مایکل ریچاردز، بازیگر و کمدین، اخیراً در حال تبلیغ برای کتاب خاطرات جدیدش به نام «ورودیها و خروجیها» (Entrances And Exits) است که در تاریخ ۴ ژوئن منتشر خواهد شد.
از جمله خاطرات ریچاردز، اعتراف به این موضوع است که مادرش در سال های کودکی او در مورد اینکه پدرش چه کسی بوده، حقیقت را نگفته بود.
مادر ریچاردز در ابتدا به او گفته بود که پدرش در جنگ جهانی دوم کشته شده و پس از اینکه ریچاردز به او گفت که این موضوع منطقی به نظر نمی آید، داستان خود را تغییر داد و گفت که پدرش در یک حادثه رانندگی فوت کرده است.
زمانی که ریچاردز تلاش کرد که پدرش را پیدا کند و مردی که فکر میکرد ممکن است پدرش باشد را ردیابی کرد، بالاخره مادرش حقیقت را به او گفت و اعتراف کرد که ریچاردز نتیجه تجاوز جنسی به او بوده است.
این بازیگر در بخش دیگری از کتاب خاطراتش نبرد مخفیانه خود با سرطان پروستات را فاش کرده و به اظهارات جنجالی نژادپرستانهاش در سال ۲۰۰۶ پرداخته است.
مادر ریچاردز به او گفت که در ابتدا میخواست سقط جنین کند، اما این کار در زمان بارداری او در سال ۱۹۴۹ غیرقانونی بود، بنابراین تصمیم گرفت که او را به فرزندخواندگی بسپارد؛ اما در نهایت نظرش تغییر کرد و او را به تنهایی بزرگ کرد.
ریچاردز وقتی که برای اولین بار این موضوع را شنید، بسیار ناراحت شد و این احساس را در او ایجاد کرد که «ناخواسته» بوده است.
او همچنین توضیح داد که چرا در طول زندگی اش احساس «دوستداشتنی نبودن» داشته و درونش پر از خشم بوده است.
باید با اینکه ناخواسته بوده ام و مادرم می خواسته از شر من خلاص شود، کنار می آمدم.
این چیزی است که در طول سالها باید به آن فکر میکردم تا بفهمم که چگونه خشم من از احساس حقارت ناشی میشود.
من تندخو هستم و این خشم ناشی از احساس ناخواسته بودن است؛ اینکه پذیرفته نمیشوم، درک نمیشوم و به اندازه کافی خوب نیستم که دوست داشته شوم.
مشخص شد که نام خانوادگی ریچاردز، بخشی از داستانی ساختگی بوده که مادرش برای پنهان کردن جزئیات تلخ درباره پدرش ساخته بود.
ریچاردز به دلیل عدم اعتماد به نفس، در طول سالها تعداد زیادی از فرصتهای موجود در صنعت سرگرمی را رد کرد؛ چون فکر میکرد که لایق آنها نیست.
من به پیشنهاد دریافت ستاره در پیادهروی مشاهیر هالیوود نه گفتم و احساس میکردم که لایق آن نیستم. به اجرای برنامه Saturday Night Live دو بار نه گفتم، زیرا فکر می کردم که برای انجام این کار به اندازه کافی خوب نیستم.
افکار و احساساتی که به ریچاردز حس ناکافی بودن می دادند، حتی روی او در طول سالهایی که در سریال ساینفلد (Seinfeld) بازی می کرد، تاثیر می گذاشتند.
من هر هفته در جریان فیلمبرداری ساینفلد احساس می کردم که واقعاً از عملکردم راضی نیستم و همیشه می توانم بهتر عمل کنم. فشار برای همیشه خوب بودن دشوار بود.
حتی زمانی که مخاطبان مرا دوست داشتند و جوایز و تمجیدهای زیادی را دریافت می کردم، این که خودم را بپذیرم، گاهی اوقات غیرممکن و بسیار طاقتفرسا به نظر میرسید.
من فکر می کردم که خودم را آنقدر که آنها مرا دوست دارند، دوست ندارم. اگر من واقعی را می شناختند، از من خوششان نمی آمد.
او فاش کرد که در سال ۲۰۱۸ متوجه شد که به سرطان پروستات مرحله یک مبتلا شده است.
من فکر کردم که حالا نوبت من است. من آماده رفتن هستم. اما بعد از چند ثانیه پسرم به ذهنم آمد و گفتم «من یک بچه ۹ ساله دارم و دوست دارم کنار او باشم».
پس از انجام بیوپسی، پزشک ریچاردز انجام جراحی فوری برای برداشتن کل پروستات را به او توصیه کرد.
بیماری من باید به سرعت مهار می شد. اگر این کار را نمیکردم، احتمالاً هشت ماه دیگر میمردم.
ریچاردز اکنون از زندگی آرام خود در کنار همسرش و پسرشان آنتونیو لذت می برد.
بدون نظر