
«پادشاهی کوبالا» (Kingdom of Kubala) این روزها به موضوعی جنجالی در جِدبِرگ، شهری کوچک در جنوب اسکاتلند، بدل شده است. تنشها میان اهالی منطقه و اعضای این گروه که برخی رسانهها از آن با عنوان «قبیله گمشده» یاد میکنند، بالا گرفته و ویدئوهای تازه، صحنههایی از رویارویی مستقیم مردم خشمگین با آنان را نشان میدهد. این فرقه مدعی است برای بازپسگیری سرزمینی به اسکاتلند آمده که چهارصد سال پیش از نیاکانشان در ارتفاعات غصب شده است. آنچه از دور شاید تنها یک اردوگاه کوچک در دل جنگل بهنظر برسد، در واقع ماجرایی پیچیده و پرچالش با ابعاد اجتماعی، مذهبی و حقوقی است.
شکلگیری «پادشاهی کوبالا»
پادشاهی کوبالا در حاشیه شهر جدبرگ و در میانه جنگلی کوچک شکل گرفت؛ جایی که در نگاه نخست تنها مجموعهای از چادرها، صندلیهای کمپینگ و آتش به چشم میآید. در مرکز این اردوگاه ساده، «شاه آتِهنه» (King Atehene)، خواننده پیشین اپرا از غنا، بر تختی مینشیند و نقش فرمانروای یک قبیله باستانی را ایفا میکند.

نگاهی به سرزمین «پادشاهی آلمان» با ۵,۰۰۰ شهروند؛ پادشاه خودخوانده آلمان کیست؟
در کنار او «ملکه ناندی» (Queen Nandi) و «اسنات» (Asnat) قرار دارند که در این ساختار نمادین، وظایف متفاوتی بر عهده گرفتهاند؛ یکی در جایگاه همسر سلطنتی و دیگری در نقش «معشوقه فرودست». این گروه با بهرهگیری از نقاشیهای قبیلهای، زیورآلات بومی و نمادهای آیینی، تصویری نمایشی از قدرت و تقدس میسازند تا ادعای خود را بهعنوان «قبیله گمشده» مشروعیت بخشند.

با این حال، پشت این ظاهر نمایشی، روایتی عمیقتر از انگیزههای آنان نهفته است. ادعاهای آنها همراه با تبلیغات در شبکههای اجتماعی و روایتهای آخرالزمانی، زمینهای برای جذب افراد آسیبپذیر فراهم کرده است.
باورهای ساختاری پادشاهی کوبالا
پادشاهی کوبالا بر پایه مجموعهای از اعتقادات مذهبی و تاریخی شکل گرفته که از سوی شاه آتِهنه و ملکه ناندی ترویج میشود. آنها مدعی هستند که وارثان مستقیم عیسی مسیح هستند و مأموریتی الهی برای بازسازی قبیلهای باستانی در اسکاتلند بر دوششان نهاده شده است. به باور این گروه، سرزمینهای اجدادیشان چهارصد سال پیش در ارتفاعات (Highlands) توسط نیروهای بریتانیایی غصب شد و اکنون زمان بازپسگیری آن فرا رسیده است.



ساختار درونی این گروه سلسلهمراتبی و سختگیرانه است. در رأس آن شاه آتِهنه قرار دارد که خود را تجسم «جام مقدس» میداند. زنان جایگاهی تعریفشده دارند؛ ملکه ناندی در مقام همسر اصلی، اختیارات و احترام ویژه دارد؛ در حالی که اسنات خود را «معشوقه فرودست» معرفی میکند و تمامی امور روزمره مانند آشپزی، نظافت و خدمتگزاری را برعهده دارد.



قوانین داخلی آنان زنان را به کنار گذاشتن لوازم آرایش، مژه مصنوعی و پوششهای مدرن وادار میکند تا «به زیبایی طبیعی بازگردند». علاوه بر این، در سخنان پادشاه بارها بر ایده «قربانی کردن برههای زنده» برای خشنودی خالق تأکید شده است.

این باورها تنها به زندگی روزمره محدود نمیشوند، بلکه نوعی جدایی آشکار از جامعه مدرن را نیز در بر دارند. اعضای پادشاهی قوانین دولت و نهادهای اجتماعی را نمیپذیرند و تنها خود را تابع یَهوه میدانند. در عین حال، از شبکههای اجتماعی بهعنوان ابزار تبلیغاتی بهره میگیرند و با انتشار ویدئوهایی مخاطبان تازه جذب میکنند.
گذشته «پادشاه» و «ملکه» خودخوانده
شاه آتِهنه که نام اصلیاش «کوفی آفه» (Kofi Offeh) است، در سال ۱۹۸۸ در غنا متولد شد و در جوانی به انگلستان مهاجرت کرد. او استعداد چشمگیری در موسیقی داشت و بهعنوان خواننده اپرا فعالیت میکرد. علاوه بر موسیقی، مدتی نیز در حوزه کارآفرینی فعالیت داشت.


با این حال، زندگی حرفهای او بهتدریج رنگ و بوی دیگری گرفت. در سالهای بعد، باورهای افراطی مذهبی و ادعای ارتباط مستقیم با عیسی مسیح در مرکز زندگی او قرار گرفت. گزارشها نشان میدهند که او در سال ۲۰۲۱ مدتی به دلیل مشکلات روانی در یک بیمارستان روانپزشکی تحت درمان قرار گرفت. این نقطه، سرآغاز پررنگتر شدن گرایشهای مذهبی و شکلگیری هویت تازهای بود که بعدها به «پادشاه کوبالا» شهرت یافت.


ملکه ناندی با نام اصلی «جین گاشو» (Jean Gasho)، زنی زیمبابوهای است که در خانوادهای مرفه به دنیا آمد. او در جوانی به انگلستان مهاجرت کرد و در رشته پرستاری آموزش دید. گاشو پیشتر ازدواج کرده بود و از زندگی اول خود چهار فرزند داشت. او در سال ۲۰۱۴ با کوفی آفه آشنا شد و سپس با او ازدواج کرد.

تصاویر منتشرشده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که این زوج در خانهای مرتب و با ظاهری آراسته زندگی میکردند. اما پس از مرگ پدر گاشو در سال ۲۰۲۱، شرایط بهشدت تغییر کرد. او دچار بحران روحی شد و بهتدریج تحت تأثیر باورهای دینی شوهرش قرار گرفت. نتیجه این مسیر، غرق شدن در ایده «پادشاهی کوبالا» و فاصله گرفتن کامل از جامعه بود.
ورود «اسنات» و ادعاهای نگرانکننده
اسنات که نام اصلیاش «کائورا تیلور» (Kaura Taylor) است، دختری ۲۱ ساله اهل ایالت تگزاس در آمریکا است. او پیشتر بهعنوان یک نابغه شطرنج شناخته میشد و حتی بورس تحصیلی رشته حقوق را از دانشگاه گرفته بود، اما تصمیم گرفت آن را کنار بگذارد.

خانوادهاش میگویند همهچیز در سال ۲۰۲۳ تغییر کرد؛ زمانی که او از طریق اینترنت با شاه آتِهنه و ملکه ناندی آشنا شد. مدتی بعد، تیلور ناپدید شد و خانوادهاش از سرنوشت او و نوزاد ۱۰ ماههاش بیخبر ماندند. اولین نشانه حضور او در اسکاتلند زمانی آشکار شد که ویدئوهایی از او در شبکههای اجتماعی منتشر گردید؛ تصاویری که او را با لباسهای قبیلهای در کنار آتش اردوگاه پادشاهی کوبالا نشان میداد.


خانواده اسنات مدعی هستند که نوزادش توسط خدمات اجتماعی از او گرفته شده و خود او تحت تأثیر روانی پادشاه و ملکه قرار دارد. مادرش در مصاحبههایی گفته است که دخترش بهطور کامل شستوشوی مغزی شده است. به باور خانواده، او در وضعیتی قرار دارد که نه قادر به تصمیمگیری مستقل است و نه توانایی مراقبت از خود را دارد.



در مقابل، اسنات بارها در شبکههای اجتماعی تأکید کرده که کاملاً خوشحال است، خود را بالغ و مختار میداند و زندگی در کنار پادشاه کوبالا را تحقق سرنوشت خود توصیف میکند. این تناقض میان روایت خانواده و اظهارات او، نگرانیها را تشدید کرده و بسیاری از ناظران، حضور او در این قبیله را نشانه بهرهبرداری از یک فرد آسیبپذیر میدانند.
دوران بازداشت «ملکه ناندی» و «شاه آتِهنه»
ملکه ناندی یا همان جین گاشو در سال ۲۰۲۴ با اتهامات سنگین مرتبط با بدرفتاری با کودکان بازداشت شد. ماجرا به جداسازی هفت فرزند او و کوفی آفه در سال ۲۰۲۳ بازمیگردد؛ زمانی که خدمات اجتماعی پس از دریافت گزارشهای نگرانکننده درباره وضعیت کودکان، آنان را از خانه والدین جدا کرد. این اقدام باعث شد گاشو و همسرش به مدت شش ماه در بازداشت بمانند. هرچند در نهایت پرونده بدون ارائه شواهد کافی بسته شد، اما این دوران پیامدهای مهمی برای سرنوشت شخصی و جمعی آنان به همراه داشت.


خود ملکه ناندی بعدها این دوره را «تجربهای معنوی» توصیف کرد. او مدعی شد که در زندان نوعی تحول روحی را پشت سر گذاشته و با «رسالت الهی» خود ارتباطی عمیقتر یافته است. در عین حال، گاشو از «تبعیض نژادی» و «جدایی دردناک از فرزندانش» سخن گفت و بازداشت خود را نهتنها اقدامی قانونی بلکه تلاشی برای خاموش کردن صدای پادشاهی کوبالا معرفی کرد.
تنش با جامعه محلی
از همان روزهای نخست، حضور پادشاهی کوبالا در حاشیه جدبرگ واکنشهای شدیدی میان ساکنان محلی برانگیخت. بسیاری از اهالی این شهرک کوچک، که به سکوت و آرامش روستایی عادت داشتند، ناگهان با صحنههایی از نمایشهای قبیلهای، نقاشیهای صورت و ادعاهای مذهبی افراطی روبهرو شدند.

با افزایش انتشار ویدئوهای این گروه در شبکههای اجتماعی و ادعاهای عجیب آنان درباره «عشق آزاد» و «بازپسگیری سرزمینهای اجدادی»، نگرانیها بیشتر شد. برخی ساکنان بهویژه خانوادههایی که کودک در خانه داشتند، این گروه را تهدیدی برای امنیت روانی و اجتماعی خود دانستند. در نتیجه، تنشها به درگیریهای لفظی و حتی اقداماتی چون پرتاب سنگ و تخریب وسایل اردوگاه انجامید.

مقامات محلی نیز به این وضعیت واکنش نشان دادند. شورای منطقه بارها اخطار رسمی صادر کرد و گزینههای مسکن جایگزین را پیشنهاد داد. در عین حال، پلیس ناچار شد در موارد متعددی برای آرامسازی اوضاع وارد عمل شود. برخی از خیرخواهان محلی نیز با فراهم کردن چادر و وسایل اولیه، تلاش کردند وضعیت انسانی آنها را بهبود بخشند؛ اقدامی که خود باعث خشم بخشی از جامعه شد.


آنچه مسلم است، پادشاهی کوبالا به یک معمای اجتماعی، حقوقی و روانی تبدیل شده که آیندهاش همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد.
بدون نظر