
در هفتههای اخیر، جهان شاهد موجی از اعتراضات گسترده به رهبری نسل Z بوده است؛ نسلی که دیگر مرز میان فضای آنلاین و واقعیت خیابانی را به رسمیت نمیشناسد. از مراکش تا ماداگاسکار، از نپال تا پرو، جوانان خشمگین با دستان خالی اما ارادهای آهنین، علیه فقر، فساد، بیکاری و تبعیض به پا خاستهاند. این اعتراضها اگرچه از دل بحرانهای محلی زاده شدهاند، اما ریشهای عمیقتر و جهانی دارند؛ شکاف روزافزون میان نسل حاکم و نسل آینده.
نپال؛ جرقهای که آتش شورش نسل Z را برافروخت

ممنوعیت شبکههای اجتماعی و آغاز درگیریها
در نپال تصمیم دولت برای ممنوعیت استفاده از ۲۶ شبکه اجتماعی، از جمله تیکتاک، ایکس، فیسبوک و واتساپ، به انفجاری سیاسی و اجتماعی انجامید. مقامها اعلام کردند هدف این اقدام، مقابله با انتشار اخبار جعلی است، اما نسل جوان آن را تلاشی آشکار برای ساکت کردن صدای منتقدان دانست.
تنها در چند روز، اعتراضات نسل Z نپال از خیابانهای کاتماندو، پایتخت این کشور، به سراسر آن گسترش یافت. این طغیان به سرعت رنگ خشونت گرفت؛ بیش از هفتاد نفر جان خود را از دست دادند و صدها نفر زخمی شدند.

جمعیت خشمگین به ساختمان پارلمان در کاتماندو یورش برد، دفتر نخستوزیر را آتش زد و نمادهای قدرت سیاسی را در شعلهها سوزاند. روی دیوارهای سیاه و سوخته چنین نوشتههایی به چشم میخورد: «از امروز، تنها جوانان نسل Z در اینجا خواهند بود»، «رهبران فاسد باید کشور را ترک کنند» و «زنده باد نسل Z».


در پایان، نخستوزیر شارما اُلی استعفا داد و نپال اکنون در کنار سریلانکا و بنگلادش، به کشوری تبدیل شده که شورش نسل Z در آن توانسته ساختار سیاسی را متزلزل کند.
نسلی گرفتار میان تحصیلات و بیکاری
بیکاری در میان جوانان نپالی بیش از ۲۰ درصد است. هر روز هزاران نفر برای یافتن کار کشور را ترک میکنند؛ بسیاری از آنان به عنوان کارگر خانگی یا نیروی خدماتی در کشورهای خاورمیانه و شرق آسیا مشغول میشوند. حتی فارغالتحصیلان دانشگاهی نیز گرفتار بیکاری و مشاغل غیررسمی هستند.

دکتر فریزر ساگدن، استاد جغرافیای انسانی دانشگاه بیرمنگام، در گفتوگو با سان توضیح میدهد:
آموزش عالی بهطور چشمگیری رشد کرده، اما بازار کار به آن اندازه توسعه نیافته است. این اعتراضها درباره اشتغال است؛ جوانان میخواهند در کشور خود زندگی بسازند، نه در غربت.
فروپاشی اعتماد عمومی
خشم معترضان نه فقط از ممنوعیت شبکههای اجتماعی، بلکه از سالها فساد، نابرابری و وعدههای عملنشده سرچشمه میگرفت. نسلی که سالها احساس بیعدالتی کرده بود، سرانجام تصمیم گرفت سکوت را بشکند.

در شبکههای اجتماعی، ویدئوهایی از فرزندان سیاستمداران نپالی منتشر میشد که زندگی تجملاتی خود را با کیفهای برند گوچی، ماشینهای مرسدس بنز و تعطیلات لوکس به نمایش میگذاشتند. این تصاویر در تضاد کامل با واقعیت زندگی جوانان بیکار و کمدرآمد نپال بود.

به گفته دکتر ساگدن:
اینستاگرام به مردم اجازه میدهد در لحظه ببینند نابرابری چگونه زندگیها را از هم جدا کرده است و همین برای شعلهور شدن آتش خشم آنها کافی است. این خشم از مدتها پیش در حال شکلگیری بوده است. نارضایتی مردم ناشی از حسادت به ثروتمندان نبود، آنها احساس میکردند ثروتی که در دست سیاستمداران است، در واقع از پول مالیات خودشان بهدست آمده و حق آنهاست.
مراکش؛ عدالت اجتماعی در سایه جام جهانی
چند هفته پس از طغیان نسل Z در نپال، شعلههای خشم این نسل در مراکش زبانه کشید. ماجرا از آگادیر، شهری ساحلی در جنوب غربی مراکش، آغاز شد؛ جایی که مرگ چند زن در بیمارستانی فرسوده و کمامکانات، به نماد شکست نظام بهداشت عمومی بدل شد. این حادثه در زمانی رخ داد که دولت میلیاردها دلار برای آمادهسازی جام جهانی فوتبال ۲۰۳۰ هزینه میکرد، در حالیکه مدارس، بیمارستانها و زیرساختهای شهری در وضعیت بحرانی بودند.

جوانان خشمگین مراکشی در گروههایی با نامهای «نسل زد ۲۱۲» (GenZ 212) و «صدای جوانان مراکش» (Morocco Youth Voice) سازمان یافتند و خیابانها را به صحنه اعتراض تبدیل کردند. آنها با تلفنهای همراه خود، لحظهبهلحظه تجمعها را در تیکتاک و اینستاگرام پخش کردند. ویدئوهایشان میلیونها بازدید گرفت و در مدت کوتاهی، اعتراضات از آگادیر به مراکش، رباط و کازابلانکا گسترش یافت.


حکومت برای مهار اوضاع، مقررات منع رفتوآمد شبانه اعلام کرد و نیروهای امنیتی در چند شهر مستقر شدند. اما خشم نسل جوان، که سالها شاهد بیکاری، فساد و تبعیض بود، دیگر با تهدید خاموش نمیشد.
اعتراضات مراکش، اگرچه با بازداشت دهها فعال و محدودیتهای شدید اینترنت روبهرو شد، اما نشان داد شورش نسل Z از مرزها فراتر رفته و به موجی منطقهای از مطالبهگری و آگاهی اجتماعی تبدیل شده است.
ماداگاسکار؛ تاریکی و خشم
در ماداگاسکار، خاموشیهای گسترده و کمبود آب آشامیدنی، نارضایتی عمومی را به نقطه جوش رساند. آنتاناناریوو، پایتخت این کشور، هفتهها در تاریکی فرو رفت و زندگی روزمره مختل شد. در چنین شرایطی، جوانان نسل زد به خیابانها آمدند و با شعار «روشنایی و عدالت» خواستار استعفای رئیسجمهور آندری راجولینا شدند.

دولت در ابتدا وعده بهبود خدمات عمومی را داد، اما وقتی اعتراضها شدت گرفت، نیروهای امنیتی وارد عمل شدند. برخوردها خونین بود؛ دهها نفر کشته و صدها نفر زخمی شدند. ویدئوهای منتشرشده از خیابانهای آنتاناناریوو نشان میداد گروهی از جوانان بیسلاح در برابر ارتشی ایستادهاند که از گلوله واقعی استفاده میکند.

با افزایش تلفات، دولت منحل و چند مقام ارشد برکنار شدند، اما خشم فروکش نکرد. مردم میگفتند مشکل فقط برق نیست، بلکه فساد، بیکاری و نابرابری ساختاری است.
اعتراضات ماداگاسکار، که همزمان با موج منطقهای شورش نسل Z در آسیا و آفریقا رخ داد، نشان داد خواستههای جوانان دیگر محدود به مرزها نیست؛ آنها عدالت، شفافیت و سهمی واقعی از آینده میخواهند.
پرو؛ فریاد جوانان در برابر بیثباتی
در پرو، دولت با تصویب قانونی جنجالی که همه شهروندان بالای ۱۸ سال را ملزم به مشارکت در طرح بازنشستگی اجباری میکرد، ناخواسته جرقه موجی از اعتراضات نسل Z را زد. این قانون، که بسیاری آن را «مالیات پنهان بر جوانی» نامیدند، خشم طبقه متوسط و بهویژه دانشجویان را برانگیخت.

در شهر لیما، پایتخت پرو، هزاران نفر به خیابانها آمدند و علیه فساد ریشهدار، خشونت پلیس و بیثباتی سیاسی شعار دادند. نیروهای امنیتی با گاز اشکآور و گلولههای پلاستیکی پاسخ دادند و درگیریها تا نیمهشب ادامه داشت. شبکههای اجتماعی، بهویژه ایکس و تیکتاک، صحنه انتشار لحظهبهلحظه این تقابلها شدند.

دولت رئیسجمهور دینا بولوارته که پیشتر هم با بحران مشروعیت روبهرو بود، از عقبنشینی سر باز زد. اما تحلیلگران معتقدند این طغیان، صرفاً واکنشی به یک قانون نیست؛ نشانه نسلی است که دیگر نمیپذیرد سرنوشتش را دیگران بنویسند.
سرخیو پانتوخا تورس، مشاور آموزشی مقیم آمریکا، در گفتوگو با سان میگوید:
این نسل وقتی احساس میکند نادیده گرفته شده، سکوت نمیکند. آنها عمل میکنند؛ بلند، هماهنگ و جهانی.
شبکههای اجتماعی؛ میدان تازه انقلاب
در تمام کشورهایی که شورش نسل Z در آنها رخ داده است، از نپال تا پرو، رسانههای اجتماعی نهتنها ابزار ارتباط، بلکه به میدان اصلی کنش سیاسی و سازماندهی اجتماعی بدل شدهاند. جوانان نسل زد، که بخش بزرگی از زندگی خود را در فضای مجازی سپری میکنند، از دیسکورد، اینستاگرام، تیکتاک و حتی چتجیپیتی برای هماهنگی، تبادل نظر و شکلدهی به افکار عمومی استفاده کردهاند.

در نپال، سرورهای خصوصی در دیسکور به محل بحث درباره رهبران جایگزین تبدیل شد، در حالیکه در مراکش و پرو، انتشار ویدئوهای اعتراضی با میلیونها بازدید، شبکههای اجتماعی را به بلندگوی عدالتخواهی بدل کرد.
اما نقش این فضا تنها در هماهنگی تظاهرات خلاصه نمیشود. شبکههای اجتماعی با نمایش بیواسطه نابرابری، فساد و ریاکاری حاکمان، آگاهی جمعی تازهای در میان نسل جوان پدید آوردهاند.
به گفته دکتر فریزر ساگدن:
رسانههای اجتماعی فقط مردم را گرد هم نمیآورند؛ آنها باعث میشوند افراد نسبت به بیعدالتیهای اجتماعی آگاهتر شوند. همین آگاهی است که موتور اصلی این طغیان را به حرکت درآورده است.
بدون نظر