عقربه های ساعت به ۱۲ نزدیک می شوند و شمارش معکوس برای محاکمه مرد ۴۰ ساله شروع شده است؛ مردی که با دست و پای بسته و زنجیرشده به همراه سربازی که از لباس هایش مشخص است جز کادر زندان است روی صندلی سالن انتظار نشسته و منتظر است تا نامش از سوی منشی دادگاه ۱۱۷ کیفری دو تبریز خوانده شود.
در آن سوی مرد زنی جوان نشسته است؛ مادر پارسا. این زن و شوهر مدام ساعت را چک می کنند و بی قرارند. اشک از چشمان مرد میانسال جاری می شود سرش را به پشتی صندلی تکیه می دهد و اجازه سراریز شدن اشک هایش را می دهد که در این حین نامش از سوی منشی شعبه خوانده می شود. سریع به همراه سرباز و زنش به داخل می روند.
جلسه دادگاه به طور رسمی شروع می شود. بعد از سوال و جواب های قاضی، مرد در پشت میز محاکمه می ایستد و اینگونه اظهارات خود را در رابطه با قتل پسر ۱۷ ساله خود به دادگاه ارایه می دهد:
از دست رفتارهای زنانه پارسا به عنوان یک مرد به ستوه آمدده بودم؛ او تمایلات جنسی زنانه داشت؛ برای درمان پارسا تمام تلاش خود را به کار بستیم، اما هیچ کدام موثر واقع نشد. چرا که پارسا همکاری نمی کرد و مدام از خانه فرار می کرد. رفتارهایش اصلا قابل کنترل نبود.
او حتی در این اواخر سعی داشت روی برادر کوچک تر خود نیز اثر بگذارد؛ برادرش می گفت، وقتی با پارسا در خانه تنها هستیم وی مدام عکس های دوستانش را نشان می دهد و از کارهای غیراخلاقی که با آن ها انجام می دهد، می گوید. که دیگر تحمل این موضوع ازتوان من خارج بود. تا آن اندازه بی آبرو شده بودم که در میان دوست و آشنا و فامیل همه ما را با انگشت نشان می دادند.
دیگر نتوانستم تحمل کنم؛ او را به بهانه اینکه به بیمارستان رازی میبرم، به پارکی در اطراف تبریز برده و خفه کردم؛ با پلیس تماس گرفته و خود را تسلیم قانون نمودم.
مرد میانسال می گفت و گریه می کرد، مادر پارسا هم با هویدا شدن صحنه قتل جگرگوشه اش در مقابل چشمانش که تا قبل از این از نحوه قتل پارسا بی اطلاع بود، با صدای بلند اشک می ریخت و ضجه می زد. صدای گریه و ناله های این زن و مرد نه تنها کل دادگاه بلکه کل ساختمان شهید قضایی تبریز را برداشته بود.
افراد زیادی مقابل دادگاه جمع شدند تا پی به منبع صدا و علت آن ببرند. قاضی ختم جلسه را اعلام کرد و مرد به همراه زندان بان جلسه دادگاه را ترک کرد.
صدور حکم سه سال حبس
در نهایت رییس دادگاه کیفری دو تبریز به شرح زیر اقدام به صدور رای می نماید:
با توجه به اینکه مقتول فرزند متهم می باشد؛ به استناد ماده ۶۱۲ از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ و مواد ۲ و ۱۱ از قانون کاهش مجازات حبس تعزیری مصوب ۱۳۹۹ متهم را به تحمل ۳ سال حبس تعزیری با استهلاک ایام بازداشت قبلی محکوم می نماید.
جای عجیبیست، فرزندت را بکش ۳ سال حبس، سطل آشغال آتش بزن اعدام..
لعنت به این قوانین بدوی
ازین هم احمقانه تر قانون رضایت رضایت و آزاد کردن یک قاتله