در دوران اوج جنگ سرد، پیمانکاران دفاعی و تولید کنندگان آمریکایی محصولات حوزه هوافضا تلاش کردند تا جت های جنگنده ای بسازند که برای مقابله با جدیدترین پیشرفت های فناوری شوروی، در بالاترین حد کارآیی باشند. دولت های رؤسای جمهور آمریکا از جمله جیمی کارتر و رونالد ریگان بر نیاز به ادامه توسعه جت های جنگنده پیشرفته تاکید کرده و از توسعه نمونه های مختلف هواپیماهای جنگنده حمایت نمودند.
با توجه به موفقیت برنامه F-5 قبلی خود، شرکت نورثروپ به دنبال ساخت یک هواپیمای جنگنده چابک جدید مجهز به جدیدترین فناوری ها و بسته های تسلیحاتی بود. این هواپیما قرار بود با جنگندههای سنگینتر و گرانتر مانند F-16 Fighting Falcon ساخت جنرال داینامیکس رقابت کند.
با مجموعه پیشرفته سیستم آویونیک، رادار توانمند و بهبود عملکرد پرواز، سرانجام نورثروپ این هواپیما را برای ارزیابی به وزارت دفاع داد، جنگنده ای که F-20 Tigershark نام گرفت. این هواپیما امیدوارکننده به نظر میرسید، و همه چیز نشان می داد که آینده خوبی در بازارهای صادراتی داشته باشد، در حالی که دولت کارتر بر اهمیت مسلح کردن متحدان ایالات متحده به تجهیزات قابل اعتماد و مدرن تأکید کرده بود.
با این حال، با ورود رونالد ریگان به کاخ سفید، اولویت ها تغییر کرد و برنامه F-20 Tigershark در نهایت لغو شده و تنها سه فروند از این جنگنده از خط تولید کارخانه های نورثرپو خارج شدند. بیایید نگاهی عمیقتر به داستان برنامه F-20 بیندازیم، و آنچه باعث شد این هواپیما هرگز به پتانسیل واقعی خود دست پیدا نکند.
نگاهی عمیق تر به منشا و روند توسعه F-20
داستان F-20 Tigershark در اواخر دهه ۱۹۷۰ به عنوان نسخه تکامل یافته ای از F-5E Tiger II آغاز شد، و هدف آن برطرف کردن محدودیت های سیاست صادراتی بود که توسط دولت جیمی کارتر اعمال شده بود. سیاستهای جدید، فروش هواپیماهای جنگنده پیشرفته، اما نه درجه یک، به متحدان را تشویق میکرد، در حالی که این نگرانی وجود داشت که فناوری های نظامی آمریکا ممکن است به دست شوروی بیفتد.
در نتیجه، کمپانی نورثروپ جنگنده F-20 Tigershark را در سال ۱۹۸۲ معرفی کرد، هواپیمایی که به گونهای طراحی شده بود که مدرن باشد، اما نه به اندازه برخی از جدیدترین جنگنده ها، به منظور برآورده کردن محدودیتهای صادراتی سرسختانه دولت. این هواپیما به گونه ای طراحی شده بود که ارزان تر و چندمنظوره تر باشد تا بتواند طیف وسیعی از خریداران بالقوه خارجی را جذب کند.
این جنگنده نسبت به پیشینیان خود دارای برخی ارتقاءهای قابل توجه بود، از جمله موتور جدید F404 جنرال الکتریک و همچنین سازگاری با موشک هوا به هوای AIM-7 Sparrow. هنگام بازاریابی این جنگنده، نورثروپ بر سادگی روند تعمیر و نگهداری هواپیما تأکید می کرد، موضوعی که هزینه های عملیاتی را متناسب با بودجه های محدودتر بسیاری از نیروهای هوایی متحدان ایالات متحده کاهش می داد.
تغییر در سیاست های صادرات در نهایت منجر به این شد که این هواپیما هرگز در بازارهای بین المللی رقابت نکند
با روی کار آمدن رئیس جمهور رونالد ریگان، این هواپیما در نهایت با یک ضربه مرگبار تجاری مواجه شد و اجازه داد که هواپیماهای جنگنده پیشرفته به متحدانی مانند پاکستان فروخته شود. این امر F-20 را در رقابت مستقیم با هواپیماهایی مانند F-16 Fighting Falcon قرار داد که طی آن، جنگنده سبک تر به وضوح نمی توانست با آن رقابت کند. در مقابل، F-16 تبدیل به یکی از پرفروشترین جنگندههای صادراتی تمام دوران شد.
علیرغم پتانسیل فروش محدود، این هواپیما دارای توانمندی های قابل توجهی بود، زیرا سرعت بهتر و نرخ صعود سریعتری نسبت به بسیاری دیگر از جنگندههای تک موتوره در کلاس خود ارائه میکرد. با این حال، چیزی که F-20 فاقد آن بود، قدرت آتش مورد نیاز برای تقابل با جدیدترین جنگندههای میگ بود که اتحاد جماهیر شوروی تولید می کرد. در نتیجه، شرکت نورثروپ این برنامه را رها کرد.
طراحی این هواپیما منحصر به فرد و خلاقانه بود
علیرغم اینکه برای یک فضای صادرات تجاری ساخته شده بود، فضایی که دیگر وجود نداشت، اما F-20 در دوران اوج پروژه برای بالاترین عملکرد ممکن خود طراحی شده و یکی از پیشرفته ترین جنگنده ها از لحاظ فنی است که تاکنون توسط نورثروپ طراحی شده است. نوآوری اصلی که این هواپیما ارائه می کرد موتور جدید آن بود که در اصل برای D/A-18 Hornet ساخت مک دانل داگلاس طراحی شده بود، موتوری قدرتمند که ۶۰ درصد نیروی رانش بیشتری نسبت به موتور F-5 تولید می کرد. این هواپیما همچنین با مواد کامپوزیتی ساخته شده بود که باعث کاهش وزن و بهبود قابلیت اعتماد پذیری هواپیما می شد.
به ادعای Popular Mechanics، این هواپیما قادر به رسیدن به سرعت بیش از ۲ ماخ بود که همراه با نرخ صعود بیش از ۵۰,۰۰۰ فوت در دقیقه، این هواپیما را به جنگنده ای قدرتمند و همه کاره تبدیل می کرد. آیرودینامیک آن نیز با تغییراتی مانند توسعه نوک بال ها (LEX) نسبت به نسل قبلی خود بهبود یافته بود که امکان لیفت بیشتر را فراهم می کرد. این هواپیما همچنین دارای کنترل پرواز با سیم بود.
مجموعه نسل جدید سیستم آویونیک هواپیما یک رادار ارتقا یافته AN/APG-67 را ارائه می داد که ویژگی های جدیدی مانند سیستم ناوبری لیزری حلقه ای و نمایشگرهای شیشه ای چند منظوره را برای خلبان فراهم می کرد. F-20 همچنین یکی از کارآمدترین هواپیماها در هنگام انجام عملیات رزمی بود، با یکی از کوتاه ترین زمان های بلند شدن برای هر جنگنده ای در زمان خود. در اینجا برخی از مشخصات F-20 Tigershark آورده شده است:
دسته بندی | ویژگی های F-20 Tigershark |
حداکثر سرعت | ۲ ماخ |
برد رزمی معمول | ۵۹۲ کیلومتر |
سقف پروازی | ۵۶,۸۰۰ فوت |
این هواپیما به طور قابل توجهی هزینه های عملیاتی را کاهش می داد و عملکردی مشابه با F-16 Fighting Falcon داشت، اگرچه محدودیت حمل محموله و برد محدود هواپیما در نهایت باعث می شد در بازارهای خارجی محصولی غیررقابتی باشد. هزینه های بالای توسعه این هواپیما در نهایت باعث شد که این هواپیما یک شکست تجاری نام بگیرد.
در نهایت تنها سه نمونه اولیه از F-20 ساخته شد و آزمایشات پروازی را انجام دادند. به ادعای نیروی هوایی ایالات متحده، علاقه محدودی به این هواپیما از سوی خریداران خارجی، مانند نیروی هوایی مراکش، که علاقه مند به خرید حدود ۲۰ جت بود، وجود داشت. با این حال، در نهایت، نورثروپ تصمیم گرفت که بدنبال جذب حمایت کنگره از برنامه هواپیمای خود نباشد، زیرا نگران از دست دادن پشتیبانی از برنامه بسیار ارزشمندتر B-2 Spirit بود.
در پایان می توان گفت که F-20 بدون شک یک هواپیمای چشمگیر و مبتکرانه بود. با این حال، این هواپیما در نهایت برای یک محیط صادراتی طراحی شده بود که دیگر وجود نداشت، موضوعی که آن را بدون بازار و در نتیجه بدون آینده تجاری به حال خود رها کرد.
درسته از نظر آیونیک پیشرفت قابل توجهی نسبت به f5 داشته اما باز هم محدودیت های قبل رو داشته که میشه بهش اشاره کرد : مانند برد پایین رزمی که محدود به عملیات های سطحی میشه و توان پایین در حمل و بارگذاری تسلیحات که مجددا وجود داره مانند قبل اما f16 واقعا این ضعف هارو نداشته برای همین جایگزین این پروژه شد . البته جنگنده کوثر که نیروی هوایی ما ساخته اند از نظری راداری و آیونیک مطابق جنگنده های نسل ۴ حساب میشه و کابین خلبان مجهز به نمایشگرهای رنگی هست البته باز هم میگم بخاطر کوچک بودن دماغه f5 نمیشه رادار قدرتمندی در سطح رادارهای جنگنده های نسل ۴ پلاس جای گذاری کرد اما در کوثر از رادار بومی بهره گرفتن که هم برد معقولی داره و قابلیت جستجو و اسکن آسمان و زمین اما رادار f5 یک رادار ساده با برد نهایی ۱۰ کیلومتر بود که قابلیت اسکن پایین رو نداشت یعنی اگر جنگنده دشمن زیر ارتفاعش پرواز میکرد خلبان متوجه وجودش نمی شد عملا فقط با اپراتور رادار زمینی در تماس بود برای کشف اهداف و اطلاع از وضعیت موجود
الان این قدرت منطقه که میگن با همین جنگنده هایی که بعید میدونم جنگنده باشه که اسمش رو گذاشتن کوثر واقعا با همینا لاف قدرت منطقه بودن رو میزنه
مسخره کردین خودتون با این اوضاع بحرانی کشور با اون تسلیحات قرن بوقتون دارید قدرت نمایی میکنید
خدا شفات بده
بدبخت خود تحقیر
فکر کنم اول اسمشو اف ۵ جی گذاشتند بعد نام تایگر شارک رو به اف-۲۰ تغییر دادند . شاید هم من اشتباه میکنم.
نه اون اف۵ یه چی دیگست که رادار نداره ولی اف۲۰ رادار داره
یه جوری نوشتین بهترین جنگنده انگار کارایی جنگنده نسل پنجم رو داره….فقط به این خاطر نوشتین که ایران چون اف پنج داره مثلا هواپیمای اف بیست هم با تغییراتی که انجام شده بود بهترین میشد….واقعا نه اف پنج و نه اف بیست هواپیمای خاصی نبودن…دوران این جنگنده ها واقعا گذشته…نمیدونم چه گیری دادیم به ارتقای اف۵….حتی پروازش خلبان رو به خطر میندازه
به درد این میخوره که بگیم ما هم جنگنده امریکایی داریم مثلا…..
اف ۲۰ نسخه پیشرفته اف ۵ B تایگر است. اف ۵ قادر به پرواز در شب نیست ولی اف ۲۰ توان پرواز در همه نوع شرایط جوی را دارد. رو دست این هواپیمای فوق سبک نیامده. پدافند گریز ، تعمیرات آسان ، کم استحلاک ، خلبانی آسان و …
در جنگ ایران و عراق بجای هلی کوپتر کبری ، توپ و تانک منهدم می کرد و پشت خط مقدم عراقیها را شخم میزد. از لحظه پرواز تا برگشت کلا ۷ دقیقا طول می کشید ۸ دقیقه هم طول می کشید تا فول مهمات گذاری شود.
جنگ را اف ۵ شروع کرد و اف ۴ کاملش کرد.