
غیرممکن است که به فیلمهای گانگستری فکر کنیم بدون اینکه از مردی یاد کنیم که عملاً ژانر این فیلمها را به شکلی که امروز میشناسیم شکل داد، و او کسی نیست جز آل پاچینو بزرگ. چه در نقش مایکل کورلئونه، تونی مانتانا یا لفتی روجیرو باشد، پاچینو نه تنها در فیلمهای گانگستری بازی میکند، بلکه در نقش شخصیتهای گانگستری ناپدید میشود.

مسیر حرفهای او با بازی در تئاتر نیویورک آغاز شد، جایی که زیر نظر لی استراسبرگ آموزش دید و سپس با فیلم وحشت در نیدل پارک (The Panic in Needle Park) شناخته شد. اما، بیتردید، این فیلم پدرخوانده (The Godfather) بود که پاچینو را به ستاره سینما تبدیل کرد. این فیلم، که حول وفاداری، خیانت، جاهطلبی و پارانویا میچرخد، به پاچینو این امکان را داد تا ژانر گانگستری را با ظرافت ارتقا دهد. او به شخصیتهای مافیایی جان میبخشد و آنها را در هر فیلمی به موجوداتی محترم و دوست داشتنی تبدیل میکند. حتی در نقشهای فرعی نیز بازی پاچینو همچنان تأثیرگذار است.
۱۰ سریال گانگستری برتر در مورد شخصیت های واقعی؛ از Underbelly تا Narco-Saints
در این مطلب قصد داریم تمام ۸ فیلم گانگستری که آل پاچینو تاکنون در آنها بازی کرده را رتبهبندی کنیم.
رتبهبندی ۸ فیلم گانگستری آل پاچینو بر اساس کیفیت
- ۸- Dick Tracy (۱۹۹۰)
- ۷- The Irishman (۲۰۱۹)
- ۶- The Godfather Part III (۱۹۹۰)
- ۵- Carlito’s Way (۱۹۹۳)
- ۴- Donnie Brasco (۱۹۹۷)
- ۳- Scarface (۱۹۸۳)
- ۲- The Godfather (۱۹۷۲)
- ۱- The Godfather Part II (۱۹۷۴)

۸- Dick Tracy (۱۹۹۰)
بر اساس کمیک استریپ چستر گولد به همین نام، دیک تریسی یک فیلم جنایی است که با تصاویر جسورانه و ضدقهرمانهای جسورتر، منبع اورجینال دهه ۱۹۳۰ را روی پرده زنده میکند. داستان حول دیک تریسی، کارآگاهی است که با یک سری تبهکار خطرناک به رهبری آلفونسو “بیگ بوی” کاپریس، که نقش او را آل پاچینو بر عهده دارد، مبارزه میکند. پس از قتل رقیبش، بیگ بوی کنترل کلاب ریتز را به دست میگیرد و احساساتی نسبت به یک خواننده زن معروف پیدا میکند.
بیگ بوی کاپریس با بازی پاچینو تصویر کاملی از آنچه که جذابیتهای زندگی گانگستری را باعث میشود، به نمایش میگذارد – افراط. شخصیت بزرگ و خاص او ترکیبی شگفتانگیز از یک دیکتاتور شکسپیری و ضدقهرمانی از دل لونی تونز است. بازی پاچینو در این فیلم گانگستری به قدری عالی و پر از مونولوگهای جنونآمیز بود که نامزدی اسکار برای بهترین بازیگر نقش مکمل را برای او به ارمغان آورد و همچنان یکی از جسورانهترین نقشآفرینیهای پاچینو در فیلمهای گانگستری است.

۷- The Irishman (۲۰۱۹)
به کارگردانی مارتین اسکورسیزی، مرد ایرلندی یک اثر حماسی نادر مافیایی است که دههها را در بر میگیرد. این فیلم داستان فرانک شیرن، راننده کامیون تبدیل شده به قاتلی را دنبال میکند که به طور پیچیدهای با خانواده مافیایی بوفالینو و رئیس اتحادیه تیمسترها، جیمی هافا درگیر میشود. پاچینو در نقش هافا با اقتدار و اعتماد به نفس بازی میکند و او را در قالب مردی مغرور به تصویر میکشد. در شرایطی که فرانک در خانواده مافیا رفته رفته اوج میگیرد، مجبور میشود بین هافا و رابطهاش با مافیا یکی را انتخاب کند.
با بازگشت به همکاری با اسکورسیزی و همکاران بازیگری بزرگش، رابرت دنیرو و جو پشی، پاچینو بازی دیگری ارائه میدهد که نمیتوان از آن چشم برداشت. هسته عاطفی فیلم تکامل آرام و بیعجله رابطه دوستی بین آنهاست، که در نهایت با ناپدید شدن هافا به پایان میرسد. پاچینو برای این نقش نامزد دریافت جایزه اسکار شد. مرد ایرلندی به عنوان یک شاهکار در اواخر دوران حرفهای کارگردان و بازیگرانش مورد تحسین قرار گرفت و در مجموع ده نامزدی اسکار دریافت کرد.

۶- The Godfather Part III (۱۹۹۰)
در پدرخوانده قسمت سوم، مایکل کورلئونه در شصت سالگی به دنبال رستگاری برای یک عمر گناه است. داستان این فیلم در سال ۱۹۷۹ اتفاق میافتد و ماجراهای مایکل را دنبال میکند در حالی که تلاش دارد امپراتوریاش را از طریق توافقاتی با واتیکان و یک شرکت املاک قانونی کند. در حالی که قتل فرودو (برادر کوچکترش که در قسمت دوم به دلیل خیانت به دستور او کشته شد) هنوز او را آزار میدهد، مایکل تلاش میکند آیندهای برای فرزندانش که هر کدام رویاها و آرزوهای خود را دارند، تضمین کند اما همه چیز در یک پایان ویرانگر به هم میریزد.
تصویر آل پاچینو از مایکل پیر و غرق در گناه هم تراژیک است و هم جذاب. بازی او در این فیلم غمانگیز است، چیزی کاملاً متفاوت از چهره سرد و حساب شدهای که در فیلمهای قبلی داشت. از جمله بازیهای برجسته دیگر این فیلم میتوان به اندی گارسیا در نقش وینسنت و تالیا شایر در نقش کانی اشاره کرد. در مقایسه با قسمتهای قبلی، این قسمت تحسین عمومی کمتری به دست آورد، اما با گذر زمان و به ویژه با نسخهای که در سال ۲۰۲۰ از آن منتشر شد، تقدیر بیشتری را به خود جلب کرد.

۵- Carlito’s Way (۱۹۹۳)
پس از اینکه دوست نزدیک و وکیلش، دیو کلیفلند، زودتر از موعد او را از زندان آزاد میکند، کارلیتو بریگانته میخواهد از دنیای جرم و جنایت فاصله بگیرد. او رویای بازنشستگی در کارائیب با دوست دختر رقصندهاش، گیل، را در سر دارد، اما خیابانهای هارلم برنامههای متفاوتی برای او دارند. دشمنان قدیمی و تازهکارهایی مثل بنی بلانکو، کارلیتو بریگانته را دوباره به دنیای تبهکاری میکشند.
آل پاچینو وزن خاصی به شخصیت کارلیتو میدهد، کسی که به شدت تلاش دارد تا از شهرت بد خود فرار کند. کارگردانی برایان دی پالما با حسهای نوآر، این فیلم را به یک اثر خاص تبدیل کرده است که به مضامینی همچون عشق، وفاداری و نبود امکان خروج از دنیای جرم و جنایت میپردازد. با اینکه این فیلم به اندازه صورت زخمی پرزرقوبرق نیست، راه کارلیتو فیلمی بالغتر است و پاچینو با بازی چندلایه، احساسی و عمیق خود آن را رهبری میکند.

۴- Donnie Brasco (۱۹۹۷)
در دانی براسکو، آل پاچینو نقش بنجامین «لفتی» روجیرو، یک آدمکش دون پایه در خانواده مافیایی بونانو را بازی میکند که یک دزد جواهر جوان به نام دانی براسکو را زیر پروبال خود میگیرد. آنچه که لفتی نمیداند این است که دانی در واقع مأمور افبیآی، جوزف دی. پیستونه است که برای نفوذ به مافیای آنها به صورت مخفیانه فعالیت میکند. همانطور که دانی در ردههای خانواده مافیا بالاتر میرود، بار اخلاقی زندگی دوگانهاش به سراغش میآید.
بازی پاچینو در این فیلم واقعاً جالب است. این بار او در نقش یک رئیس مافیا یا قاتل بیرحم بازی نمیکند. او مردی است که نادیده گرفته شده، خسته شده و فقط به دنبال احترام در دنیایی از وفاداریهای همیشه در حال تغییر است. کارگردانی مایک نیوئل در فیلم بسیار خوب بوده و تمرکز خوبی بر توسعه شخصیتها داشته است. این فیلم با امتیاز ۸۸ درصد در راتن تومیتوز به عنوان یک «تصویرسازی پرجزییات و دقیق از زندگی در جرایم سازمان یافته» توصیف شده است.

۳- Scarface (۱۹۸۳)
فیلم صورت زخمی به کارگردانی برایان دی پالما، آل پاچینو را در نقش تونی مونتانا، یک پناهنده کوبایی که از شستن بشقاب در رستوران به سلطان قاچاق مواد مخدر در میامی دهه ۱۹۸۰ تبدیل میشود، به تصویر میکشد. با یک لانچر نارنجک در یک دست و کوهی از کوکائین در دست دیگر، تونی یک امپراتوری کامل میسازد. اما صعود سریع او در این حرفه تنها با سقوط فوقالعادهاش و خودخواهی بیحد و مرزش روبهرو میشود.
این تصویر افراطی از دنیای جرم و جنایت، بستر مناسبی برای بازی پرشور پاچینو در نقش تونی مونتانا است. او در سراسر فیلم مجموعه وسیعی از احساسات را به تصویر میکشد، از جاهطلبی بیرحمانه به آسیبپذیری تراژیک میرسد و دیالوگهایی بسیار ماندگاری را ارائه میدهد. کارگردانی دی پالما در اینجا نیز عالی است، و موسیقی سنگین جورجیو مورودر اجازه میدهد تا جو سورئال فیلم برجسته شود. اسکارفیس بدون شک یک فیلم کالت کلاسیک است، به ویژه در فرهنگ هیپهاپ.

۲- The Godfather (۱۹۷۲)
بدون شک، پدرخوانده شاهکار ماندگار ژانر گنگستری است که خانواده کورلئونه را به ما معرفی میکند؛ یک مافیای قدرتمند به رهبری پدرخوانده دون ویتو کورلئونه. زمانی که ویتو توسط یک باند رقیب از قاچاقچیان مواد مخدر مورد سوء قصد قرار گرفته و ناتوان میشود، پسر کوچک او، مایکل، به همان مسیری کشیده میشود که روزگاری آن را رد کرده بود. او انتقام ترور پدرش را میگیرد، به سیسیل فرار کرده، ازدواج میکند و به نیویورک بازمیگردد، در قالب مردی که اکنون آماده رهبری خانوادهاش است.
آل پاچینو در زمان بازی در سه گانه جاودانه «پدرخوانده» چند ساله بود؟
در طی سه فیلم پدرخوانده، خانواده کورلئونه با خیانت و خونریزی بسیاری روبرو میشود، و مایکل با نابودی دشمنانش، از جمله برادر ناتنی خود، درگیر همه نوع جنایتی میشود. تبدیل شخصیت مایکل از یک قهرمان جنگی تحسین شده به یک رئیس مافیای زیرک بسیار دقیق و پرجزییات صورت میگیرد، و درست شبیه اسفنجی که آب را به درون خود میکشد، مایکل نیز قدرت را جذب میکند. کارگردانی فرانسیس فورد کوپولا، همراه با بازیهای برجستهای که شامل مارلون براندو، جیمز کان، رابرت دووال و دایان کیتون نیز هست، به این فیلم کمک کرد تا یک میراث ماندگار بسازد.

۱- The Godfather Part II (۱۹۷۴)
دنبالهای تحسین شده فیلم اصلی و بهترین فیلم در این سهگانه، پدرخوانده قسمت دوم، از یک ساختار روایی جسورانه برای روایت داستان خود استفاده میکند. ما در این فیلم شاهد به قدرت رسیدن ویتو کورلئونه جوان در نیویورک اوایل قرن بیستم و سقوط مایکل کورلئونه در دهه ۱۹۵۰ هستیم، در حالی که سلطهاش بر امپراتوری خانوادگیاش بیشتر میشود. قلمرو مایکل به کوبا و نوادا گسترش مییابد و هر تهدیدی، از جمله برادرش فرودو، را بیرحمی از میان برمیدارد.
اگر پدرخوانده درباره تحول بود، پدرخوانده قسمت دوم درباره تحلیل رفتن مردی است که وسواس کنترل بر همه چیز روح و روان او را خورده است. مایکل با پاچینو بدون هیچ زحمتی بین احساسات شخصیت خود در چرخش است؛ بازی او بسیار کنترل شده اما مملو از خشم و هیجان و تنش است. اوج داستان او به زیبایی با بازی رابرت دنیرو در نقش جوانیهای ویتو تکمیل میشود. با ۶ جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی، این فیلم یکی از نادرترین و باکیفیتترین دنبالههای سینمایی است که تاکنون ساخته شده.
بدون نظر