به همان اندازه که دوست داریم در مورد زندگی مان شکایت کنیم، می توانیم آن را از آن چه که هست برای خود سخت تر کنیم. حقیقتی وجود دارد مبنی بر این که انسان همیشه آن چه را می خواهد که ندارد. این موضوع بدان معناست که ما وقت زیادی را صرف فکر کردن به چیزهایی که نداریم و می توانستیم داشته باشیم می کنیم، بدون این که یک لحظه به فکرمان خطور کند که ممکن بود خیلی کمتر از آن چیزی داشته باشیم که در حال حاضر داریم. این موضوع ما را نسبت به مشکلات بسیاری از هموطنان و حتی افرادی که در کشورهای دور دست زندگی می کنند بی توجه می سازد.
در جوامع پیشرفته امروزی هیچ نیازی به انجام مراسم یا کارهای خاصی برای عبور از یک دوره ی خاص در زندگی مانند مرد شدن و عبور از دوران نوجوانی وجود ندارد. در بسیاری از کشورها و فرهنگ ها بسیاری از پسران برای اثبات خود به عنوان یک مرد باید کارهای خطرناک و دردناکی انجام دهند. البته این موضوع در مورد زنان نیز صحت دارد اما در این مطلب ما قصد داریم به مراسم خاص و وحشتناکی بپردازیم که پسرهای جوان برای وارد شدن به دنیای مردانگی باید انجام دهند. با ادامه ی مطلب همراه باشید.
۱۵- دستکش مورچه ی گلوله ای
هر چند که به نظر می رسد این مراسم را باید ناخوشایند ترین مراسم گذر از دوره ی کودکی برای پسران دانست اما باید تصدیق کرد که کمتر از دیگر روش ها عجیب و غریب و افراطی است. برای کسانی که مورچه ی گلوله ای یا مورچه ی گلوله زن (Bullet Ant) را نمی شناسند باید بگوییم که دانشمندان بر این باورند گزش این مورچه دردناک ترین گزش در میان مورچه ها است. گزش توسط ای مورچه دردی گزگز کننده را به وجود می آورد که بین ۴ تا ۲۴ ساعت دوام خواهد داشت. البته جالب این است که بدانید این درد تنها در نتیجه ی گزش تنها یک مورچه ایجادخواهد شد.
قبیله ی ساتری- ماوی (Satere-Mawe) در آمازون پسران خود را برای گذار از دوره ی کودکی و وارد شدن به دوران مردانگی مجبور می کنند که دست خود را به مدت حدود ۱۰ دقیقه داخل یک دستکش خاص فرو ببرند که صدها مورچه ی گلوله ای در داخل آن قرار دارد. در واقع آن ها باید این دستکش را کامل بپوشند و در این مدت صدایشان نیز درنیاید در حالی که مورچه ها دائم آن ها را می گزند. شاید باور نکنید اما در برخی از موارد این پسربچه ها باید چنین کاری را چندین بار قبل از ورود به دوره ی مردانگی انجام دهند تا بدین ترتیب از جانب قبیله به عنوان یک مرد پذیرفته شوند.
در حالی که گزیده شدن توسط تنها یک مورچه ی گلوله ای درد غیرقابل تحملی را به شخص وارد می کند، این پسربچه های نگون بخت آنقدر زهر این مورچه را در بدن خود دارند که برای روزها درد می کشند و از درد به دور خود می چرخند و دست هایشان را تکان می دهند و البته در این مدت توانایی استفاده از دست هایشان را نیز ندارند.
۱۴- پرش از ارتفاع روی زمین
قبل از آن که این مراسم را برای شما توضیح دهیم باید بگوییم که این روش همانطور که از اسم آن برمی آید بسیار خطرناک است. در این روش که شباهت زیادی به بانجی جامپینگ دارد اما صدها برابر خطرناک تر و مرگبار تر است، مردم قبیله ی وانواتو (Vanuatu) در اقیانوس آرام در فصل برداشت محصول چنین مراسمی را انجام می دهند که کاملاً مختص مردان است. مردم این قبیله هر ساله یک برج چوبی می سازند که مردان قبیله باید از ارتفاع بین ۳ تا ۳۰ متری و حتی بیشتر از آن نیز خود را به پایین پرت کنند.
مردانی که می خواهند در این مراسم شرکت کنند از برج چوبی بالا رفته سپس یک شاخه درخت انگور به پای خود بسته و خود را به پایین برج پرتاب می کنند که در برخی از موارد سرعت آن ها در حین سقوط به ۷۰ کیلومتر در ساعت نیز می رسد. نکته ی اصلی این مراسم اینجاست که باید تا جایی که امکان دارد به زمین نزدیک شد. از آن جایی که هیچ چیزی غیر از شاخه ی درخت انگور بدن فرد را نگه نداشته، هر گونه اشتباه محاسباتی با برخورد شدید به زمین و شاید مرگ همراه شود. این مراسم هم در فصل درو و هم برای مرد شدن پسران جوان انجام می شود.
۱۳- خونریزی بینی
اگرچه همه ی ما باور داریم که خونریزی بینی آزار دهنده است اما کسی آن را بدترین چیز موجود در دنیا با دردی فراوان نمی داند. اما در قبیله ای به نام قبیله ی سامبیا (Sambia) در پاپوآ گینه نو، پسربچه ها را در طی یک مراسم بسیار دردناک و ناخوشایند که شامل خون امدن از بینی نیز می شود وارد دنیای مردانگی می کنند. در این مراسم پسربچه ها را به درخت می بندد که نتوانند فرار کنند. سپس مردان بالغ قبیله با فرو کردن نی های های تیز و خشک در داخل بینی پسربچه ها آن ها را آن قدر در داخل بینی کودک فشار می دهند تا بینی وی دچار خونریزی شود. وقتی که خون از بینی پسربچه جاری شد، مرد مذکور فریادی از سر شادی سر داده و ادامه کارهایی که باید بر روی پسر برای وارد شدن به دنیای مردها انجام شود را ادامه می دهد.
۱۲- مسابقه ی تازیانه
اگر چه این روش بسیار ناخوشایند، وحشیانه و دردناک به نظر می رسد اما باید اذعان کرد که این روش برای گذار از دوران کودکی به مردانگی بیشتر از دیگر روش های موجود در این فهرست برای ما قابل درک است. مسابقه ی تازیانه در میان نوجوانان قبیله ی فولا (Fula) در آفریقا برخلاف دیگر مراسم تبدیل یک نوجوان به یک مرد که جنبه ی روحانی دارد، در واقع یک نبرد جسمانی بین دو نوجوان برای اثبات خود به عنوان مرد است. در واقع این نوجوانان از روستاهای متفاوتی هستند که بدین معنا خواهد بود که این مسابقه نه تنها رقابتی بین دو نوجوان برای پیروزی و رسیدن به مردانگی است بلکه رقابتی مهم بین دو روستا نیز به شمار می آید.
ناخوشایندتر این که این تازیانه های پر از خار بوده و نوک آن ها نیز وسایل تیزی کار گذاشته شده است. از نوجوانانی که در این مراسم دردناک شرکت می کنند انتظار می رود که تا حد ممکن درد ناچیزی را در صورت خود نشان دهند.
۱۱- زخم زدن روی بدن
زخم زدن روی بدن نیز تا حدودی مانند تتو و آویزان کردن وسایل به پوست بدن است اما باید بدانید که طی یک مراسم دردناک و برای عبور از دوره ی کودکی و رسیدن به مردانگی استفاده می شود. این مراسم دیوانه وار ترسناکتر از هر جای دیگری در میان مردمان قبایل کنار رودخانه ی سپیک (Sepik River) در گینه ی نو انجام می شود. در واقع مردان بالغ و کهنسال قبیله با تیغ های نوک تیز به سراغ پسربچه ها رفته و روی بدن آن ها طرح های خاصی را حکاکی می کنند.
این برش ها بعد از این که بهبود پیدا کردند شباهت بسیاری به پوست تمساح پیدا می کنند. در واقع مردم این قبایل بر این باورند که با این کار، روح تمساح کودک را از درون بلعیده و یک مرد از او به جای می گذارد. جالب این که مراسم زخم زنی تنها بخش کوچکی از مراسم عبور از دوران کودکی برای پسربچه ها به شمار می آید. در واقع این مراسم روزها ادامه دارد و هر روز پسربچه ها دردها و مشقت های بیشتری را برای رسیدن به مردانگی طی می کنند.
۱۰- شکار شیر
این روش نیز مانند بسیاری از روش های سنتی دیگر متوقف شده و کشورها مانع از ادامه ی آن در بین قبایل بومی شده اند. مردم قبیله ی ماسای (Masai) در دشت های آفریقا هر ۶ تا ۱۰ سال یک بار جنگجویان خود را عوض می کنند تا این گروه از جامعه ی خود را تا حد ممکن شاداب و قدرتمند نگه دارند زیرا وظیفه ی آن ها بسیار حیاتی و خطیر است. برای این کار، نوجوانان منتخب ختنه شده و در اردوگاه جنگجویان نگهداشته می شوند تا زمان عضویت آن ها در دسته ی جنگجویان فرا برسد. در این زمان این افراد باید ارزش خود را به اثبات برسانند و برای این کار باید تنها با اتکا به دانش و قدرت خود تنها به راه افتاده و شکار کنند و در نهایت یک شیر را از پا دربیاورند و این کار را تنها با یک نیزه باید انجام دهند. این سنت دیگر از بین رفته زیرا کشورهای آفریقایی برای حفاظت از جان شیرها چنین مراسماتی را ممنوع کرده اند.
۹- پرش از روی گاو
همانطور که در مقاله ای دیگر در مورد سنت های عجیب قبایل آفریقایی به این سنت اشاره کردیم، سنت پریدن از روی گاو یکی از عجیب ترین روش های موجود در این لیست برای اثبات مردانگی است. در اتیوپی مردان جوان قبایل باید در حالی که لخت شده اند سه بار کامل از روی ردیفی از ۴ گاو نر اخته شده بپرند و پس از تمام شدن سه بار پرش به عنوان یک مرد به زمین باز خواهند گشت. اما این تنها نکته ی جالب در مورد این مراسم نیست زیرا دقایقی قبل از شروع مراسم پریدن از روی گاوها، دختران و زنان قبیله به رقص و پرش و پایکوبی می پردازند. در واقع این زنان هر کدام از نزدیکان یا آشنایان پسری هستند که در شرف تبدیل شدن به مرد قرار دارد.
قبل از شروع مراسم پرش پسران جوان قبیله، هر یک از این دختران چوبی در دست دارد که آن را به یکی از مردان بالغ قبیله که مرد صلاحیت داری محسوب می شود داده و این مرد آن ها را با این چوب می زند تا خون از بدنشان جاری شود. چنین کاری نشان می دهد که زنان نزدیک به آن پسر جوان برای تبدیل شدن او به مرد درد را تحمل می کنند. شاید برای شما هم سوال باشد که اگر این مراسم برای تبدیل شدن پسران به مردانی بالغ است چرا باید زنان درد بکشند؟ ما هم نمی دانیم!
۸- کشتن برده
در دوران اسپارتی ها در یونان باستان تنها راه برای این که خود را به عنوان یک مرد به جامعه ثابت می کردید این بود که به یک سرباز شجاع تبدیل شوید که بسیار سختگیرانه به نظر می رسد. حتی فرد خود نمی توانست انتخاب کند که به سرباز تبدیل شود یا نه و اسپارت ها پسربچه ها را در سن ۷ سالگی از خانواده هایشان جدا کرده و به مدت بیش از یک دهه ی آینده به دور از خانواده، هر روز آن ها را آموزش می دادند تا به جنگجویانی بی رحم تبدیل شوند.
این آموزش ها تا سن ۱۸ سالگی ادامه می یافت و آن گاه باید در مراسم اسپارتی ها به نام «کشتن رعیت یا برده» (Helot killing) شرکت می کردند تا به یک مرد و یک سرباز تبدیل شوند. برای این کار سرباز اسپارتی باید شب به حاشیه های شهر می رفت و شب هنگام با تنها چاقویی که در دست داشت هر کسی از این برده ها را که در سر راهش قرار داشت می کشت و به محل آموزش خود باز می گشت.
۷-آویزان شدن از قلاب
این سنت توسط قبیله ای از سرخپوستان آمریکایی به نام «ماندان» (Mandan) انجام می شد. به طور ساده وقتی که پسران نوجوان این قبیله آماده ی ورود به مردانیگ بودند به مدت سه یا چهار روز چیزی نمی خوردند و نمی خوابیدند. سپس وارد یک چادر سرخپوستی مخصوص شده و با چهره هایی خندان می نشستند. در ادامه سوراخ هایی در روی پوست آن ها در ناحیه ی سینه و شانه ها ایجاد شده و مردان بالغ قبیله سیخ های چوبی را از داخل این سوراخ ها و از پشت ماهیچه ها رد می کردند. سپس این افراد را با استفاده از همین سیخ ها از سقف چادر آویزان می کردند.
این افراد اجازه ی فریاد کشیدن نیز نداشتند و مراسم نیز فقط در حضور مردان انجام می گرفت. سپس وزنه هایی به پاهای این افراد بسته می شد تا فشار بیشتری به آن ها وارد گردد. آن ها همچنان آویزان باقی می ماندند تا از هوش بروند و وقتی که کاملاً بیهوش شده بودند پایین اورده می شدند. سپس وقتی که به هوش می آمد یکی از انگشت های وی به نشانه ی قربانی دادن برای خدایان قطع می شد. حتی با این کار نیز مراسم دردناک ورود به مردانگی تمام نمی شد. همچنان که سیخ ها در بدن این افراد فرو رفته بود و وزنه ها در پاهایشان قرار داشت آن ها را در روستا می چرخاندند و سیخ های چوبی از طرف مقابل محلی که سیخ از آن جا در بدن او فرو رفته بود بیرون کشیده می شد.
۶- قربانی کردن دشمن
به نظر می رسد که هر چه در زمان عقب تر برویم روش عبور از دوران نوجوانی و ورود به مردانگی برای پسربچه ها سخت تر و وحشتناک تر بوده است. در طول دوران امپراطوری آزتک، تمامی پسران آموزش های نظامی خود را در روز تولید هفده سالگی خود آغاز می کردند و این آموزش که برای تمامی پسران اجباری بود زمانی به پایان می رسید که هر پسر یکی از افراد دشمن را دستگیر کرده و به روستای خود می آورد. این زندانی توسط پسری که او را دستگیر کرده بود قربانی می شد و تنها آن زمان بود که وی را به عنوان یک مرد در جامعه ی آزتک می پذیرفتند.
در ادامه اگر وی می خواست بیشتر پیشرفت کند و به یک جنگجوی جگوار یا عقاب تبدیل شود باید به قربانی کردن دشمنان خود که مستلزم دستگیری تعداد بیشتری از آنان بود ادامه می داد. برای مثال هر فرد برای تبدیل شدن به یک جنگجوی عقاب باید ۲۱ زندانی مختلف را دستگیر کرده و قربانی می کرد.
۵- تولد مرد
مانند دیگر مردمان موجود در این لیست، بومیان استرالیایی ماردودجارا (Mardudjara) نیز مراسم و سنت های متعددی برای تبدیل شدن از یک پسربچه به مردی بالغ دارند که در این مطلب نمی توانیم به همه ی آن ها بپردازیم. در این جوامع بین سنین ۱۰ تا ۱۲ سالگی یکی از دندان های جلوی پسربچه ها را در می آورند و لایه ی بین پره های بینی سوراخ می شود. اما این دردها در مقایسه با آن چه که در انتظار این کودکان نگون بخت است بسیار قابل چشم پوشی خواهد بود. این مراسم به منزله ی این است که پسربچه دیگر مرده حساب می شود و در تمام طول این فرآیند حق صحبت کردن ندارد.
در ادامه او را بدون هیچ داروی بی حس کننده ای ختنه می کنند و باید بلافاصله به شکار بروند. این پسربچه ها تا قبل از شکار کردن اجازه بازگشت به روستا را ندارند و وقتی که بازگردند باید تمامی بدنشان آغشته به خون شکارشان باشد. در این موقع آن ها به طور رسمی به عنوان یک مرد به زندگی بازگشته و مورد تایید مردمان خود قرار می گیرند.
۴- مراسم وایسوکان
وقتی که پسران جوان قبایل سرخپوستی آلگونکوین (Algonquin) برای تبدیل شدن به مردانی بالغ آماده می شدند، به بیرون از شهر منتقل شده و در یک مکان خلوت قرنطینه می گردیدند، جایی که باید وایسوکان (wysoccan) می نوشیدند که ترکیبی بدست آمده از گیاه «دام شیطان» (Devil’s Snare) یا «قیاق» بود. جالب این که این گیاه باعث ایجاد حالات عجیب و توهماتی در فرد می شد که به باور مردم قبیله ی آلگونکوین حافظه و خاطرات دوران کودکی را از ذهن پسربچه ها پاک کرده و به برخی از این افراد اجازه می داد که با خدایان ارتباط برقرار کنند.
این ترکیب بسیار ناخوشایند هر روز و به مدت ۲۰ روز به پسربچه ها خورانده می شد و بدین ترتیب با نوشیدن مخلوط حاصل از این گیاه سمی و خطرناک و هضم آن، فرد قدرت خاصی پیدا می کرد. اما متاسفانه برخی از این پسران نگون بخت پس زا پایان مراسم طولانی تبدیل شدن به مرد دچار فراموشی کامل می شدند، برخی نیز توانایی حرف زدن را از دست می دادند و حتی برخی نیز در نتیجه ی سم گیاه دام شیطان جان می باختند.
۳- آزمون های شکار
در حین آزمون شکار ماتیس (Matis) که در چندین مرحله ی بسیار سخت انجام می گیرد باید اذعان کرد که به معنای واقعی کلمه پسربچه از مرد جدا خواهد شد. این آزمون شامل چندین کار بسیار ناخوشایند است که صلاحیت و توانایی شکارچیان را تایید خواهد کرد و همزمان چنان آن ها را محکم و سرسخت خواهد نمود که توانایی مقابله با هر خطری در جنگل را خواهند داشت. آن ها در ابتدا شیره ی تلخ یک گیاه بسیار تند را در چشمان خود ریخته و زهر یک قورباغه ی بسیار سمی را می نوشند که هر چه در معده دارند را بالا می آورند، بدین ترتیب کاملاً پاک و مطهر می شوند و در ادامه همدیگر را با برگ هایی خاردار و بزرگ می زنند.
زهر قورباغه ای که این افراد می خورند حاوی مواد دیگری است که به باور افراد قبیله باعث تقویت سیستم ایمنی بدن و از بین بردن بیماری ها می شود. این موضوع بدان معنا خواهد بود که این مراسم باعث تقویت و بهبود سلامتی این شکارچیان خواهد شد و تنها یک مراسم برای نشان دادن قدرت جسمی و روحی نیست.
۲- مراسم روسفیرینگ
شاید بتوان این مراسم را آسان ترین و انسانی ترین مراسم تبدیل شدن به مرد در این فهرست نامید و البته امروزه نیز در جوامع پیشرفته ای مانند مردم اهل نروژ انجام می شود. در واقع مراسم روسفیرینگ (Russefeiring) برای تمامی نوجوانان اعم از دختر و پسر و پس از بیش از یک دهه آموزش اجباری انجام گفتهو بعد از آن آن ها وارد دنیای افراد بالغ می شوند. این مراسم در پایان دوره ی دبیرستان انجام می گیرد و پسرها و دخترها با پوشیدن لباس های رنگی چند روزی را به مهمانی و خوشگذرانی می گذرانند. این مراسم در واقع نوجوانان را وارد دنیای بزرگسالان کرده و همه ی افراد این تجربه را در تمامی طول زندگی خود به یاد خواهند داشت. جالب این که مست شدن و سر و صدا و خرابکاری از مواردی است که در این مراسم مجاز و حتی ضروری عنوان می شود.
۱- جستجوی بصیرت
برخلاف آن چه که عبارت «جستجوی بصیرت» در دوره ی امروزی معنی می شود، این مراسم در واقع در میان سرخپوستان آمریکا انجام می گرفت و متاسفانه مهاجران سفید پوست از همین مراسم به عنوان بهانه ای برای از بین بردن و بدنام کردن سرخپوستان استفاده کردند. در واقع این سفر یک سفر یکه و تنها همراه با مقداری برگ کاکتوس و گیاهان توهم زا برای رسیدن به حقیقت نبود. در واقعیتجستجوی بصیرت سفری بود که پسر بچه ها باید مدتی را روزه می گرفتند و در طول این مدت از روستا و قبیله ی خود دور می شدند. هدف آن ها از این کار این بود که به یک بصیرت و روشنایی برسند که مسیر زندگی آینده ی آن ها را برایشان مشخص کند. در پایان این مراسم وی به یک مرد تبدیل شده و جامعه او را به طور رسمی به عنوان یک مرد می پذیرفت.
ختنه مسلمونارم باید توش بیارین ،من که راضی نبودم???
منم همینطور واقعا این کار عقب موندگی و مال عصر جهل و نادانیه
ختنه فقط مال مسلمونا نیست….در کل کتب پیامبران اولالعزم نوشته و گفته شده….ختنه نشدن باعث به وجود اومدن یه پناهگاه خوب و مرطوب واسه ی میکروب ها میشه،که به ضرر فرد هست….و البته اجباری هم نیست….اما برای سلامتی فرد بهتره که ختنه بشن….مثلا در زمان حضرت موسی،حضرت موسی گفت قبل خوردن غذا دست هاتون رو بشورید…مردم نمیدونستن چرا؟بخاطر همین اون رو یک قانون کردن….ینی اگر کسی دستاشو نمیشست یک ادمی میدونستنش که فرمان رو نقض کرده….اما بعدا عیسی اومد و گفت این رو قانون نکنید،این دست شستن به نفع انسان هست،اما قانون نیست…..بله و بعدا متوجه شدند که دست شستن تنها به دلیل این هست که میکروب رو از روی دست پاک کنیم و بعد غذا بخوریم….تا مریض نشیم!
منظورتان چیه من که مثل خیلی های دیگه رفتم دکتر و دکتر هم با بی حسی کار ختنه ام را انجام داد و فقط بعد از ختنه چون اثر دارو از بین رفت بعد از عمل درد کشیدم که فقط ۱۰ دقیقه بود و بعد راحت بودم و باید بگم پدر بنده روحانی است
ختنه فقط مال مسلمونا نیست….در کل کتب پیامبران اولالعزم نوشته و گفته شده….ختنه نشدن باعث به وجود اومدن یه پناهگاه خوب و مرطوب واسه ی میکروب ها میشه،که به ضرر فرد هست….و البته اجباری هم نیست….اما برای سلامتی فرد بهتره که ختنه بشن….مثلا در زمان حضرت موسی،حضرت موسی گفت قبل خوردن غذا دست هاتون رو بشورید…مردم نمیدونستن چرا؟بخاطر همین اون رو یک قانون کردن….ینی اگر کسی دستاشو نمیشست یک ادمی میدونستنش که فرمان رو نقض کرده….اما بعدا عیسی اومد و گفت این رو قانون نکنید،این دست شستن به نفع انسان هست،اما قانون نیست…..بله و بعدا متوجه شدند که دست شستن تنها به دلیل این هست که میکروب رو از روی دست پاک کنیم و بعد غذا بخوریم….تا مریض نشیم!
اینا آدم نیستن حیوونن خداروشکر که ما سرخ پوست نبودیم حتی وقتی میخونمشون هم حالم بد میشه لعنت بر پایه گذار این رسومات وحشیانه و احمقانه
به صورت سرخپوستی از سایتتون بازدید میکنن. وردپرسه?
واقعا دردناک و وحشیانس خیلی هم خطرناکه جون خیلیارو به خطر میندازه و سلامت روانیشون رو از بین میبره نمیدونم از کجا همچین رسم هایی نشأت گرفته ولی بازم اینکه بگیم حیونن بده!!! این قبایل هم رسم خودشون رو دارن و بعضیاشونم رسمشون رو رها نکردن
بازم شکر میکنم که اونجاها به دنیا نیومدم(: