معرفی ۱۳ رفتار و طرز فکری که موجب تخریب روابط می شوند

معرفی ۱۳ رفتار و طرز فکری که موجب تخریب روابط می شوند

هنگامی که یک رابطه عاطفی یا اجتماعی، بد پیش می رود، بسیاری از ما سعی می کنیم چشم خود را روی احساسات طرف مقابل ببندیم. به دنبال آن در تله رفتارهای تخریب کننده گرفتار می شویم و در نتیجه دیگر قادر به همدلی کردن نخواهیم بود.

پیرو چنین رفتاری، محبت و همدلی که برای بازسازی و ترمیم رابطه ها، کاملا ضروری و لازم به نظر می رسد را ضعیف کرده و در نهایت احساس احمق، ضعیف و تنها بودن می کنیم.

به همین خاطر، شاید لازم باشد تا ۱۳ رفتار و طرز فکری که موجب تخریب روابط می شوند بیشتر آشنا شده و سعی در کنار گذاشتن آن ها داشته باشید. برای شناخت این موارد در ادامه با روزیاتو همراه باشید.

۱- پیش داروری کردن

هنگامی که بدون داشتن مدارک موثق یا آگاهی از حقایق، همه پیشامدها را به صورت منفی و در بدترین حالت برای خود تفسیر و تصویرسازی می کنید، در واقع در حال خراب کردن رابطه ها هستید.

دو روش مرسوم کسانی که چنین عادت هایی دارند این است:

  • ذهن خوانی: یعنی بدون هیچ پشتوانه واقعی پیش خود تصور می کنید که طرف مقابل با شما بدرفتاری دارد یا واکنش منفی نشان می دهد.
  • پیش بینی: یعنی برای خودتان این طور فرض می کنید که قرار است همه امور به بدترین شکل ممکن پیش بروند.

مایلس دیویس در این رابطه می گوید: «اگر تو تمام چیزهایی که من می گویم را درک می کنی، پس باید من باشی.»

۲- دلایل احساسی

تصور شما این است که احساسات منفی بازتاب دهنده واقعیت مسائل هستند. به طور مثال، من احساس گناه می کنم، پس من باید انسان خیلی بدی باشم!

چنین تفکراتی باعث می شوند تا در روابط خود با شکست مواجه شوید.

هنری وینکلر در این رابطه می گوید: «فرضیه ها و تصورات، آفت رابطه ها هستند.»

۳- طرز فکر صفر و یکی

همه رویدادهای زندگی از نظر شما یا سفید هستند یا سیاه. هیچ حد وسطی برای آن ها قائل نیستید. اگر در یک موقعیت، همه چیز در حد عالی نباشد، شما آن را بد و اشتباه و محکوم به شکست فرض خواهید کرد. در این حالت ممکن است برای انتخاب احساس رضایت، که با آن احساس راحتی خواهید داشت، مشکل داشته باشید.

آنتی نین در این رابطه می گوید: «ما مسائل زندگی را آن طور که واقعا هستند نمی بینیم، بلکه به گونه ای می بینیم که خودمان هستیم.»

۴- بیانیه «بایدها»

همیشه با خود تصور می کنیم که همه مسائل و کارها باید به آن صورت که شما می خواهید و انتظار دارید، پیش بروند. در بیشتر مواقع ما سعی داریم تا با واژه هایی همانند «باید»، «لزوما» و «نباید» به خود انگیزه انجام یا عدم انجام امور را بدهیم.

مکس لوکید در این رابطه می گوید: «تضاد و مناقشه انکارناپذیر است اما جنگ و مبارزه انتخابی است.»

۵- فیلترهای ذهنی

شما یک جمله یا اتفاق منفی را گرفته و بقیه مسایل و حرف ها را فراموش می کنید. به طور مثال، وجود فقط یک جمله انتقادی در صحبت های طرف مقابل باعث می شود تا کل حرف را فراموش کرده و همه مانور خود را روی همان یک جمله انجام دهید.

برای داشتن یک رابطه سالم، لازم است نسبت ۵ به ۱ تفکرات مثبت به منفی داشته باشید. کسانی که همه ذهنشان را مسایل منفی پر کرده، باید این نسبت را افزایش داده و سعی کنند تا بیشتر خوش بین باشند تا بدبین.

مستر راگرز در این رابطه می گوید: «اگر کاری قابل بیان است، پس می توان آن را مدیریت کرد.»

۶- کلی نگاه کردن به مسائل

ممکن است شما یک رویداد منفی را به عنوان رشته ای از اتفاقات منفی که هرگز تمامی ندارند، فرض کنید. شاید هنگام فکر کردن یا نوشتن از واژه های «هرگز» یا «همیشه» استفاده کنید. این الگوی رفتاری افراد بدبین است و باید اصلاح گردد.

جفری کوتلر در این رابطه می گوید: «هر کسی که شما با او مبارزه می کنید، افراد دیگری را در زندگی خود دارد که کاملا با هم خوب هستند. شما نمی توانید به شخصی که به نظر برایتان بد است نگاه کنید بدون اینکه خود را ببینید.»

۷- شخصی کردن مسائل

وقتی یک اتفاق بد روی می دهد، بدون شک این رویداد برای شما بدتر از بقیه است. شما این موقعیت را این طور فرض می کنید که گویا فقط برای شما روی داده و به تاثیرات آن روی اطرافیان یا اینکه این مساله برای بقیه چگونه روی می دهد، بی توجه هستید. این طرز فکر نیز دقیقا مصداق انسان های بدبین و منفی باف است.

فرانکو فنلون در این رابطه می گوید: «ما اغلب می توانیم با تصحیح اشتباه های خود به جای توجه کردن و سعی در درست کردن خطاهای دیگران، کارهای بیشتری برای آن ها انجام دهیم.»

۸- عدم رضایت همیشگی

وقتی یک اتفاق بد برای شما روی می دهد، احساس می کنید که این مساله تا آخر عمر آزارتان خواهد داد و درست شدنی نیست. تصورتان این است که بدبختی روی زندگی شما سایه انداخته و بی کمک مانده اید.

اما همان طورکه آبراهام لینکولن گفته: «در پشت ابرها، خورشید همچنان می تابد.»

۹- برچسب زدن

این یکی از بدترین طرز فکرهایی است که یک شخص می تواند در زندگی خود داشته باشد. در این حالت، وقتی یک اتفاق بد روی می دهد، شما به جای اینکه بگوئید «من اشتباه کردم» خود را با این عبارت سرزنش می کنید که: «من یک بازنده واقعی هستم». اینکه به مسایل زندگی به صورت همه-یا-هیچ نگاه کنید، فقط موجب سرخوردگی و عدم پیشرفت شما می شود.

همیلتون میبای در این رابطه می گوید: «از مخالفت و مقاومت کردن نهراسید. به این فکر کنید که کایت در مقابل باد حرکت می کند، نه در راستای آن.»

۱۰- بزرگ نمایی

شما عادت دارید که همه اتفاق های بد و مشکلات را بزرگ کرده و در عوض، خوبی ها و نکات مثبت را کوچک و بی ارزش کنید.

رابی هارولد کوشنر در این رابطه گفته: «بدبختی ها یا تصمیمات اشتباه که به عنوان ضعف های انسانی شناخته  می شوند، را به زندگی نسبت ندهید.»

۱۱- تمرکز روی بدی ها

شما در بیشتر مواقع خود را مقصر مسائلی می دانید که هیچ کنترلی روی آن ها ندارید. لانگفیلو در این رابطه اعتقاد دارد: «اگر توانائی این را داشتیم که رازهای پنهان دشمنان خود را بخوانیم، متوجه می شدیم که هر کسی در زندگی خود دردها و رنج های فراوانی داشته است و همین برای پایان بخشیدن به خصومت ها کافی خواهد بود.»

۱۲- بی ارزش کردن نکات مثبت

شما عادت دارید تجربه ها و اتفاق های مثبت و خوب را نادیده بگیرید، زیرا به نظرتان چندان ارزشمند نیستند. اگر کار خوبی انجام دهید، با خود فکر می کنید که خب بقیه هم می توانند آن را درست انجام دهند. بدین ترتیب، تشویق اطرافیان را نیز نادیده گرفته و رد می کنید.

وینستون چرچیل در این رابطه گفته: «یک انسان بدبین همیشه در همه موقعیت ها، بدبختی ها را می بیند، اما یک انسان خوش بین، در مشکلات هم به دنبال فرصتی برای پیروزی است.»

۱۳- نسبت دادن

به طور مثال، اگر عادت دارید که در مواقع ناراحتی یا ناامیدی سگرمه هایتان در هم برود، بنابراین ممکن است این رفتار را به بقیه هم تعمیم داده و مثلا تصویر کنید اگر آقای اکس اخم کرد، پس حتما ناراحت است یا مشکلی دارد. این در حالی است که شاید فرد مقابل عادت دارد موقع فکر کردن، اخم کند.

فکر نکنیدکه  اگر هر کاری شما انجام می دهید را بقیه هم انجام دادند، دقیقا همان معنی را خواهد داشت.

تولی کوپفربرگ در این باره گفته: «وقتی الگوهای رفتاری در هم شکسته می شوند، دنیای جدیدی ساخته می شود.»

برای دور ماندن از تمامی این دام ها بهتر است در بیشتر مواقع به «ما» فکر کنید تا «من»

ما قادر هستیم تاثیر قوی دیگران بر زندگی خود را تغییر دهیم و این کار با همگام کردن آن ها با ما به جای نادیده گرفتنمان امکان پذیر است. وقتی بتوانیم به جای فکر کردن به  «من» به «ما» بیاندیشیم، بسیار راحت تر و سالم تر می توانیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم.

سعی کنید از رفتارهای خودویران‌گر پرهیز کرده و به دنبال جذب رابطه هایی باشید که هر دو طرف از یکدیگر حمایت می کنند.

منبع: forbes
دیجیاتو
یک نظر

ورود

  • HamiDreza شهریور ۲, ۱۳۹۶

    این تفکرات هم شاید تو رابطه اشتباه باشن ولی تو مدیریت خیلی کاربردین!! من آدم خود بین و خودخواهی نیستم ، ولی یاد گرفتم زیاد خودم رو سرزنش نکنم در موردچیزاییکه نمیتونم تغییر بدم ، ولی روحیه رهبری و پیشبرد طوری که به نفع همه باشه رو هم دارم و میتونم بگم ۹۹% حرفام و پیش بینیا درست از آب در میاد ولی همیشه خودم رو بخاطر اینا سرزنش میکنم چون من میبینم و دیگران انگار کورن!! شایدم برعکس!! نمیدونم !