وقتی رئیس ایده های بدی دارد، چه کنیم؟

راهکارهای پیشنهادی بهتر است در مورد رئسایی به کارگرفته شود که از منطق کافی برخوردارند

وقتی رئیس ایده های بدی دارد، چه کنیم؟

زمانی که در شغل قبلی ام مشغول به کار بودم، یک بار با رئیس و تعدادی از همکارانم یک جلسه کاری داشتیم و قرار بود در مورد استراتژی های کلی کار، خصوصا رسانه های اجتماعی صحبت کنیم و در مورد هموارسازی برخی از این راهکارها با هم مشورت کنیم. از آنجایی که بخشی که در آن کار می کردیم، نسبتا کوچک بود بنابراین هر زمان که لازم بود وقت و انرژی بیشتری را برای بهتر گوش دادن و درک بهتر مسائل اختصاص می دادیم.

رئیس در مورد اینکه مثلا لازم است سریع پست های فیس بوک را به توئیتر منتقل کنیم صحبت هایی کرد.

 من روی یک صندلی گردون و پشت میزی که در اتاق کنفرانس مان بود نشسته بودم و با اینکه در زمینه رسانه های اجتماعی فرد بسیار متجربی نبودم، همان موقع متوجه شدم که که نظر رئیس اصلا ایده خوبی نیست. صادقانه ترین نگاهی که می توانستم نسبت به بقیه کسانی که در پشت همان میز نشسته بودند داشته باشم این بود که آنها به نظر افراد تنبلی  می رسیدند و ایده های جسته و گریخته ای را که مطرح می کردند نمی تواست برای اعتبار آن مجموعه موثر واقع شود.

در این زمان حتی قادر نبودم که دستم را بالا ببرم و نظر مخالفم را بیان کنم و بگویم که رئیس این چه ایده احمقانه ای است که تو مطرح کرده ای؟

مطمئنم که شما هم حداقل چند باری را به خاطر می آورید که چنین چیزی را در زندگی کاری و در مواجهه با رئیس تان تجربه کرده باشید. اینکه فردی به عنوان رئیس یک مجموعه معرفی شده است همواره بدان معنا نیست که ایده های آن فرد از همه افراد آن مجموعه بهتر و عاقلانه تر است. رئسا هم می توانند ایده های بدی داشته باشند.

آیا در چنین موقعیت هایی که رئیس تصمیم ناگهانی احمقانه ای می گیرد، بهتر است سکوت اختیار کنید و سرتان را به علامت تایید و تصدیق نظر اشتباه او تکان دهید یا اینکه باید لب به سخن بگشایید و چیزی برای تغییر آن نظر بگویید؟

البته که پاسخ به این سئوال به عوامل زیادی از جمله آن ایده به خصوص و نوع روابط تان با رئیس تان بستگی دارد اما برای فایق آمدن بر چنین وضعیت نه چندان خوشایندی، در اینجا به بررسی ۴ راهکار می پردازیم که می تواند برایتان مفید باشد.

۱- در مورد آن ایده سئوال بپرسید

در برخی از چنین جلساتی گاهی ایده های ناپخته ای بدون آنکه برای انجام شدن آنها تدارکی دیده شده باشد، مطرح می شود.

حالا اگر رئیس تان آن ایده نا پخته را مطرح کرده باشد تا عکس العمل ها و نظرات اعضای تیمش را با آن بسنجد چطور؟ و این درست همان موقعیتی است که اصلا قصد تحمیل کردن نظرش به دیگران را نداشته است.

در چنین مواقعی، بهترین کار این است که در مورد آن ایده سئوالاتی بپرسید و از او بخواهید که آن ایده را برایتان شفاف سازی کند. این کار شما باعث خواهد شد که رئیس تان به جای آنکه وضعیت را بیشتر هیجانی کند وادار به تفکر در مورد آن ایده شود.

چنین برخوردی از جانب شما باعث می شود بدون آنکه به طور مستقیم به از بین بردن آن ایده اقدام کرده باشید، بتوانید تغییراتی را در آن بوجود آورید.

۲- کمبودها و فقدان های موجود در آن ایده را برشمارید

زمانی که شما در مورد آن ایده وارد پرسیدن جزئیات بیشتری می شوید، با پیش رفتن بحث کاملا آشکار خواهد شد که آن ایده به سمت یک شکست در حال پیش رفتن است. این زمانی ایت که رئیس تان با افتخار پشت میز ریاست ایستاده و به سوابق خود هم اطمینان کامل دارد اما تنها بخشی از جریان را می بیند نه همه آن را.

در این زمان باید چه کرد؟ در چنین موقعیتی لازم است که در پیشنهاد او شکاف هایی را به وجود آورید اما یادتان باشد که این کار باید بسیار مودبانه و حرفه ای انجام شود. همواره در نظر داشته باشید که هرچقدر هم که ایده رئیس تان اشتباه و ناپخته باشد، رئیس تان است و خوب است که خوش بینانه او را انسانی منطقی تلقی کنید. فردی که به نظر شما گوش خواهد داد و با شما وارد بحث های منطقی خواهد شد.

من زمانی که در موقعیتی مشابه در ارتباط با رسانه ای اجتماعی و با رئیسم قرار می گیرم، ممکن است جملاتی این چنینی بگویم” “هدفی که ما با به کار گرفتن این راهکار به سمت آن حرکت می کنیم و در زمان هم صرفه جویی خواهیم کرد را بسیار می پسندم اگرچه گمان می کنم که با این کار مخاطبانمان را از دست می دهیم.”

ببینید که چنین لحنی چقدر مستقیم اما خوشایند است. کلید موفقیت در چنین موقعیت هایی آن است که با نکته مثبتی نظرتان را آماده مطرح کردن کنید. مطمئنم که شما هم خواهید توانست چنین جملاتی را در آن موقعیت بیابید. با این روش قادر خواهید بود بدون آنکه کاملا و مستقیم ایده رئیس تان را متلاشی کنید، نظر خودتان را بیان کنید. با این روش شما هم ایده خود را مطرح کرده اید و هم بحث را به سمت و سوی تفکر بیشتر و تولید ایده بهتری سوق داده اید.

۳- جایگزین مشابهی را برای آن ایده پیشنهاد دهید

اگر واقعا تصور می کنید که ایده مطرح شده توسط رئیس تان نادرست است و راه به جایی نمی برید، چرا ایده جدیدی را که در ذهنتان دارید مطرح نمی کنید؟ بهترین راه برای این کار این است که ایده شما هم ریشه در ایده رئیس تان داشته باشد تا بتواند موثرتر واقع شود.

یکی از کارهای مفید و اثربخشی که می توانید در چنین مواقعی انجام دهید این است که به عنوان مثال به رئیس تان بگویید که فلان ایده مشابه را دارید و خوشحال خواهید شد که شروع به انجام تحقیقاتی در مورد آن کنید تا مطمئن شوید که برای مجموعه شما هم کارآمد خواهد بود یا خیر.

این پیشنهاد شما باعث خواهد شد که رئیس تان به این فکر فرو رود که شاید بخشی از ایده اش ناپخته بود و نیاز به تغییر یا انجام کار بیشتری دارد.

مضاف بر اینکه شما با این کار توانسته اید ایده خودتان را هم مطرح کنید. اصطلاحی وجود دارد که می گوید زمانی که واگن شما بیشترین و سنگین ترین بارها را حمل می کند، دیگران علاقه دارند که در واگن شما جای گیرند. این دقیقا به همان معناست که زمانی که شما بار مسئولیت و حتی گذاشتن زمان بیشتر برای تحقق یک ایده خوب را مطرح می کنید مسلم است که دیگران بیشتر به شما اعتماد می کنند و با شما همراه می شوند.

۴- حرف نزنید و سکوت اختیار کنید

سه راهکاری که آنها را باهم مرور کردیم همگی می توانند کارآمد باشند اما آنچه که شما در مورد شخصیت رئیس تان می دانید و سابقه ای که از او دارید می تواند درستی این راهکارها را برایتان به یقین تبدیل کند. چرا که متاسفانه برخی از رئسا در همان ابتدا با هر نظر و پیشنهادی مخالفت خواهند کرد و اصلا اجازه پیدا کردن چنین راهکارهایی را به شما نمی دهند.

از اینکه چنین چیزی را بگویم متنفرم اما در این صورت بهتر است که کلامی حرف نزنید و سکوت اختیار کنید مگر اینکه رئیس تان ظرفیت شنیدن را داشته باشد چرا که اگر چنین ذکاوتی را نداشته باشد، کار گروهی و حتی شغل تان مورد تهدید جدی واقع خواهد شد.

در نهایت، رئیس تان همواره رئیس تان است. این هوش و درایت شماست که می تواند نوع برخورد موثر با او را برای تان رقم بزند.

منبع: lifehacker
بدون نظر

ورود