از زمانی که ژانر وسترن ابداع شد، هالیوود بزرگ ترین سهم را در تامین نیاز بازار در این ژانر داشته است. هر چه باشد، اکثریت داستان های فیلم های وسترن در سرحدات آمریکا روایت می شوند که عمدتاً دوره های بین شروع تب طلا در کالیفرنیا تا پایان قرن نوزدهم میلادی را شامل می شود. با این وجود، هنوز هم فیلم های وسترن دیگری نیز وجود دارند که خارج از آمریکا و هالیوود ساخته می شوند. در واقع، اولین وسترن داستانی که ساخته شد، به نام Kidnapping by the Indians، در بلکبرن، انگلیس در سال ۱۸۹۹ ساخته شد.
تعداد زیادی از وسترن های بین المللی توانسته اند انتخاب ها، موتیف ها، سنت ها و فضاهای آمریکایی را در داستان خود بگنجانند، در حالی که دیگر فیلم ها، هفت تیرکش ها و یاغی های جوامع خاص خود را به مخاطبان معرفی کرده اند، و بدین ترتیب رویکردها و داستان های تازه و منحصربفردی را خلق کرده اند. تعداد کمی از این فیلم ها بازسازی هایی تعدیل شده از کلاسیک های وسترن آمریکایی بوده اند اما هرگز تقلیدهایی بی ارزش و بی کیفیت نبوده اند. از آنجایی که این فیلم ادای احترامی به فیلم های کلاسیک وسترن بوده و همزمان عناصر تازه ای را معرفی کردند، این فیلم ها چیزهای متمایز متعددی برای ارائه داشته و باعث شده اند که طرفداران ژانر وسترن بیش از پیش شیفته این ژانر قدیمی و محبوب شوند.
۱۰- Let the Bullets Fly (2010)
گانگسترهای سینمایی اغلب به سادگی گول می خورند، اگر قربانی شان شجاعت دروغ گفتن را داشته باشد. این همان کاری است که ما بانژ در فیلم Let the Bullets Fly انجام می دهد. داستان این فیلم در دهه ۱۹۲۰ در جریان عصر جنگسالاری چین روایت می شود، و در شرایطی که بانژ در مسیر رفتن به شهر جدیدی برای گرفتن مقام فرماندار است، قطار حامل او ربوده شده و تمام بادیگاردهای آموزش دیده او و زیردستانش کشته می شوند. برای اینکه به سرنوشت مشابهی دچار نشود، بانژ به دروغ می گوید که دست راست مرده اش، در واقع همان فرماندار بوده و او دست راست وی است. او در ادامه قول می دهد که به رهبر دزدان کمک کند خود را فرماندار جا بزند و تمام طول شهر را برای خودش بردارد، به شرطی که از جان او بگذرد.
فیلم بگذار گلوله ها پرواز کنند دومین فیلم پرفروش تاریخ چین است و این فروش خیره کننده اصلاً تصادفی نیست. جیانگ ون، کارگردان فیلم، یک شاهکار فیلمسازی را در این ساخته خود ارائه می دهد، درست از همان صحنه تیراندازی که در جریان گفتگوی بین فرماندار و رییس دزدان دیده می شود تا نماهای کلوزآپی از ژست های ترسناک صورت شخصیت ها. روایت فیلم نیز دائماً جذاب تر می شود، در شرایطی که رییس دزدان به زودی در می یابد که لقمه ای بزرگ تر از دهانش برداشته است. بعد از گرفتن جای فرماندار، وی به این حقیقت واقف شده که کنترل کامل شهر دشوار خواهد بود زیرا همه چیز توسط یک رییس مافیای محلی مدیریت می شود. این موضوع راه را برای سکانس های کمدیک متعددی فراهم می کند، به ویژه صحنه ای که در آن زیردستان هر دو تبهکار در جریان درگیری با هم گیج می شوند زیرا ماسک های مشابهی به صورت دارند.
۹- El Topo (1970)
فیلم El Topo ساخته آلخاندرو خودوروفسکی یکی از شناخته شده ترین فیلم های ژانر وسترن اسیدی است که به خاطر سکانس های ماوراءالطبیعه و سورئال، استفاده از شخصیت های معلول و فلسفه شرقی و سمبولیسم یهودی-مسیحی شناخته می شود. این بخش اول فیلم، ال توپو (با بازی خود خودوروفسکی) تلاش می کند خود را به عنوان بهترین هفت تیرکش ثابت کند و در حالی که در بیابان به سر می برد، با زنی دوست می شود که رهبر قبیله ای از مردم عجیب الخلقه و معلول است. در بخش دوم فیلم، ال توپو خشونت را چشت سر گذاشته و راهب می شود.
در این فیلم وسترن مکزیکی هیچ چیز طبیعی نداشت. این فیلم بسیار عجیب و غریب است و ظاهراً خودوروفسکی می خواسته تا تمام کلیشه ها و اصول ژانر وسترن را وارونه کند. مخاطبان با هیچ کلانتر یا درگیری مکزیکی مواجه نمی شوند. به جای آن، چیزی که در این فیلم می بینند مردی سوار بر اسب با پسربچه عریانش، گله ای از زنبورها که یک جسد مرده را در بر گرفته اند و یک لحظه شبیه اتفاقات کتاب های مقدس که در آن آب از زیر سنگ بیرون می آید، وقتی ال توپو دعا کرده و به آن سنگ شلیک می کند.
تک تک صحنه های این فیلم برای شوکه کردن مخاطب طراحی شده اند، اما هیچ چیزی در فیلم غیرضروری و اضافی به نظر نمی رسدو هر لحظه به یک تم خاص مربوط است و با توجه به پیچیدگی اش، جای تعجب ندارد که دیوید لینچ و ساموئل فولر، دو فیلمساز مشهور، گفته اند که به شدت تحت تاثیر این فیلم قرار گرفته و از آن الهام گرفته اند.
۸- Lemonade Joe (1964)
نوشیدنی های الکلی و غیرالکلی چیزهایی هستند که مخاطبان اصلاً انتظار ندارند هفت تیرکش ها و یاغیان بر سر آن ها با هم دشمنی کرده و درگیر شوند اما در مورد فیلم Lemonade Joe یا لیموناد جو دقیقاً همین اتفاق رخ می دهد. در این فیلم ساخته سینمای چکسلواکی، جو یک هفت تیرکش است و همزمان مامور فروش لیموناد. او به یک شهر عاشق ویسکی وارد می شود و سعی می کند ساکنان دائماً مست شهر را ترغیب به دوری از الکل کند تا بتواند نوشیدنی غیرالکلی خود را به آن ها بفروشد. خیلی زود مردم شهر ایده او را می پذیرند، عمدتاً به این دلیل که فکر می کنند هوشیاری و دوری او از مشروبات الکلی باعث شده که چنین در استفاده از تفنگ خبره باشد. این موضوع برادر تبهکار مالک کافه تریگر ویسکی را ناراحت می کند و به همین دلیل او تصمیم می گیرد که جو را متوقف کند.
هدف اصلی فیلم Lemonade Joe سرگرم کردن مخاطب است اما اهدافی موعظه گرایانه نیز دارد. پیام فیلم واضح است: هوشیاری برابر با کارآمدی است، پس نوشیدن الکل باید به ندرت صورت گرفته یا به طور کلی ترک شود. از این رو، جو دائماً درست به هدف می زند و اطرافیان مستش به شکلی کارتونی گلوله های خود را هدر می دهند. شخصیت منفی داستان، هوگوفوگو، بیشتر یک احمق دست و پاچلفتی است و نماد ناکارآمدی و بدرد نخور بودن. این فیلم چنان در اتحاد جماهیر شوروی محبوب بود که وقتی میخائیل گورباچف سعی کرد مصرف الکل خود را کاهش دهد، مردم شوروی به او لقب لیموناد جو را دادند.
۷- Sukiyaki Western Django (2007)
فیلم های وسترن پر از شخصیت های شجاعی هستند که به شکلی باشکوه وارد شهرهای جدید می شوند انگار که صاحب این زمین هستند و سپس قواعد و قوانین خود را به مردم دیکته می کنند. خب مرد بی نام مرموزی که از شخصیت کلینت ایستوود در برخی از ماندگارترین فیلم های وسترنش الهام گرفته شده است، همین کار را در فیلم Sukiyaki Western Django می کند. شهر مورد نظر دو گروه درگیر (گنجی های سفیدپوش و کیوموری های قرمزپوش) دارد و این غریبه اصرار دارد که به گروهی می پیوندد که پول بیشتری به عنوان دستمزد به او بپردازد. ماموری اصلی او اما انتقام گرفتن از این تبهکاران به خاطر یک زن است.
فیلم Sukiyaki Western Django شاهد حضوری کوتاه و باورنکردنی از کوئنتین تارانتینو نیز هست که با توجه به اینکه با یک فیلم ژاپنی مواجه هستیم، بسیار قابل توجه است. در چیزی که شاید شبیه یک حرکت عامدانه برای بهبود فروش فیلم در غرب به نظر برسد، شخصیت های فیلم انگلیسی صحبت می کنند. با این وجود، در اینجا با یک فیلم آسیایی به معنای واقعی کلمه مواجهیم و به همین خاطر به روایت ها و سنت های بین قبیله ای باستانی و درگیری هایی شبیه جنگ گنپی می پردازد. برای طرفداران ژانر وسترن که اکشن را ترجیح می دهند، سکانس های درگیری و تیراندازی بسیاری در این فیلم وجود دارد، از جمله جایی که یک مرد یک مسلسل گاتلینگ را از درون یک تابوت بیرون می کشد و رمبو می شود.
۶- The Coyote (1955)
بر اساس رمان های کوتاه مشهور El Coyote نوشته خوزه مالورکی وای فیگورولا، فیلم The Coyote داستان سزار دی ایشاگ را روایت می کند، کسی که توسط پدرش و بعد از اینکه ایالات متحده قلمرو کالیفرنیا را به خاک خود ضمیمه می کند، از اروپا به زادگاهش فرا خوانده می شود. پدر سزار امیدوار است که پسر جوانش مردم لاتین تبار را از دست سرکوب و ستم یانکی ها نجات دهد اما همه به این ایده او می خندند زیرا پسر او اصلاً شبیه یک قهرمان نیست. چیزی که آن ها نمی دانند این است که او شبیه دون دیگو د لا وگا یا همان زورو است. در طول روز، او یک جنتلمن تمام عیار است و در طول شب نقش بتمن را بر عهده می گیرد.
سکانس های مونتاژی بسیار هیجان انگیز، اکشن بی پایان و کلوزآپ های دوربین بی نقص و زیبا باعث شده اند که این فیلم از ابتدا تا پایان سرگرم کننده باشد. در شرایطی که آمریکایی ها از همان ابتدای فیلم به عنوان شخصیت هایی منفی و حریص به تصویر کشیده می شوند، هیچ ابهامی در اینکه برای کی دل بسوزانید وجود ندارد. یک ژنرال ارتش حتی تلاش می کند تا تمام مزارع منطقه را برای خود بردارد در حالی که زمین های بی صاحب و آزاد زیادی برای تصاحب وجود دارد. از این رو سزار وارد اکشن می شود. او با اینکه در طول روز به عنوان یک بازنده به دردنخور دیده شود مشکلی ندارد اما در طول شب، او سخت تلاش می کند تا این جامعه را به شرایط بهتری برساند.
۵- The Good, the Bad, and the Weird (2008)
فیلم The Good, the Bad, and the Weird یک نسخه کره ای از بهترین وسترن تمام دوران، خوب بد زشت ساخته سرجیو لئونه است. داستان فیلم در سال ۱۹۳۹ در منچوری روایت می شود، جایی که یک جایزه بگیر، یک آدمکش و یک دزد سعی می کنند نقشه ای را بدست بیاورند که آن ها را به یک گنج بزرگ می رساند. اما آن ها تنها کسانی نیستند که به دنبال این نقشه گنج می گردند. گروهی از دزدان خستگی ناپذیر منچوریایی نیز این نقشه را می خواهند تا بتوانند آن را در بازار سیاه بفروشند.
اگر تنها با عنوانش قضاوت شود، ممکن است فیلم The Good, the Bad, and the Weird به عنوان یک اشاره و تقلید بی کیفیت از فیلم اورجینال لئونه کنار گذاشته شود اما واقعیت بسیار از این ایده دور است. پایان بندی دو فیلم بسیار متفاوت است. در اینجا دوئل مکزیکی به یک نبرد خونین و تلخ منجر می شود که ثابت می کند هیچ یک از شخصیت هرگز نتوانسته دیگری را بکشد. علاوه بر این، انواع گنج هایی که شخصیت ها به دنبال آن هستند نیز متفاوت است. خشونت شدید فیلم نیز به شدت خلاقانه و هنری است. در هر صورت، به ندرت هفت تیرکشی را پیدا خواهید کرد که از طنابی به طناب دیگر پریده و به سمت دشمنانش بی محابا تیراندازی کند.
۴- Dynamite Jack (1961)
از گنجینه سینمای فرانسه، فیلم Dynamite Jack یک فیلم بامزه و مملو از اکشن در مورد رویای آمریکایی است. در این فیلم، شخصیت قهرمان داستان به نام آنتوان اسپراندیو خود را در فرانسه بی پول و مفلس می یابد و به همین خاطر برای کسب ثروتی مشابه دوستش، جولز، به آمریکا می رود. وقتی به آمریکا می رسد، آنتوان در می یابد که رفیقش مرده و هفت بیوه اش برای او اشک می ریزند. به نظر می رسد که دوستش در آمریکا نه به دنبال پول بلکه مشغول میگساری و زنبارگی بوده است.
شوربختانه، او توسط یک یاغی بدنام به نام جک دینامیت کشته شده است. آنتوان خیلی زود به عنوان جمع آوری کننده مالیات شغلی برای خود پیدا کرده و در می یابد که مردم شهر کمی بیش از حد به او احترام می گذارند. وقتی سعی می کند دلیل ماجرا را بفهمد، در می یابد که این احترام بدین خاطر است که بسیار شبیه جو دینامیت است و مردم فکر می کنند که او همان جو است.
چیزهای زیادی در این فیلم وجود دارد که مخاطب را شیفته آن می کند اما دیالوگ ها نقطه قوت این فیلم وسترن است. جذاب ترین دیالوگ؟ یکی از بیوه ها در حالی که به قبر جولز نگاه می کند، می گوید: «چه شوهر خوبی بود» و شش زن دیگر همزمان به شکلی آهنگین می گویند: «آره واقعاً!». غیر از این، ظاهر و رفتارهای شخصیت اصلی داستان بسیار شبیه کلینت ایستوود است. وقتی او با خطرناک ترین شرایط و موقعیت ها روبرو می شود، آنتوان هرگز دچار وحشت نمی شود. او آرامشش را حفظ کرده و اغلب با سکانس های اکشن وارد عمل می شود در حالی که بیشتر حرف زدن ها را برای شخصیت های فرعی باقی می گذارد.
۳- The Salvation (2014)
تلاش برای رسیدن به صلح و آرامش، بعضی اوقات به درد و رنج بیشتر منجر می شود. برای مثال شخصیت جان (مدس میکلسن) در فیلم The Salvation را در نظر بگیرید که برای خلاص شدن از مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ دوم شلسویگ یا همان جنگ پروس و دانمارک به آمریکا مهاجرت می کند. مدت کوتاهی بعد از مهاجرت، همسر و پسرش توسط یک یاغی کشته می شوند و همانطور که انتظار می رود، او تلاش می کند عامل این جنایت به سزایش برسد. بیشتر فیلم ها و سریال های با تم انتقام همینجا و بعد از انتقام گرفتن به پایان می رسند اما در این فیلم، انتقام گرفتن تنها شروع ماجراست. برادر شخصیت یاغی، دلارو (جفری دین مورگان) که قبلاً سرباز نیروهای اتحاد بوده و یک زمیندار است، شروع به تعقیب جان و تلاش برای انتقام گرفتن از او می کند.
طرفداران سینمایی که به یک تصویر واضح از یک داستان وسترن می گردند، باید بدانند که در این فیلم با چیزی شبیه فیلم There Will Be Blood با بازی دنیل دی لوییس مواجه خواهند شد اما با اکشن بسیار بیشتر. در قلب این داستان انتقام یک سرقت زمین و برنامه استعماری است. دلارو همدست یک شرکت نفتی است که می خواهد تمام زمین های منطقه را به مالکیت خود دربیاورد. او تنها یک شخصیت شرور و خونخوار نیست بلکه یک تاجر است که تعداد قربانیانش به اندازه ثروتش قابل توجه است.
۲- Welcome to Blood City (1977)
فیلم Welcome to Blood City یک اثر وسترن ساخته شده توسط انگلیس و کاناداست که با ترکیب داستانی علمی تخیلی با فضای غرب وحشی، دنیا و داستان تازه ای خلق می کند. در این فیلم، پنج غریبه در شهری مرموز و ناشناخته از خواب بیدار می شوند بدون اینکه بدانند چه اتفاقی افتاده و چطور شده که به اینجا رسیده اند چون حافظه شان را از دست داده اند. به آن ها خبر داده می شود که باید یک بازی خونین را انجام دهند که در آن باید هر کدام ۲۰ نفر از ساکنان شهر را بکشند، و این کار با نظارت کلانتری دیوانه انجام شود، در غیر اینصورت باقی عمرشان باید بردگی کنند.
فیلم Welcome to Blood City می توانست یک فیلم وسترن علمی تخیلی بامزه دیگر باشد که با الهام از فیلم موفق Westworld ساخته شده بود، اما در نهایت به یکی از اولین فیلم ها در مورد واقعیت افزوده تبدیل شد، مدت ها قبل از اینکه عام مردم بتوانند این مفهوم را درک کنند. در پایان غیرمنتظره فیلم، فاش می شود که شهر خونین در واقع یک شبیه سازی بوده برای آزمایش افرادی که می خواهند کلانترهای سرسخت و کارآمدی باشند.
امروزه، جذابیت این فیلم در طبیعت خیره کننده و قابل درک بودنش در دنیای کنونی است اما کسانی که اولین بار در دهه ۱۹۷۰ آن را تماشا کردند احتمالاً از بازی جک پالانس، بازیگر افسانه ای نهایت لذت را برده اند. او که پیش از این در فیلم های اکشن بسیاری بازی کرده بود، این بار نیز می درخشد و باعث می شود که مخاطب فراموش کند وی فاصله زیادی با زمین هالیوودی همیشگی اش دارد.
۱- Eagle’s Wing (1979)
فیلم Eagle’s Wing یک شاهکار وسترن بریتانیایی است که اکثر طرفداران ژانر وسترن اسمش را نشنیده اند و این بدان خاطر است که این فیلم از آن دسته فیلم های آرام سوز است. این فیلم بیشتر مناسب کسانی است که به داستان های درام علاقه دارند و اگر چه تیراندازی های زیادی ندارد اما فیلم موثر و قدرتمندی است. داستان این فیلم سه رشته را دنبال می کند؛ یکی در مورد بیوه ای ثروتمند که با یک دلیجان به سمت مزرعه خانوادگی اش می رود، یکی دیگر بومیانی که به روستایشان باز می گردند و دیگری در مورد دو تاجر خز. در برهه ای از داستان، ماجرای این سه گروه با هم همپوشانی پیدا کرده و یکی می شود.
علیرغم اینکه این فیلم یک اثر هالیوودی نیست، فیلم Eagle’s Wing هاروی کیتل و مارتین شین را در نقش های اصلی خود دارد و به همین خاطر بازی ها در اوج کیفیت قرار دارد. همچنین چندین سکانس بلند بدون دیالوگ وجود دارد که در آن ها استعداد بازیگری این دو به خوبی خود را به نمایش می گذارد. در سکانسی که شخصیت شین اسبی را برای چند دقیقه تمرین می دهد، به طور خاصی سرگرم کننده و تاثیرگذار است. علاوه بر آن، فیلمبرداری فیلم نیز به شکلی است که باعث می شود بسیاری آرزو می کردند کاش فیلم های هالیوودی نیز به این سبک فیلمبرداری می شدند. تصاویر با دقت هنری ون گوگی تنظیم شده و طراحی رنگی نیز به شکلی بی نقص هر لوکیشن را به تصویر می کشد.
بدون نظر