
صداوسیما در گذشته یکی از پرنفوذترین نهادهای فرهنگی کشور بود؛ رسانهای که نهتنها خبر و تحلیل سیاسی را به خانهها میآورد، بلکه با سریالها و برنامههای سرگرمکنندهاش بخش بزرگی از زندگی روزمره مردم را شکل میداد. اما امروز وضع بهگونه دیگری است. با وجود بودجه کلان و درآمد گسترده از آگهیهای بازرگانی، این سازمان در رقابت با پلتفرمهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی جایگاه گذشته خود را از دست داده است. کاهش خلاقیت، نگاه جناحی در مدیریت و تولید برنامههای تقلیدی تنها بخشی از دلایلی است که این افول را رقم زدهاند.

تاریخچه ساختمان شیشهای صداوسیما که مورد اصابت موشکهای اسرائیل قرار گرفت
به گزارش رویداد۲۴، صداوسیما در میان تمام سازمانهای فرهنگی کشور بیشترین بودجه را از دولت میگیرد و از محل پخش آگهیهای بازرگانی هم درآمد کلانی دارد. اما وقتی مخاطب تلویزیون خود را روشن میکند، بهجز برنامههای مذهبی و مسابقات ورزشی (که بسیاری از آنها هم حق پخششان خریداری نشده) چیزی جز مشتی برنامه تقلیدی نمیبیند؛ کپیهای بیرمقی از نمونههای خارجی؛ و اخیراً داخلی.
سازمانی که زمانی مرجع مردم در همه چیز بود؛ از خبر و تحلیل سیاسی گرفته تا سریالها و مسابقات سرگرمکننده، حالا قافیه را به فضای مجازی و پلتفرمهای اینترنتی باخته است. دلیل این شکست، بیش از هر چیز به نگاه سیاسی و جناحی مدیران تلویزیون و فقدان خلاقیت در میان برنامهسازانی برمیگردد که اغلب از یک جناح خاص برگزیده شدهاند. آخرین نمونه این وضعیت هم در سریال مشاور شبکه اُفق دیده میشود؛ جایی که یک «بلایند دیت مشروع» طراحی کردهاند، نشانهای آشکار از اینکه کفگیر صداوسیما در طراحی خلاقانه بدجور به ته دیگ خورده است.

بلایند دیت یا ملاقات کور به قراری گفته میشود که دو نفر پیش از آن هرگز همدیگر را ندیدهاند و بعد از دیدار تصمیم میگیرند رابطهای را ادامه دهند یا نه. این ایده پس از آنکه عدهای در یوتیوب برنامهای با محوریت بلایند دیت ساختند، در ایران به موضوعی جنجالی بدل شد. قوه قضائیه همه عوامل آن برنامه را بازداشت کرد و سخنگوی دستگاه قضا هم از صدور حکم بازداشت برای ۱۵ نفر خبر داد. سخنگوی قوه قضائیه درباره دستگیری این افراد در اسفند سال سال گذشته گفته بود« دستگاه قضایی به هرگونه حرکت ضد ارزشی در جامعه ورود میکند و در این خصوص برای ۱۵ نفر دستور بازداشت صادر شد و متهم اصلی به دلیل تشویق به فساد در بازداشت به سر میبرد و به محض تکمیل پرونده اطلاعات لازم به مردم ارائه میشود.
اما چندی بعد برنامهای مشابه در آپارات پخش شد که تلاش کرده بود صورت شرعی کار را حفظ کند. حالا هم که صداوسیما در یک برنامه تلویزیونی به این ماجرا صورت موجهی بخشیده است و آن را از حالت تابو خارج کرده است. نکته اصلی درباره تمام این تصمیمها این است که دستگاههای فرهنگی و قضایی در تمام موضوعات مشابه ابتدا آن را انکار میکنند و مدتی بعد به اجبار آن را میپذیرند. این استراتژی باعث شده تا سازمانهایی مثل صداوسیما همیشه از مردم عقب باشند و خیلی دیر به نیازها و تغییرات جامعه واکنش نشان دهند. نتیجه چنین رویکرد اشتباهی از دست رفتن مرجعیت صداوسیما و تبدیل شدن آن به یک رسانه دسته چندم است که هیچ جایگاهی در زندگی روزمره مردم ندارد و حتی نمیتواند نیازهای اولیه آنها در حوزه سرگرمی را رفع کند.
بدون نظر