هر چند سال یک بار حادثه ای در جهان رخ می دهد که توجه میلیون ها نفر را به خود جلب می کند. در این میان یکی از بحث برانگیزترین اتفاقات مربوط به دادگاه های جنجالی است که می توان از آن ها با عنوان «دادگاه های قرن» یاد کرد. این دادگاه ها معمولاً بر سر پرونده های جنجالی برگزار شده و معمولاً چنان سر و صدایی در جهان ایجاد می کنند که بخش زیادی از پوشش رسانه ای را به خود اختصاص داده و در نهایت مردم در سراسر جهان از آن ها مطلع می شوند. این دادگاه ها می توانند در رسیدگی به یک پرونده ی قتل جنجالی، یک جاسوسی بزرگ یا هر موضوع دیگری رخ دهند. در ادامه می خواهیم شما را با ۵ مورد از دادگاه های جنجالی در طول قرن بیستم آشنا کنیم که سروصدای بسیاری را در رسانه ها ایجاد کرده و بخش زیادی از مردم جهان در جریان این دادگاه ها قرار داشتند. با ما همراه باشید.
۱- دادگاه لئون چولگوژ
اولین «دادگاه قرن» که در قرن بیستم رخ دارد تنها ۸ ساعت طول کشید اما به دلیل اینکه پای قتل شخص بسیار مهمی در میان بود در سراسر جهان خبرساز شد. در ۶ سپتامبر ۱۹۰۱، ویلیام مک کینلی، رییس جمهور وقت ایالات متحده در حال دست تکان دادن برای مردم و خوشامدگویی به مهمانان نمایشگاه پان آمریکن در بوفالو نیویورک بود که ناگهان یک آشوب طلب لهستانی الاصل ۲۸ ساله به نام لئون چولگوژ از فاصله ی نزدیک دو گلوله به طرف او شلیک کرد. رییس جمهور مک کینلی ۸ روز پس از این حادثه در اثر جراحات وارده جان خود را از دست داد.
چولگوژ از یک خانواده ی تهیدست مهاجر آمده بود و انگیزه ی او از کشتن رییس جمهور این بود که فکر می کرد مک کینلی تنها به افراد ثروتمند کمک می کند. چولگوژ از صحبت کردن با دو وکیل تسخیری اش که از قضات سابق دادگاه عالی ایالتی بودند خودداری کرد به همین دلیل هیچ دفاع خاصی از وی در دادگاه صورت نگرفت. دادگاه رسیدگی به این قتل ۹ روز پس از مرگ رییس جمهور در ۲۳ سپتامبر سال ۱۹۰۱ آغاز شد و چولگوژ هیچ دفاعی از خود انجام نداد. در نهایت وی مقصر شناخته شد و به مرگ محکوم گردید. چولگوژ در ۲۹ اکتبر سال ۱۹۰۱ با صندلی الکتریکی اعدام شد.
۲- دادگاه میمونی اسکوپز
در مارس سال ۱۹۲۴، در ایالت تنسی قانونی به امضا رسید که تدریس نظریه ی تکامل را در مدارس ممنوع اعلام می کرد. کاملاً مشخص بود که همه ی افراد با این قانون موافق نبودند از این رو جان اسکوپز که معلم دبیرستانی در دیتون بود و یک تاجر محلی به نام جورج راپالی با هم نقشه ای کشیدند که با متهم کردن اسکوپز به زیر پا گذاشتن این قانون او را به دادگاه کشانده و در نتیجه این قانون را به چالش بکشند. این پرونده دو نفر از وکلای تراز اول کشور را به خود جلب کرد؛ یکی ویلیام جنینگز برایان که سه بار از طرف حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری انتخاب شده و اتفاقاً انتخابات سال ۱۹۰۰ را به ویلیام مک کینلی باخته بود. وی وکالت ایالت را برای محکوم کردن اسکوپز به عهده گرفت.
در طرف دیگر نیز کلارنس دارو پذیرفت که وکالت اتحادیه ی آزادی های مدنی در دفاع از اسکوپز را بر عهده بگیرد. دادگاه در ۱۰ جولای ۱۹ آغاز شد و توجه تمام کشور را برانگیخت زیرا دادرسی در مورد یک موضوع بسیار حساس بود که به سیستم آموزشی مربوط می شد. دادگاه برای اسکوپز و مدافعان او خوب شروع نشد زیرا دادگاه هر روز با یک دعای مسیحی خاص آغاز می شد. همچنین به متهم و وکیل مدافع او اجازه داده نشد که ادعا کنند این قانون برخلاف قانون اساسی کشور تنظیم شده است. در اواخر دادگاه کلارنس دارو استراتژی خود را تغییر داد. او از ویلیام جنینگز برایان که وکالت طرف مقابل را بر عهده داشت دعوت کرد که در جایگاه شهود حاضر شود تا از بنیادگرایی مسیحی دفاع نماید. در طول صحبت های برایان، دارو او را با متناقض و جاهلانه خواندن سخنانش در مورد تفسیر لفظی انجیل به شدت عصبانی و محکوم کرد.
در آخر سخنانش، دارو از هیئت منصفه خواست رأی خود را طوری صادر کنند که قابلیت استیناف داشته باشد. در نهایت هیئت منصفه پس از هشت دقیقه شور کردن اتهامات وارده به اسکوپز را تایید کرد و در نهایت تنها ۱۰۰ دلار جریمه برای وی در نظر گرفت که کمترین تنبیه در نظر گرفته شده برای نقض قانون بود. در سال ۱۹۲۷ قانون منع تدریس نظریه ی تکامل لغو شد. بعدها و در سال ۱۹۶۰ فیلمی با عنوان «ارثیه باد» (Inherit the Wind) از روی داستان این دادگاه ساخته شد که نامزد دریافت جایزه اسکار گردید.
۳- دادگاه چارلز مانسون
در آگوست سال ۱۹۶۹، ایالات متحده در شوک قتل وحشیانه ی هفت نفر عضو یک خانواده در خانه ی آن ها در لس آنجلس فرو رفت. مشهورترین قربانی این واقعه بازیگر مشهوری به نام شارون تات و همسر کارگردان شهیر رومن پولانسکی بود. وی در حالی که آخرین روزهای بارداری خود را می گذراند به طرز فجیعی به قتل رسیده بود. چیزی که بیش از همه این ماجرا را برای مردم ایالات متحده تکان دهنده کرد کسانی بودند که در ارتکاب این جنایت دست داشتند. قاتلان گروهی از زنان جوان و زیبایی بودند که عضو یک فرقه ی هیپی بوده و رهبری آن ها را یک مرد ریز جثه بسیار عجیب و غریب به نام چارلز مانسون بر عهده داشت.
به دلیل خشونت مفرط و وحشیانه بودن قتل ها و همچنین غیرعادی بودن قاتلان، دادگاه تشکیل شده برای این افراد به یک سیرک تبلیغاتی شباهت داشت. اعضای گروه قاتلانی که دستگیر نشده بودند همراهی و اتحاد خود با چارلز مانسون را از طریق تکرار هر کاری که او انجام می داد نشان دادند؛ برای مثال همگی روی پیشنانی خود حرف «X» را حکاکی کردند و موهای خود را از ته زدند. این افراد در دادگاه آواز می خواندند و دادگاه این قتل سریالی را به یک پیک نیک مفرح تبدیل کرده بودند. با این وجود در ژانویه سال ۱۹۷۱، مانسون و تعدادی از اعضای گروهش گناهکار شناخته شده و به مرگ محکوم شدند. در سال ۱۹۷۲ مجازات مرگ آن ها لغو شده و به حبس ابد تغییر داده شد.
۴- دادگاه اُ. جی. سیمپسون
در ۱۳ ژوئن سال ۱۹۹۴ تنها دقایقی پس از نیم شب، جنازه ی نیکول براون سیمپسون، همسر سابق اُ جی سیمپسون و همراهش رونالد گولدمن که به طرز فجیعی به قتل رسیده بودند در ورودی خانه ی نیکول پیدا شد. بعد از مدتی برای اُ جی سیمپسون که بازیکنی سرشناس در ورزش راگبی بود ضمانت صادر شده و او موافقت کرد که خود را تحویل دهد اما بدون حضور در اداره ی پلیس یک تعقیب و گریز را همراه با دوست قدیمی اش اَل کالینگز با نیروهای پلیس آغاز کردند. در نهایت سیمپسون دستگیر شده و به جرم قتل درجه یک به دادگاه کشانده شد. تنها مدارکی که علیه سیمپسون وجود داشت خراشی تازه روی انگشت و وجود خون او در صحنه ی قتل بود.
همچنین بعدها یک دستکش آغشته به خون در خانه ی سیمپسون پیدا شد و خون روی آن متعلق به نیکول و همراهش بود. همچنین جورابی در اتاق خواب او پیدا شد که خون خود او و نیکول روی آن شناسایی گردید. همچنین رد یک کفش سایز ۱۲ برونو مالی بسیار کمیاب در صحنه ی قتل کشف شد و جالب این که سیمپسون همین سایز را می پوشید. از همه مهم تر این که نیکول قبل از مرگ بارها پلیس را در جریان بدرفتاری ها و خشونت های همسر خود قرار داده بود. استراتژی وکلای مدافع متهم غلی رغم این مدارک، این بود که نشان دهند اداره ی پلیس لس آنجلس تاریخچه ی وحشتناکی در نژاد پرستی داشته و این مدارک در واقع دسیسه ی این اداره برای متهم کردن یکی از شناخته شده ترین آمریکایی های آفریقایی تبار در ایالات متحده است.
اگر چه اداره ی پلیس لس آنجلس این اتهامات را قویاً رد می کرد اما دادگاه رفته رفته از موضوع اصلی که قتل دو نفر بود طفره رفته و به دادگاهی برای اثبات نژاد پرستی اداره پلیس تبدیل شد. در ۳ اکتبر سال ۱۹۹۵، هیئت منصفه اعلام کرد که می خواهد رأی خود را اعلام کند و در حالی که بیش از ۱۵۰ میلیون آمریکایی (۵۷ درصد جمعیت ایالات متحده در آن زمان) گوش به زنگ بودند حکم به بیگناهی سیمپسون داده شد. در سال ۱۹۹۷ سیمپسون بار دیگر توسط خانواده ی گلدمن به دادگاه کشانده شد و در سال ۲۰۰۸ به جرم دزدی و آدم ربایی به ۹ سال زندان محکوم شد که امکان افزایش آن تا ۳۳ سال نیز وجود دارد.
۵- دادگاه مایکل جکسون
در اوایل قرن بیست و یکم، مایکل جکسون عجیب ترین فرد مشهور در جهان بود. علاوه بر ظاهر بحث برانگیز و زندگی شخصی جنجالی اش وی از سال ۱۹۹۳ متهم شده بود که روابط غیراخلاقی با کودکان دارد. اما در فوریه سال ۲۰۰۲ با انتشار یک فیلم مستند با عنوان «زندگی با مایکل جکسون» (Living with Michael Jackson) شرایط برای پادشاه موسیقی پاپ بسیار بدتر از قبل شد که در آن جکسون گفته بود خوابیدن با بچه ها در رختخواب را دوست دارد. این حرف مایکل جکسون با توجه به شایعات ناخوشایندی که از قبل در مورد او وجود داشت باعث شد که پلیس در ۱۸ نوامبر ۲۰۰۳ و تنها یک روز پس از انتشار بزرگ ترین آلبوم مایکل جکسون، خانه ی او به نام «مزرعه ناکجاآباد» (Neverland Ranch) را تفتیش کند.
روز بعد برای وی حکم دستگیری صادر شده و جکسون در ۲۰ نوامبر خود را به اداره ی پلیس معرفی کرد. دادگاه مایکل جکسون در ۳۱ ژانویه سال ۲۰۰۵ آغاز گردید و دادستان چیزی جز اتهامات یک پسر نوجوان ۱۳ ساله مبتلا به سرطان هیچ مدرک دیگری علیه او نداشت. بدین ترتیب دادگاه او ۶ ماه به طول انجامید. دادگاه به محلی برای تجمع طرفداران مایکل جکسون تبدیل شده بود و او نیز هر روز با ظاهر عجیب و لباس های عجیب تر خود طرفدارانش را بیش از پیش به محل برگزاری دادگاه می کشاند. در نهایت در ۱۳ ژوئن و حدود ۶ ماه پس از آغاز دادگاه، هیئت منصفه به اتفاق آرا جکسون را از تمامی اتهامات تبرئه کرد. جکسون ۴ سال بعد در ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹ از دنیا رفت.
بدون نظر