درست است؛ همه ما از داشتن رابطه ای عمیق به سریال های مورد علاقه مان لذت می بریم تا مشغله های روزمره را فراموش کرده و سرگرمی لذت بخشی داشته باشیم. اما گاهی اوقات، واقعاً به دنبال چیزی بیشتر هستیم. در این موارد، ما به دنبال سریال هایی هستیم که از زشت بودن، نامربوط بودن، ناراحت کننده بودن، یا کاملاً عجیب بودن نترسند. سریال هایی که زیر پوست شما رفته و باعث می شوند پس از پایان تماشایشان، مدت ها حیرت زده به دوردست خیره شوید.
خوب، اگر ناراحتی شدید و دیدگاه های له شده مورد علاقه شماست، پس ما بهترین سریال های تلویزیونی را برای شما داریم. در این فهرست برخی از گیج کننده ترین، شوم ترین و حال بهم زن ترین سریال هایی که تا به حال به صفحه نمایش تلویزیون آمده اند، به چشم می خورند. در حالی که این سریال ها برای افراد نازک دل مناسب نیستند، اما به همان اندازه تماشای آن ها اهمیت دارد.
اما دقیقاً چه چیزی باعث می شود که یک سریال با وجود اینکه کاملاً غیرقابل تماشا است، ارزش تماشا کردن داشته باشد؟ از یک طرف، نویسندگی بی نقص و بازی های برجسته می توانند ظرافت را به هر روایت بیاورند و حتی آزاردهنده ترین سناریوها را کاملاً جذاب جلوه دهند. علاوه بر این، جهت باید به اندازه کافی مشخص باشد تا شما را در هر فضای پرفراز و نشیب و هدف روایی پیچ در پیچ غرق کند. بنابراین، اگر جرات این را دارید که از محدوده امن خود فراتر بروید و چیز جدیدی را تجربه کنید، این فهرست از تکان دهنده ترین سریال ها را تماشا کنید.
۱۰- ۱۳ Reasons Why (2017 – 2020)
۱۳ دلیل برای اینکه سریالی از نتفلیکس در سال ۲۰۱۷ است که از طریق لنز شخصیت های نوجوان خود به طور شفاف و مستقیم با ترومای خودکشی مواجه می شود، سریالی که به خاطر تصویر سازی خشن و ناراحت کننده و الفاظ رکیک فراوان، مصرف مواد مخدر و محتوای جنسی اش در برخی مدارس ممنوع شده است. کاترین لانگفورد شاید در داستان این سریال زنده نباشد، اما شخصیت اصلی ماجراست. هنگامی که کلی جنسن مجموعه ای از نوارهای ضبط شده را دریافت می کند که توسط همکلاسی مرحومش، هانا بیکر خطاب به او تهیه شده است و ۱۳ دلیل برای اینکه چرا او جان خودش را گرفته است را توضیح می دهد، داستان او را در مجموعه ای از فلش بک ها تماشا می کنیم.
هر نوار و در نتیجه هر اپیزود، روی فردی تمرکز می کند که هانا را آزار داده و یک قدم دیگر او را به سمت خودکشی سوق داده است. این سریال به خاطر اینکه در به تصویر کشیدن سوژه های مهم و قابل توجهش، بی محابا و درست عمل می کند، جنجال برانگیز شده است. اما این صداقت برنامه بود که تحسین بسیاری را برانگیخت. ۱۳ دلیل برای اینکه با شخصیت محور بودن بیش از پیش جذاب تر شد. اگر چه تماشای آن دشوار است، اما ۱۳ دلیل برای اینکه یک سریال تلویزیونی است که تماشای آن برای هر کسی ضروری به نظر می رسد.
۹- Sharp Objects (2018)
درام های جنایی روا شناختی اغلب کمی بن مایه های ناراحت کننده و حقایق تکان دهنده دارند. و وقتی سریالی با این شرایط در مورد یک مادر و بی توجهی او به بچه هایش باشد، چطور می شود بعد از تمام شدن داستان، شوکه نشوید و سر جایتان میخکوب نشده باشید؟ با حضور سه بازیگر ستاره در نقش های اصلی سریال اشیای تیز یا چیزهای تیز, سمی بودن فضای شهرهای کوچک و خانواده های ناکارآمد را با القای هیجان و تعلیق به آن ها تشریح می کند. بعد از اینکه خبرنگار کامیل پریکر با اکراه به زادگاهش در میزوری برمی گردد تا ماجرای قتل دو دختر خردسال را حل کند, با خاطرات دردناک خودش مواجه می شود. یک مادر کنترل گر و یک خواهر ناتنی کینه توز را به این ملغمه اضافه کنید و چیزی که به دست می آورید هشت قسمت پرتنش از یک سریال تکان دهنده است .
ژان مارک واله، کارگردان سریال، به خاطر ساخت یک فضای گوتیک جنوبی در هر فریم که سریال را ملموس تر و پیچیده تر می کند، شایسته تحسین است. علاوه بر این, ایمی آدامز به عنوان نقش زن اصلی داستان، بازی فوق العاده تحسین برانگیزی در این سریال دارد.
۸- Bates Motel (2013 – 2017)
متل بیتس که دنباله ای مدرن بر فیلم روانی (Psycho) ساخته آلفرد هیچکاک در دهه ۱۹۶۰ است، عمیقاً به روان آشفته قهرمان اصلی خود، نورمن بیتس، می پردازد. ما وحشت و رنج محض سال های نوجوانی او را در پنج فصل مشاهده می کنیم. متل بیتس که با شروع زندگی نورمن در کنار مادری آزارگر و کنترل گر به نام نورما آغاز می شود، نگاهی به پسر خرد شده و رنج کشیده ای است که زیر پوست تمام بدی هایی که پس از بزرگ شدن انجام می دهد، پنهان شده است. با نگاهی به دلیل اصلی وخیم شدن وضعیت روحی او تا این حد شدید، طرفداران نورمن را با دیدی جدید درک می کنند.
در حالی که فردی هایمور حس آشنا و در عین حال ترسناکی را به شخصیت نورمن القا می کند، ورا فارمیگا، بازیگر نامزد جایزه امی، نورما را همزمان سلطه جو و رقت انگیز به تصویر می کشد. تماشای رابطه مهرطلبانه و وابسته این دو بسیار ناراحت کننده است، اما یک پویایی شگفت انگیز نیز در خود دارد که می توان از آن چیزهای زیادی آموخت.
۷- Mindhunter (2017 – 2019)
احتمالاً تا به حال صدها بار این جمله را شنیده اید، اما بیایید یک بار دیگر آن را مطرح کنیم: «حقیقت عجیب تر از داستان است». و شکارچی ذهن مجموعه ای است که این واقعیت را با نقبی عمیق زدن در داستان ماموران واقعی اف بی آی، هولدن فورد و بیل تنچ اثبات می کند. ظاهراً در دهه ۱۹۷۰، این دو بخشی از واحد علوم رفتاری اف بی آی بودند و بخشی از کار آن ها مطالعه الگوها و روان مجرمان رده بالا بود.
در این مجموعه همچنین، فورد و تنچ با یکدیگر همکاری می کنند تا در مورد ذهن های سایکوپاتیک تحقیق کرده و قاتلان زنجیره ای بدنام را به منظور حل پرونده های جدید و در حال تحقیق، با خود همراه سازند. در حالی که خود این داستان، حالتان را خراب می کند، این روایت متدیک و فرآیند بازجویی دقیق انجام شده توسط این کارآگاهان است که شما را تا انتها آزار می دهد. با این حال، اگر واقعاً می خواهید درک کنید که چه چیزی انسان را به انسان تبدیل می کند، شکارچی ذهن یک سریال ضروری برای تماشا است.
۶- True Detective (2014 – تاکنون)
یک درام جنایی دیگر اما در قالب آنتالوژی، فصل اول کارآگاه حقیقی خود به ورطه یک پرونده پر پیچ وخم و ترسناک سقوط می کند. ظاهراً در سال ۱۹۹۵، کارآگاهان راستین “راست” کوهل و مارتین “مارتی” هارت مامور رسیدگی به پرونده قتل یک روسپی به نام دورا لانگ شدند. حالا، ۱۷ سال بعد، این دو هنوز هم روی همان پرونده قاتل سریالی تمرکز دارند، در حالی که هنوز مشغول مبارزه و کنار آمدن با شیاطین و گذشته خودشان هستند. کارآگاه حقیقی گاهی اوقات می تواند به طرز غیرقابل تحملی ترسناک شود، شخصیت ها قطعاً قابل درک و دوست داشتنی نیستند و تماشای به تصویر کشیدن خشونت بر علیه زنان نیز دشوار است.
با این حال، دیدن دیوانگی محض ذهن انسان و اینکه تا چه حد می خواهد به دیگری درد وارد کند، بسیار جذاب است. متیو مک کانهی و وودی هارلسون نقش نیهیلیست های ابدی، همان کارآگاهان داستان، را بازی می کنند. و فصل دوم با حضور ستارگانی چون ریچل مک آدامز، کالین فارل و وینس واون قدرت ستارگی خود را گسترش می دهد. این سریال در فصل دوم خود دچار افت شد و علیرغم بهتر شدن در فصول بعدی، همچنان فصل اول بهترین فصل این سریال است که نباید از دست بدهید.
۵- Ozark (2017 – 2022)
اوزارک که شاید یکی از جذاب ترین، تاریک ترین و غنی ترین برنامه هایی باشد که نتفلیکس تا به حال تولید کرده است، داستان خانواده بیرد را در ماجراجویی مرگبار خود دنبال می کند. جیسون بیتمن در نقش مارتی بیرد، یک برنامه ریز مالی ظاهراً ساده است که ناگهان با تهدید مرگ خود و خانواده اش مواجه می شود، پس از آن که طرح پولشویی او و شرکایش به مسیر خطرناک و غیرمنتظره می رود. مارتی که حالا مجبور است به همراه خانواده اش از شیکاگو به یک مجموعه تفریحی تابستانی در اوزارکس نقل مکان کند تا جان خود را نجات دهد، باید در عرض پنج سال بیش از ۵۰۰ میلیون دلار را پولشویی کند.
در حالی که او اتحادی نه چندان بی دردسر را با یک کسب وکار محلی شکل می دهد، مغازه ای تاسیس کرده و فعالیت های غیرقانونی اش را آغاز می کند، اما شکاف هایی در زندگی شخصی او شکل می گیرد و هر لحظه خطر مرگ و نابودی در بالای سرش ظاهر می شود. اوزارک به طور مستمر پرتعلیق ترین اپیزودهای تاریخ تلویزون تا به حال را داشته است. این سریال به شکل یک بازی ترسناک که در آن هر شخصیت تنها یک تکه از پازلی بزرگ تر است، روایت می شود. لحن غم انگیز و تاریک آن تاثیری بر این واقعیت ندارد که این مجموعه بی نقص ساخته شده و واقعاً فوق العاده و بی نظیر است.
۴- Penny Dreadful (2014 – 2016)
سریال داستان عامه پسند که توسط جان لوگان ساخته شده، یک مجموعه درام ترسناک است که سه فصل را در بر می گیرد. این سریال به خاطر ترکیب چهره های ادبی نمادین با یک فانتزی گوتیک و قرار دادن آن ها در یک محیط عصر ویکتوریایی، سریالی کاملاً خلاقانه محسوب می شود. برای ساده تر کردن روایت، این سریال حول محور پزشکی به نام ونسا ایوز است که یک واسطه روانی برای ارتباط دادن دنیای واقعی با تعدادی از شخصیت های محبوب قدیمی مانند دوریان گری مرموز، ون هلسینگ، دانشمند ویکتور فرانکنشتاین، کنت دراکولا و دکتر جکیل نیز هست.
او از آن ها می خواهد تا تهدیدهای ناشی از قاتلان فراطبیعی را بررسی کنند. اگر چه چنین فضایی ممکن است برای طرفداران ژانر وحشت فریبنده و وسوسه برانگیز به نظر برسد، اما در واقع تماشای این مجموعه بسیار ترسناک و ناراحت کننده است. صحنه های وسیع و فیلمبرداری های پر زرق و برق آن، معماهای درهم پیچیده را خشن تر، تاریک تر و بدیع تر می کند.
۳- Black Mirror (2011 – تاکنون)
اعتقاد بر این است که داستان سرایی آنتالوژی به دلیل مدت زمان کوتاهی که دارد، توجه کامل شما را جلب نمی کند. اما آینه سیاه این باور را با ترسناک و گیج کننده بودن خود بی اعتبار می سازد. این سریال نگاهی مدرن و با تکنولوژی بالا به عشق، جنسیت، روابط و مصرف اطلاعات در عصر مدرن دارد. ما به عنوان انسان، امروزه بیش از هر زمان دیگری به فناوری وابسته هستیم. و اگر شما کسی هستید که احساس می کنید کاملاً با بصیرت و باملاحظه هستید، آینه سیاه باعث می شود که دقیقا عکس آن را حس کنید.
زاییده ذهن خلاق چارلی بوکر، این سریال نتفلیکس تلاش می کند تا آینده ای را پیش بینی کند اگر ما همچنان با همان سرعتی که امروز هستیم، به نفس کشیدن، خوردن و زنگی کردن در محدوده یک محیط تکنولوژیک ادامه دهیم، به زودی به آن خواهیم رسید. این سریال که با هر قسمت مستقل بیش از پیش نگران کننده و قابل درک می شود، ثابت می کند که گاهی ترسناک ترین مکان فراتر از ستاره ها یا قبر نیست و همین دنیای امروزی به زودی می تواند کابوس ترین سناریویی باشد که در ذهن هر کسی وجود دارد.
۲- The Haunting of Hill House (2018)
مایک فلاناگان، کارگردان کهنه کار ژانر وحشت، پیچشی مدرن به داستان ارواح کلاسیک سال ۱۹۵۹ به همین نام نوشته شده توسط شرلی جکسون، نویسنده مشهور داستان های ترسناک می دهد. با توجه به این ارتباط، مطمئناً خود سریال چیزی جز مسحور کننده نخواهد بود. طرح اصلی این مینی سریال تلویزیونی به این شکل است: خواهران و برادران کرین در عمارتی بزرگ می شوند که به خاطر جن زدگی مشهور می شود. در طول دوران کودکی، این کودکان با حضوری ماوراء الطبیعه در سر یا در برابر چشم هایشان مواجه می ش.ند. حالا آن ها به عنوان بزرگسل مجبور می شوند در همان عمارتی که آن ها را خرد کرده دوباره با هم دیدار کنند.
تیموتی هاتن، کارلا گوگینو، کیت سیگل و هنری توماس در سریال تسخیرشدگی خانه هیل بازی می کنند، اما این سریال اولین نقش بزرگ ویکتوریا پدرتی نیز هست و او به طور بی نقصی ترس و اندوه را با شخصیت خود ترکیب می کند و این پایان ویرانگر را به اوج می رساند. با وجود تغییر جدول زمانی و مطالعه عمیق ذهن های ناخودآگاه شخصیت ها، با تماشای این سریال درک می کنیم که چرا تماشای داستان جکسون تا این حد ناراحت کننده و تکان دهنده است.
۱- Hannibal (2013 – 2015)
در طول سال ها، بازسازی های متعددی از شخصیت ها و خط داستانی در رمان های توماس هریس صورت گرفته است. هانیبال یک درام سه فصلی است که برای اولین بار در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. این سریال توسط برایان فولر ساخته شده و حول محور بازی ترسناک موش و گربه ای می چرخد که توسط دکتر هانیبال لکتر روانپزشک قانونی طراحی شده، کسی که ممکن است در ظاهر یک دکتر معمولی به نظر برسد، اما در واقع او یک قاتل زنجیره ای آدمخوار دارد.
با پیدا کردن فرصت کمک به اف بی آی و پیوستن به ویل گراهام در بازجویی از مجرمان، لکتر این موقعیت را غنیمت شمرده و می پذیرد، غافل از اینکه این همکاری، او را به ملاقات با فردی می کشاند که واقعاً او را درک می کند. هیو دنسی و مدس میکلسن از بازیگران اصلی این سریال هستند که با بازی های خود، به معنای واقعی کلمه درخشیده و شما را تا سر حد دیوانگی می ترسانند، در حالی که نمی توانید چشمتان را از صفحه نمایش و اتفاقات هولناکی که رخ می دهند بردارید. نحوه تبدیل قتل های باشکوه به وعده های غذایی در کنار آسیب های روانی و تاکتیک های دستکاری ذهن به یک اندازه هولناک و تماشا نکردن آن دشوار است.
بدون نظر