زندگی جالب هموطنی که الکی معروف است
خیلی ها به خاطر حضور دوربین صدا و سیما در یک گردهمایی خصوصی، عمومی و حتی تخصصی، اگر امکان حضور بهم رساندن در محفل را داشته باشند، سختی سفر را به جان می خرند و در مراسم حاضر می شوند تا شاید لنز دوربین صدا و سیما، آنها را در کادر نشان دهد.
در دوران کنونی که اینستاگرام، فیس بوک، لایک، هشتگ و کامنت رواج دارد، چنین تصاویری به سرعت پخش شده و به اشتراک گذاشته می شوند. گاهی اوقات یک تصویر خیلی معمولی، به یکی از پر بیننده ترین عکس های هفته در اینستاگرام ایرانیان تبدیل می شود.
به هر حال، خیلی ها عشق دوربین هستند و تلاش می کنند که در هر مراسم حضور داشته باشند؛ بلکه در شبکه های مختلف سیما، در کنار شخصیت های مختلف لشکری و کشوری دیده شوند. همانطور که عده ای بخشی از زندگی خود را به بازی های رایانه ای اختصاص می دهند، افرادی هم وجود دارند که به دنبال سوژه های این چنینی می روند تا بتوانند تصویر خود را به هزاران نفر نشان دهند.
آقای حسین نمازی، مردی است که یکی از معروف ترین عشق دوربین ها در ایران به شمار می رود. او اکنون به واسطه حضور فعال و گسترده در مراسم گوناگون و ظاهر شدن در کنار شخصیت ها و چهره های مطرح سیاسی و اجتماعی کشور، شهرت زیادی پیدا کرده است.
گزارش جالب امروز سرویس اجتماعی روزیاتو، شما را با مرد دوربینی ایران آشنا می کند. شاید شما چندان به حضور وی در تلویزیون دقت نکرده باشید، بنابراین و با تصاویر زیر می توانند شما را با آقای نمازی و دیده شدن های پی در پی او در تلویزیون آشنا کنند. با ما در گزارش امروز همراه باشید.
حسین نمازی کیست؟
حسین نمازی، مشهور به آقای دوربینی یا آقای دوربین، از جمله چهره های سرشناس رسانه ای چند سال اخیر است که بسیار اتفاقی و یا به اصطلاح الکی معروف شد. البته داستان معروف شدن های چند روزه و چند ماهه، فقط به حسین آقا ارتباطی ندارد.
در زمان ثبت نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی، سالن ثبت نام وزارت کشور در خیابان فاطمی تهران، مملو از افرادی می شود که با تیپ ها و استایل های خاص و عجیب و غریب، فقط به شوق اینکه دوربین رسانه ملی و خبرنگاران روزنامه ها و سایت ها، تصاویری از آن ها مخابره کنند، به آنجا می آیند. بعضی از این افراد نیز هر دوره حضور دارند و به قول رسانه ای ها، پای ثابت سوژه ها هستند.
آقای دوربینی اکثراً در مراسم خاص حضور دارد؛ از زیر تابوت چهره های سرشناس گرفته تا همراهی در کنار شخصیت های سیاسی در اجتماعات و گردهمایی ها و حتی راهپیمایی های سالانه.
او در طول سال بارها در تلویزیون دیده می شود. البته اخیراً رقیبی به نام حمید رضا احمد آبادی برای آقای نمازی پیدا شده است. وی متولد ۱۳۳۷ در تهران است و به قول خودش، اصلیتی شیرازی دارد.
آغاز فعالیت آقای دوربینی
حضور او روبروی دوربین رسانه ملی، به دوران کودکی وی بر می گردد. آقای نمازی از بچگی به شهرت علاقه داشته و در این رابطه می گوید:
از بچگی دوست داشتم آدم مهمی بشوم، دیپلم ردی هستم. آدم که هندوانه میخرد به ظاهرش نگاه میکند و بعد انتخاب میکند. من هم نه ظاهر زیبایی دارم و نه مدرک تحصیلی. پس آدم مهمی نشدم. اما من هم دوست دارم دیده شوم، اما الان دیگر تا میآیم اخبار تلویزیون را نگاه کنم، پدرم سریع کانال را عوض میکند. برای دیدن فیلم مراسمی که در آنها شرکت کرده ام، تا ساعت ۱۲ شب بیدار میمانم که در حالتهای مختلف خودم را تماشا کنم.
او در ادامه اضافه می کند: “وقتی من صبح خیلی زود از خانه بیرون میزنم، اهل منزل می فهمند که کسی فوت کرده و من برای تشییع جنازه اش می روم. یادم نمیآید تا به حال تشییع جنازه کسی را از قلم انداخته باشم. اما وقتی جمعیتی را در تلویزیون نشان می دهند و من در بین آنها نیستم، خیلی حرص می خورم تا صبح خوابم نمی برد.”
“یک شب داشتم از خیابان کریمخان عبور میکردم. به فروشگاهی رسیدم که نمایندگی یکی از شرکتهای ساخت تلویزیون بود. آنجا ۱۰ تلویزیون روی هم چیده شده بود، ناگهان دیدم مصاحبهای که گزارشگر صدا و سیما با من انجام داده بود، در حال پخش است.”
“در آن واحد ۱۰ تلویزیون من را نشان میداد. نمیدانید چه کیفی داشت آن لحظه. بعضی وقت ها آدم دست و پایش را گم می کند. در مراسم ختم عماد مغنیه مانده بودم به کدام دوربین نگاه کنم. اگر صد میلیون هم به من بدهند به این اندازه خوشحال نمیشوم که دوربینی من را نشان بدهد.”
وی قبلا گفته بود که کارمند یکی از ادارات نیمه دولتی در جنوب تهران بوده و به دلیل عشق دوربین بودنش، محبور به جدا شدن از همسرش در اواخر دهه هشتاد شمسی شده است. وی خود را متخصص جا یابی می داند و می گوید:
“من برای خودم خیلی برنامه های تخصصی دارم. کارهایی میکنم که مجبور باشند من را حتما نشان دهند؛ حتی اگر نخواهند این کار را انجام دهند. من می توانم در چند ثانیه جای خودم را عوض کنم و جلوی دید دوربین ها قرار بگیرم.”
“اگر جای دوربین ها را عوض کنند، باز هم کاری می کنم که جلوی دوربین باشم. باور کنید اگر دعوا های برخی از فیلم بردارها نباشد، من همیشه در دید دوربین خواهم بود.”
“چون من برای اینکه خود را به مردم نشان دهم زحمات زیادی می کشم تا در کادر دوربین قرار بگیرم. اما وقتی در میان مردم هستم، من را یواشکی به همدیگر نشان می دهند. من خوشحال می شوم که آن ها مرا می بینند. نیازی به کار یواشکی نیست.”
وی اعتقاد دارد که روی آنتن صدا و سیما رفتن سخت است، اما او راهش را می داند:
“روی آنتن رفتن کار سختی است؛ به خصوص بعد از آنکه لو رفتم. اما چون تجربه بیش از ۳۰ ساله دارم، برایم عادی شده و مشکلی نیست. من دقیقاً حالت و زاویه فیلمبرداری را می دانم. وقتی چراغ بالای دوربین روشن می شود، همان موقع فیلم بردار کار خود را آغاز کرده و من سریع پشت سر مسئولین قرار می گیرم. آن ها دیگر نمی توانند من را حذف کنند. اگر بخواهند من را سانسور کنند، مجبور می شوند کل فیلم را پخش نکنند.”
وی اضافه می کند:
“در مراسم مختلف جمعیت زیادی حضور دارند. به عنوان مثال، در مراسم سالگرد امام راحل میلیونها نفر دیده می شوند. اینکه شما در کجا و چطوری قرار بگیرید تا حتماً در تصویر دیده شوید و کارگردان ها نتوانند شما را از تصویر حذف کنند، هنری است که هیچ کس ندارد و من با تجربه این مهارت را کسب کرده ام.”
یکی از جدید ترین مراسمی که آقای دوربینی حضور فعال داشت، ۱۰ آبان سال ۱۳۹۰ درمراسم تشییع جنازه آیت الله زنجانی بود که وی درست پشت سر آیت الله مهدوی کنی و وزیر امور خارجه قرار گرفت.
وی قبلاً گفته بود که حتی سید حسن خمینی (نوه امام راحل) نیز وی را با نام آقای دوربینی می شناسد.
مردی معروف
حسین آقا این روزها در سطح شهر تهران فرد معروفی به شمار می رود. خیلی ها وی را می شناسند، با او سلفی گرفته و سریعاً در اینستاگرام به اشتراک می گذارند.
جالب است که بدانید که برخی کانال های تلویزیون مانند شبکه دو و شبکه خبر، بارها با ایشان مصاحبه کرده اند.
شاید آقای دوربینی با یک کانال تلگرامی یا صفحه اینستاگرامی، بتواند در دنیای مجازی هم یک سلبریتی الکی معروف شود.
این دیگه از کجا پیدا شد مهندس؟ 🙂
شکارچی سوژه ها 🙂
این دیگه واقعا محشر بودا 🙂 اصلا خب رنداشتم از چنین شخصیتی 🙂
نازی. خیلی خوب بود
این دیگه اخرررش بودا
خخخخخ
چه حوصله ای . چه حسی. چه عشقی، چه شوری، چه توانی، چه عزمی، چه جزمی.
عالی بود این
مگه میشه؟ 🙂 میگن پی هر چیو بگیری بالاخره به یه جا میرسی
تحویل بگیرین
ولی خداییش خیلی حال داره. من از این حالا ندارم
اونی که اول نشون دادین با قیافه جاهل های قدیم رو من چند سال پیش دیدمش توی خیابون
اینا خود شیفته نیستن
گرفتارن 🙂
زنش رو طلاق داده بخاطر دوررررررررررررررررررررربین !!! 🙂 🙂 🙂 🙂
اینا از کجا پیدا میکنین آخه 🙂
COOL
هاهاهاهاها
چی بگم والا آخه 🙂
دقیقا 🙂 پیشنهاد فیلم هم بهش کرده سهیلی. داره معروف تر میشه
دمت گرم آقای زمانی با این گزارش های زیبا. چرا دیگه نیستی؟
نه بابا … این همه زحمت برای دوربین صدا و سیما !! … دلش خوشه که ملت میبینندش … فقط حواسش نیست که ملت دیگه کسی صدا سیما نگاه نمیکنه اصلا .. هه هه هه ..
فکر میکردم این کارا فقط تو دهه هفتاد و کمی شتاد مد بود … و الان دیگه کسانی که عشق دوربین و گزارش هستند نسلشون ور افتاده .. اما ضاهرا ایشون داره به شکلی بسیار جدی راهشون رو ادامه میده ..
چی میشه صدا و سیما چندتا برنامه از این بنده خدا بسازه . مستند ” مصاحبه های اختصاصی ” جنگ ها” فستیوال ها … اصلا بیایند پر و بالش و بگیرند جای “”جلو دوربین”” به ایشان بدند تا این آدمی که به خاطر عشق دیده شدن از عشق زندگیش ” همسرش” جدا شده دیده بشه .
قرائتی بلاخره گذاشتش پشت دوربین ???