
پروندهای تکاندهنده که از نیمه دوم سال ۱۴۰۳ توجه افکار عمومی و دستگاه قضایی را به خود جلب کرد، سرانجام با صدور حکم اعدام برای متهم اصلی به نقطهای مهم رسید. مرد جوانی که با ترفندهای شیطانی در سایت دیوار قربانیان خود را فریب میداد و پس از ربودن آنها با موتورسیکلت، دست به سرقت، آزار و در مواردی تجاوز میزد، پس از ماهها رسیدگی قضایی در برابر شکایت دهها زن قرار گرفت. در نهایت دادگاه با استناد به شواهد و اثبات تجاوز در پرونده ۱۲ زن، حکم اعدام متجاوز سریالی را صادر کرد؛ در حالی که شکایت دیگر قربانیان با موضوع سرقت و آزار همچنان در جریان است.

دادگاه متجاوز موتورسوار
با تکمیل تحقیقات رسیدگی به پرونده در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران ادامه پیدا کرد و متهم در دفاع از خود گفت: «من منکر تجاوز هستم و سرقت گوشی تلفن همراه را قبول دارم. نمیدانم چرا زنان این ادعا رو مطرح کردند.»
با این حال با استناد به ادله و مستندات موجود در پرونده قضات دادگاه بعد از مشورت متهم را به اتهام تجاوز به ۱۲ زن به اعدام محکوم کردند. حکم صادر شده بعد از تائید از سوی قضات دیوانعالی کشور به مرحله اجرا در میآید.
مواجهه شاکیان با عامل تجاوزهای سریالی در تهران را ببینید.
او به تازگی ادعا کرده که افرادی در زندان قصد کشتن او را داشتهاند.
اقدامات پلیس برای دستگیری متجاوز سریالی تهران
رسیدگی به شکایتهای سریالی چندین زن در نقاط مختلف پایتخت از نیمه دوم سال ۱۴۰۳ در دستور کار پلیس قرار گرفت. نقطه اشتراک اظهارات خانمهایی که شاکی بودند این بود که همگی آنها در سایت دیوار طعمه مرد جوانی شده و پس از اینکه آنها را با فریب به محل قرار کشانده بود، با موتورسیکلت این افراد را ربوده و در محل خلوتی از حاشیه شهر آنها را تحت آزار و اذیت جنسی و تجاوز قرار داده بود.

متهم پس از این اقدام شیطانی، اموال طعمههای خود را ربوده و آنها را در حاشیه شهر رها میکرد. تشابه این نقاط اشتراکی در اظهارات شاکیان شکی باقی نگذاشته بود که عامل این اقدامات مجرمانه سریالی یک نفر است.
در حالی که پیش از دستگیری متهم دو مظنون دیگر نیز دستگیر شده و بیگناهی آنها اثبات شده بود بالاخره با اقدامات فنی پلیسی متهم به نام مهدی آکیزایی دستگیر شد.

شاکیان چه گفتند؟
۲۷ بهمن ماه سال ۱۴۰۳ زن ۴۷ ساله ای به کلانتری وردآورد مراجعه کرد و در حالی که ظاهری پریشان و سر و وضع نامرتب و خاکی داشت در ثبت شکایت خود اظهار داشت:
من نظافتچی ساختمان هستم و در سایت دیوار آگهی کاریابی منتشر کرده بودم. تا اینکه روز قبل مرد جوانی با من تماس گرفت و خودش را ملکی معرفی کرد. او از من خواست برای نظافت راه پله های یک ساختمان مسکونی به آنجا مراجعه کنم. من هم قبول کردم اما وقتی به نزدیکی محل رسیدم پلاک خانه را پیدا نمی کردم. برای همین با آن مرد تماس گرفتم و گفتم خانه را پیدا نمی کنم. او هم گفت خودش دنبالم می آید و با یک موتور سیکلت خودش را به من رساند. بعد از من خواست با موتور او به ساختمان مورد نظرش بروم. اما وقتی شروع به راندن کرد از مسیر خارج شده و سمت جاده کرج رفت.
این زن در ادامه گفت:
مرد جوان در جایی خلوت واقع در حاشیه جاده کرج من را با شال خودم به فرمان موتور سیکلت بست و بعد به من تجاوز کرد. او کلاه کاسکت به سر داشت و وقتی کلاهش را برداشت پشت سر من ایستاده بود. می خواستم برگردم چهره اش را ببینم که من را تهدید به مرگ کرد و گفت اگر رویت را برگردانی تو را میکشم. بعد هم سوار موتورش شد و گاز موتور را گرفت و فرار کرد اما قبل از آن گوشی من را هم سرقت کرد. من از حاشیه خاکی و خلوت جاده به سختی توانستم خودم را به شهر برسانم.
رسیدگی به شکایت این زن در حالی ادامه پیدا کرد که پزشکی قانونی آثار ضرب و جرح و کبودی روی صورت او را تائید کرد.

سرهنگ قلابی
۱۵ اسفند ماه سال ۱۴۰۳ زن ۲۷ ساله ای با مراجعه به پلیس شکایتی با موضوع تجاوز و سرقت مطرح کرد. او گفت:
مدتی قبل در سایت دیوار آگهی جستجوی کار منتشر کردم. چند روز بعد مرد جوانی با من تماس گرفت و خودش را یک سرهنگ معرفی کرد. می گفت پیام های مشکوک زیاد داشته ام و یک بار با یک شماره چندین بار تماس گرفته ام. بعد گفت در سایت دیوار بابت مزاحمت از من شکایت شده. من که می دانستم آگهی فعال در سایت دارم گمان کردم شخصی از من شکایت کرده. آن مرد گفت باید برای تحقیقات به نزدیکی خانه من بیاید و با من قرار گذاشت. بعد با موتور خود به بهانه تکمیل تحقیقات پلیسی من را به محل خلوتی منتقل کرده و مورد تجاوز قرار داد سپس طلاهایم را سرقت کرد.
آگهی اجاره مسکن پوشالی
۲۶ آبان ماه سال ۱۴۰۳ زن جوانی با مراجعه به پلیس در شرح شکایت خود گفت:
من در سایت دیوار دنبال خانه می گشتم که به مورد مناسبی حوالی یوسف آباد برخوردم و قرار شد با آگهی دهنده قرار بگذارم. همان شب او که خودش را ملکی معرفی کرده بود با من تماس گرفت و می خواهد به مسافرت برود و اگر خواهان ملک هستم باید همان شب برای بازدید خانه بروم. من که برای پیدا کردن خانه مستاصل بودم و فکر می کردم شرایط آگهی برایم مناسب است با این مرد قرار گذاشتم و وقتی سر قرار رسیدم او با موتور سیکلت آمد. او گفت وقتی لوکیشن را برای من ارسال کرده متوجه شده که لوکیشن ارسالی اشتباهی چند کوچه آن طرف تر را نشان می دهد و از من خواست خودش با موتور من را به خانه برساند. من گفتم خوب شما با موتور هستید و نمی توانم سوار شوم. شما بروید و آدرس را بدهید تا خودم بیایم. اما او گفت این وقت شب ترافیک است و من مسافرم و عجله دارم.
این زن ادامه داد:
من ناچار شدم که سوار موتور او شوم اما او ناگهان از مسیر منحرف شده و سمت ایران خودرو رفت. او زیر پل ایران خودرو با روسری خودم من را به درخت بست و با کمربند خودش پاهایم را بست. سپس به من تجاوز کرد و طلاها و گوشی من را سرقت کرده و فرار کرد.

آگهی پرستار سالمند
۱۱ اسفند ماه سال ۱۴۰۳ زن جوانی با مراجعه به پلیس گفت:
من پرستار سالمند هستم و روز قبل مرد جوانی به من پیام داد و گفت که برای مادرش پرستار می خواهد. او خودش را خیلی حساس و نگران نشان می داد و می گفت باید در ساعت داروهای مادرش دقت کنم. در عین حال خودش را برای همکاری چندان راغب نشان نمی داد و همین رفتارش باعث می شد که من ذره ای به او شک نکنم. بعد به من گفت برای بازدید از خانه مادرش باید حتما خودش حضور داشته باشد و گفت که چون آخر سال است سرشان شلوغ است و شب با من قرار گذاشت. او در اتوبان لشگری با من قرار گذاشت با موتور سر قرار آمد. زمانی که سوار موتور شدم از مسیر منحرف شد و در جای خلوتی به من تجاوز کرده و از من سرقت کرد.
دقیقا یک روز بعد از ثبت این شکایت زن جوان دیگری به پلیس مراجعه کرد که به همین شیوه طعمه متهم شده بود. او که پرستار سالمند بود گفت: «وقتی سر قرار رسیدم متهم به من گفت جلوی خانه مادرش را کندهاند و چارهای ندارد جز اینکه با موتور به آنجا برویم.»
با این ترفند زن جوان را فریب داده و همان سناریوی شیطانی خود را اجرا کرده بود.

در پوشش پیک موتوری
یکی دیگر از شاکیان از ترفند عجیب متهم پرده برداشت و گفت:
مدتی قبل من پیک موتوری گرفتم و با عجله به مقصدم رسیدم. این مرد خیلی محترمانه و مودب رفتار کرد و به من گفت اگر بار دیگر پیک موتوری خواستم با او تماس بگیرم. من هم به او اعتماد کردم و دفعه بعد به او زنگ زدم اما این بار من را ربود و به من تجاوز کرد.
عجب …ای بوده
اول باید در زندان … بعدش در اسرع وقت اعدام در ملا عام
نه اگر به دنبال عمل شنیع و زشت بروید که کارتون از اون شخص هم بدتره… قوم پلید و کثیف لوط نجس ترین و بدترین قوم بودن
اما جالبه هنوز یه سری افراد هستن که میگن نه به اعدام!!!
این همه سال متجاوز رو اعدام کردن مشکل تجاوز حل شد ؟ آمارش کم شد ؟ اعدام اگه مجازات درستی بود باید آمار کم میشد پس چرا زیاد میشه ؟ یه جواب درست بده اگه میتونی و قول لوط و این مسائل رو نکش وسط
تاوان افکار زنگ زده، حداقل الودگی و کثیفی محیط زیر سایه این دیدگاه هستند،دیدگاه افرادی که وارثینشان جز منافع هیچ دستاورد دیگهای نداشته و یا هزینهای هم نپرداختهاند،پس یا بساز و مرگ برگها تو(ارزوها)ببین،یا بسوز و جنگلی رو شعله ور کن با خودت….اما هر قانون و دینی که باشه،این ضعیف کشان شیطان صفت را باید ازبین برد،تمام کشورها چنین مجرمانی رو اعدام میکنند تاریخ میگه مجرمان سریالی،اصلاح شدنی نیستند
یوسف آباد چه ربطی به پل ایران خودرو داره. این همه مدت نتونست از موتور پیاده شه؟ یا شما اشتباه گزارش کردید.
آزادش کنید بره یک جریمه نقدی هم بشه با اعدام چی رو میخاید درست کنید الان این آقا بمیره چی درست میشه
در همه جای دنیا تجاوز هست حبس و اعدام هیچیو درست نمیکنه فقط جریمه نقدی
داداش حالت خوبه ؟ آزادش کنن و جریمه ؟ متجاوز سریالی رو ؟ اعدام چیزیو درست نمیکنه کاملا حق با شماست اما آزادش کنن ؟ حداقل ۲۰ سال حبس باید بگیره این آدم چیچیو آزادش کنن با جریمه
خودتو شوهر یا پسر یا برادر یکی از این قربانی ها متصور بشو،انهایی که از سر نیاز مالی خواسته بودن با زحمت کشیدن و نه پایمالی حق کسی دیگر،گوشه ای از گرفتاری خود و مرد خودشان را حلکنند و این لاشی بخاطر همین ضعف و علم بر اینکه افراد ضعیف از نظر مالی حوصله و صرف هزینه دادگاها رو ندارن،بخواد ازشون سرقت و بعد ابروی انها را لکه دار کند،..خودت اگر دستت بهش میرسید تیکه تیکه میکردی و خونشو با ارامش سر میکشید …غیر این نمیتونه باشه…
خودتو شوهر یا پسر یا برادر یکی از این قربانی ها متصور بشو،انهایی که از سر نیاز مالی خواسته بودن با زحمت کشیدن و نه پایمالی حق کسی دیگر،گوشه ای از گرفتاری خود و مرد خودشان را حلکنند و این لاشی بخاطر همین ضعف و علم بر اینکه افراد ضعیف از نظر مالی حوصله و صرف هزینه دادگاها رو ندارن،بخواد ازشون سرقت و بعد ابروی انها را لکه دار کند،..خودت اگر دستت بهش میرسید تیکه تیکه میکردی و خونشو با ارامش سر میکشید …غیر این نمیتونه باشه…