«…گتسبی به چراغ سبز ایمان داشت، به آینده لذتناکی که سالبهسال از جلوی ما عقبتر میرود. اگر این بار از چنگ ما گریخت چه باک، فردا تندتر خواهیم دوید و دستهای مان را درازتر خواهیم کرد و سرانجام یک بامداد خوش…
و بدینسان در قایق نشسته، پارو برخلاف جریان بر آب میکوبیم و بیامان بهطرف گذشته رانده میشویم.»
(گتسبی بزرگ- اسکات فیتزجرالد- مترجم کریم امامی)
راجر ایبرت منتقد سرشناس آمریکایی ۷۱ سال زندگی کرد، حدود ده هزار فیلم دید، برای حدود شش هزار فیلم نقد نوشت، برای همان نقد فیلمها که در روزنامه «شیکاگو سان تایمز» منتشر شد به سال ۱۹۷۵ جایزه پولیتزر دریافت کرد و نخستین منتقد فیلمی بود که به این مهم دستیافت.
او چندین کتاب درباره فیلم و سینما به رشته تحریر در آورد، گشتوگذارهایش در جشنوارههای سینمایی و قدم زدنهایش در شهر لندن را تبدیل به کتاب کرد و … حدود هفت سال پایانی عمرش که سرطانی مهلک قدرت تکلم را از او گرفت، زندگی او بیشازپیش به کلمات گره خورد، راجر ایبرت آنقدر نوشت و نوشت که دیگر نوشتههایش خلاصه او نبود بلکه به تعبیر خودش؛ «خود زندگی» بود. عبارتی که هم عنوان کتاب خاطرات راجر ایبرت شد و هم فیلم مستندی که استیو جیمز درباره او ساخت.
فیلم مستند «خود زندگی» (به کارگردانی استیو جیمز،محصول سال ۲۰۱۴) یک سال پس از مرگ راجر ایبرت پخش شد، مستندی که تولیدش در آخرین ماههای زندگی راجر ایبرت آغاز گشت و تا آخرین هفتههای زندگی او ادامه یافت، با اینکه هنوز سؤالات زیادی برای مستندساز باقیمانده بود اما دیگر نه توانی برای ایبرت وجود داشت که پاسخ آنهمه پرسش را بدهد و نه مسئولین بیمارستانی که وی در آن بستری بود اجازه می دادند که فیلم برداری ادامه پیدا کند. بااینحال برای این مستند، وجود انسانی سرسخت و کلمات ماندگارش کافی بود تا روایتی تصویری از مبارزه برای زندگی شکل بگیرد.
مستند«خود زندگی»، تلاش میکند جوهره زندگی انسانی چندوجهی را از نخستین روزهای تولدش تا آخرین روزهای بازمانده از حیات او را تصویر کند، فیلم مستندی که میبینیم تمام زندگی یک انسان (راجر ایبرت) نیست اما «خود زندگی» هست، نه به دلیل اینکه در روایت مستند از تولد تا مرگ راجر ایبرت را دربرمی گیرد، نه به این دلیل که کارگردان از اولین نوشتههای کودکی و نوجوانی یک نویسنده را تا آخرین کلماتی که بر وبلاگش نگاشت، دنبال میکند، بلکه به دلیل نگاهی همراه و مشتاق به زندگی انسانی که هم کامیابی داشته و هم ناکامی، هم خشم داشته و هم آرامش، هم جاهطلب بوده و هم بی تعلق به هر آنچه مایه جاهطلبی است، هم حسادت داشته و هم رهایی از هر حسد، هم سرسخت بوده برای خواستههایش و هم روادار…
ساده اینکه مستند «خود زندگی» دربرگیرنده طیفهای متضاد یک انسان است نه کلیشهای از زندگی با حضور یک آدم دست بالا، یک نویسنده و منتقد فیلم.
بدون نظر