۱۰ فیلم برتر کلودیا کاردیناله در سینمای ایتالیا و هالیوود؛ از Bebo’s Girl تا The Leopard

۱۰ فیلم برتر کلودیا کاردیناله در سینمای ایتالیا و هالیوود؛ از Bebo’s Girl تا The Leopard

در خبری ناگوار برای اهالی سینما، امروز صبح ۲ مهر ۱۴۰۴، رسانه‌ها تایید کردند که کلودیا کاردیناله ستاره محبوب سینمای ایتالیا و جهان در سن ۸۷ سالگل درگذشته است. کلودیا کاردیناله با نام اصلی کلود ژوزفین رُز کاردینال در تاریخ ۱۵ آوریل ۱۹۳۸ در تونس از پدر و مادری فرانسوی و سیسیلی متولد شد. کاردیناله قرار بود فرد دیگری شود (یک معلم مدرسه) و هرگز قصد نداشت بازیگر شود. او پس از اینکه به طور تصادفی در سال ۱۹۵۷ در یک مسابقه زیبایی در تونس شرکت کرد، کشف شد و جایزه این مسابقه که سفر به جشنواره فیلم ونیز بود، زندگی او را برای همیشه تغییر داد. ظاهراً کاردیناله به طور اجباری به روی صحنه رفت و بقیه ماجرا همانطور که می‌گویند، جزیی از تاریخ شد.

کلودیا کاردیناله

از همان ابتدا در دوران حرفه‌ای‌اش، کلودیا کاردیناله در کنار برخی از بزرگ‌ترین کارگردانان اروپا مانند فدریکو فلینی، سرجیو لئونه و لوچیانو ویسکونتی قرار گرفت. او همچنین با بسیاری از بازیگران سرشناس آن زمان سینمای جهان همبازی شد. همه می‌خواستند در کنار او باشند، از جمله بازیگرانی مانند مارلون براندو که به نظر می‌رسد سعی کرده زن زیبای سینمای ایتالیا را اغوا کند، اما کلودیا خیلی مودبانه به او گفت «برو گم شو». اما این بدان معنا نبود که کاردیناله تحت تاثیر توجهات به خود قرار نگرفت. کاردیناله خاطرات خوبی از ساخت فیلم The Pink Panther (1963) با پیتر سلرز و دیوید نیون دارد. او در مورد نیون گفته است: «دیوید نیون، وقتی من را دید، گفت: کلودیا، [به جز] اسپاگتی، تو بهترین اختراع ایتالیا هستی.»

کلودیا کاردیناله جوان

او که زمانی به عنوان پاسخ ایتالیا به بریژیت باردو فرانسوی شناخته می‌شد، توانسته است در ۶۰ سال در صنعتی که همیشه با زنان مهربان نبوده، دوام بیاورد. اولین حضور سینمایی کلودیا کاردیناله در فیلم زیبای فرانسوی Goha بود که در سال ۱۹۵۸ در تونس فیلم‌برداری شد. این نقش کوچک به مجموعه‌ای از نقش‌های مکمل در اواخر دهه ۵۰ منجر شد. اولین قرارداد مهم کاردیناله کاملاً بر حرفه و زندگی‌اش کنترل داشت. این ستاره سینمای ایتالیا در اواخر دهه ۵۰ با تهیه‌کننده‌اش و بعدها شوهرش فرانکو کریستالدی (که ۱۴ سال از او بزرگ‌تر بود) رابطه کاری و عاشقانه محکم و طولانی برقرار کرد، تهیه‌کننده‌ای قدرتمند که محدودیت‌های زیادی برای کلودیا اعمال کرد.

کلودیا حق نداشت موهایش را کوتاه کند، اجازه اضافه وزن نداشت و تمامی فیلم‌هایش به طور خاص توسط کریستالدی انتخاب می‌شد. بزرگترین تحقیر برای کاردیناله زمانی رخ داد که کریستالدی از او خواست که به رسانه‌های جهانی بگوید که پسرش پاتریک، که او در اواخر نوجوانی‌اش از یک رابطه ناخوشایند با یک مرد فرانسوی مسن‌تر به دنیا آورده بود، برادر کوچکترش است. کریستالدی همچنین تصمیم گرفت پسر نوزادش را برای زندگی نزد خانواده‌اش بفرستد. کلودیا این راز را تا سال ۱۹۶۷ فاش نکرد.

کلودیا کاردیناله

در تمام این دشواری‌ها، کلودیا کاردیناله با وقار و تواضع خود را حفظ کرد. به گفته خود او، پس از نه سال ازدواج، کلودیا بالاخره در سال ۱۹۷۵ از دستان کنترل‌گر شوهر سابقش فرار کرد. بعد از طلاق، کلودیا عاشق فیلمساز ایتالیایی دیگری به نام پاسکواله اسکوتیری شد. (رابطه آن‌ها اغلب به عنوان یکی از پرشورترین داستان‌های عاشقانه سینمای ایتالیا توصیف می‌شود.) جالب اینجاست که هرچند آن‌ها دختری به نام کلودیا داشتند، اما این دو هرگز رسماً ازدواج نکردند، زیرا کاردیناله به شدت بر حفظ استقلال جدیداً بدست آمده خود تأکید داشت.

کاردیناله یک بار گفت که «سینما زندگی‌ام را نجات داد» و به او دلیلی برای دستیابی به چیزهای بزرگتر و کمک به نیازمندان، به ویژه زنان جوان، داد. او در این باره گفته است: «…با اشتیاق و تعهد به نیازهای زنان توجه خواهم کرد و بی‌وقفه برای حقوق آن‌ها مبارزه خواهم کرد.»

کلودیا کاردیناله و آلن دلون

این موضوع بیشتر از هر چیزی در کارهایی که کاردیناله به عنوان سفیر حسن نیت یونسکو برای دفاع از حقوق زنان انجام می‌داد مشهود است. او همچنین از لحاظ سیاسی تمایلات لیبرال داشت و برای ایده‌آل‌های فمینیستی و حقوق افراد متفاوت مبارزه می‌کرد.

کلودیا کاردیناله در بیش از ۱۴۰ فیلم بازی کرد که عمدتاً در سینمای اروپا و چند فیلم هالیوودی برجسته را شامل می‌شد. انتخاب او برای پیوستن به سینمای اروپا یک حرکت استراتژیک بود، زیرا کاردیناله به طور کلی از سیستم هالیوود نفرت داشت. او یک بار در این باره گفته بود: «من از سیستم ستاره‌ای خوشم نمی‌آید. من یک انسان معمولی هستم. من دوست دارم در اروپا زندگی کنم. من بارها به هالیوود رفته‌ام اما نمی‌خواهم قراردادی امضا کنم.»

بدون هیچ مقدمه‌ی بیشتری، در اینجا ده فیلم برتر کلودیا کاردیناله که به نظر ما بهترین آثار او هستند، معرفی می‌شود. از تماشای آن‌ها لذت ببرید.

دختری در استرالیا ۱۹۷۱

۱۰. A Girl in Australia (1971)

بسیاری از فیلم‌های اولیه کلودیا کاردیناله به تثبیت جایگاه او به عنوان یک نماد جنسی افسانه‌ای در دهه ۱۹۶۰ کمک کرد. (سه فیلم برجسته که در این فهرست نیامده اما به دلیل ارزش‌های استفاده از تصویر کاردیناله شایسته ذکر هستند عبارتند از: Cartouche (1962)، The Professionals (1966) و Don’t Make Waves (1967) در کنار تونی کرتیس.) اما با بازی‌های شگفت‌انگیز در مجموعه‌ای از فیلم‌ها در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ ، او جایگاه خود را به عنوان یکی از بزرگترین بازیگران زن سینمای ایتالیا تثبیت کرد. یکی از این بازی‌ها در فیلم کمدی دختری در استرالیا به کارگردانی لوئیجی زامپا بود که به کاردیناله جایزه بهترین بازیگر زن در جوایز دیوید دی دوناتلو، معادل جوایز اسکار در ایتالیا، را داد.

این فیلم به طور کامل در استرالیا با یک گروه فیلمسازی ایتالیایی فیلم‌برداری شده و یک کلاسیک کمیاب است که در یوتیوب می‌توان پیدایش کرد. در این کمدی ایتالیایی، آمدئو (با بازی آلبرتو سودی) شخصیت مرد اصلی فیلم، ۲۰ سال در استرالیا زندگی کرده است. او یک تلفنچی خجالتی و سخت‌کوش است که رویای ازدواج دارد، اما نمی‌تواند همسر مناسبی پیدا کند. بنابراین برای پیدا کردن همسر به سراغ موطن خود رفته و از طریق نامه نگاری یک زن ایتالیایی برای خود پیدا می‌کند. اینجاست که کارملا (با بازی کلودیا کاردیناله) وارد داستان می‌شود، یک دختر زیبای روسپی اهل کالیبری که از دست دوست‌پسر سوءاستفاده‌گر خود فرار کرده است. به طور کلی، سودی و کاردیناله هر دو در این فیلم فوق‌العاده جذاب بازی می‌کنند.

روز جغد ۱۹۶۸

۹. The Day of The Owl (1968)

فیلم درام جنایی خشن روز جغد به کارگردانی دامیانو دامیانی داستان یک افسر پلیس ایتالیایی با بازی فرانکو نرو را روایت می‌کند که به یک شهر کوچک در منطقه سیسیل می‌رود تا در مورد قتل یک کارگر ساختمانی تحقیق کند. در تحقیقات خود، او متوجه می‌شود که شوهر رُزا نیکولوسی (با بازی کاردیناله) ناپدید شده است. همه شواهد نشان می‌دهند که یک مخفی‌کاری در حال انجام است که مافیا و نفوذ آن‌ها در شهر نیز در آن سهم دارد. بازی‌ها در مجموع بسیار خوب هستند، به ویژه بازی کاردیناله که بسیار بی‌نقص و اغواگرانه در نقش رُزا ایفای نقش می‌کند؛ زنی که بین تحقیقات پلیس و فشار مافیا گرفتار شده است، جایی که اگر بخواهی زنده بمانی، سکوت کردن حیاتی است.

فیتزکارالدو ۱۹۸۲ کلودیو کاردیناله

۸. Fitzarraldo (1982)

بازیگران معدودی می‌توانند ادعا کنند که در بیش از صد فیلم بازی کرده‌اند. وقتی اخیراً در اوایل سال ۲۰۲۳ از کاردیناله پرسیدند که فیلم مورد علاقه‌اش در کارنامه بازیگری خود کدام است، او پاسخ داد: «خدای من، من این‌قدر فیلم بازی کرده‌ام که نمی‌دانم کدام یکی را بیشتر از همه دوست دارم. شاید روزی روزگاری در غرب، و بعد خیلی فیلم‌های دیگر.» دیگر فیلم‌های برجسته شامل فیلم حماسی و درام ماجراجویی فیتزکارالدو به کارگردانی ورنر هرتزوگ در سال ۱۹۸۲ است که در آن کاردیناله در نقش مالی، مادام یک خانه فساد بازی می‌کند که به فیتزکارالدو (با بازی کلاوس کینسکی) کمک مالی می‌کند تا رویایش برای ساخت خانه اپرا در جنگل را محقق کند. ظاهراً سال‌ها پیش از اظهارنظرهای اخیرش، فیتزکارالدو «بهترین ماجراجویی زندگی» کاردیناله بوده و احتمالاً هنوز هم همین‌طور است. در این فیلم، بازی کاردیناله فوق‌العاده بود و او بار فیلم را به عنوان یک زن با عقل سلیم در مقابل پروژه‌های پرتنش و رویای دیوانه‌وار کینسکی و هرتزوگ در جهت ساخت فیلمی در پرو به دوش می‌کشد. با وجود مشکلات مستند و شناخته شده در زمان فیلم‌برداری، فیتزکارالدو یک گوهر نادر در دوران حرفه‌ای طولانی کاردیناله است که به نوعی به عنوان یکی از آخرین فیلم‌های بزرگ او نیز شناخته می‌شود.

دختری با یک چمدان ۱۹۶۱

۷. A Girl With A Suitcase (1961)

یک فهرست منتخب از فیلم‌های برتر دوران حرفه‌ای کلودیا کاردیناله که در آن‌ها اراده آتشین، آسیب‌پذیری احساسی و هوش سینمایی او درخشیده، گسترده و متنوع خواهد بود. با این وجود، بهترین نقطه برای شروع چنین لیستی، فیلم دختری با یک چمدان به کارگردانی والریو زورلینی است که در آن کاردیناله بازی تکان‌دهنده‌ای در نقش یک دختر رقاص و خواننده دارد که با دو برادر وارد رابطه می‌شود. کاردیناله در اینجا نقش دختری پرشور اما ساده‌دل را بازی می‌کند که با یک جوان خوش‌زبان آشنا می‌شود، مردی که به او قول می‌دهد در رسیدن به آرزویش برای تبدیل شدن به یک بازیگر به او کمک کند. وقتی آن مرد دلش را می‌شکند، برادر جوان آن مرد چرب‌زبان، لورنزو، به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و تمام تلاشش را می‌کند تا جبران کند. در این فرآیند، آیدا (کاردیناله) عاشق لورنزو می‌شود، اما تفاوت سن آن‌ها تهدیدی برای رابطه‌شان ایجاد می‌کند.

کلارتا ۱۹۸۴

۶. Claretta (1984)

در دهه ۷۰، تغییر ریتمی از انبوه فیلم‌های وسترن اسپاگتی ایتالیایی در دهه ۱۹۶۰، کاردیناله در دو فیلم جنایی ایتالیایی تحسین‌شده بازی کرد: I Guappi (Blood Brothers) (1974) و Il Prefetto di Ferro (The Iron Prefect) (1977) که در این دهه به شدت محبوب شدند. این دو فیلم توسط پاسکواله اسکوتیری، کارگردان ایتالیایی، ساخته شدند که در نهایت به عشق زندگی کاردیناله تبدیل شد. شاید بخواهید بدانید که کاردیناله بین سال‌های ۱۹۷۴ تا ۲۰۱۱، در ۹ فیلم به کارگردانی اسکوتیری بازی کرده است. آخرین فیلم آن‌ها Father (2011) بود، داستانی جنایی در مورد مافیا که در فیلادلفیا اتفاق می‌افتد.

اما شاید بهترین بازی او در فیلم‌های اسکوتیری در درام تاریخی ایتالیایی کلارتا در سال ۱۹۸۴ باشد، جایی که کاردیناله نقش معشوقه دیکتاتور ایتالیا، بنیتو موسولینی، را ایفا می‌کند که ۱۰ سال است با او رابطه دارد. بازی قوی کاردیناله در فیلم کلارتا باعث شد که او جایزه نسترو د’آرجنتو برای بهترین بازیگر زن را دریافت کند. این فیلم در روزهای اول اکران خود جنجالی بود، اما اسکوتیری فیلم خود را مدافع فاشیستم نمی‌دانست. طبق گفته کارگردان، این فیلم صرفاً داستان زندگی و مرگ کلارتا پتاچی را روایت می‌کرد، که در تراژدی یونانی خود گرفتار شده بود.

دختر ببو ۱۹۶۳

۵. La Ragazza di Bube (Bebo’s Girl) (1963)

در سال ۱۹۶۳، مجموعه‌ای از فیلم‌ها باعث شد که کاردیناله خود را در نقش‌های دراماتیک و کمدی مختلف غوطه‌ور کند. در کمدی پلنگ صورتی ساخته بلیک ادواردز، کاردیناله اولین حضور خود را در هالیوود تجربه کرد؛ و در یک نقش جدی‌تر، او در فیلم ½۸ از فدریکو فلینی و در درام تاریخی پلنگ (II Gattopardo) ساخته لوچیانو ویسکونتی به‌عنوان ایفای نقش کرد. برخی بر این باورند که تنها همین دو فیلم کافی بود تا جایگاه کاردیناله را در تاریخ سینما تثبیت کند.

اما کاردیناله هنوز تمام نشده بود و در همان سال در فیلم La Ragazza di Bube (دختر بیبو) به کارگردانی لوئیجی کومنچینی نیز بازی کرد. در Bebo’s Girl، کاردیناله نخستین جایزه نسترو دِ آرجنتو (جایزه بهترین بازیگر زن) را برای بازی در نقش یک زن جوان که عاشق یک پارتیزان می‌شود، دریافت کرد؛ مردی که شخصیت کاردیناله در این فیلم عاشقش می‌شود کسی است که بعد از دو قتل، تحت تعقیب قرار می‌گیرد. در پایان، شخصیت کاردیناله باید تصمیم بگیرد که در کنار این مرد بماند یا تنها به زندگی خود ادامه داده و راه خود را برود.

پلنگ کلودیا کاردیناله

۴. The Leopard (1963)

بیش از هر چیزی، کاردیناله عاشق همکاری با کارگردانان ایتالیایی بود و همکاری با فیلمسازانی مانند فلینی، لئونه و به‌ویژه ویسکونتی که او به شدت از آن‌ها تقدیر می‌کرد، برای او یک انتخاب آسان بود. در مجموع، کاردیناله در چهار فیلم ویسکونتی بازی کرد: Rocco and his Brothers (1960، The Leopard (1963)، Sandra (1965) و Conversation Piece (1974). تحت کارگردانی ویسکونتی، او به یک بازیگر جدی تبدیل شد.

در II Gattopardo (پلنگ)، جایی که بِرت لنکستر که به‌عنوان انتخابی الهام‌بخش برای این نقش شناخته می‌شود، می‌توان همین را در مورد کاردیناله نیز گفت که هر رویای مردانه‌ای را در نقش آنجلیکا، دختر یک زمین‌دار بورژوا، در درام تاریخی ویسکونتی در بحبوحه تحولات اجتماعی سیسیل دهه ۱۸۶۰، تجسم می‌کند. به طور خلاصه، کاردیناله در نقش آنجلیکا کاملاً درخشان ظاهر می‌شود. مهم‌ترین صحنه‌های او احتمالاً در بخش سوم فیلم از راه می‌رسد. و آن صحنه طولانی رقص است که در آن آنجلیکا از بِرت لنکستر به‌عنوان دون فابریتزیو کُورنر، شاهزاده سالینا، می‌خواهد با او برقصد. پس از کمی تردید، او با کمال ادب می‌پذیرد. این صحنه پیش‌درآمدی برای یکی از شگفت‌انگیزترین صحنه‌های رقص در تاریخ سینما است که ۴۵ دقیقه به طول می‌انجامد. (ویسکونتی برای آماده‌سازی این صحنه طولانی رقص آن را به‌گونه‌ای تمرین کرد که گویی یک نمایش تئاتر است. تمرین برای این سکانس حدود دو هفته طول کشید تا با دقت اجرا شود). همچنین کاردیناله در این فیلم یکی از دو باری که با آلن دلون همبازی شد را تجربه کرد.

ساندرا ۱۹۶۳

۳. Sandra (1963)

در ساندرا اثر ویسکونتی، کاردیناله در نقش ساندرا بازی می‌کند، زن جوانی که به خانه خود بازمی‌گردد تا از مادر و پدرخوانده‌اش انتقام بگیرد، زیرا آن‌ها را عامل خیانت به پدرش می‌داند که توسط نازی‌ها کشته شده است. در این ملودرام ایتالیایی یک راز تاریک نیز نهفته است که به ساندرا و برادرش مربوط می‌شود. آلن شرتول از The Village Voice در این باره گفته است: « صورت اشک‌آلود کاردیناله در ساندرا زیباترین خرابه ایتالیا است.» با این حال، با غم و اندوهی و البته نفرتی که در چهره او نمایان است به راحتی می‌توان درک کرد که چرا کاردیناله در ساندرا چنین خوب است. تماشای این فیلم تراژیک و تاریک کمی دشوار است، اما یکی از نقش‌های دراماتیک برجسته کاردیناله و یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های او نیز به شمار می‌آید.

 8 1/2 (1963)

۲. ۸ ½ (۱۹۶۳)

کلودیا کاردیناله بارها گفته است که بسیار خوش‌شانس بوده که در طول دوران حرفه‌ای درخشانش توانسته با برخی از بزرگترین استادان سینمای ایتالیا همکاری کند. به عنوان مثال، فدریکو فلینی و لوچیانو ویسکونتی طبق گفته کاردیناله، استادان حرفه خود بودند اما تفاوت‌های زیادی داشتند؛ فلینی به‌طور کامل به بداهه‌سازی وابسته بود، در حالی که با ویسکونتی، کار به مانند یک نمایش تئاتر پیش می‌رفت. در یک نکته جزیی جالب از تاریخ سینما، کاردیناله همزمان با ساخت فیلم پلنگ ساخته ویسکونتی و ۸ ½ ساخته فلینی، در تابستان ۱۹۶۲ دائماً بین لوکیشن‌های فیلمبرداری دو فیلم در رم و سیسیل در رفت و آمد بود.

به‌طور قطع می‌توان گفت که وقتی از فلینی صحبت می‌کنیم، اغلب او را با فیلم ۸ ½ به یاد می‌آورید، شاهکار سیاه‌وسفید و شیک این نابغه ایتالیایی. ارتباط بین ۸ ½ و کاردیناله در این لیست واضح است زیرا کاردیناله بازیگر زن اصلی فیلم بود. فلینی کاردیناله را برای فیلم خود انتخاب کرد چون او را الهام‌بخش خود برای چنین داستانی می‌دید. در ۸ ½، کاردیناله به‌ زیباترین شکل ممکن نسخه‌ای از خود را بازی می‌کند؛ زنی ایده‌آل که توسط شخصیت گوییدو با بازی مارچلو ماسترویانی، قهرمان و شخصیت اصلی فیلم، تعقیب می‌شود.

در حالی که چیزهای زیادی در مورد بازی کاردیناله در ۸ ½ می‌توان گفت، چرا به جای آن کلام آخر را به رابرتا چیابارا، کارشناس فیلم ACMI نسپاریم که در این باره گفت: «بازی درخشان کاردیناله در ۸ ½ فلینی — چهره، صدا و حضور درخشان او — مانند موجی است که در برخی از مهم‌ترین فیلم‌های سینمایی دهه ۱۹۶۰ ایتالیا جریان دارد.»

روزی روزگاری در غرب ۱۹۶۸

۱. Once Upon A Time In The West (1968)

در حال یکه هنوز در مورد کارگردانان ایتالیایی صحبت می‌کنیم، کاردیناله رابطه کاری شگفت‌انگیزی با سرجیو لئونه، کارگردان مشهور فیلم‌های وسترن اسپاگتی نیز داشت، و به خصوص در فیلم روزی روزگاری در غرب که این دو به عنوان کارگردان و بازیگر زن نقش اصلی در آن حضور داشتند. در بهترین لحظه‌ سینمایی خود روی پرده، لئونه شخصیت جیل مک‌بین با بازی کاردیناله را در ایستگاه قطار فلگ‌استون به مخاطب معرفی می‌کند. او تنها ایستاده و به‌نظر می‌رسد که نمی‌داند چرا شوهرش برای ملاقات با او نیامده است، سپس از ایستگاه خارج شده و وارد شهر می‌شود. در اینجا لئونه یکی از بهترین نماهای تاریخ سینما را خلق می‌کند که دوربین رفته رفته بالا می‌رود و ایستگاه را از بالا به تصویر می‌کشید و جیل را در حال عبور از وسط شهر دنبال می‌کند؛ در حالی که موسیقی فوق‌العاده انیو موریکونه نیز او را همراهی می‌کند.

بهترین کارگردانان ایتالیایی تاریخ سینما؛ از «روبرتو روسلینی» تا «میکل آنجلو آنتونیونی»

جالب است که در پوستر تبلیغاتی فیلم در آمریکا (طراحی توسط فرانک مک‌کارتی) جمله جذاب و جالبی نوشته شده است: «سه مرد در زندگی او بودند. یکی برای گرفتن او… یکی برای دوست داشتن او – و یکی برای کشتن او.» در حالی که جملات جذاب این‌چنینی گاهی ممکن است گمراه‌کننده باشند، این جمله تقریباً به حقیقت نزدیک است. با این حال، کاردیناله نقش یک بیوه را بازی می‌کند که حتی با تهدید به خشونت فیزیکی و جنسی از سوی مردان، تسلیم خواسته‌های آنان نمی‌شود. همچنین باید گفت که نقش جیل در این فیلم تقریباً در هر معنای عملی یک پیروزی فمینیستی برای کاردیناله است، چیزی که کاردیناله در آن زمان از آن لذت می‌برد و در زندگی غیرسینمایی‌اش نیز دنبال می‌کرد. او همچنین شخصیت مرکزی فیلم است، قطب‌نمای اخلاقی و محملی که از طریق او شاهد اعمال وحشتناک مردان در دنیای وحشی غرب لئونه هستیم.

جینا لولوبریجیدا؛ بیوگرافی بازیگر ایتالیایی که محبوب فیدل کاسترو و دشمن سوفیا لورن بود

مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود