تنها ساعاتی پس از اعلام نتایج جنجالی ترین انتخابات ریاست جمهوری تاریخ ایالات متحده که به راهیابی بساز بفروش میلیاردر نیویورک (ترامپ) به کاخ سفید منتهی شده و موجی از اعتراضات را به وجود آورد و خیلی ها آن را روز عزای سیاسی آمریکا دانستند، دنیای موسیقی هم، یکی از بزرگان خود را از دست داد.
او تقریبا یک دهه زودتر از «بیتلز» و «رولینگ استونز» و یک دهه دیرتر از «الویس پریسلی» متولد شد. اما زمینه زندگی خصوصی، اجتماعی و عقلانی او با تمام ستارگان راک در تمام نسلها متفاوت بود، تاحدی که او را نمیتوان حتی با خوانندگان فولک همعصرش مقایسه کرد.
امروز نشریه گلوب میل اعلام کرده که کوهن ۳ روز قبل از اعلام عمومی اینترنتی مرگش، توسط نزدیکانش در قبرستان یهودیان مونترال دفن شده است. کوهن یک ماه قبل از مرگش به خبرنگار نیویورکر گفته بود که برای مرگ آماده است و امیدوارست که این اتفاق، خیلی سخت نباشد.
لئونارد کوهن، فردی که او را صدای خاموش سه نسل می دانستند و یکی از اعضای تالار مشاهیر راک اند رول در قرن بیستم به شمار می رفت، در سن هشتاد و دو سالگی دیده از جهان فروبست و عاشقان موسیقی و علاقمندان ترانه های نوستالژیک را در غم خالق هله لویا (hallelujah) عزا دار کرد.
مسوول صفحه رسمی کوهن در شبکه اجتماعی محبوب فیس بوک چند روز پیش با انتشار پستی کوتاه، از درگذشت خواننده و ترانه سرا و رمان نویس شهیر کانادایی که از برجسته ترین چهره های موسیقی سه دهه اخیر بود، خبر داد. شاید پس از پست راهیابی کلید دار جنجالی آینده کاخ سفید، پست خبر درگذشت خالق ترانه های معروف قرن بیستم، باورنکردنی ترین پستی بود که اهالی فرهنگ و هنر در سال ۲۰۱۶ مشاهده کردند.
در پی انتشار خبر حذف یکی دیگر از بزرگان راک اند رول از صحنه موسیقی جهان، چهره های مشهور دنیای موسیقی و پرده نقره ای با انتشار پست هایی در توییتر و فیس بوک، نسبت به فقدان این ترانه سرای شهیر قرن بیستم، ابراز تاسف کردند.
التون جان، خواننده و ترانه نویس شهیر آمریکایی، کوهن را مردی بزرگ و ترانه نویسی فوق العاده خطاب کرد.
جاستین تیمبرلیک، هنرپیشه معروف هالیوود در توییتر خود اعلام کرد که کوهن، روح و وجودی ماورایی داشت. جنیفر هادسون، مدل و هنرپیشه آمریکایی نیز در توییتر نوشت که از تو، برای خلق هله لویا تشکر می کنم. شین لئون، با انتشار عکسی از کوهن در صفحه خودش در اینستاگرام نوشت که پس از انتخاب ترامپ، مرگ کوهن سبب شد تا سال ۲۰۱۶ میلادی، غم انگیز ترین سال زندگیم شود.
راسل کرو، بازیگر سرشناس فیلم گلادیاتور که با سریال خانه پوشالی (House of Cards)، یکی از سیاسی ترین نقش های هنری تاریخ آمریکا را بازی کرده است در توییتر پر مخاطبش نوشت: ممنون بخاطر شب های آرام، ممنون به خاطر انعکاس نور، ممنون بخاطر لبخند های کج و بیان حقیقت.
ران هاوارد، کارگردان و هنرپیشه سرشناس کانادایی که دنیای سینما، او را برای فیلم جذاب و به یاد ماندنی ذهن زیبا (The Beautiful Mind) به خاطر دارد نیز در واکنش به مرگ کوهن گفت: کوهن، موسیقیدان افسانه ای همه بود.
پسر کوهن نیز اخیرا به رسانه ها گفت که پدرش تا لحظه آخر عمرش، با همان حس بی همتای شوخ طبعی خود، مشغول نوشتن ترانه های جدید بود.
لئونارد کوهن، کسی که عاشقان موسیقی، فعالیت ها و دستاورد های هنری او را در سطح سلطان راک اند رول، الویس پریسلی در نظر می گیرند، تا دهه سوم عمر خود، به فعالیت خواندن و ترانه سرایی اقدام نکرد. اما در دهه شصت میلادی، از مونترال کانادا، وارد صحنه هنری شد و ظرف مدت کوتاهی توانست، مخاطبان بسیاری را در عصری که هنوز انقلاب دات کام ها فراگیر نشده بود، با خود همراه کند.
وی تا پیش از انتشار آلبوم اولش، به عنوان رمان نویس و شاعر شناخته شده بود که آثارش در اروپا و کانادا، مخاطبان زیادی داشت اما تا پیش از شهرت، مورد توجه ناشران آمریکایی قرار نگرفت که این موضوع، همواره مورد انتقاد کوهن بود.
کوهن در سال ۲۰۱۱ میلادی به واسطه تاثیر گذاری آثارش بر روی سه نسل از جوامع، توانست جایزه یکی از معتبر ترین جوایز ادبی پرنس آستوریاش اسپانیا را از آن خود کند. گل سر سبد همه ترانه های لئونارد کوهن را ترانه معروف هله لویا می دانند که بار ها توسط خوانندگان شهیر غربی، بازخوانی شد. ترانه هایی چون تا انتهای عشق با من برقص، سوزان، بدرود ماریان، سبب جهانی شدن شهرت مرد تنهای شب شد. آلبوم من مرد تو هستم در سال ۱۹۸۸ میلادی، یکی از برترین آلبوم های موسیقی جهان اعلام شد.
گرمی سال ۲۰۱۰ در سالن کداک لس آنجلس، جایی بود که عالم هنر و موسیقی، برای آخرین بار از پیر موسیقی کانادا در پنجاه و دومین سال اعطای این جایزه، تقدیر کرد و جایزه یک عمر دستاورد هنری را به ایشان اعطا نمود.
داستان کوهن
جاستین بیبر، خواننده و ترانه نویس جوان کانادایی، موفقیت خود را در عرصه موسیقی پاپ، مدیون مادرش و پرتال یوتیوب است که زمینه جهانی شدن آثارش را در دوران نوجوانی فراهم کرد. همین وضعیت برای تیلور سویفت، بیانسه و ادل نیز در عصر شبکه های اجتماعی ویدئویی و عکس محور نیز وجود دارد.
دنیا، اکنون به مدد جادوی صفر و یک ها، شاهد ظهور چهره های معروفیست که لایک و فالو ئرهای توییتر و اینستاگرام، آن ها را در فهرست پر مخاطب ها قرار داده و ارتش فالوئر های بعضا مصنوعی، شهرتی را هر چند موقتی برایشان به ارمغان آورده است. خواه در زمینه هنری باشد، خواه سبک زندگی و غیره.
اما موفقیت و شهرت افرادی چون لئونارد کوهن، در عصری شکل گرفته که نه هنوز استیو ووزنیاک، سلطان رایانه های شخصی، جهان را با سیستم عامل های مایکروسافت و اپل تسخیر کرده بود و نه یوتیوب و گوگل و فیس بوکی در میان بود.
کوهن، زمانی به شهرت رسید که از دنیای فناوری اطلاعات و ارتباطات، هم چون روزگار امروز، صحبتی به میان نبود و شهرت آثار یک خواننده و قدرت ترانه های یک ترانه نویس، به مدد لایک و فالو، گسترش نمی یافت.
نگاه جذاب، خلاق و نگرش زیبای لئونارد کوهن به زندگی که در آثارش متبلور شده است، سبب شد تا اندک اندک، میلیون ها مخاطب در اقصی نقاط جهان، آنهایی که انگلیسی را می فهمیدند، با تبع شعر ظریف او آشنا شده و با توسعه صنعت موسیقی، با آثارش ارتباط برقرار کنند.
پدرش، تاجر لباس بود، اما تنها ۹ سال سن داشت که نخستین کتابش را در مونترال منتشر کرد. کتابی که کتاب شعر بود و در سال ۱۹۵۶ میلادی، جهان را با اندیشه های خود آشنا کرد. ۷ سال بعد یعنی در سال ۱۹۶۳ میلادی، نخستین رمان خود را به بازار نشر کانادا ارائه کرد.
کوهن، پیشینه خانوادگی لیتوانیایی-لهستانی داشت، اما از مک گیل، در رشته زبان انگلیسی دانش آموخته شد. از سن ۳۳ سالگی، وارد عرصه موسیقی شد و نخستین اجرای خود روی صحنه ها را در دهه چهارم عمرش آغاز کرد. وی توانست، مسیر موفقیت را سریع طی کند و در مدت کوتاهی، یکی از ستاره های بی چون و چرای راک اند رول شود.
آلبوم هایش در سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۱ میلادی، همچون آتشی در خرمن عاشقان صنعت موسیقی که بزرگانی را همچون پریسلی در یاد داشتند، با خود همراه کرد چرا که فضای ملایم و بعضا یاس آلود مملو از ملودرام های عاشقانه را که بعد ها در فیلم هایی چون آوای موسیقی (Sounds of Music) شاهد بودیم، به خاطره ها می آورد.
کوهن در شعر هایش، نوعی سکوت و غم اما زندگی را نوید می دهد. تمی که خیلی ها را عاشق نوع نگاه او به زندگی و عاشقی کرده است.
سکوت
سکوتی عمیق تر،
وقتی جیرجیرک ها
تردید می کنند.
ترانه ای که در سال های جوانی کوهن سروده شده بود اما وقتی اکنون نیز به ترانه های قرن بیست و یکمی او نگاه می کنیم، همان حس سکوت را در ترانه هایش پیدا می کنیم. کوهن همواره در ترانه هایش، حس پیرمردی را به ما می دهد که از زندگی خود به آرامی سخن می گوید و حتی در عالم راک اند رول، از تحرکات بدنی سلاطین این عرصه در اجراهایش خبری نیست.
او در جایی دیگر می گفت:
بعضی ها می گویند
حقمان همین بود
به خاطر گناهانی که کردیم
به خاطر جنایت هایمان در جهان
اما من چیزی نمی دانم
من فقط این دژ را حفظ کرده ام
از همان روزی که
به نیویورک زخم زدند.
او تلاش داشت در آهنگ های خود، نسل های مختلف را با خود همراه کند و دلبستگی آن ها به زندگی و وقایع روزمره دنیا را، با تم شعر و آواز، بیان نماید، حتی اگر خیلی ها مخالف نظر و عقیده او باشند. او در یکی از ترانه هایش به این موضوع نیز اشاره کرده که:
به بیست سال اندوه محکوم کردند
به خاطر تلاشم برای تغییر دنیا از درون
حالا دوباره می آیم
می آیم تا پاداششان را بدهم
اول منهتن را فتح می کنیم
بعد برلین را . . .
اوج کوهن با هله لویا
برخی از ترانه نویسان و خوانندگان شهیر از پریسلی تا کوئین و جکسون و التون جان و خیلی های دیگر در عالم موسیقی، به واسطه یک ترانه یا یک آلبوم، شهرت جهانی پیدا می کنند و خیلی ها، آن ها را به واسطه آن ترانه یا آلبوم می شناسند. کوهن را خیلی ها، به واسطه هله لویا (سپاس خدای را) به یاد دارند.
ترانه ای که در بسیاری از کشورهای جهان حتی در مراسم مذهبی در کلیساها، به مناسبت آغاز سال نو مسیحی نیز خوانده می شود و علاقمندان بسیاری برای همخوانی و همنوایی دارد.
تم و متن آهنگ، مذهبی و عرفانی است و شاید مفاهیم معنوی در این ترانه سبب شد تا این ترانه لئونارد کوهن، نسبت به برخی از آثارش، بیش تر مورد استقبال افرادی قرار بگیرد که شاید از موسیقی وترانه نویسی، چیز زیادی نمی دانند. بخش هایی از این آهنگ که موسیقی آن را در ویدئوی زیر مشاهده می کنید، در ادامه آمده است:
«شنیده ام موسیقی اسرار آمیز بوده
که
داوود آن را نواخته و پروردگار را خشنود ساخته،
اما تو که واقعا به موسیقی اهمیت نمی دهی. میدهی؟
آن موسیقی اینگونه بود
از چهار به پنج، نت پائینت و نت بالا، پادشاه پریشان، آهنگ ستایش را می سراید
هله لویا، هله لویا
ایمان تو استوار و پایدار بود،
اما نیاز داشتی تا به تو ثابت شود و تو را از روی بام دید در حالی که مشغول استحمام بود.
زیبایی نور در نور ماه تو را مبهوت کرد
او تو را از جایگاهت پایین کشید و تخت پادشاهی تو را سرنگون کرد.
هله لویا»
کوهن در این ترانه جذاب که بازتاب های گسترده بین المللی پیدا کرد و بارها توسط خوانندگان معروف، اجرا شد، عشق را این گونه تفسیر می کند که:
«عشق فریادی نیست که تو شب هنگام بتوانی آنرا بشنوی. عشق کسی نیست که نور و روشنایی را دیده باشد، عشق، ستایشی سرد و در هم شکسته است.»
از جمله دیگر ترانه های معروف کوهن، می توان به ترانه بدرود ماریان اشاره کرد.
بدورد ماریان، بدرود کوهن
ترانه بدرود ماریان (So Long Marianne) ترانه ای بود که کوهن در دهه شصت میلادی سرود و و توسط پیچفورک مدیا، در فهرست دویست ترانه برتر دهه شصت میلادی انتخاب شد. این ترانه را کوهن بخاطر مارین جنسن، مانکن زیبای نروژی سرود که وی را در جزیره هیدار یونان در سال ۱۹۶۰ میلادی ملاقات کرده بود. کوهن این زن را زیباترین زن عمرش خطاب کرد. همسر ماریا، او و پسر شش ماهه اش را در جزیره رها کرد و به همین خاطر، کوهن وی و پسرش را به خانه شان در اسلو نروژ برد. او بعدها، ماریان را به مونترال دعوت کرد و با یکدیگر زندگی کردند که تا اواخر دهه شصت میلادی نیز ادامه داشت.
کوهن، سومین آلبوم خود با عنوان گل هایی برای هیتلر (Flowers to Hitler) را به وی تقدیم کرد و البته بسیاری از ترانه ها و آلبوم های کوهن را می توان به عشق او به ماریان دانست. تصویر ماریان، در پشت جلد دومین آلبوم کوهن به نام: ترانه هایی از یک اتاق (songs from a Room) منتشر شد.
ماریان، در جولای ۲۰۱۶ میلادی در بیمارستانی در اسلو درگذشت. کوهن در نامه ای عاشقانه به وی نوشت:
«می دانم که من خیلی نزدیک تو هستم که اگر تو دستان خود را گره کنی، مرا بدست خواهی آورد. خداحافظ دوست قدیمی من؛ عشق بی پایان، تو را در پایین جاده خواهم دید.»
سه ماه پس از انتشار این نامه، کوهن نیز به معشوقه اش پیوست و عاشقان موسیقی را عزادار کرد.
ترانه بدرود ماریان را می توانید با صدای لئونارد کوهن در این ویدئو مشاهده کنید.
کتاب هایی در وصف کوهن
در چند دهه اخیر، کتاب های بسیاری درباره بررسی آثار لئونارد کوهن در دنیا منتشر شده است که دو مورد از آن ها را در تصویر زیر مشاهده می کنید.
کتاب اشعار لئونارد کوهن در سال ۲۰۰۹ میلادی توسط انتشارات آمنیبوس (Omnibus Press) منتشر شد. کتاب هایی چون موسیقی غریبه (Stranger Music) و رازهای کوهن، پیش از این کتاب منتشر شده بود که با استقبال مخاطبان آثار کوهن همراه شد.
در کتاب زندگی یک بهترین فروشنده (A BEST SELLER) که در سال ۲۰۰۶ میلادی منتشر شد و توسط انتشارات دانشگاه تگزاس آمریکا وارد بازار نشر شد، درباره ظرفیت ها و استعداد های هنری گسترده کوهن، مطالب جالبی عنوان شد و نویسنده کتاب (Ira Nadel)، مصاحبه جالبی از کوهن را در این کتاب روایت می کند که معرفی نامه ها و خاطرات منتشر نشده کوهن را شامل می شود.
این کتاب ۳۳۶ صفحه ای، اکنون در سایت بارنز و نوبل با قیمت ۱۲ دلار آمریکا قابل سفارش و خرید است که برای عاشقان کوهن، می تواند منبع خوبی باشد و بخشی از آن نیز در بازار نشر ایران منتشر شده است.
ترانه شناسی لئونارد کوهن
اگر علاقمند به آثار این اسطوره بزرگ تاریخ موسیقی قرن بیستم هستید، ۱۴ آلبوم موسیقی وی را که از سال ۱۹۶۷ میلادی تا ۲۰۱۶ منتشر شده است را در فهرست زیر مشاهده کرده و جزییات بیش تر آلبوم و ترانه ها را از پرتال های به اشتراک گذاری فایل های موسیقی کوهن، دنبال کنید.
ترانههای لئونارد کوهن(۱۹۶۷)، ترانههایی از یک اتاق(۱۹۶۹)، ترانههای عشق و نفرت(۱۹۷۱)، پوشش نو بـرای مـراسم کـهن(۱۹۷۴)، مرگ مرد بانوان(۱۹۷۷)، ترانههای اخیر(۱۹۷۹)، موقعیتهای گوناگون(۱۹۸۴)، من مرد تو هستم(۱۹۸۸)، آینده(۱۹۹۲)، ده ترانه جدید(۲۰۰۱)،Dear Heather (2004)، ایدههای کهنه (۲۰۱۲)، مسائل محبوب (۲۰۱۴)، تو او را تیرهتر میخواهی (۲۰۱۶)
کوهن در ایران
در ایران، کتاب هایی درباره آثار این شخصیت هنری معروف دنیای موسیقی قرن بیستم، منتشر شده است که از آن جمله می توان به مجموعه کتاب اشتیاق نشر چشمه اشاره کرد که بهترین اشعار این خواننده کانادایی را برای مخاطبان فارسی زبان ارائه می کند.
کتاب مرد دوران گذشته نیز که توسط نشر گیسوم درباره کوهن وارد بازار نشده شده بود، سال ۸۲ منتشر شد. کتاب مردی که کشته شد (نشر قانون و قلم)، کتاب این والس را بپذیر (نشر کتاب مس)، در آغوشم کوکی (نشر مشکی)، طرز تازه (نشر نیلا) از جمله آثار کوهن هستند که در ایران منتشر شده است.
امیدواریم در این گفتار، با بخشی از اندیشه ها و آثار و فعالیت های این خواننده شهیر کانادایی آشنا شده باشید. به نظر شما، تاثیر گذار ترین ترانه کوهن، کدام ترانه بود؟
به نظر من، هله لویا بهترین بود.
این خبر شما بهترین خبری بود که تا حالا خوندم
خوشم اومد. مخصوصا از ترجمه هله لویا
نصف شبی، حالم رو عوض کرد
«عشق فریادی نیست که تو شب هنگام بتوانی آنرا بشنوی. عشق کسی نیست که نور و روشنایی را دیده باشد، عشق، ستایشی سرد و در هم شکسته است.»
عالی عالی و عالی.
بازم از موسیقی اینطوری بگین. روایت جذاب. کتابشناسی هایتون رو هیچ جا ندیده بودم
Everybody Knows… is the best
جذاب ترین مقاله شما همین بود
عاشق کوهن شدم
آی لاو یو لئونارد
تیترتون محشره
هله لویا
هله لویا
هله لویا
از مدرن تاکینگ و هتل کالیفرنیا و جیبسی کینگ هم بگین. خاطرات رو زنده کردین