پرویز پرستویی مجری مراسم است که با قرائت قرآن مجید یراقبافان آغاز شد. پرستویی در آغاز مراسم حاضران را به رعایت نظم و سکوت دعوت کرد و گفت: «دوستان عزیز و هنرمندان و خانواده کیارستمی امروز گرد هم آمدهایم تا عزیزی را بدرقه کنیم که سالها تلاش کرد برای ما خاطراتی را به جا گذارد. هنرمندی که تنها یک فیلمساز و شاعر نیست. او فقط یک تصویرگر و عکاس نیست. او همه اینها هست اما فقط همه اینها نیست. کیارستمی یعنی هنر متعالی سرزمین پهناور ایران.»
حجت الله ایوبی، علی رفیعی، حسین پاکدل، عاطفه رضوی، حسن پورشیرازی، حبیب رضایی، باران کوثری، رخشان بنی اعتماد، مازیار میری، امیرحسین علم الهدی، محمدرضا مویینی، جهانگیر کوثری، مریلا زارعی، ابراهیم مختاری، همایون اسعدیان، بهمن فرمان آرا، جواد مجابی، بیتا فرهی، رویا نونهالی، نیکی کریمی، اصغر فرهادی، داریوش فرهنگ، محمدرضا کریمی صارمی، شهرام مکری، لیلی گلستان، سیف الله صمدیان، علیرضا تابش، علیرضا رضاداد، فرهاد توحیدی، منوچهر شاهسواری، علی اکبر صادقی، احمد مسجدجامعی، حجت الاسلام دعایی و بسیاری دیگر از حاضران در مراسم هستند.
در این مراسم سیفالله صمدیان با اشاره به این موضوع که قصد بیان خاطرات دوستی سیساله خود با کیارستمی را ندارد، از کارگردان «خانۀ دوست کجاست؟» به عنوان فردی عاشق کارش نام برد که ۲۰ ساعت از ۲۴ ساعت شبانهروز را کار میکرد. به اعتقاد صمدیان عطش کار بود که به کیارستمی عطش زندگی میداد و از این روی است که در مصاحبهای گفته بود دوست دارم خودم زنده بمانم تا اینکه آثارم زنده بمانند. صمدیان در ادامه خاطرهای از دیدار با ژیل ژاکوب نقل کرد: « در آخرین روزهای مدیریت ژیل ژاکوب در جشنواره کن به دفترش رفتم. او میگفت اگر از من بپرسند چه آرزویی داری می گویم می خواهم دوباره سر کلاس آموزش سینما بروم و استادم عباس کیارستمی باشد.
اصغر فرهادی کارگردان برنده جایزه اسکار صحبتهای خود را اینگونه شروع کرد: «از طرف خانواده سینما این روزهای تلخ را به همه شما تسلیت میگویم. آقای کیارستمی نازنین سلام باورم نمی شود چند هفته پس از آخرین دیدارمان امروز در این جمع ایستادهام تا به بهانۀ سفر بیبازگشت شما این جملات را به زبان بیاورم. این روزها درباره شما بسیار گفتند هر چند بسیار دیر. اما من امروز اینجا ایستادهام تا از شما سپاسگزاری کنم. سپاسگزارم که از این خاک دل نبریدید و این خاک و سرزمین را پراحترام کردید. سپاسگزارم دل نبردید از این خاک با همه نادیده گرفتنها و قدرنشناسیها و سنگاندازیهای سفرهلیسان سیاست. از شما سپاسگزارم که راه ناهموار و سنگلاخ جهانی کردن این سینما را بردبارانه هموار کردید. که اگر امروز کنجکاوی نسبت به سینمای ایران است، وامدار گامهایی است که در آن دوران سخت برداشتید.»
حجت الله ایوبی هم در این مراسم در سخنرانی ای گفت:«به نام خدایی که زیبایی را آفرید و جهان را آینه تمام نمای جمال خویش ساخت
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی/تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
اوزمن دلقی ستاند چاک چاک/من ازاو جانی ستانم رنگ رنگ
امروز را تاریخ به یاد خواهد داشت. هرگز فراموش نخواهد کرد. امروز روز وداع با دریچه ای به روشنایی. پنجره ای به بیرون. مرد آرام و بی ادعای فرهنگ وتمدنی کهن، دفتر و دیوانش را به سادگی برمی چیند و می رود. او که همه دیده بود و چشم، چشم از جهان فرومی بندد. می رود آرام و بی صدا.
درجهانِ جهانی شده مردی از سرزمین خورشید، بر آمده از لابلای هزاران هزار دفتر و دیوان. به پشتوانه تمدنی همیشه پرستشگر یزدان، و از دل سازها و آوازها ایرانی مردی از جنس نورو روشنایی برخاست و به تماشا خواند انسان را. و فراخواند بشریت را به تماشای خود گم شده اش. و شمس گونه فریاد بر آورد که « به تماشا می روی، تماشا می خواهی بیا اندرون من تماشا کن». و چه دیده ها که گشوده شد. و چه چشمها که بینا شد به گمشده بزرگ روزگار کنونی. یعنی انسانیتِ انسان. و او همه وجود بی زنگارش شد یک آینه. آینه ای به تمام قدی انسان. آری، آری امروز ما سوکوار آینه ایم.
آینه ام آینه ام مردِ مقالات نیم
دیده شود حال من ار، چشم شود گوش شما
و این آینه بی زنگار و زلال، شد جام جهان نمای روزگار تاریکیها. پرده هایی از آدمیت، نغمه هایی از آوای گمشده انسانیت. فطره الله التی فطرالناس علیها. این است رمز جهانی شدن شماره ۳ کوچه سارا در چیذر کوچک و زیبا.
آینه دل چون شود صافی و پاک/نقش ها بینی برون از آب و خاک
گفتم آخر آینه از بهر چیست؟/ تا بداند هر کس کاو چیست و کیست !
آری، بی رنگ و لامکان. آزاد از بند و زنجیر زمان. آینه ای تمام قد برای آدمیان. در سوک آینه اما یاید زلال و صاف بود. چشمهایی که ندیدند، گوشهایی که نشنیدند امیدوارم امروز غبار از جان و دل بشویند. دریچه دل بگشایند بسوی روشنایی. تا بچشند آنها هم طعم شیرین گیلاس را. و اگر چنین کنند خواهند دید آینه های دیگری را که ایستاده اند همچنان، تا جلوه ای باشند از نور ایمان مردمان دیارمان. بیاییم امروز را روز عزا ننامیم. روز جشن آینه ها بدانیم. چشمها را بشویم. ببینیم آینه ها خرد و کلان این روزگار را. امروز روز عزا نیست. روز وداع نیست. روز بزم خدا است روز دف و سورناست
میا بی دف به گورِ من برادر که در بزم خدا غمگین نشاید
کیارستمی می رود اما این تماشا پایان نمی پذیرد:
رفتی از دیده و دل غرق تماشاست هنوز
عکس روی تو در این آینه پیداست هنوز
ودر پایان مبارک باد می گویم به خاندان کیارستمی بویژه بهمن نازنیش این جاودانگی را که:
برزمینی که نشان کف پای تو بود
سالها سجده صاحبنظران خواهد بود.
برای شادی روحش، بر بزرگ آینه دار جهان خلقت، پیامبر زیبایی و رحمت محمد مصطفی صلوات»
احمد کیارستمی پسر عباس کیارستمی در این مراسم ضمن تشکر از برنامهریزی خوب ستاد بدرقه از کانون پرورش فکری و بردارش بهمن کیارستمی نیز قدردانی کرد. او در ادامه گفت: « در سالهایی که کمتر از پدر کارهایی پخش میشد؛ او گلایه نمیکرد. او اگر امروز بود و این محبت مردم را میدیدید خیلی لذت میبرد.»
حجت الاسلام دعایی بر پیکر کارگردان برنده نخل طلای جشنواره کن نماز خواند، تا عباس کیارستمی به سمت آرامگاه ابدی خود در لواسان بدرقه شود.پس از پایان مراسم مقابل کانون، پیکر کارگردان «طعم گیلاس» برای خاکسپاری به لواسان منتقل شد.
بدون نظر