سال گذشته روزنامه معتبر گاردین در توصیف برنامه خندوانه نوشت: «خندوانه فراتر از یک برنامه نمایشی صرف است.» این روزنامه همچنین به دو نقطه قوت اصلی برنامه اشاره کرد که رامبد جوان و جنابخان هستند. حالا این دو می خواهند از مرزهای تلویزیون فراتر بروند و وارد جهان سینما شوند و حتی با داعش رو در رو شوند.
رامبد جوان در گفتگویی که اخیرا با خبر آنلا ین انجام داده و در مورد ساخت فیلمی سینمایی با حضور جناب خان اشاره کرده است و از حال وهوای احتمالی این فیلم صحبت کرده و گفت: همیشه به این فکر کردهایم که من و جناب خان یک فیلم سینمایی با هم کار کنیم. حتی یک سناریو هم در حال نوشته شدن است. فیلمنامه، ماجرای من و جناب خان است و به نظرم موقعیت درخشانی در درام و شخصیت پردازی ست. بهخصوص در جهان امروز از آن قصهها خواهد شد که به نظرم خیلی میتواند تکاندهنده باشد، چون همهچیز در آن وجود دارد. داعش میآید وسط، بحث جنگ میآید وسط ، صلح هم هست. در کل ابعاد خیلی جذابیت دارد. در حال حاضر سناریوی آن در حال طراحی و نگارش است . اما برنامهریزی دقیقی برای شروع این اثر سینمایی نداریم.
بهار سال ۹۴، زمانی که عروسک تازهواردی به مجموعه خندوانه «رامبد جوان» اضافه میشد، کمتر کسی فکرش را میکرد که پس از گذشت چند هفته محبوبیت این کاراکتر به جایی برسد که بسیاری از مخاطبان، تنها برای تماشای شیرینکاریهای او پای برنامه خندوانه بنشینند. محبوبیت کاراکتر «جناب خان» با صداپیشگی محمد بحرانی و عروسکگردانی مهدی برقعی و حامد ذبیحی تا به آنجا رسیده است که چندی پیش «رامبد جوان» خبر از ساخت فیلم سینمایی با حضور جناب خان با نام «من و جناب خان» داده است.
ماجرای ساخت نمونه سینمایی براساس مجموعههای عروسکی، به امروز و داستان «جناب خان» محدود نمیشود، ۳۱ سال پیش و در سال ۶۴، چهار سال پس از موفقیت برنامه تلویزیونی «مدرسه موشها»، فیلم سینمایی عروسکی «شهرموشها» به کارگردانی سینمایی محمدعلی طالبی و کارگردانی عروسکی «مرضیه برومند» به سالنهای سینما راه یافت. شخصیتهای اصلی فیلم «شهر موشها» همان موشهای دوستداشتنی مدرسه موشها بودند که کودکان آن روزگار خاطرات بسیاری از داستانهایش در ذهن داشتند، به همین دلیل هم بود که فیلم سینمایی «شهر موشها» در آن سال توانست فروش بسیاری خوبی را تجربه کند. سال ۷۲ و هشت سال پس از اکران «شهر موشها»، «ایرج طهماسب» پس از موفقیت مجموعه تلویزیونی «کلاهقرمزی و آقای مجری» تصمیم به ساخت فیلم سینمایی «کلاهقرمزی و پسرخاله» را گرفت. کلاهقرمزی یکی از قهرمانان نوستالژیک کودکان دهه ۶۰ بود، «کلاه قرمزی» معصوم، ساده، سمج و سربه هوا بود و این باعث میشد دهه شصتیها که در سالهای دهه ۷۰، روزهای کودکیشان را سپری میکردند با شخصیت او همذاتپنداری کنند. حتی لباس «کلاه قرمزی» هم همان لباسی بود که بچههای دهه ۶۰ هنگام بازی در کوچهها بر تن میکردند.
ماجرای فیلم هم از این قرار بود که کلاهقرمزی، روستایش را برای اینکه به تهران بیاید و همکار آقای مجری بشود، ترک میکند. فیلم سینمایی «کلاهقرمزی و پسرخاله» در سال ۷۳ به پرده نقرهای سینماها پیوست و توانست فروشی رویایی در کارنامه خود به ثبت برساند تا جایی که هنوز هم بسیاری از کودکان دهه شصتی صفهای طولانی مقابل سالنهای نمایش دهنده این فیلم را به خاطر میآورند. فروش«کلاه قرمزی و پسرخاله» به اندازهای بود که به اعتقاد برخی براساس تعداد بلیتها فرخته شدهاش، توانسته لقب پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص دهد. این اما تنها حضور سینمایی کلاه قرمزی و دوستانش نبود. هشت سال از پس از آن روزگار، زمانی که کودکان دهه شصتی طرفدار کلاه قرمزی به دوره جوانی رسیده بودند، کلاهقرمزی با فیلم سینمایی «کلاهقرمزی و سروناز» بار دیگر به سینماها بازگشت. آخرین حضور سینمایی کلاهقرمزی که در امتداد پخش مجموعه کلاهقرمزی نوروزی رخ داد، در مرداد ۹۱ بود، سالی که در آن سالنهای سینما رکودی شدید را پشت سر میگذاشتند و برخی سالنها تا معرض تعطیلی پیش رفته و بعضی هم برای همیشه تعطیل شده بودند. در چنین روزهایی بود که «کلاهقرمزی و بچهننه» اکران شد و توانست رکود آن سالهای سالنهای سینمایی را بشکند و رکورددار فروش آن سال لقب گیرد. در آن شرایط خیلیها از این فروش به عنوان مورد عجیب کلاهقرمزی و ۲۰۰ گرم کاموایی که مامور نجات سینماها شده بود یاد میکردند و از اینکه یک عروسک دهه شصتی با ساختاری ساده چگونه میتواند بیش از ستارههای سینما فروش کند و یخ آن روزهای سالنهای سینما را بشکند، متحیر بودند.
بدون نظر