
کبری سعیدی معروف به «شهرزاد» بازیگر، شاعر، نویسنده و اولین فیلمساز زن سینمای ایران بود. او با هنرنمایی در فیلمهای مهمی چون قیصر و داشآکل در سینمای پیش از انقلاب به شهرت رسید. شهرزاد که یکی از چهرههای زن پیشگام در سینمای ایران بهشمار میرفت، پس از تحمل چندین سال بیماری، روز گذشته (۲۷ مرداد ۱۴۰۴) در سن ۷۵ سالگی درگذشت.
بیوگرافی کبری امینسعیدی

تولد و کودکی
کبری امینسعیدی در ۱۸ آذر ۱۳۲۹ در محله راهآهن تهران به دنیا آمد. پدرش صاحب یک قهوهخانه بود و کبری از کودکی کمککار پدر خود در قهوهخانه محسوب میشد. نام «کبری» در واقع از خواهر بزرگترِ درگذشتهاش به او رسید؛ به گفته خودش، شناسنامه آن خواهر را باطل نکردند و برای او استفاده کردند.
تحصیلات و آغاز فعالیت هنری
شهرزاد در خانوادهای با وضعیت مالی ضعیف بزرگ شد و دوران دبستان را در تهران سپری کرد. او تحصیلات عالی دانشگاهی نداشت و از نوجوانی وارد بازار کار هنری شد. در ۱۴ سالگی، وقتی پدرش قهوهخانهاش را از دست داد، به صورت پنهانی به رقصندگی در کافههای لالهزار روی آورد تا خرج خانوادهاش را دربیاورد.

اندکی بعد وارد تئاتر شد و در تماشاخانههای مطرح آن زمان نظیر تئاتر نصر، دهخدا و پارس روی صحنه رفت. یکی از اولین نقشهای تئاتری او بازی در نمایشی به نام بین راه بود.
ورود حرفهای شهرزاد به سینما نیز در همین سالها اتفاق افتاد. بنابر برخی روایتها، اولین حضور سینمایی او سال ۱۳۴۶ با نقشی کوتاه در فیلم یکهبزن به کارگردانی رضا صفایی بوده است. هرچند نام هنری «شهرزاد» نخستین بار در تیتراژ فیلم معروف قیصر (۱۳۴۸) ظاهر شد. شهرزاد در قیصر به کارگردانی مسعود کیمیایی نقش «سهیلا فردوس» – رقاص کاباره – را ایفا کرد و با همین فیلم به سینما راه یافت.
اوج شهرت و فعالیت سینمایی

پس از قیصر، شهرزاد در مدت کوتاهی به یکی از چهرههای شناختهشده سینمای تجاری آن دوران موسوم به فیلمفارسی بدل شد. او ابتدا اغلب در نقشهای فرعی ظاهر میشد که معمولاً رقصنده یا زن کابارهای بودند اما رفتهرفته توانایی بازیگری خود را در نقشهای جدیتر نشان داد.

حضور تأثیرگذار او در فیلمهای موج نو سینمای ایران مانند تنگنا (۱۳۵۲) ساخته امیر نادری و صبح روز چهارم (۱۳۵۱) ساخته کامران شیردل تحسین برانگیز بود. شهرزاد برای بازی در این دو فیلم موفق به کسب جایزه جشنواره سپاس نیز شد.

نقشآفرینی او در داشآکل (۱۳۵۰) نیز به خاطر بسیاری مانده است؛ وی در این فیلم نقش «اقدس» را در کنار بهروز وثوقی ایفا کرد که از مهمترین نقشهای کارنامهاش بهشمار میآید.
کنارهگیری از بازیگری فیلمفارسی
شهرزاد در دوران فعالیت هنری کوتاه خود با کارگردانان بزرگ و صاحبسبکی چون مسعود کیمیایی، علی حاتمی، جلال مقدم، نصرت کریمی و امیر نادری همکاری کرد. هرچند به واسطه فضای مردسالار حاکم بر سینمای آن دوران، اغلب نقشهای اصلی نصیب بازیگران مرد میشد، شهرزاد با استعداد خود توانست مرزهای معمول برای زنان را کنار بزند.

در سال ۱۳۵۲ او در اعتراض به وضعیت حاکم بر سینمای تجاری (فیلمفارسی) و تصویری که از زن ارائه میشد، از بازیگری کنارهگیری کرد. شهرزاد از این پس به گروه سینمای آزاد پیوست و به ساخت فیلم کوتاه و فعالیت پشت دوربین روی آورد. با این وجود تا پیش از ترک بازیگری، در کارنامهاش حدود ۳۰ فیلم سینمایی ثبت شده است که از جمله آثار مهم دیگر او میتوان طوقی (علی حاتمی، ۱۳۴۹)، بلوچ (مسعود کیمیایی، ۱۳۵۱)، فرار از تله (جلال مقدم، ۱۳۵۰) و سهقاپ (زکریا هاشمی، ۱۳۵۰) را نام برد.
نویسندگی و شاعری
کبری سعیدی علاوه بر بازیگری، طبع هنری خود را در زمینه شعر و داستان نیز آزمود. او از اوایل دهه ۱۳۵۰ به نوشتن داستان کوتاه و سرودن شعر روی آورد. داستانهای کوتاه او در نشریاتی مانند روزنامه آیندگان و هفتهنامه کتاب جمعه منتشر میشد. شهرزاد عضو محافل ادبی و هنری روشنفکری زمان خود و عضو کانون نویسندگان ایران بود.

در سال ۱۳۵۱ نخستین مجموعه شعر خود را با عنوان با تشنگی پیر میشویم به چاپ رساند. نکته جالب توجه این که هزینه چاپ این مجموعه (حدود پنج هزار تومان در آن زمان) را بهروز وثوقی، ستاره بزرگ سینمای ایران، تقبل کرد. طراحی جلد کتاب نیز توسط امیر نادری (که آن زمان به عنوان عکاس فیلم فعالیت میکرد) انجام گرفت. اشعار شهرزاد اگرچه در زمان خود چندان مورد توجه جریان اصلی ادبیات قرار نگرفت، اما بعدها نویسنده و فیلمساز نامداری چون ابراهیم گلستان از شعرهای او به عنوان آثاری قوی و قابل توجه یاد کرد.
شهرزاد همچنین دستی در نگارش داستان داشت و داستان بلند توبا و داستان سلام، آقا را نوشت.
نخستین کارگردان زن تاریخ سینمای ایران
شهرزاد پس از کنارهگیری از بازیگری، در اواسط دهه ۵۰ خورشیدی یکی از نخستین زنان ایرانی شد که ساخت فیلم بلند سینمایی را تجربه کردند. او فیلمنامهای به نام مریم و مانی با تمرکز بر شخصیت یک زن روزنامهنگار نوشت و خود آن را در سال ۱۳۵۶ کارگردانی کرد. پوری بنایی بازیگر نامآشنای آن دوره، در این فیلم به عنوان سرمایهگذار و بازیگر حضور داشت.

مریم و مانی از جهات بسیاری اثر منحصربهفردی در سینمای پیش از انقلاب محسوب میشود؛ چرا که قهرمان داستان، نویسنده و کارگردان همگی زن هستند.
این فیلم به دلیل مضمون متفاوت و شرایط سالهای پایانی حکومت پهلوی، ابتدا توقیف شد و در زمان خود فرصت نمایش عمومی نیافت. پس از وقایع انقلاب ۵۷، مریم و مانی در سال ۱۳۵۹ برای مدت کوتاهی به نمایش درآمد. بسیاری شهرزاد را به خاطر ساخت این فیلم، نخستین کارگردان زن تاریخ سینمای ایران میدانند.

با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، مسیر زندگی حرفهای شهرزاد دستخوش تغییرات اساسی شد و او نیز مانند بسیاری از هنرمندان به حاشیه رانده شد.
مهاجرت و بازگشت به ایران
شهرزاد در سال ۱۳۶۴ کشور را ترک و به آلمان مهاجرت کرد. با این حال در اوایل دهه ۱۳۷۰ به ایران بازگشت.

زندگی کبری سعیدی در سالهای پایانی به شکلی تراژیک درآمد. او که زمانی ستاره سینما بود، به ناچار برای پیدا کردن سقفی بالای سر، شهرهای مختلف ایران را زیر پا گذاشت. در برهههایی حتی بیخانمانی را تجربه کرد و خود معترف بود که ناچار به خوابیدن در ترمینال اتوبوس، پارک یا مکانهای عمومی شده است. در سالهای اخیر، شهرزاد در اتاق کوچکی در حومه سیرجان در استان کرمان سکونت داشت.

کبری سعیدی از بیماریهای مختلفی ازجمله دیابت رنج میبرد. در سالهای آخر، چند بار با انتشار ویدیوهایی در فضای مجازی از مردم و مسئولان تقاضای کمک مالی کرد. مدتی پیش از فوت، بر اثر زمین خوردن دچار شکستگی لگن شد و در بیمارستانی در سیرجان بستری گردید، اما حتی هزینه عمل جراحی نیز برایش تامین نشد.
زندگی شخصی و شبکههای اجتماعی

اطلاعات موثقی درباره روابط عاشقانه یا ازدواج رسمی شهرزاد وجود ندارد و میتوان گفت زندگی شخصی او در هالهای از ابهام باقی مانده است.
اکانت رسمی اینستاگرام شهرزاد با نام کاربری kobra_saidi_shahrzad بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ دنبالکننده دارد.
درگذشت

کبری امینسعیدی (شهرزاد) سرانجام پس از سالها تحمل بیماری و تنگدستی، در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ چشم از جهان فروبست. او هنگام مرگ ۷۵ سال داشت.
آثار کبری سعیدی (شهرزاد)

فیلم سینمایی
- قیصر (۱۳۴۸ – مسعود کیمیایی)
- جدایی (۱۳۴۸ – رضا صفایی)
- پنجره (۱۳۴۹ – جلال مقدم)
- خشم عقابها (۱۳۴۹ – ایرج قادری)
- رقاصه شهر (۱۳۴۹ – شاپور قریب)
- طوقی (۱۳۴۹ – علی حاتمی)
- قهرمانان نمیمیرند (۱۳۴۹ – سیروس جراحزاده)
- پل (۱۳۵۰ – خسرو پرویزی)
- خانهبهدوشان (۱۳۵۰ – سلیمان راستکار)
- داشآکل (۱۳۵۰ – مسعود کیمیایی)
- درشکهچی (۱۳۵۰ – نصرت کریمی)
- سهقاپ (۱۳۵۰ – زکریا هاشمی)
- شاطر عباس (۱۳۵۰ – منوچهر صادقپور)
- فرار از تله (۱۳۵۰ – جلال مقدم)
- ماجرای یک دزد (۱۳۵۰ – مهدی میرصمدزاده)
- بلوچ (۱۳۵۱ – مسعود کیمیایی)
- تختخواب سهنفره (۱۳۵۱ – نصرت کریمی)
- خوشگله (۱۳۵۱ – اسماعیل پورسعید)
- سرگروهبان (۱۳۵۱ – سعید مطلبی)
- صبح روز چهارم (۱۳۵۱ – کامران شیردل)
- قلندر (۱۳۵۱ – علی حاتمی)
- مرد اجارهای (۱۳۵۱ – خسرو پرویزی)
- تنگنا (۱۳۵۲ – امیر نادری)
- عیالوار (۱۳۵۲ – پرویز نوری)
- گرگبیزار (۱۳۵۲ – مازیار پرتو)
- گدای اشرافزاده (۱۳۵۷ – عزیزالله بهادری)
نویسندگی
- با تشنگی پیر میشویم (مجموعه شعر – ۱۳۵۱)
- توبا (رمان کوتاه – منتشرشده در مطبوعات)
- سلام، آقا (داستان کوتاه – منتشرشده در مطبوعات)
- چند داستان کوتاه و شعر پراکنده در نشریاتی چون آیندگان و کتاب جمعه
بدون نظر