الناز شاکردوست بازیگر فیلم سینمایی بی بدن به کارگردانی مرتضی علیزاده، در جریان اکران این فیلم در پردیس کوروش، به شدت به جشنواره فیلم فجر و برگزار کنندگان آن اعتراض کرد. او که به برخورد مسئولان سازمان سینمایی و دبیر جشنواره با این فیلم معترض بود، اعلام کرد که تمام تریبونهایی که او میتوانست از طریق آنها با مردم ارتباط برقرار کند از او سلب شده است.
الناز شاکردوست در بخشی از صحبت هایش گفت: «میخواهم با مردم حرف بزنم. خوشحالم کنار شما مردم هستم و کنار شما این فیلم را دیدم. من هم مثل شما بلیت خریدم که این جا باشم چون حضور من برای داشتن هر تریبونی در جشنواره فجر خط خورده آمدم با شما حرف بزنم و قضاوت اینکه چرا این فیلم در بخش سودای سیمرغ نیست را به شما مردم و تاریخ بسپارم.»
وی افزود: «سالهاست عادت کردم که صدایم به هیچ جا نرسد. بخشی به نام نگاه نو گذاشتند برای فیلمهایی که هیچ دلیلی برای حذف شان ندارند و در این بخش می گذارند تا آن فیلم را زنده به گور کنند.»
برترین ها: به هر حال اعتراض الناز شاکردوست مهمترین حاشیهای بود که در برابر برگزارکنندگان دوره چهل و دوم فجر، چالشی بزرگ قرار داده که طبعا باید پاسخگویی آنها را به همراه داشته باشد. شاید نگاه دلجویانه نویسنده خبرگزاری دولت به اعتراض الناز شاکردوست از این زاویه بوده و نوعی «تحبیب قلوب» غیرمستقیم مسئولان این دوره جشنواره فجر محسوب شود.
گزارش ایرنا را بخوانید:
اشکهای دیروز الناز شاکردوست بهخاطر مسائلی که برای آخرین فیلمش رقم خورده، نمونه خوبی از تعهد یک بازیگر نسبت به اندیشهای است که وی را مجاب به حضور در آن اثر کرده است؛ چنین دیدگاهی باید در میان عموم بازیگران تسری پیدا کرده و مدیریت سینما نیز تاحد ممکن در مسیر تقویت این دغدغهمندی گام بردارد.
یکی از پررنگترین حواشی روز نخست جشنواره، دردودلهای الناز شاکردوست با مخاطبان فیلم بی بدن در پردیس سینمایی کورش بود.
شاکردوست در صحبتی کوتاه، ضمن تشکر از معدود مدیران دلسوز سینمایی کشور، نسبت به عدمراهیابی فیلم بی بدن به بخش سودای سیمرغ اعتراضاتی داشت و تصور میکرد این اتفاق در نتیجه خصومتی است که جشنواره با سینمای مستقل و اجتماعی دارد.
قطعا شنیدن دردودلهای توام با بغض و گریه الناز شاکردوست بهعنوان بازیگری که در ابتدا بهعنوان مانکن وارد سینما شد و سپس با تعالی اندیشه، مدارج حرفهایگری را تا تحسین منتقدان و دریافت سیمرغ بلورین طی کرد، سخت و تاثرانگیز است که سبب میشود تا نکاتی را مطرح کنیم.
تمام مراجع نسبت به فیلم بی بدن اقرار داشتند که با یک فیلم اجتماعی ملتهبِ خوب مواجه هستیم که در زمان ارائه، تنها ۷۰ درصد فیلم به دفتر جشنواره تحویل داده شد و اگر فیلم کامل بود، احتمال قرار گرفتن اثر در بخش سودای سیمرغ وجود داشتنخستین نکته آنکه از طریق مراجع مختلف موضوع فیلم بی بدن را پیگیری کردیم که همه آن مراجع اقرار داشتند که با یک فیلم اجتماعی ملتهبِ خوب مواجه هستیم که در زمان ارائه، تنها ۷۰ درصد فیلم به دفتر جشنواره تحویل داده شد و اگر فیلم کامل بود، احتمال قرار گرفتن اثر در بخش سودای سیمرغ وجود داشت.
نکته دوم به حضور فیلمهای اجتماعی در بخش سودای سیمرغ بازمیگردد که اگر قرار بود ضدیتی با این گونه وجود داشته باشد، این آثار هم به بخش رقابتی وارد نمیشدند. علیالخصوص آنکه اتفاقهای خوبی که در جشنواره دو سال قبل با فیلم علفزار رقم خورد، سبب میشد تا رغبت بسیاری برای تکرار آن خاطرات در جشنواره امسال وجود داشته باشد.
نکته بعدی به تاثیر رسانههای زرد در فضای مجازی بازمیگردد که از همان نخستین ساعات اعلام اسامی فیلمها، نسبت به برخی آثار ازجمله بیبدن، گمانههایی را مطرح کردند که این تصورات، هیچگاه از سوی عوامل و صاحبان آن آثار تائید نشد. این رسانههای معدود که عمدتا در قالب فیکنیوزها فعالیت دارند، جوی را برای بیبدن به وجود آوردند که گویی این فیلم، موی دماغ جشنواره شده است درحالی که تقریبا همه میدانند اگر آثاری بخواهند موی دماغ کلیت سینما باشند، از طرق بهتر و کمهزینهتری جز عدمقبول در بخش مسابقه نیز میتوان با آن برخورد کرد و اساسا زمینه تولید آن فیلمها مهیا نمیشود.
شاکردوست را نباید بهخاطر غائله دیروز، مهرهای در مقابل سینما و مدیریت آن و حتی جشنواره دانست؛ بازیگری که مثل تمام علاقمندان، بلیت خرید و در پایان فیلم، بهصورت خودجوش به روی سن رفت و از آرمانها و امیدهایش گفتاین افراد و تفکرات، با هدف ضربه زدن به جشنواره، آثاری، چون بیبدن را طی یک پروسه غیراخلاقی، به سیبلی تبدیل کردند که تنها منافع غیرحرفهای آنها را پوشش دهد وگرنه در این میان، تنها چیزی که برای فیکنیوزها مهم نیست، محتوای فیلم و آدمهای دخیل در روند تولیداتی آن است.
بغض دیروز الناز شاکردوست، بغضی برای آینده سینما بود. او به عنوان بازیگری که در تمام دو دهه اخیر، در تراز بالایی از محبوبیت و شهرت قرار داشته، حالا نگران سینمای اجتماعی است که خاستگاه اولیه او بوده است. شاکردوست را نباید بهخاطر غائله دیروز، مهرهای در مقابل سینما و مدیریت آن و حتی جشنواره دانست؛ بازیگری که مثل تمام علاقمندان، بلیت خرید و در پایان فیلم، بهصورت خودجوش به روی سن رفت و از آرمانها و امیدهایش گفت.
آن اشکها، بهخاطر منافع فردی نبود. تمامش بهخاطر سینما بود و احساسی که به او میگفت در حق فیلمی که به آن عرق دارد، ظلم شده است. این دغدغهمندی قابلتقدیر است و باید تمامقد در پیشگاه چنین بازیگرانی که میخواهند سینما، مسیر تعالی خود را با شتاب بیشتری طی کند، محترمانه ایستاد، حرفهایشان را شنید و سوءتفاهماتشان را برطرف کرد.
امیدواریم مدیریت سینما و دبیر جشنواره، دلجویی لازم را از شاکردوست به عمل بیاورند و برای دغدغههای بازیگری که این سالها، با دقت بیشتری در حال طی طریق در سینماست، احترام قائل شوند. این حرکت بخردانه مدیریت سینما، نقشه فیکنیوزها و منتقدان مغرض را نقش بر آب خواهد کرد و این گزاره را بار دیگر برای تمام ما مسجل میکند که مدیریت سینما، هوای فعالان دغدغهمند خود را دارد.
ماجرای اعتراض بازماندگان پرونده آرمان و غزاله به فیلم سازندگان فیلم سینمایی «بی بدن»
دو سالی می شود که پرونده جنایی آرمان و غزاله بسته شده است. با این حال چند روز پیش پدر و مادر غزاله وقتی متوجه میشوند؛ فیلم «بی بدن» در جشنواره فیلم فجر اکران میشود طی تماس تلفنی عنوان میکنند که به این فیلم و عنوان آن معترض هستند. پدر و مادر غزاله میگویند: «عنوان این فیلم از پرونده آرمان و غزاله گرفته شده و عوامل فیلم بدون اجازه از حریم خصوصی ما فیلم ساختند.» این در حالی است که فیلمنامهنویس فیلم «بیبدن» در واکنش به ادعای مطرح شده مبنی بر اینکه فیلم «بیبدن» با استناد به پرونده جنایی آرمان و غزاله ساخته شده را رد میکند.
به ما گفتند ۸۰، ۹۰ درصد محتوای فیلم «بیبدن» از پرونده غزاله و آرمان گرفته شده
داوود شکور، پدر غزاله در پاسخ به این سوال که ماجرا چیست و چرا به فیلم «بیبدن» معترض هستید به اعتماد میگوید: «هفته گذشته در فضای مجازی مطلبی منتشر شد مبنی بر اینکه فیلمی با عنوان «بی بدن» ساخته شده که از پرونده جنایی آرمان و غزاله برگرفته شده است. قبل از ساخته شدن فیلم «بیبدن» بسیاری از کارگردانان با ما تماس میگرفتند و اعلام میکردند که میخواهند طبق پرونده غزاله و آرمان، مستند بسازند. یعنی به نوعی از ما اجازه میگرفتند، اما، چون تکرار این ماجرا به هر نحوی ما را اذیت میکند راضی نمیشدیم. حالا وقتی متوجه شدیم فیلم «بیبدن» بدون اینکه با ما مشورت شود، ساخته شده با آقای کاظم دانشی، فیلمنامهنویس این فیلم تماس گرفتیم، اما او به ما گفت فیلم «بیبدن» طبق پرونده جنایی آرمان و غزاله ساخته نشده و شاید فقط شباهتهایی وجود داشته باشد، اما ما وقتی موضوع را بیشتر بررسی کردیم متوجه شدیم فیلم دقیقا به پرونده آرمان و غزاله اشاره دارد. حتی برخی اخبار در فضای مجازی به این موضوع که فیلم «بیبدن» با استناد به پرونده جنایی آرمان و غزاله ساخته شده، تاکید دارند. ما ایران نیستیم، اما شخصی که با عوامل این فیلم در ارتباط بوده به ما گفت ۸۰، ۹۰ درصد محتوای فیلم با استناد به پرونده غزاله و آرمان ساخته شده است. منتظریم وکیلمان این فیلم را ببیند اگر او تایید کند که فیلم «بیبدن» طبق پرونده غزاله و آرمان ساخته شده، ما حتما شکایت خواهیم کرد.»
مادر غزاله نیز در ادامه میگوید: «این ماجرا حریم خصوصی ما بوده است. عوامل فیلم بدون اینکه با ما مشورت کنند از حریم خصوصی ما فیلم ساختند. در صورتی که باید اول از ما اجازه میگرفتند. ما با وکیلمان هم صحبت کردیم و به لحاظ حقوقی اطلاع داریم که اگر قرار باشد فیلمی از یک پرونده جنایی ساخته شود عوامل فیلم حتما باید با طرفین پرونده تماس بگیرند و کسب اجازه کنند. چند سال پیش براساس یک پرونده اسیدپاشی فیلمی ساخته شد. دختری که مورد اسیدپاشی قرار گرفته بود ایران نبود، اما وقتی متوجه شد آن فیلم طبق پرونده او ساخته شده به ایران آمد و از عوامل فیلم شکایت کرد. در آخر هم از نظر حقوقی حق را به آن دختر داده بودند. به هر حال پروندههای جنایی یا هر پرونده قضایی دیگر جزو حریم خصوصی افراد است. ما تلاش میکنیم پرونده را ببندیم، اما با ساختن اینگونه فیلمها داغ ما تازه میشود. عوامل فیلم «بیبدن» باید قبل از ساخت این فیلم رضایت ما را جلب میکردند. مثل خیلی از کارگردانهای دیگر که قصد داشتند از پرونده غزاله و آرمان فیلم بسازند و از ما اجازه میگرفتند و اتفاقا ما هم اجازه نمیدادیم. حتی یکی از کارگردانها قصد داشت از پرونده غزاله و آرمان فیلم مستند بسازد، اما از یک جایی به بعد نیاز بود صحبتهای خانواده آرمان را هم داشته باشند تا بتوانند فیلم را در خارج از کشور به نمایش دربیاورند، اما، چون ما اجازه ندادیم از ادامه ساخت فیلم منصرف شدند. به هر حال هر کاری مقرراتی دارد. ما در مورد عنوان فیلم «بیبدن» با آقای دانشی صحبت کردیم و گفتیم در این هشت سالی که درگیر پرونده بودیم هیچ پرونده مشابه دیگری نبود که جسد مقتول پیدا نشود و شما این عنوان را بر اساس پرونده غزاله و آرمان انتخاب کردید، اما آقای دانشی قبول نکرد. همین عنوان «بی بدن» ما را خیلی اذیت میکند. حالا فرض کنید تمامی اسامی را هم تغییر داده باشند در محتوای داستان که تغییری ایجاد نمیشود. عوامل فیلم به چه قیمتی این فیلم را تولید کردند؟! به قیمت ناراحت کردن ما؟!»
در خیلی از پروندههای جنای جسد مقتول پیدا نشده است
کاظم دانشی فیلمنامهنویس فیلم «بی بدن» در واکنش به اعتراض خانواده غزاله شکور به «اعتماد» میگوید: «اینکه خانواده میگویند این فیلم بر اساس پرونده آرمان و غزاله ساخته شده، درست نیست. شاید فیلم شباهتهایی به پرونده داشته باشد، اما برداشتی از آن نشده است. قهرمان قصه «بیبدن»، مادر مقتول است و در آخر مخاطب با مادر مقتول همزادپنداری میکند. یک سری حدس و گمانهایی بر اساس عنوان فیلم زده شد که آن هم درست نیست. پدر غزاله با من تماس گرفت و گفت پرونده غزاله و آرمان تنها پروندهای بود که جسد مقتول پیدا نشد پس عنوان «بیبدن» از پرونده آرمان و غزاله گرفته شده است. من هم گفتم؛ در پرونده بابک خرمدین نیز جسد خواهر و داماد خانواده هرگز پیدا نشد. در واقع تنها شباهتی که گمان میکنند فیلم براساس پرونده آرمان و غزاله ساخته شده همین عنوان فیلم است، اما همانطور که گفتم در خیلی از پروندههای جنایی جسد مقتول پیدا نشده است.»
وقتی میگه مردم یاد شخصیت گالوم تو ارباب حلقه ها می افتم که نمی تونست اسم خودش بگه!