
پرسشهایی وجود دارد که اگر پیش از مرگ از خود نپرسیم، حسرت آن تا واپسین لحظات زندگی با ما خواهد ماند. این شش پرسش کلیدی نهتنها به آرامش افراد در آستانه مرگ کمک میکند، بلکه برای هر کسی در میانه زندگی نیز راهنمایی ارزشمند است تا روابط خود را ترمیم کند، از شادیهای کوچک غافل نشود و اولویتهای واقعی را دریابد.
دایان باتن، متخصص همراهی بیماران در آستانه مرگ، در کتاب تازه خود با عنوان «آنچه بیش از همه اهمیت دارد: درسهایی از افراد در آستانه مرگ برای زیستن» (What Matters Most: Lessons the Dying Teach Us About Living) به بررسی تجربههای کسانی پرداخته است که با مرگ روبهرو شدهاند. او در این اثر که بهتازگی منتشر شده، شش پرسش بنیادین را معرفی میکند که پاسخ دادن به آنها میتواند حسرتهای ناگفته را آشکار کند و فرصتی برای بازسازی روابط و آرامش در روزهای باقیمانده فراهم آورد.
آخرین حس از حواس پنجگانه که هنگام نزدیک شدن به مرگ از دست میدهیم

پرسش اول: چه کسی مهمتر است؟
در واپسین لحظات، تنها معدودی از روابط اهمیت واقعی پیدا میکند؛ همان کسانی که دوست داریم در نفسهای آخر دستشان را بفشاریم. باتن در کتاب خود مینویسد که یکی از بیماران دو روز در بستر مرگ مقاومت کرد تا برادرش از راه برسد و آخرین وداع را انجام دهد. این پرسش و پاسخ به آن یادآور میشود که باید همین امروز به عزیزانمان بگوییم و نشان دهیم که چقدر برای ما ارزشمند هستند.

پرسش دوم: چه چیزی مهمتر است؟
در آستانه مرگ، عناوین شغلی و داراییها محو میشوند. بیماران اغلب آخرین روزهای خود را صرف کنار گذاشتن اموال بیارزش میکنند و آنچه باقی میماند، معنویت، ارتباط و اثرگذاری است. این پرسش دعوتی است برای بازنگری در مصرف زمان و انرژی پیش از آنکه دیر شود.

پرسش سوم: چه چیزی خواب را از تو میگیرد؟
نگرانیها و دغدغههای شبانه آینهای از آن چیزی است که مانع آرامش درونی میشود. یکی از بیماران که ایمان مذهبی خود را از دست داده بود، در واپسین لحظات دوباره نیاز به دعا یافت تا بتواند آرام بگیرد. مواجهه با نگرانیها و رفع آنها، راهی برای رهایی ذهن و قلب است.

پرسش چهارم: چه چیزی در روز به تو شادی میدهد؟
شادی بیماران در آستانه مرگ از لحظههای ساده میآید؛ نوشیدن قهوه صبحگاهی، نور خورشید روی پوست یا خندهای مشترک. این پرسش یادآور میشود که باید شادیهای کوچک را شناسایی و پاسداری کنیم تا روزهایمان معنا یابد.

پرسش پنجم: چه چیزی ناگفته مانده است؟
واژههای ناگفته، از «متشکرم» تا «دوستت دارم»، باری سنگین بر دل باقی میگذارند. بسیاری در آخرین ساعات عمر برای نخستینبار عشق، بخشش یا سپاسگزاری خود را بیان کردهاند. این پرسش تأکیدی است بر اینکه نباید این کلمات را به فردا موکول کرد.

پرسش ششم: چه کاری ناتمام مانده است؟
حسرتها تنها با عمل نکردن به آرزوها سنگینتر میشوند. برخی بیماران در واپسین روزها به کلاس نقاشی رفتند یا دل به عشقی تازه سپردند. این پرسش نشان میدهد که حتی کوچکترین گام برای تحقق رویاها میتواند آرامش و معنا بیافریند.

نتیجهگیری: درنگ نکن
دایان باتن میگوید خود هر ماه به این شش پرسش پاسخ میدهد تا اولویتهایش را بازبینی کند. او معتقد است این تمرین روابط را عمیقتر، اهداف را روشنتر و حسرتها را کمتر میسازد. پاسخ صادقانه به این پرسشها کمک میکند زندگی با وضوح بیشتر ادامه یابد، روابط ترمیم شود، شادیها پررنگتر گردد و رویاها به تعویق نیفتد. این همان روشنبینی است که بسیاری تنها در واپسین لحظات زندگی به آن دست پیدا میکنند.
بدون نظر