مسلم است در دورانی که به عصر اطلاعات شهرت دارد، کسب دانش در هر زمینه ای و در کوتاه ترین زمان، امکان پذیر است. با همه اینها در صورت بیش از اندازه شدن چنین اطلاعاتی، مشکلاتی شناختی ممکن است برای فرد صاحب آن همه دانش به وجود آید. اگر شما هم در گروه افرادی هستید که خود را وادار به دریافت حجم عظیمی از این دانش ها می کنید در حال سُرخوردن به سمت جریانی هستید که از آن به “مه روانی” (mental fog) یاد می شود.
داشتن دانش و اطلاعات فراوان زمانی می تواند مفید واقع شود که بتوان از آنها به موقع استفاده کرد. ذهن ما به صورتی شکل گرفته است که می تواند مجموعه ای از اطلاعات ساده را پردازش کند. در واقع، در بسیاری از مواقع که ما تصور می کنیم در حال انجام چند کار به طور همزمان هستیم، ذهن ما دایم از پردازش یک مطلب به مطلب دیگر، مشغول است. درست است که ما به طور مداوم با گوشی های تلفن همراه مان در تماس نیستیم، با این حال در مقایسه با ۵۰ سال قبل، در هر زمانی از وقتی مشغول خرید هستیم تا وقتی در راه و یا سرکار هستیم، دایما در حال تبادل مجموعه ای از اطلاعات با این گوشی ها هستیم. این حجم بالای اطلاعات نوعی روند نزولی در شناخت را برای ما به وجود می آورد که از آن به “مه روانی” یاد می شود.
در واقع انجام چند کار به صورت همزمان، برای افزایش تولید کُورتیزول و آدرنالین که هورمون های استرس هستند در نظر گرفته می شود که در مواقعی می تواند بیشتر از حد نورمال عمل کرده و پدیده “مه روانی” را رقم بزند.
با گشتی بر موضوع “مه روانی”، شاید بگوییم که چرا باید به گفته های افراد با تجربه ای همچون لویتین (Levitin) و میلر (Miller) گوش کنیم؟ در عصری که در حال بمباران شدن با اطلاعات هستیم، یک فرد عامی و پادو هم می تواند اطلاعاتی در اندازه یک متخصص داشته باشد. بیایید این قضیه را با آوردن مثالی روشن کنیم.
در نظر بگیرید که شما با مقاله ای از نیل دگراس تایسون (Neil DeGrasse Tyson article) مواجه شده اید و نکته ای را از میان مطالب موجود در این مقاله نپسندیده اید و این اتفاق خوصوصا زمانی که آن مقاله را متوجه نشده باشید، بیشتر می شود. در زیر همین مطلب و در صفحه فیس بوک وی می توانید نظر خود را یادداشت کنید و به او بگویید که نظرش تا چه اندازه اشتباه بوده است. شما این توانایی را دارید که یک متخصص را مورد انتقاد قرار دهید حتی چندان مهم هم نیست که سند یا مدرک خاصی را برای نظر خود ارائه دهید. آن عکس العمل احساسی شما به جریان است که اهمیت دارد.
کار را برای خودتان راحت کنید، هرچه اطلاعات بیشتری داشته باشید کمتر زمان صرف می کنید که به تفکری مرتبط دست یابید. اما اگر احساس می کنید در حال مبتلا شدن به “مه ورانی” هستید و با گرفتن تصمیم های نادرست، استفاده بیش از حد از احساس نسبت به منطق و یا انجام اشتباهات مکرر، به این موضوع پی برده اید، کمی سرعت دریافت اطلاعات را کاهش دهید تا توان پردازش همه آنها را داشته باشید. یک یا دو مورد از فعالیت هایی را که در دست گرفته اید، کاهش دهید و به خودتان استراحت دهید.
بدون نظر