حکم قصاص مامور امنیتی قاتل محمد جامه‌ بزرگ صادر شد

حکم قصاص مامور امنیتی قاتل محمد جامه‌ بزرگ صادر شد

محمد جامه بزرگ متولد سوم فروردین ۱۳۴۲، اهل شهرستان تویسرکان همدان و ساکن ملارد در جریان اعتراضات سال گذشته با شلیک گلوله ساچمه‌ای از فاصله نزدیک به چشمش در خانه اش کشته شد. پس از این اتفاق وکیل خانواده جامعه بزرگ و بازپرس پرونده پیگیری قضایی قتل او را آغاز کردند. حالا رای دادگاه محمد جامه بزرگ در مورخه ۲۰ دی ماه به وکلای پرونده و شکات و اولیاء دم ابلاغ شد که به موجب رای شعبه پنجم دادگاه نظامی یک تهران متهم ردیف اول یعنی شلیک کننده با سلاح گرم و مرتکب قتل محکوم به قصاص نفس و درنتیجه مجازات اعدام شده است.

به گزارش خبر آنلاین به نقل از امتداد: براساس این رای ۴ نفر از مامورین محکوم به اعدام و احکام حبس با تاکید بر عدم امکان برخورداری از تخفیف و پرداخت جزای نقدی شده‌اند و ۷نفر دیگر از مامورین دستگیر شده بنا بر حکم صادره تبرئه که البته برائت ایشان قطعی نیست.

در مهرماه سال گذشته محمد جامه بزرگ در نیمه شب توسط یورش گروهی از مامورین به داخل منزلش در ملارد به قتل رسید.

 پیام درفشان وکیل خانواده جامه ‌بزرگ در این خصوص به امتداد گفت: رای دادگاه در مورخه ۲۰ دی ماه به وکلای پرونده و شکات و اولیاء دم ابلاغ شد که به موجب رای شعبه پنجم دادگاه نظامی یک تهران متهم ردیف اول یعنی شلیک کننده با سلاح گرم و مرتکب قتل محکوم به قصاص نفس و درنتیجه مجازات اعدام شده است. 

حکم اعدام مامور امنیتی قاتل محمد جامه‌بزرگ صادر شد

همچنین متهم ردیف دوم که مسئولیت فرمانده میدان را برعهده داشته و سراکیپ گروه دوم نیز بوده که ورود گروه ایشان منجر به وقوع قتل شده است بنا بر آمریت غیرقانونی در ورود به عنف با نظر دادگاه بدون رعایت مقررات مربوطه به تخفیف مجازات به حبس محکوم شده است.

متهم ردیف سوم که سراکیپ گروه اول بوده است بنا بر نظر دادگاه با احراز کیفیات مخففه و ابراز ندامت و حسن سابقه به پرداخت جزای نقدی محکوم شد.

درخصوص اتهامات متهم ردیف دهم که اخبار غلط را نشر و پررنگ نموده و اعمال ارتکابی ایشان در جایگاه ریاست دفتر فرمانده موجب ایجاد حساسیت منجر به وقوع فاجعه توسط نیروها شده است نیز محکومیت به حبس صادر شده و دادگاه در رای صادره تاکید بر عدم امکان رعایت مقررات مربوط به تخفیف مجازات درخصوص این شخص دارد.

محمد جامه بزرگ و همسرش مربم جعفری

دادگاه درمورد عنوان اتهامی ورود به عنف توسط سایر متهمین پرونده با توجه به عدم احراز سوء نیت و آنکه سایر نیروها توسط فرمانده میدان اقناع شده بودند که حکم ورود به منزل وجود دارد و دارای حکم قانونی هستند و مسئولیت صحت و سقم مساله متوجه ایشان نمی باشد اقدام به صدور حکم برائت این افراد نموده است.

درخصوص متهم ردیف یازدهم که اقدام به تهیه و انعکاس خبر به ریاست دفتر فرمانده نموده بود نیز بنا بر نظر دادگاه چون سوء نیت ایشان در عملکرد ارتکابی احراز نشده است درنتیجه حکم برائت صادر شده است.

پرونده فرمانده یگان به صورت جداگانه در شعبه ۴ دادگاه تجدیدنظر نظامی تهران در حال رسیدگی است که ریاست محترم دادگاه تجدیدنظر نظامی با حسن توجه به اهمیت مساله و جوانب امر برخلاف روال معمول در محاکم تجدیدنظر اما دستور تعیین وقت جهت برگزاری مجدد جلسه دادرسی در عالی ترین محکمه نظامی کشور  نموده که در مورخه ۲۷ دی ماه برگزار خواهد شد.

پیام درافشان؛ وکیل خانواده جامه بزرگ

به موجب محتویات پرونده و رسیدگی دادگاه و حکمی که اکنون صادر گردیده است مبرهن است مجموعه بی مبالاتی و عدم رعایت نظامات توسط فرمانده یگان منجر به وقوع فاجعه و مرگ دلخراش شهروند و همچنین موجبات قصاص و اعدام و حبس و تلفات در نیروها  تحت مسئولیت شده است که درنتیجه تلفات جانی را دو چندان نموده است و درنتیجه علاوه بر شهروندان همچنین نیروهای نظامی نیز از سمت فرمانده یگان آسیب دیده اند.

ایشان حتی در تهیه البسه متحدالشکل و در اختیار گذاشتن آن برای نیروها هم بی توجهی کامل داشته و همچنین مشخص نیست مسئولیت جذب نیروی آموزش ندیده دارای سوء پیشینه کیفری و قرار دادن اسلحه در دست ایشان و میسر نمودن انجام عملیات در نیمه شب بدون حکم قضائی لازم و هتک حرز مقدس منزل شهروندان با چه توجیهی از طرف فرمانده یگان قابل تحقق توسط نیروی میدانی شده است.

بدیهی است بنا بر درخواست موکلین محترم درخصوص شکایات الحاقی اقدام لازم انجام و موارد قانونی مختلفی وجود دارد که بر مساله صدق می نماید که به عنوان نمونه  بنا بر ماده ۵۴  ‌قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح صراحتاً بیان شده است:«هرگاه بی‌احتیاطی یا بی‌مبالاتی یا عدم رعایت نظامات دولتی در ارتباط‌با امور خدمتی توسط فرماندهان و مسؤولان رده‌های مختلف نیروهای مسلح موجب‌تلفات جانی و یا صدمات بدنی گردد چنانچه به موجب مواد دیگر این قانون و یا سایر‌قوانین مستلزم مجازات شدیدتر نباشد مرتکب به حبس از یک تا سه سال محکوم‌می‌شود. »

محمدرضا مقدم از وکلای دیگر پرونده گفت: علی القاعده در صورت فرجام خواهی متهمین در جایگاه فرجام خوانده مکلف به دفاع از موضع محکومیت ایشان و درخواست افزایش طول مدت میزان مجازات های صادره حبس محکومین هستیم و بنا بر درخواست موکلین محترم درخصوص احکام برائت صادره نیز فرجام خواهی در فرجه قانونی صورت خواهد پذیرفت.

آنچه در ادامه می‌خوانید،‌ از گفت‌وگوی شرق برداشته شده است:

پرده اول

«ماجرای محمد جامه بزرگ و تبدیل خانواده‌اش به دادخواه، از غروب ۳۱ شهریور آغاز می‌شود. آن روز ملارد صحنه اعتراضات مردمی است، آن هم درست در خیابانی که مغازه و خانه محمد جامه بزرگ در آن قرار دارد. مسعود [فرزند مقتول] به شبکه شرق می‌گوید: غروب ۳۱ شهریور در محل ما اعتراضاتی در جریان بود. بین مغازه ما و خانه، دقیقاً به اندازه عرض یک خیابان فاصله است. مغازه آن دست خیابان است و خانه این دست. با شروع اعتراضات، ما دیدیم اوضاع شلوغ شده و ماموران هرکسی را که می‌بینند، بازداشت می‌کنند. نگران شدم و مغازه را بستم و از عرض خیابان که اعتراضات در آن در جریان بود، عبور کردم تا بروم خانه. جلوی در خانه که رسیدم، یک نفر دست انداخت و لباس من را کشید. اول فکر کردم یکی از دوستانم است، دستش را پس زدم و برگشتم و دیدم یک فرد دیگر است. گفت با من بیا، تو شلوغ می‌کردی. من دستش را پس زدم و رفتم سمت خانه و میثم، برادرم که جلوی در خانه بود را گرفتم و گفتم چیکار می‌کنی؟ اینجا خانه ماست! روبه‌رو مغازه است. من داد می‌زدم و می‌گفتم ولی گوش نمی‌کرد. یک دفعه تعداد ماموران زیاد شد، شدند ۵ یا ۶ نفر. من میثم را گرفته بودم که من را نبرند، آن‌ها هم ما را می‌کشیدند که هر دوی ما را ببرند. هرچه می‌گفتیم، کسی گوش نمی‌کرد. بابا که این صحنه را دید، با بیل اومد دنبال ما. با آمدن بابا، بعضی از ماموران که آمده بودند داخل خانه، رفتند بیرون. من فوراً در را بستم و قفل در را هم انداختم. ماموران شروع کردند به شکستن شیشه در و انداختن گاز اشک‌آور داخل خانه. ما می‌خواستیم برویم داخل اما بابا نمی‌آمد و می‌گفت این کارها غیرقانونی است، حق ندارند این کارها را بکنند.»

پرده دوم

«بعد از این اتفاقات، صبح یکم مهر، فردی که از قرار معلوم در زمره ماموران قرار داشته اما آشنایی نیز با خانواده جامه‌بزرگ دارد، نزد مقتول می‌رود و به او هشدار می‌دهد که قصد بازداشت خود یا پسرانش را دارند. به گفته پیام درفشان، وکیل خانواده جامه‌بزرگ، در قرار نهایی دادسرا به این موضوع اشاره و تاکید شده که با استفاده از ۳ دوربین مقابل منزل جامه‌بزرگ، این فرد شناسایی شده است. مسعود جامه‌بزرگ، پسر مقتول گفت و شنود صورت‌گرفته میان این فرد ناشناس با پدرش را اینگونه برای «شبکه شرق» روایت می‌کند: صبح یک مهر، بابا رفته بود جارو زدن شیشه‌های جلوی در. همان زمان یک نفر با لباس شخصی پیش بابا می‌آید. آن فرد به بابا می‌گوید که حاجی من شما را می‌شناسم. شما خانواده خوبی هستید و خودت هم سال‌هاست در اینجا زندگی می‌کنی اما در پایگاه صحبت از شما بوده و گفته‌اند یا پدر یا یکی از پسرها را بازداشت کنید. بابا می‌پرسد یعنی چی؟ تو کی هستی؟ که آن فرد جواب می‌دهد حاجی چیزی از من نپرس ولی این را بدان. بابا بلافاصله این موضوع را به من گفت. من از بابا خواستم که چند روز برویم ولی بابا قبول نکرد و گفت ما هیچ کاری نکرده‌ایم که بخواهیم فرار کنیم.»

پس از تهدید شفاهی محمد جامه بزرگ، مقتول، او تصور می‌کند که موضوع پایان یافته اما بامداد ۲ مهر، همه چیز رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد. مسعود جامه‌بزرگ، پسر مقتول به «شبکه شرق» می‌گوید: «ساعت ۳ شب ۲ مهر که در خانه را زدند، من از آیفون تصویری دیدم که یک نفر با ماسک طبی جلو در است. حدس زدم که مامور باشد. به بابا گفتم. بابا گفت شما بخوابید، کاری با ما ندارند. من و میثم، برادرم اما نگران بازداشت خودمان بودیم به همین دلیل هم از روی پشت بام رفتیم داخل خانه همسایه.» با خروج میثم و مسعود از خانه، مریم جعفری، همسر محمد جامه بزرگ، مقتول تنها شاهد عینی ماجراست. او در گفت‌وگو با «شبکه شرق» گفت که پس از آنکه همسر مقتولش در را روی ماموران باز نکرد، یک نفر از آنان از بالای دیوار به داخل حیاط پرید و در را برای ۵ نفر دیگر باز کرد: «۶ نفر بودند. وارد حیاط شدند. من در اتاق خواب بودم که یک مرتبه وارد خانه و اتاق شدند. پرسیدم چرا وارد خانه شدید، شما چه کسانی هستید که گفتند ماموریم و آمده‌ایم به دنبال محمد! پرسیدم چرا؟ چکار کرده؟ گفتند به خودش می‌گوییم. من گفتم محمد خانه نیست اما قبول نکردند و رفتند روی پشت‌بام به دنبال محمد اما از قرار معلوم او را ندیدند و برگشتند که از خانه خارج شوند اما یک نفر از حیاط داد زد که یک سایه روی پشت بام است. دوباره رفتند روی پشت بام. این لحظه من با محمد حرف می‌زدم که بیاید پایین و با ماموران برود. او اما این‌کار را نمی‌کرد و می‌گفت باید حکم نشان دهند. مطالبه مقتول برای دیدن حکم ماموران از خانه همسایه هم شنیده شده چنان‌که مسعود که به همراه برادرش به خانه همسایه فرار کرده هم این صدا را شنیده است.» او به «شبکه شرق» می‌گوید: «ما به خانه همسایه رفته بودیم، بابا با فریاد به ماموران می‌گفت که اگر حکم دارید، نشان دهید. مامور اما می‌گفت بیا، حکم را هم نشانت می‌دهم اما بابا می‌گفت که حکم را نشان بده تا بیایم وگرنه اگر هزار نفر هم بشوید، نمی‌توانید مرا ببرید. یک جای دیگر هم بابا با فریاد به ماموران می‌گفت مغازه من روبه‌روی خانه است و همه هم می‌دانند، تا ۱۰ شب هم مغازه بودم، چرا آنجا بازداشتم نکردید؟ اگر کارتان قانونی است، چرا این موقع شب آمده‌اید؟ اگر حکم دارید، بروید و صبح بیایید.»

پرده آخر

«مریم جعفری، همسر مقتول ادامه ماجرا را اینطور روایت می‌کند: «با پرهیز همسرم از رفتن با ماموران، افرادی که وارد خانه شده بودند، چند دقیقه بعد گفتند که ما به گروه دوم زنگ می‌زنیم تا بیایند و او را بازداشت کند اما آنان اگر بیایند، حتماً او را می‌کشند. چند دقیقه بعد از این تماس، گروه بعدی وارد خانه ما شدند. آنان هم ۶ نفر بودند ولی با قد و قامت بلندتر. ۲ نفر از آنان دست مرا گرفتند و انداختند در طبقه بالا و در را بستند.» نکته قابل توجه آنکه جمله تهدیدآمیز یکی از ماموران گروه اول به همسر مقتول در قرارنهایی دادسرا نیز قید شده است، این موضوع را وکیل خانواده در گفت‌وگو با «شبکه شرق» تایید می‌کند.

مریم جعفری، همسر مقتول به «شبکه شرق» می‌گوید که چند دقیقه بعد از تماس، گروه دوم وارد خانه می‌شوند. آنان هم ۶ نفرند اما قدبلندتر. ۲ نفر از آنان مریم جعفری، همسر مقتول را به داخل خانه می‌برند و در را روی او می‌بندند. چند دقیقه بعد از این اتفاق صدای کوبیده شدن چیزی روی زمین شنیده می‌شود: «بعد از صدای کوبیده شدن، صدای شلیک شنیدم. با عجله در را باز کردم و دیدم که یک نفر از ماموران از راه‌پله پایین می‌آید. پرسیدم چه شد؟ کشتیدش؟ مامور گفت که اتفاقی رخ نداده و او را آورده‌ایم پایین ولی کمی حالش بد است. به سرعت رفتم پایین و یک لیوان آب برداشتم تا برای محمد ببرم. او پیرمرد بود و مریض احوال. همان مامور اما اجازه نداد من بروم بالا. لیوان را از من گرفت و گفت برو پایین. چند دقیقه بعد دوباره رفتم بالا که دیدم هیچ‌کس روی پشت‌بام نیست جز شوهر من که کف زمین پشت بام افتاده است. دستم را روی سینه‌اش گذاشتم، صدایش کردم، جواب نداد. اما بدنش گرم بود، گفتم شکر خدا زنده است که یکدفعه دیدم پشت سرش پر از خون است. تازه صورتش را دیدم. به چشم او شلیک شده بود. بعدها و با بررسی پزشکی قانونی مشخص شد که از فاصله نزدیک به چشم او گلوله ساچمه‌ای شلیک شده و در مغزش پخش شده است.» همسر مقتول می‌گوید وقتی همسرش را پخش زمین دیده، دیگر هیچ ماموری در داخل ساختمان نبوده و آنجا را ترک کرده بودند.

مطالب مرتبط
۸ نظر

ورود

  • Yo دی ۲۴, ۱۴۰۲

    تمام این متن یک تراژدی کامله، وقتی یه مشت ..رو بدون .به جون مردم میندازی انتظار چیز بیشتری داری؟
    یک انسان بی گناه بدون هیچ دلیلی از زندگی ساقط شده، البته ایشون یک نمونه از صدها مورد بود.

  • حمید دی ۲۴, ۱۴۰۲

    دوتا نکته: ۱. فقط صحبت یکی از طرفین پرونده نوشته شده که عجیبه! صحبت طرف دیگر پرونده کجاست؟
    ۲. گزارش از روزنامه «شرق» بوده!!!

    • احسان دی ۲۶, ۱۴۰۲

      نکات خیلی زیاد داشت
      مثل اینکه ننوشته بود دوستان پایگاه بسیج بودند
      مثلا نوشته بود سابقه کیفری داشتن
      مثلا اینکه چطوری یک فرد با سابقه کیفری اسلحه دستش دادند
      مثلا اینکه گفتند گروه دیگه بیاد حتما میکشن
      مثلا اینکه حتی لباس یک شکل نداشتن که نشون میده سردار همدانی میگفت ارازل رو به خدمت گرفتیم یعنی چی

      تو فکر کردی از طرف بسیج با روزنامه ها برای گندی که بالا آوردند مصاحبه انجام میشه ؟!!!
      مگه فارس نیوز و کیهان چنین خبرهایی رو پوشش میدند که میگی گزارش روزنامه شرق بوده؟!!!

  • حسام دی ۲۴, ۱۴۰۲

    وقتی مملکت بی کلانتر بشه قورباغه هم هفت تیر کش میشه ….خاک بر سر ما مردم کنن

  • حامد دی ۲۵, ۱۴۰۲

    امیدوارم تک تک کسایی که جوون های مردم رو کشتن و نابود کردن، دونه دونشون از اون سرباز نادونی که حرف بالادستی شو گوش کرده تا اون …فرد که نمیشه اسمش رو برد همشون بدون مجازات نمیرن، همشون جلوی چشم مردم به چیزی که حقشونه برسن

  • احسان دی ۲۶, ۱۴۰۲

    نکات خیلی زیاد داشت
    مثل اینکه ننوشته بود دوستان پایگاه بسیج بودند
    مثلا نوشته بود سابقه کیفری داشتن
    مثلا اینکه چطوری یک فرد با سابقه کیفری اسلحه دستش دادند
    مثلا اینکه گفتند گروه دیگه بیاد حتما میکشن
    مثلا اینکه حتی لباس یک شکل نداشتن که نشون میده سردار همدانی میگفت ارازل رو به خدمت گرفتیم یعنی چی

    تو فکر کردی از طرف بسیج با روزنامه ها برای گندی که بالا آوردند مصاحبه انجام میشه ؟!!!
    مگه فارس نیوز و کیهان چنین خبرهایی رو پوشش میدند که میگی گزارش روزنامه شرق بوده؟!!!

  • داود دی ۲۶, ۱۴۰۲

    کاش اون مامور وبه همراه زن ومادروپدر وبچه هاش باهم قصاص کنن که دیگه هیچکس جرات نکنه پاشوبدون حکم مراجع قضایی توحریم خصوصی شهروندان بگذاره.کاش

    • مهدی دی ۲۸, ۱۴۰۲

      زن و پدر و مادرش چه گناهی کردن؟ اینجوری دم از حق و قانون میزنی؟ این نشون میده اگه تو هم اگر زورت برسه از اون ماموره بدتری