اکران فیلم هندی دانکی و حواشی مربوط به یکی از سکانس های آن که نوعی ایران هراسی را به وجود آورد و تصویری منفی از ایرانیان به نمایش گذاشته، بازتاب گسترده ای در فضای مجازی داشته است. محمد حسامپور معاون پایش و نظارت ساترا نیز تاکید کرد که با توجه به تصویر منفی فیلم از ایران، انتشار آن در شبکه نمایش خانگی مورد تایید ساترا نیست.
روزنامه جام جم: آیا برای هنرمندان سینمای هند که بهصورت طبیعی از دیرباز و بهدلایل تاریخی و سیاسی، با کشور پاکستان مشکل و زاویه داشتهاند، حالا قرار است کشور دیگری را هم به این مجموعه دشمنستیزی خود اضافه کنند؟ شواهد امر و واقعیتهای موجود نشاندهنده آن است که باید و میتوان به این پرسشها پاسخ منفی داد اما اکران عمومی درام اجتماعی جدید شاهرخخان (که به پادشاه مسلمان بالیوود شهرت دارد و حتی گفته میشود از ناحیه پدربزرگ خود، اصلیتی ایرانی دارد) به نام «دانکی»، باعث نگرانیهایی در این رابطه شده و برای بسیاری این پرسش رامطرح کرده است که سازندگان این فیلم پیش خود چه فکر کردهاند که در یکی ازسکانسهای آغازین آن، ایران و ایرانی را بهصورت چهرههای شرور و بدمن محصولات هالیوودی به نمایش میگذارند که بیهدف و به قصد کشتار، بهسمت فراریان درمانده هندی شلیک میکنند ودست به تجاوزبه عنف میزنند.
قبل از هر چیز باید دید دانکی درباره چه چیزی صحبت میکند. خط اصلی داستان فیلم در ارتباط با مشکلاتی است که برخی از ساکنان هند برای مهاجرت غیرقانونی به غرب وکانادا دارند. اصلا نام فیلم لقب اینگونه اقدامات واشارهای به مهاجرتهای توام با فرار و غیرقانونی است. شاهرخخان و تاپسی پانو، بازیگران سرشناس هند در دانکی نقش کاراکترهایی را بازی میکنند که همراه دو دوست دیگر خود، به دنبال فرار و مهاجرت غیرقانونی به غرب هستند. به این ترتیب، این داستان هیچ ارتباطی با ایران پیدا نمیکند و لحن انتقادیاش متوجه برخی سیاستهای مهاجرتی کشور هند و ندانمکاریهای مردمی است که قصد خروج غیرقانونی و قاچاق از هند را دارند اما این مهاجران قاچاق، هنگام سفر غیرقانونی خود از مناطقی چون پاکستان، افغانستان و ایران هم رد میشوند. در خاک ایران و در منطقه مرزی است که توسط نیروهای نظامی ایرانی دستگیر و مورد تحقیر و قتل قرار میگیرند. با آنکه داستان دانکی در شرایط معاصر و روز رخ میدهد، فضای ایران هیچ شباهتی به فضای امروز ندارد و ماموران مرزی بیشتر شبیه ماموران دوران حکومت پادشاهی سابق هستند. لباسی که تن آنهاست و موسیقی که از رادیوی آنها پخش میشود (خوانندهای که صدایش بسیار شبیه ویگن است و ترانهای عاشقانه میخواند که همه میدانیم در ایران امروز چنین چیزی غیرمعمول و اتفاق نیفتادنی است) این حس را به بیننده میدهد. این گاف درشت نشاندهنده عدم شناخت سازندگان فیلم از فضای ایران امروز است. با این حال، سازندگان فیلم برای خلق هیجان و تنش، رفتاری خشن و غیرمعمول را برای نیروهای نظامی مرزی ایرانی ترسیم میکنند که طی آن، فرمانده ایرانی ابتدا سه مهاجر هندی را به ضرب گلوله به قتل میرساند و بعد به کاراکتر اصلی زن فیلم تعدی میکند.
فیلمساز ناآشنا با کشور همسایه
کارگردان فیلم راجکومار هیرانی از چهرههای مطرح سینمای هند است. چند ساخته قبلی او که با موفقیت بالای مالی در جدول گیشه سینماهای هند روبهرو شدهاند (و جالب اینکه تعدادی از آنها طی سالهای گذشته در تلویزیون ایران هم بارها به نمایش درآمدهاند)، روی معضلات و مشکلات موجود در جامعه هند پرداخته و با زبانی طنز و گزنده به بررسی و انتقاد از کاستیها و نابسامانیهای موجود در جامعه این کشور پرجمعیت و رنگارنگ از لحاظ قوم و مذهب پرداخته است. پرسشی که اینجا مطرح میشود این است که آیا فیلمسازی که نسبت به مسائل و مشکلات موجود در کشورش آگاهی و حساسیت دارد و به شکلی دقیق و جذاب به طرح غیرشعاری آنها در فیلمهایش میپردازد، چگونه تا این حد نسبت به اوضاع و شرایط کشور قدرتمندی که چند دهه پیش با آن همسایه بوده بیاطلاع است که چنین گافبزرگی را مرتکب میشود. از این نظر فقط باید تاسف خورد که هنرمندانی ازکشور که بیشترین تعاملهای فرهنگی را درقرنهای گذشته با ایران داشتهاند و ادعای روشنفکر بودن کرده و میگویند با تاریخ و مسائل همسایگان خود نیز آشنا هستند، دست به چنین اشتباه تاریخی بزرگی میزنند. شاید بد نباشد کسانی از هموطنان ما دیداری با راجکومار هیرانی داشته و شرایط روز ایران را برایش توضیحدهند تا متوجه شود چه خطایی کرده است.
استثنا یا یک رویه معمول؟
حالا این پرسش میتواند مطرح شود که آنچه در دانکی رخ داده یک استثنا و تنها یک مورد زودگذر بوده یا باید آنرا یک سیاست کلی قلمداد کرد که قرار است در آینده ادامه داشته باشد و باز هم شاهد تولید تعداد دیگری از فیلمهایی باشیم که ایرانیها را منفی و خشن به نمایش میگذارند. صنعت سینمای هند در شهر مومبای و مرکز سینمایی آن بالیوود، سالانه حدود ۸۰ محصول هندی زبان تولید میکند که ستارگان مشهوری را در نقشهای محوری خود دارد. این فیلمها در ژانرها و گونههای متعدد و متنوعی تولید میشوند که یک سر آن ملودرامهای خانوادگی و عاشقانههای جوانپسند است و یک طرف دیگر آن اکشنهای ماجراجویانه و دلهرهآور. بین این همه طیف متنوعی از گونههای مختلف، خود را به نمایش و در معرض دید تماشاگران انبوه خود قرار میدهند. تا اینجای کار، دانکی حکم یک استثنا را دارد که البته نباید به آسانی از کنارش رد شد. تا قبل از این فیلم یا فیلمهایی در بالیوود ساخته نشده که ایران یا یک ایرانی شخصیت منفی داستان آن باشد و در بین تولیداتی که در یکسال اخیر تهیه و آماده نمایش شده نیز، نمیتوان به چنین موردی برخورد. این مسأله میتواند حکایت از این نکته بکند که ترسیم و ارائه چهرهای خشن و خبیث از ایران و ایرانی در تولیدات بالیوودی قرار نیست به صورت یک رویه دائمی درآید و تماشاگران فقط با یک مورد استثنا طرف بودهاند. در بین انبوه تولیدات بالیوود تا امروز این پاکستانیها بودهاند که به صورت شخصیتهایی منفی به تصویر کشیده شدهاند. دلیل آن هم کاملا آشکار است. بعد از جدایی پاکستان از هند و تاسیس کشور مستقل پاکستان، روابط بین دو کشور همسایه هند و پاکستان همواره با تنش، جنگ و درگیری همراه بوده است. این درگیری فرصت مناسبی برای اهالی صنعت سینمای هند فراهم کرده تا دست به تولید انبوه فیلمهایی بزنند که در آن پاکستانیها دست به انواع و اقسام شرارتها و درندهخوییها بزنند و در پایان ماجرا، توسط قهرمانان خوشچهره بالیوودی بهسزای اعمال خود برسند. نکته جالب توجه این است که طی دهههای گذشته که دو کشور رابطه دوستانهای نداشته و نمایش عمومی تولیدات بالیوودی درپاکستان ممنوع بوده، تماشاگران علاقهمند پاکستانی همین فیلمهایهندی ضدپاکستانی رابه صورت قاچاق تهیه و تماشا کردهاند!
یک اتفاق بعید
اما بعید به نظر میرسد که مشابه چنین چیزی در رابطه با دو کشور ایران و هند تکرار شود. دو کشور ایران و هند و مردم آن، سالهاست به شکلی صلحآمیز و دوستانه در نزدیکی یکدیگر زندگی کرده و همیشه با لحنی محبتآمیز درباره یکدیگر سخن گفتهاند. جا دارد رویکردهای نهادهای سینمایی کشور با رایزنی و فعالیتهای فرهنگی در رابطه با نوع ترسیم احتمالی چهره ایرانی در تولیدات هندی صورت گیرد، تا بعد از این شاهد وقوع اتفاقاتی از قبیل فیلم دانکی نباشیم.
بوی توطئه از نزدیکی دولت هند به غرب
البته سیاست همیشه تاثیر خود را بر مناسبات سینمایی و فرهنگی میگذارد و شاید بتوان گفت نزدیکی بیشتر این روزهای دولت حاکم هند به غرب و آمریکا، شاید زمینه را برای نمایش صحنههایی شبیه آنچه در فیلم دانکی دیده میشود، فراهم کند. با وجود این، روابط دیرینه هند و ایران که مربوط به امروز و دیروز نیست و قدمتی به طول کل تاریخ دارد، میتواند زمینه وقوع چنین چیزهایی را به حداقل برساند و سینما را وسیلهای برای نمایش دروغ و تحریف واقعیتها قرار ندهد. ضمن آنکه افزایش تعاملات فرهنگی و سینمایی میتواند جلوی دسیسهچینیهای غرب را در آلودن روابط تاریخی دو کشور خنثی کند.
کلا هند با ایران و ایرانی از قدیم مشکل داره. این اتباع هند که با ایران خوبه سیک هستن. سیک یه مذهب دیگه هست. خیلیا شاید با مذهب هندو اشتباه بگیرن. توریستایی که ایران میان هم بیشتر یا اکثرا سیک هستن. هندوها با مسلمون و سیک و مسیحی خیلی دشمنه. اتفاقا با یهودیها خیلی خیلی خوبن.
از نادر شاه افشار هم شدیدا متنفرن. از حکومت گورخانی مغول که ایران هم جزوش بود و اسلام و فارسی رو برد هند هم خیلی متنفرن.
شب و روز هم کارشون مسخره کردنه. همیشه هم از اسراعیل دفاع میکنن تو دنیای مجازی. طوری که تو اسراعیل یه کاریکاتور کشیدن مسخرشون میکردن چرا اینقدر به اسراعیل چسبیدن.
شاش گاو رو هم میفروشن میگن دارو هس. تو هر سوپر مارکتی پیدا میشه.