
فیلمهایی وجود دارند که باعث میشوند شما صافتر بنشینید. نه به خاطر انفجارهای شگفتانگیز یا ترسهای ناگهانی، بلکه به خاطر دیالوگهای پرانرژی، شخصیتهای خوشاستایل، و خشونتی که به نظر میرسد دقیقاً برای شگفتزده کردن شما طراحی شده باشد. احتمالاً این فیلمها شما را به یاد کوئنتین تارانتینو میاندازند؛ مردی که سبک سینماییاش بهقدری خاص و بلافاصله قابل شناسایی است که حتی فیلمهایی که او ننوشته یا کارگردانی نکرده است، باز هم حس کار خودش را دارند. این فهرست شامل ۱۰ فیلم از بهترینهاست که بهطور غیرقابل باوری، تارانتینویی به نظر میرسند، حتی اگر او در ساخت آنها دخالت نداشته باشد.
۸ ترفند جالبی که کوئنتین تارانتینو در همه فیلم هایش به کار می گیرد؛ از پای زنان تا خشونت
فیلمهایی که انگار کوئنتین تارانتینو آنها را ساخته است
۱. Seven Psychopaths (2012)
۲. Snatch (2000)
۳. Go (1999)
۴. Why Don’t You Just Die! (2018)
۵. Amores Perros (2000)
۶. True Romance (1993)
۷. Sweet Smell of Success (1957)
۸. Lock, Stock and Two Smoking Barrels (1998)
۹. Things to Do in Denver When You’re Dead (1995)
۱۰. A Bittersweet Life (2005)

۱- Seven Psychopaths (۲۰۱۲)
مارتین با بازی کالین فارل، یک فیلمنامهنویس در لسآنجلس است که در تلاش است تا فیلمنامهای با عنوان هفت روانی را تمام کند، اما از الهام کافی برای پرورش درست شخصیتهایش برخوردار نیست. بهترین دوست او، بیلی، که یک بازیگر غیرقابل پیشبینی است و در کنار آن به دزدیدن سگها مشغول است، تصمیم میگیرد به مارتین کمک کند و او را با روانیهای واقعی آشنا کند. اما به سرعت اوضاع از کنترل خارج شده و مارتین درگیر هرجومرجی غیرمنتظره میشود.
Seven Psychopaths، بهعنوان یک فیلم، انگار دقیقاً از کتاب راهنمای ساخت فیلم تارانتینو بیرون آمده است؛ با بیتوجهی شادمانه به داستانگویی خطی و علاقهاش به شخصیتهای عجیب و غریب و از نظر اخلاقی مبهم. سام راکول در نقش بیلی، کریستوفر واکن در نقش دوستش هانس و وودی هارلسون در نقش یک گانگستر بیثبات به نام چارلی بازی میکنند. فیلمنامهای که مارتین فارل در حال نوشتن آن است، آینهای از اتفاقات اطراف اوست، و به همین دلیل است که تنش داستان بسیار هوشمندانه و تعمق برانگیز پیش میرود.

۲- Snatch (۲۰۰۰)
فیلم قاپزنی در دنیای زیرزمینی تبهکاری لندن اتفاق میافتد و دو داستان موازی را دنبال میکند که بهطرز باورنکردنی به هم متصل میشوند. یکی از این داستانها به دو پروموتر خردهپای بوکس به نامهای ترکیش و تامی میپردازد که توسط یک گانگستر به درون نقشهای برای مبارزهای متقلبانه کشیده میشوند. داستان دیگر حول دزدی یک الماس ۸۶ قیراطی میچرخد که به دست خلافکاران مختلف میافتد.
کارگردانی فیلم بر عهده گای ریچی است و Snatch ممکن است نام کوئنتین تارانتینو را نداشته باشد، اما اشتراکاتی با سبک خاص او در فیلمهای جنایی و استایلیزهشده دارد. تدوین سریع، دیالوگهای همپوشان، و بازیگران متنوع قاپزنی را به فیلمی تبدیل کرده است که هیچگاه از ضرباهنگ نمیافتد. شخصیت میکی با بازی برد پیت به طور خاص شخصیتی فراموشنشدنی است، با لهجهای غیرقابل فهم و لحظهای که حریفش را با یک ضربه ناکاوت میکند، کل نقشه بریک تاپ را خراب میکند.

۳- Go (۱۹۹۹)
فیلم برو به کارگردانی داگ لیمان در طول یک شب در لسآنجلس روایت شده و از سه دیدگاه متصل به هم دنبال میشود. ابتدا، ما سرگذشت رونا را دنبال میکنیم، یک صندوقدار سوپرمارکت که قبول میکند شیفت دوستش را بر عهده بگیرد و در نهایت به بازیگران یک سریال تلویزیونی قرص اکستازی میفروشد. داستان دوم به پسری بریتانیایی به نام سایمون میپردازد که سفرش به لاسوگاس با دوستانش طبق انتظار پیش نمیرود. و بخش سوم به بازیگرانی به نام آدام و زاک میپردازد که در نهایت مشخص میشود با پلیس همکاری میکنند.
هر سه داستان با هم تداخل دارند و یک موزاییک از ماجراهای بدفرجام، خندهدار و خطرناک ایجاد میشود. این فیلم از آن نوع فیلمهایی است که احساس میشود در همان حس و حال Pulp Fiction ساخته شده، اما با یک پیچش که نسل زد را در کانون داستان قرار میدهد. دیالوگهای آن مملو از ارجاعات به فرهنگ عامه هستند و شخصیتها همان تیزی کاراکترهای فیلمهای تارانتینو را دارند، با این تفاوت که جوانتر و نئونی هستند. Go جوایز زیادی را بهدست نیاورد، اما بهخاطر ساختار هوشمندانهاش تبدیل به یک فیلم محبوب در میان گروهی از مخاطبان شد.

۴- Why Don’t You Just Die! (۲۰۱۸)
Why Don’t You Just Die! در حالی آغاز میشود که شخصیت ماتوی در عصبانیت بیرون یک آپارتمان ایستاده و چکش در دست دارد. او از طرف دوستدخترش فرستاده شده تا پدرش، آندری، که پلیسی فاسد است را بکشد. اما این موضوع ساده به یک مقابله خونین و تنگاتنگ در داخل یک آپارتمان دوران شوروی تبدیل میشود که در آن اتحادها با هر استخوان شکسته و تکهای از وسایل منزل تغییر میکنند و در نهایت شخصیتهای بیشتری وارد ماجرا میشوند.
این شاهکار روسی توسط کیریل ساکولوف کارگردانی شده است که اطمینان حاصل میکند فیلم هم از نظر بصری خلاقانه باشد و هم از نظر روایی سبک. او از فیلمبرداری آهسته، خونریزی اغراقآمیز و قاببندیهای شبیه به کمیک بوک استفاده میکند که شما را به یاد خشونت عملی Kill Bill میاندازد، اما با طعمی اروپای شرقی. فیلم چرا نمیمیری! در جشنواره فانتاسپورتو جایزه بهترین کارگردانی را بهدست آورد و به دلیل طنز گزنده، لحن جسورانه و حس هجو ساختارشکنش به یک فیلم محبوب جشنوارهای تبدیل شد.

۵- Amores Perros (۲۰۰۰)
فیلم Amores Perros که اولین فیلم بلند آلخاندرو گونزالس ایناریتو است، با یک تصادف ناگهانی آغاز میشود که زندگی بسیاری را تغییر میدهد. از آن لحظه، فیلم به سه داستان درهمتنیده در مکزیکوسیتی تقسیم میشود. اکتاویو نوجوانی است که سعی دارد از فقر فرار کند، دانیل یک ویراستار مجله ثروتمند است که خانوادهاش را رها کرده تا با یک مدل زندگی کند، و ال چیوو یک شبهنظامی سابق است که به یک آدمکش تبدیل شده و به خاطر پشیمانی از گذشته، به دنبال رستگاری و بخشش است.
هر کدام از این سه داستان با تصادف مذکور پیوند خورده است، اما عمیقتر از آن، به خاطر عشق، از دست دادن، و رابطه میان انسانها و سگها که آن را از لحاظ احساسی قابلدرکتر میسازد، به هم متصل شدهاند. فیلم عشق سگی به دلیل روایت شکسته و خشونت بیپروایش، شباهتهایی به دنیای تارانتینو دارد. اما در عین حال، بیشتر قابل درک و شخصی است و برخی از صحنهها تاثیر عمیقی بر مخاطب دارند. همچنین این فیلم جایزه بزرگ هفته منتقدین در جشنواره کن را برد و نامزد بهترین فیلم خارجی در جوایز اسکار نیز شد.

۶- True Romance (۱۹۹۳)
در True Romance، کلارنس، یک فروشنده کتابهای کامیک، سخت عاشق آلاباما، دختری بسیار مهربان میشود که به شخصیتهای ثروتمند خدمات جنسی ارائه میدهد. پس از اینکه او در یک درگیری ناشی از مصرف مواد مخدر مرد همراهش را میکشد، این دو یک چمدان پر از کوکائین پیدا میکنند و تصمیم میگیرند آن را به هالیوود بفروشند. اینگونه است که فرار آنها از یک طرف کشور به طرف دیگر آغاز شده و توجه تبهکاران، پلیس، و گروهی از شخصیتهای فراموشنشدنی را جلب میکند.
دیانای فیلم عشق حقیقی بدون شک به سبک ویژه فیلمسازی کوئنتین تارانتینو آغشته است. با سناریویی نوشته شده توسط تارانتینو و کارگردانی تونی اسکات، این فیلم رمانس، خشونت افراطی، و وسواس نسبت به فرهنگ عامه را به گونهای در هم میآمیزد که به یک روایت متوهمانه تبدار تبدیل میشود. صحنه کریستوفر واکن و دنیس هاپر، که در آن تبار سیسیلی در سایه تهدید کردن یکدیگر و سیگار کشیدن بحث میشود، با تنش و ریتمی پرشور همراه است. این فیلم عملکرد متوسطی در گیشه داشت، اما به مرور زمان طرفداران خاص خود را پیدا کرد.

۷- Sweet Smell of Success (۱۹۵۷)
یکی از فیلمهایی که هر طرفدار جدید تارانتینو باید آن را ببیند Sweet Smell of Success است. این فیلم در خیابانها و راهروهای دودآلود منهتن در دهه ۱۹۵۰ جریان دارد و داستان ایجنت خبری به نام سیدنی فالکو را دنبال میکند که به شدت در تلاش است تا از پلههای قدرت و نفوذ بالا برود. برگ برنده او برای رسیدن موفقیت یک ستوننویس روزنامه به نام جی.جی. هونسکر است که میتواند با یک جمله زندگی حرفهای افراد را بسازد یا خراب کند. هونسکر از فالکو میخواهد که رابطه خواهرش با یک موسیقیدان جاز را خراب کند، که این کار منجر به وقوع مجموعهای از اتفاقات بحثبرانگیز میشود.
بوی خوش موفقیت چهار دهه قبل از اینکه تارانتینو وارد صحنه سینما شود ساخته شد، اما دیدگاه تاریک و بدبینانه فیلم با همان هوش و ذکاوتی پر از طنز همراه است که آثار برتر تارانتینو را تعریف میکند. هر کوچه، هر تماس تلفنی، هر سیگار مثل یک معامله بین شخصیتهای اخلاقاً از دست رفته داستان است. فیلمنامه که توسط کلیفورد اودتس و ارنست لهمن نوشته شده، پر از درگیریهای لفظی و جملاتی است که از گلوله نیز تیزتر بوده و تاثیر عمیقتری دارند. شهرت این فیلم با گذشت زمان بیشتر شد و اکنون Sweet Smell of Success به یکی از بزرگترین فیلمهای آمریکایی تاریخ سینما تبدیل شده است.

۸- Lock, Stock and Two Smoking Barrels (۱۹۹۸)
چهار دوست در شرق لندن (ادی، تام، ساب، و بیکن) پولهایشان را برای یک بازی کارتی با ریسک بالا جمع میکنند، در حالی که به یک برد بزرگ امید دارند. اما زمانی که ادی در بازی با یک تبهکار به نام هَچت هری میبازد، آنها نیم میلیون پوند بدهکار میشوند و تنها یک هفته برای پرداخت آن فرصت دارند. در نهایت، آنها تصمیم میگیرند که از یک گروه سارق که قصد دارند یک سرقت انجام دهند، دزدی کرده و بدین ترتیب بدهیشان را بپردازند.
فیلم Lock, Stock and Two Smoking Barrels که اولین فیلم موفق گای ریچی بود، بازتابی از فیلمهای تارانتینو است. روایت غیرخطی، بازیگران برجسته، و لحن سرخوشانه آن ما را به یاد Reservoir Dogs میاندازد، اما با پیچشی بریتانیایی. جیسون استاتهام در این فیلم اولین حضور سینمایی خود را تجربه کرد و شخصیت بیگ کریس با بازی وینی جونز، که در حال نصیحت کردن پسرش، جنازهها را جابجا میکند، فراموشنشدنی است. فیلم قفل، انبار و دو بشکه باروت در زمان خود موفقیتی غیرمنتظره به دست آورد و حتی پس از دههها همچنان تازه به نظر میرسد.

۹- Things to Do in Denver When You’re Dead (۱۹۹۵)
اندی گارسیا در Things to Do in Denver When You’re Dead نقش یک گنگستر بازنشسته به نام جیمی «قدیس» را بازی میکند. او در تلاش است که زندگی پاکی داشته باشد اما توسط یک رئیس مافیا که تنها به نام «مرد با برنامه» شناخته میشود، دوباره برای آخرین پروژه به کار سابقش کشانده میشود. وظیفه جیمی این است که دوست پسر دختر رئیس مافیا را بترساند، بنابراین او تیمی را برای این کار جمع میکند. اما این ماموریت طبق نقشه پیش نرفته و پیامدهای آن وحشتناک است.
زیر تمام این خیانتها و خشونتهای غافلگیرکننده، یک درد خاموش در فیلم وجود دارد که آن را از دیگر داستانهای جنایی پر سروصدا متمایز میکند. فیلمنامه کارهایی که بعد از مرگت در دنور باید انجام داد که توسط اسکات روزنبرگ نوشته شده، دیالوگهایی با احساسات عمیق دارد، جایی که شخصیتها به صورت استعاری صحبت میکنند و مرگ با احترام مورد بحث قرار میگیرد. بازیگران اصلی فیلم کریستوفر واکن، استیو بوشمی، تریت ویلیامز و ویلیام فورسایت هستند که نقش مردانی خرد شده را بازی میکنند که در زندگیهای ناخوشایندشان گیر افتاده و این زندگی از کنترل آنها خارج شده است.

۱۰- A Bittersweet Life (۲۰۰۵)
به نویسندگی و کارگردانی کیم جی-وون، A Bittersweet Life داستان سان-وو، یک شرخر وفادار برای یک رئیس مافیا در سئول را دنبال میکند. او روشی دقیق در کار دارد و نمیتوان وفاداریاش را زیر سوال برد. اما زمانی که از او خواسته میشود تا معشوقه جوان رئیس را زیر نظر بگیرد و در صورتی که خیانت کرد، او را بکشد، سان-وو تردید کرده و بدین ترتیب حکم مرگ خود را امضا میکند. پس از خیانت و ضرب و شتم، او به نحوی موفق به فرار میشود و اکنون قصد انتقام دارد.
یک زندگی تلخ و شیرین در واقع خواهر آرامتر و غمگینتر از Kill Bill است. خشونت این فیلم نوعی خشونت بالهای است، فیلمبرداری بسیار باشکوه بوده و بازی لی بیونگ-هون در این فیلم یکی از نقشآفرینیهای برتر دوران حرفهای او به شمار میآید. این فیلم در جشنواره کن به نمایش درآمد و برای عمق رواییاش مورد تحسین قرار گرفت. همچنین این فیلم در راتن تومیتوز امتیاز تایید ۱۰۰ درصد را دارد و به عنوان یک شاهکار نئو-نوآر شناخته میشود که برای طرفداران فیلمهای با ژانر ترکیبی ارزش تماشا دارد.
بدون نظر