به ایران بازگردد:
هدفم این بود که با یادگرفتن از استادانی چون آندرس سگووِیا یک گیتاریست خوب بشوم و بعد به ایران بازگردم گیتار تدریس کنم. در رویاهایم میدیدم که گیتاریست خوبی شدهام و به همه شهرهای ایران سفر میکنم و علاوه بر کنسرت کارگاههای گیتار برگزار میکنم.
برای همین هم فکر میکردم فقط مدت کوتاهی در آمریکا خواهم بود و باید از این فرصت حداکثر استفاده را بکنم. آن چنان متمرکز بر این هدف بودم که یک سال اول اقامتم در آمریکا حتی فرصت نکردم به پدرم تلفن بزنم.
جوایز و افتخارات
لیلی افشار اجراهایی از آثار رضا والی، گری آیستر، گرارد روژد، لوریس چوبانیان، آرن ملنس، کامران اینجه، باربارا کولب، مرلین زیفرین و سالوادور بروتونس را در کارنامه خود دارد.
او در سالنهای موسیقی معروف جهان کنسرتهای مختلفی برگزار کرد، برنده جوایز متعدد شد و در سال ۲۰۰۰ به عنوان بهترین گیتاریست کلاسیک زن جایزه «ارویل ایچ. گیبسن» را از آن خود کرد.
روزنامه واشنگتن پست در مقالهای اجرای او روی صحنه را «چشمگیر و بیعیب و نقص» توصیف کرده بود.
بازگشت به ایران
افشار سال ۱۳۸۰ بعد از ۲۰ سال سفری به ایران داشت. بعد از آن بارها به کشورش بازگشت، چندین کارگاه آموزشی برگزار کرد و درست مانند رویایی که قبل از مهاجرت داشت، در شهرهای مختلف ایران گیتار زد.
او درباره سفر به ایران بعد از ۲۰ سال گفته بود:
یک بار ایمیلی از ایران دریافت کردم که در آن نوشته بود خانم افشار! شما همه جای دنیا میروید اما به کشورتان سر نمیزنید. خیلی متحول شدم. یادم آمد من از بچگی دوست داشتم با گیتارم در سراسر ایران کنسرت بدهم و روی صحنه بروم. کمی تحقیق کردم و دیدم انگار شرایط برای رفتن به ایران مهیاست و رفتم. وقتی چرخ هواپیما به آسفالت فرودگاه میخورد، قلبم از شدت هیجان تاپ تاپ میکرد.
او اولین کنسرتش در ایران را در تالار رودکی برگزار کرد.
اجرای قطعات ایرانی و آذری در کنسرت های خارجی
لیلی افشار معتقد بود که موسیقی ایرانی دو نوع است، موسیقی محلی که بسیار شبیه موسیقی غربی است و به راحتی با گیتار نواخته میشود، و موسیقی سنتی که قابل اجرا با گیتار نیست. اما او با افزودن ربع پرده به گیتارش، موسیقی سنتی ایرانی را نیز نواخت.
او در کنسرتهایش همیشه قطعاتی ایرانی و آذری اجرا میکرد؛ فرقی نمیکرد که این کنسرت در تبریز برگزار شود یا کالیفرنیا. خانم افشار در این باره گفته بود:
در برنامهها خیلی از قطعات ایرانی و آذری را که تنظیم کردهام، میزنم. بعد همیشه از آمریکاییها میپرسم که کدام قسمت از برنامه را دوست داشتید. همه میگویند قطعات ایرانی آذری را. چون این موسیقی را نشنیدهاند، برایشان جذاب است. قطعههایی مثل «بارون بارونه»، «رشید خان»، «سنده قالماز» و… را میزنم و متوجه میشوم چه قدر لذت میبرند.
آثار لیلی افشار
«ساغر»، «مسخ»، «گذار در نوا»، «هزار و یک شب»، «بیست و چهار کاپریچوی گویا»، «باخ برای گیتار کلاسیک» و «Musica da camera» از جمله آلبومهای افشار هستند.
او همچنین کتابهایی مانند «پنج آواز محلی ایرانی»، «باخ برای گیتار کلاسیک» و «آموزش گیتار کلاسیک از مبتدی تا پیشرفته» را هم در کارنامه دارد.
منی که عاشق موسیقی هستم تابحال اسم ایشون رو نشنیدم. خدا رحمتشون کنه شدیم یه مشت مرده پرست تا طرف به رحمت خدا میره تازه رسانه ها شروع به معرفیشون میکنن. شایدم مقصر خودم باشه.
قطعا مشکل خودته که ایشون رو نمیشناسی.
“منی که عاشق موسیقی ام” wooooow
بعدشم انقد حرف کلیشه نزنید تو رو خدا: “مرده پرست” شدیم و این حرفا. همه جای دنیا طرف میمیره، خبرشو کار میکنن و از سوابقش میگن دیگه.
بله کار میکنن همه سایت ها چه خارجی چه داخلی هم دارن کار میکنن ولی چند تا سایت در زمان حیاط ایشون با مرحوم مصاحبه کردن؟
حیات*
اگر عاشق گیتار بودی و پیگیر آموزشش حتما اسم ایشون رو میشنیدی
نگاه شما نگاه خواص محسوب میشه چرا که شما گیتاریست هستین و به طبع اسم ایشون رو به گوشتون رسیده.اما برای عوام چه؟ایا عموم مردم ایشون رو قبل از زنده بودنشون میشناختن.مسلما خیر.
سلام ای کاش هنرمندانی که عوام نمیشناسن ومعروف هستن رو برای مردم نشر دهید تا مردم قبل از فوتشون با آنها آشنا شوند