
برای سینمادوستان جوان، شاید فیلمهای کلاسیک تاریخ سینما جذابیت چندانی نداشته باشند اما این موضوع ارتباطی به کیفیت این فیلمها ندارد. در دورانی که خبری از جلوههای ویژه کامپیوتری و فیلمهای ابرقهرمانی نبود، فیلمهایی ساخته میشد که کیفیت هنری و روایی بالایی داشتند. در این لیست، نگاهی خواهیم داشت به ۱۰ فیلم دیدنی و بینظیر کلاسیک متعلق به قبل از سال ۱۹۸۰ که حتماً باید حداقل یک بار تماشا کنید.
بهترین فیلمهای قبل از سال ۱۹۸۰
- They Shoot Horses, Don’t They? (1969)
- Sorcerer (1977)
- The Devils (1971)
- Battles Without Honor or Humanity (1973)
- El Topo (1970)
- Onibaba (1964)
- Faster Pussycat! Kill! Kill! (1965)
- Bring Me the Head of Alfredo Garcia (1974)
- Belle De Jour (1967)
- The Good, the Bad and the Ugly (1966)

۱۰- They Shoot Horses, Don’t They? (1969)
این فیلم در دوران رکود بزرگ روایت میشود و داستان گروهی از افراد امیدوار را دنبال میکند که در قالب مسابقهای استقامت محور به شکل رولر دربی نمایشی شرکت میکنند، جایی که باید به طور پیوسته برقصند. در این میان، رابرت سیورتون به عنوان مردی که از نظر مالی دچار مشکل است، با گلوریا بیتی (در نقشی درخشان برای جین فوندا) که از دنیا خسته شده، آشنا میشود و این دو در نهایت یک تیم را تشکیل میدهند. در حالی که این دو تا حد توان خود را به چالش میکشند، واقعیتهای سخت و ناامیدی دوران رکود همچنان در پسزمینه و سیاستهای این مسابقه حضور دارد.
فیلم مگر آنها اسبها را خلاص نمیکنند؟ که اغلب به عنوان یک شاهکار نهیلیستی شناخته میشود، تصویری بیرحمانه از ناامیدی در یکی از سختترین دوران تاریخ آمریکا ارائه میدهد. تنش و بار عاطفی فیلم هم در عمق روانشناختی و هم در نمایش رولر دربی بیرحمانه برجسته است و برای زمان خود، این فیلم ساخته سیدنی پولاک در اجرا بسیار نوآورانه بود. این فیلم هنوز در برنامه درسی بسیاری از کلاسهای مطالعات فیلم گنجانده میشود.
They Shoot Horses, Don’t They? با بازیهای قوی، فضایی پرتنش که احساسات بیننده را در تمام طور روایت به چالش میکشد و پایانی دلخراش و تکاندهنده که تا مدتها در ذهن مخاطب باقی میماند، یک فیلم ضروری برای تماشا است، هم از نظر اهمیت و هم اجرا.

۹- Sorcerer (1977)
چهار فرد طردشده از نقاط مختلف جهان خود را در یک روستای فقیرنشین آمریکای جنوبی به نام پورونیر مییابند. هر کدام از آنها از جرایمی که مرتکب شدهاند فرار کرده و به شدت به دنبال راهی برای بازگشت به آزادیهایی هستند که زمانی داشتند، نه اینکه کارگران روزمزد در مشاغل طاقتفرسا و خطرناک باشند. سپس به این چهار نفر ماموریتی محول میشود که یک محموله خطرناک نیتروگلیسیرین را به یک سایت نفتی برسانند؛ کاری پرخطر اما با دستمزد بالا. با دو کامیون، این چهار نفر از مسیرهای دشواری عبور میکنند تا محموله انفجاری را به مقصد برسانند.
در حالی که The Exorcist ساخته ویلیام فریدکین یکی از بهترین فیلمهای ترسناک تاریخ است، Sorcerer از نگاه بسیاری به عنوان بهترین اثر این کارگردان مشهور شناخته میشود. با مفهومی پوچ و سناریویی بدون امکان پیروزی، فیلم ساحره بیشتر به بررسی بیفایده بودن وجود انسانی در برابر طمع میپردازد. از نظر بصری، فیلم فوقالعاده خیرهکننده است، به ویژه صحنه عبور دو کامیون بزرگ از روی پلی آسیبدیده که یکی از پرتعلیقترین سکانسهای تاریخ سینما محسوب میشود. Sorcerer به راحتی یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینماست و اینکه اغلب تحتالشعاع جنگیر قرار میگیرد، قابل درک اما تاسفآور است.

۸- The Devils (1971)
این فیلم در فرانسه قرن هفدهم روایت میشود و داستان کشیش کاتولیک جسور و صریحاللهجهای به نام اوربین گراندیه (با بازی الیور رید) را دنبال میکند، که پس از آنکه صومعهای در آن حوالی به شکل عجیبی مورد استقبال دینداران قرار میگیرد، به جادوگری متهم میشود. گراندیه که پیشتر به دلیل طبیعت سرکش خود با پادشاه به مشکل خورده است، هدف یک اذیت و آزار قضایی برای اثبات اعمال شیطانی خود قرار میگیرد تا از موقعیتی که در آن است برکنار شود.
شیاطین در زمان انتشار بسیار بحثبرانگیز بود؛ فیلمی که برای دههها ممنوع، سانسور و به سکوت وادار شد. نسخههای اولیه فیلم، صحنههای کلیدی متعددی را حذف کرده بودند و تنها چند دهه بعد بود که فیلم به طور کامل و بدون سانسور مطابق با میل کارگردانش، کن راسل، منتشر شد. The Devils قطعاً یک نمایش باشکوه است، با صحنهآراییهای زیبا، نقدهای تند و تیز از کلیسا بر اساس شخصیتها و رویدادهای واقعی، و فروپاشی روانی و پرآشوب در وسط داستان که باعث ممنوعیت و سانسور آن شد.
تلاش برای انتشار فیلم آنقدر دشوار بود که کتابی کامل در این زمینه نوشته شد: Raising Hell: Ken Russell and the Unmaking of The Devils نوشته ریچارد کروس. با این حال، ارزش فیلم تنها به دلیل تأثیر شوکآور آن نیست، بلکه داستان منحصربهفرد جنون قرون وسطایی در پسزمینهای از قساوت تحت کنترل کلیسا، همراه با فیلمبرداری زیبا و بازیهای فراموشنشدنی الیور رید و ونسا ردگریو، آن را به تجربه سینمایی ماندگاری تبدیل کرده است.

۷- Battles Without Honor or Humanity (1973)
شوزو هیرونو، کهنهسربازی که به یاکوزا پیوسته است، در ژاپن پس از جنگ جهانی دوم، به دلیل ارتباطاتش با گروههای تبهکار زندانی شده و اکنون زودتر از موعد از زندان آزاد میشود. او بلافاصله پس از آزاد شدن، وارد یک جنگ خشن بین گروههای گانگستری میشود. در میانه ترورها، خیانتها و شکاف در اتحادها، هیرونو باید در یک محیط مرگبار زنده بماند، جایی که وفاداری در طول تغییرات فرهنگی ناشی از اشغال ژاپن توسط آمریکا کمرنگ شده است.
اگرچه توصیه میشود کل مجموعه فیلمها (۵ فیلم در مجموع) را تماشا کنید، میتوانید با اولین فیلم شروع کنید. نبردهای بدون افتخار و انسانیت یک درام گانگستری/یاکوزا در اوج هنر و جذابیت خود است، با کنار هم قرار دادن شخصیتهای متنوع برای خلق یک روایت جنایی عمیق و جذاب. این فیلم سبک روایی خام و بدون فیلتر ارائه میدهد که نه تنها ژانر یاکوزا در ژاپن بلکه سینما به طور کلی را متحول کرد. با وجود دههها ساخت فیلمهایی که از همین سبک بهره برده و بر پایه آن ساخته شدهاند، این فیلم هنوز هم تجربهای تکان دهنده، پرتنش و فراموش نشدنی ارائه میدهد.

۶- El Topo (1970)
یک هفت تیرکش با لباس سیاه به نام ال توپو ( به معنای موش کور) قدم در راه یک سفر معنوی میگذارد و باید چندین حریف را در بیابان شکست دهد تا به روشنبینی برسد. همزمان، پسرش که سالها قبل در خانه رها کرده بود، در پی گرفتن انتقام از پدر است. وقتی همه عناصر به اوج میرسند، مبارز شکستخورده تصمیم میگیرد روزهایش را به عنوان یک بازیگر در میان گروهی از طردشدگان سپری کند. داستان El Topo به اندازه تجربه فیلم اهمیت ندارد.
ال توپو یکی از فیلمهایی بود که در کنار Eraserhead و Pink Flamingos جنبش «سینمای نیمه شب» را در نیویورک شعلهور کرد. با این حال، توجه داشته باشید که تماشای بیش از یک بار فیلم ممکن است دشوار باشد، زیرا فیلم حاوی عناصر استثماری سنگین، از جمله خشونت علیه حیوانات است. جدای از این سکانسهای بحثبرانگیز، این وسترن اسیدی ترکیبی منحصر به فرد از ایدهها و فلسفههاست، با ساختاری کلی که داستان کتاب چنین گفت زرتشت از نیچه را دنبال میکند و در عین حال به مضامین مذهبی و بودایی اشاره دارد. از نظر بصری و روایی، هیچ فیلمی مانند El Topo نیست (به جز شاید دنباله آن به نام The Holy Mountain). هر سینمادوستی باید حداقل یک بار این فیلم را تماشا کند.

۵- Onibaba (1964)
این فیلم در دوران جنگ داخلی ژاپن در اواسط قرن ۱۴ روایت میشود و داستان یک مادر و دختر را دنبال میکند که در کلبهای دورافتاده زندگی میکنند و با دزدیدن زرههای مردگان و فروش آنها امرار معاش میکنند. وقتی یک خواستگار جوان از راه میرسد، مادر برای حفظ شریک جرم خود دست به اقدام میزند، داستانی درباره یک روح انتقامجو میسازد و ماسکی ساخته شده از صورت یک سرباز را که به دام مرگ کشانده، به صورت میزند. این ماسک به زودی تبدیل به نفرینی میشود که قادر به برداشتن آن نیست و مادر به آرامی به ورطه جنون سقوط میکند.
فیلمهای ترسناک ژاپنی در دهههای ۶۰ و ۷۰ به دلیل روایت بصری غنی و پیامهای اخلاقیشان، که هم شوکهکننده و هم ماندگار بودند شناخته میشوند. اونیبابا یکی از آن فیلمهاست که آزمون زمان را به خوبی پشت سر گذاشته است، با ارائه تصاویری خیرهکننده از ژاپن جنگزده، در حالی که یک زن با ماسک یک شیطان نفرین میشود. داستان فیلم ریشه در تئاتر کلاسیک ژاپن دارد، که فیلم را با رویکردی کمی تئاتری اما به همان اندازه مسحورکننده ارائه میدهد. نگذارید سیاه و سفید بودن Onibaba شما را فریب دهد؛ این فیلم ترسی غریزی را القا میکند که بیننده را عمیقاً درگیر خواهد کرد.

۴- Faster Pussycat! Kill! Kill! (1965)
سه رقصنده طغیانگر به نامهای وارلا، رُزی و بیلی، کلوب رقصشان را ترک میکنند تا در بیابان مسابقه دهند و به دنبال هیجانات تازهای برای ادامه میل خود به خوشگذرانی بگردند. این سه نفر به یک پمپبنزین دورافتاده میرسند و به خاطر ظاهر و روحیه وحشیشان توجه یک خانواده را جلب میکنند. وقتی به سمت خانه این خانواده راه افتاده و مقدار زیادی پول پیدا میکنند، تصمیم میگیرند به این خانواده دستبرد بزنند.
راس مییر، کارگردان فیلم، اغلب به خاطر سهمی که در توسعه سینما داشته نادیده گرفته میشود و اثرش زیر موج فیلمهای برهنگی کمدی که همیشه عمق کارهای بزرگش را نداشتند، کمرنگ جلوه داده شده است. Faster Pussycat! Kill! Kill! به طور ناخواستهای فیلمی فمینیستی است، چرا که مییر زنان با شخصیتی خاص را ستایش کرد و ارج مینهد و آنها را به شخصیتهایی به یادماندنی تبدیل میکند که میتوانند با هر چالشی مقابله کرده و عیبهای خود را با تمام وجود بپذیرند.
این شخصیتهای بزرگ و جسورانهای که مییر خلق کرده، به اشکال مختلفی تاثیرگذار بوده و اساساً یک شکل جدید از تصنع اغراقآمیز را خلق کردند که الهامبخش آثار جان واترز شد. علاوه بر این، مردانگی، رقصهای کافهای و عشق به هر چیزی کرومی، تأثیر مستقیم بر موسیقی داشت و گروههای سبک موسیقی سایکوبیلی مانند The Cramps از این فیلم در موسیقی و تصویر خود بهره بردند. با وجود همه این تأثیرات، زودتر، ملوسک، بکش! بکش! از ابتدا تا پایان سرگرمی خالص و بیقید و بند ارائه میدهد و دیالوگهای بسیار جذابی دارد.

۳- Bring Me the Head of Alfredo Garcia (1974)
یک شخصیت تبهکار قدرتمند بعد از اینکه یک هوسباز بیوفا دخترش را باردار میکند دستور میدهد که سر آلفردو گارسیا را برایش بیاورند. شخصیت بنی با بازی وارن اوتس یکی از کسانی است که این ماموریت را میپذیرد، کهنهسربازی که اکنون به عنوان پیانیست در یک کافه کوچک کار میکند. به عنوان کسی که حرفهاش باعث شده همه را بشناسد، او مسئولیت پیدا کردن آلفردو گارسیا را بر عهده میگیرد.
سم پکینپا، کارگردان فیلم، در خط مقدم ساخت وسترنهای بازنگرانه بود و فیلم The Wild Bunch او پیشرفتی سبکی ارائه داد که این ژانر را احیا و بازتعریف کرد. با این حال، سر آلفردو گارسیا را برایم بیاور به عنوان شخصیترین فیلم این نابغه سینما شناخته میشود؛ یک فیلم نیمهبیوگرافی که پکینپا در آن با شیاطین درونیاش روبهرو میشود و به نواقص و عصبانیتهای خود میپردازد. برای مردی که مرزها را درنوردید و به خاطر فیلمهای تاریک با شخصیتهای مشکلدار مشهور بود، Bring Me the Head of Alfredo Garcia نماینده او در خلاقانهترین و بیقیدترین حالت هنریاش است؛ یک نمایش بزرگ با لایههایی عمیق که توجه مخاطب را به شدت میطلبد.

۲- Belle De Jour (1967)
Belle De Jour داستان بیداری جنسی دوباره یک زن خانهدار به نام سورین سریزی (با بازی کاترین دنو) را دنبال میکند، زنی که نمیتواند با شوهرش رابطهی جنسی برقرار کند و این ناتوانی را با کار کردن در یک فاحشهخانهی سطح بالا در پاریس جبران میکند. بدین ترتیب، سورین زندگی مخفیانهای را آغاز میکند که از شوهرش پنهان کرده و یاد میگیرد با عشاق مختلف و اشکال متنوعی از شهوت و عشقبازی که پیشتر در آنها به رویش بسته بود، ارتباط برقرار کند.
طرفداران آثاری مانند ۵۰ Shades of Grey و عناوین مشابه، باید این فیلم کلاسیک فرانسوی انقلابی را ببینند؛ فیلمی که مسیر را برای بررسی بیپروا و جسورانهی فانتزیهای جنسی هموار کرد. با این حال، فراتر از تمهای تابوشکن، فیلم لوئیس بونوئل بیش از یک داستان صرفاً جنسی است؛ این فیلم به بررسی عمیق ماهیت میل جنسی و تأثیر آن بر روابط میپردازد. با فیلمبرداری باشکوه و بازی باکیفیت و تحسینبرانگیز دنو که نقطه عطفی در حرفهاش محسوب میشود، جذابیت فیلم زیبای روز بسیار فراتر از موضوع شهوتآمیز آن است.

۱- The Good, the Bad and the Ugly (1966)
The Good, the Bad and the Ugly در دوران جنگ داخلی آمریکا روایت شده و داستان سه گروه مختلف را دنبال میکند که در رقابت برای پیدا کردن طلاهای مدفون شده توسط یک سرباز کنفدراسیون هستند. مسیرهای این سه مرد با یکدیگر تلاقی میکند و هرکدام در جستجوی گنج، بیرحمتر میشوند.
فیلم خوب، بد، زشت یکی از آن آثار سینمایی است که بسیاری احساس میکنند فقط از دریچه نفوذ فرهنگیاش آن را دیدهاند؛ فیلمی که موسیقی متن مشهور و بازی کلینت ایستوود در آن به بخشی از فرهنگ عامه تبدیل شده است. با این حال، دیدن کامل این فیلم باید اولویت هر دوستدار سینمایی باشد. این فیلم وسترن با ساختار زیبا و فضاسازی منحصر به فرد، ژانر محبوب وسترن اسپاگتی را تعریف میکند. با داستانی پرتنش و هیجانانگیز و دیالوگ حداقلی، فیلم یک کلاس درس استادانه در سبک و اتمسفر سینمایی است. حتی اگر به وسترنها علاقهای ندارید، این فیلم باز هم شما را جذب خواهد کرد؛ و به دلیل شایستگیهایش، به درستی به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما شناخته میشود.
بدون نظر