
تشخیص اینکه دقیقاً چه فیلمی «جنگی/انتقامی» محسوب میشود، سختتر از چیزیست که در نگاه اول به نظر میرسد. آیا فیلم گلادیاتور را میشود فیلم جنگی دانست، وقتی با یک سکانس جنگی آغاز میشود، اما بعد از آن دیگر واقعاً فیلمی جنگی نیست؟ بیتردید یک فیلم انتقامی هست، درست مثل از مرگ بازگشته که در آغازش گروهی از سرخپوستان به شکارچیان پوست حمله میکنند. اما هیچکدام از این دو فیلم حس فیلم جنگی واقعی را منتقل نمیکنند، یا دستکم تمرکزشان بهاندازه کافی روی جنگ یا عملیات نظامی نیست که بتوان آنها را در این ژانر طبقهبندی کرد. در این مطلب فیلمهایی را انتخاب کردهایم که از نظر همگان فیلمی جنگی محسوب شده و انتقام نقشی محوری در روایت آنها دارد.
۱۰ شاهکار برتر تاریخ سینما در مورد انتقام؛ از Harry Brown تا Hard Candy
بهترین فیلمهای جنگی در مورد انتقام
۸ – Legends of the Fall (۱۹۹۴)
۷ – Troy (۲۰۰۴)
۶ – The Duellists (۱۹۷۷)
۵ – The Tragedy of Macbeth (۲۰۲۱)
۴ – War for the Planet of the Apes (۲۰۱۷)
۳ – Braveheart (۱۹۹۵)
۲ – Spartacus (۱۹۶۰)
۱ – Inglourious Basterds (۲۰۰۹)

۸. Legends of the Fall (۱۹۹۴)
برد پیت در طول دوران حرفهایش در فیلمهای بسیار خوبی بازی کرده، اما Legends of the Fall شاید یکی از بهترینهای او نباشد. البته این فیلم نکات مثبتی هم دارد: ترکیبیست از درام، فیلم جنگی، عاشقانه، و تا حدودی هم وسترن، و دستکم بهلحاظ بصری کاملاً دیدنی است. داستان عمدتاً در نیمه اول قرن بیستم میگذرد، چند دهه را در بر میگیرد و در نتیجه، چند سکانس مربوط به جنگ جهانی اول هم در آن دیده میشود.
فیلم در یک فضای ملودراماتیک و پیچیده روایت میشود. شخصیت برد پیت دشمنانی پیدا میکند، کسانی را میکشد و در مقطعی خودش هدف انتقام قرار میگیرد. همچنین، در جریان جنگ جهانی اول، پس از مرگ برادرش، از شدت خشم و اندوه در میدان نبرد دست به نوعی انتقام میزند که بسیار ترسناک است؛ البته اگر این را بشود انتقام دانست. همه اینها بخشی از روایت تراژیک و باشکوه افسانههای خزان است؛ فیلمی بزرگ و در مواردی نامتوازن که احتمالاً میخواهد تأثیرگذارتر از آن چیزی باشد که واقعاً هست، اما جذابیت بخشهایی از آن را نمیتوان انکار کرد.

۷. Troy (۲۰۰۴)
قطار فیلمهای برد پیت همچنان ادامه دارد، اینبار با تروآ، که ده سال پس از افسانههای خزان اکران شد و البته فیلمی کاملاً متفاوت است، غیر از آن شباهتهایی که مربوط به برد پیت، جنگ، و انتقام میشود. البته هر دو فیلم را میتوان آثاری حماسی دانست، با این تفاوت که Troy در مجموع فیلم بهتریست؛ بازسازی پرهزینهای از داستان ایلیاد هومر و البته با اقتباسی بسیار آزادانه.
فیلم وولفگانگ پترسن پیچیدگی زیادی ندارد و وقایع بهسرعت پیش میروند؛ از جمله چرخه انتقامی که قسمت بزرگی از داستان را شکل میدهد. در دل یک نبرد بزرگ، افراد با هم درگیر میشوند، عزیزانشان را از دست میدهند، و قسم میخورند که انتقام بگیرند. همه اینها در نهایت منجر به فریادها، بازیهای پرشور، و کلی صحنه نبرد تن به تن میشود. فیلم شاید در نگاه اول سادهلوحانه باشد، اما وقتی پای جلوههای بصری و عظمت صحنه وسط باشد، تروآ چیزی کم نمیگذارد؛ البته اگر با یک تجربه بصری گسترده و نهچندان عمیق مشکلی نداشته باشید.

۶. The Duellists (۱۹۷۷)
در The Duellists، درگیری اصلی آنقدر بیاهمیت و پیشپاافتاده است که گاهی فیلم حالوهوایی کمدی پیدا میکند. حتی ممکن است گفتن اینکه این فیلم درباره انتقام است نیز کمی اغراقآمیز باشد؛ اما در اینجا اساساً دو نفر با یکدیگر دشمنی عمیقی دارند که نزدیک به دو دهه طول میکشد، و بارها و بارها تصمیم میگیرند در قالب دوئل با هم بجنگند، صرفاً به خاطر همین خصومت، بدون اینکه هیچکدام بتواند دیگری را شکست دهد.
همین کشدار بودن داستان جنبهای طنزآمیز پیدا میکند، و از طرفی نوعی طنز تلخ در تضاد بین نبرد شخصی این دو نفر و جنگهای بزرگتری که در پسزمینه فیلم در جریان است، به چشم میخورد. دوئلبازها وقایع سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۸۱۶ را نیز در بر میگیرد، و در مقطعی هم جنگهای ناپلئونی را نشان میدهد… البته نه بهعنوان محور اصلی داستان، بلکه صرفاً بهعنوان رویدادی که شخصیتهای اصلی باید از آن جان سالم بهدر ببرند تا بتوانند همچنان به دوئلهای خود ادامه دهند. در پایان، بهراحتی میشود فراموش کرد که اصلاً ماجرا از کجا شروع شد، چون تنها چیزی که باقی مانده، دو مرد هستند که هیچکدام حاضر نیست کوتاه بیاید.

۵. The Tragedy of Macbeth (۲۰۲۱)
مکبث از شناختهشدهترین و اقتباسشدهترین نمایشنامههای شکسپیر است، و شخصیت اصلی آن در نهایت هدف یک انتقامگیری قرار میگیرد. دلیلش هم این است که مکبث، در واقع، ضدقهرمان داستان خودش است؛ کسی که برای رسیدن به قدرت دست به هر کاری میزند، دشمنان زیادی برای خودش میتراشد، و در نهایت باعث نابودی خودش میشود. فیلم The Tragedy of Macbeth محصول ۲۰۲۱، حالوهوایی وهمآلود و بهدرستی تاریک دارد و از نظر زیباییشناسی هم در بازآفرینی این داستان کهن، رویکرد تازهای پیش گرفته است.
این فیلم که توسط یکی از برادران کوئن کارگردانی شده، برداشت مینیمالیستی و متفاوتی است از ژانر جنگی/انتقامی؛ در تضاد با فیلمهای پرزرقوبرقی مثل تروآ یا افسانههای خزان، تراژدی مکبث فضایی شبحوار دارد و از نظر بصری تجربهای تازه به مخاطب ارائه میدهد، برای داستانی که بهنظر میرسد قدمتش به اندازه بلندای تاریخ است.

۴. War for the Planet of the Apes (۲۰۱۷)
جنگی که در War for the Planet of the Apes به تصویر کشیده میشود، هنوز رخ نداده و همین ویژگی آن را از بسیاری از فیلمهای جنگی دیگر که به جنگهای واقعی میپردازند، متمایز میکند. راستش، اگر واقعاً جنگی بین انسانها و میمونهای فوقهوشمند رخ داده بود، احتمالاً در کتابهای تاریخ حسابی دربارهاش مینوشتند! اما در دنیای داستانی این فیلم (و قسمتهای قبلیاش)، این جنگ خیالی کاملاً باورپذیر و درگیرکننده از آب درآمده است.
در فیلم جنگ برای سیاره میمونها، یک سرهنگ انسانی وجود دارد که میخواهد با قدرت بجنگد و در این مسیر با ارتش میمونهای تحت هدایت میمونی هوشمند به نام سزار درگیر میشود. این برخورد باعث وارد آمدن تلفات سنگینی به میمونها میشود و سزار را وارد مسیری انتقامجویانه میکند که پیامدهای خاص خودش را دارد. نتیجه، یک فیلم علمی-تخیلی/جنگی بهشدت نفسگیر است؛ یکی از بهترین آثار در مجموعه فیلمهای سیاره میمونها و بدون شک یکی از تاریکترین و پرتنشترین آنها.

۳. Braveheart (۱۹۹۵)
فیلم Braveheart در ابتدا بهعنوان داستانی درباره انتقام آغاز میشود، اما این ماجراجویی انتقامجویانه خیلی زود گسترش پیدا کرده و به چیزی بسیار بزرگتر بدل میشود؛ تا جایی که شجاعدل بیشتر به یک فیلم جنگی تمامعیار شباهت پیدا میکند. شخصیت محوری داستان، ویلیام والاس است؛ مردی که پس از گرفتن انتقامی خونین از چند سرباز انگلیسی که مسئول مرگ دختر موردعلاقهاش بودند، الهامبخش یک شورش مردمی میشود و در نهایت رهبری یک ارتش را برعهده میگیرد.
این فیلم با احساسات بزرگ سر و کار دارد، و این احساسات را با نبردهایی حماسی و وسیع همراه میکند. انتقادهای زیادی درباره نادیده گرفتن واقعیتهای تاریخی در شجاعدل مطرح شده، اما اگر بخواهید این فیلم را بهعنوان اثری درباره «جنگ» و «انتقام» (و نه یک روایت بیکموکاست و دقیق از تاریخ و بیوگرافی یک شخصیت) ارزیابی کنید، نکات تحسینبرانگیز زیادی در آن خواهید یافت.

۲. Spartacus (۱۹۶۰)
فیلم Spartacus از نظر طرح داستان شباهت زیادی به شجاعدل دارد: در اینجا نیز با مردی طرف هستیم که ارتشی از شورشیان را علیه حاکمانی که قصد تسلط بر آنها را دارند، ایجاد و هدایت میکند. البته در اینجا شورش از همان ابتدا آغاز میشود، اما گسترهی آن بهمرور بسیار فراتر از حد انتظار پیش میرود و هدف انتقامگیری به کل امپراتوری روم گسترش مییابد.
این فیلم شاید در فیلموگرافی استنلی کوبریک کمترین نزدیکی را به یک فیلم کوبریکی داشته باش: چه از لحاظ سبک روایت، چه از نظر فضاسازی؛ اما با این حال، اسپارتاکوس همچنان بهعنوان یک فیلم حماسی/جنگی کلاسیک بسیار قابل توجه و دیدنی است. اگر از طرفداران آثاری مثل گلادیاتور یا شجاعدل هستید و تماشای فیلمهای قدیمیتر برایتان مسئلهای نیست، حتماً این فیلم را در فهرست تماشا قرار دهید. اسپارتاکوس با بیش از سه ساعت مدت زمان روایت، ارزش وقت گذاشتن را دارد.

۱. Inglourious Basterds (۲۰۰۹)
اگر بخواهیم یکی از فیلمهای کوئنتین تارانتینو را بهعنوان «اثری مطلق درباره انتقام» انتخاب کنیم، احتمالاً انتخاب اول Kill Bill خواهد بود؛ چراکه تمرکزش کاملاً روی این مضمون است و حتی در دو قسمت عرضه شده تا داستان انتقام را کامل روایت کند. اما مضمون انتقام بار دیگر در Inglourious Basterds هم حضوری پررنگ دارد؛ بهویژه در شخصیت شوشانا (با بازی ملانی لورن)، زنی جوان که پس از قتل خانواده یهودیاش توسط نازیها، در پی گرفتن انتقام از هر فرد نازی است که دستش به او میرسد.
گروه «حرامزادگان» نیز بهطور کلی مأمور کشتن نازیها هستند، اما شوشانا با انگیزهای کاملاً شخصی و عاطفی وارد این مسیر میشود. در پایان حرامزادههای لعنتی، همه شخصیتها سر راه یکدیگر قرار میگیرند و حاصل، فیلمی جنگی و باشکوه است که بهراحتی میتواند در فهرست بهترینهای تمام دوران جای گیرد. و اگر معیار، فیلمی جنگی با محوریت انتقام باشد، بدون شک حرامزادههای لعنتی در اوج و صدر جدول قرار میگیرد.
بدون نظر