حقایق روانشناسی جالبی در مورد انسان وجود دارد که آگاهی از آنها می تواند موجب تعجب شما بشود. مثلا فرض کنید خاطره ای که تصور می کنید کامل و دقیق یادتان است، با واقعیت فرق دارد و مغز شما فقط بخش هایی از آن را به خاطر سپرده که برایش مهم تر بوده است! تازه ممکن است پس از هر بار یادآوری آن خاطره، صحنه ها تفاوت بیشتری با واقعیت پیدا کنند. در واقع مغز به غربال موارد اضافه می پردازد تا آنچه از نظر خودش مهم بوده را برایتان حفظ و بازنمایی کند.
یا مثلا جالب است بدانید که مغز از مشغله زیاد خوشش می آید. هر چه شما بیشتر کار داشته باشید و سرتان شلوغ باشد، مغز حالش بهتر است و برای تشکر از شما دوپامین بیشتر ترشح می کند. دوپامین، هورمون شادی است. یعنی کار زیاد موجب شادی بیشتر شما می شود.
برای اینکه درک درست تری نسبت به این مسایل داشته باشید، توصیه می کنیم تا ادامه مطلب را تا انتها بخوانید. همراهمان باشید.
۱- حافظه انسان به طور مرتب تغییر می کند
ما تصور می کنیم که حافظه مان مثل یک ویدئو یا فیلم کوتاه از برابر نگاهمان می گذرد. فکر می کنیم خاطرات در طبقه ای از مغز جای خوش کرده اند و حسابی جایشان امن است و ممکن نیست که تغییر کنند. اما خوب است بدانید که به گزارش محققان، خاطرات انسان با هر بار یادآوری تغییر می کند.
محتوای خاطره دستخوش سانسورهای حافظه و رویدادهایی است که در گذشته های نزدیک برای انسان روی داده اند. به طور مثال، شما تصویر واضحی از همه افراد حاضر در مهمانی یکسال پیش در ذهن ندارید، اما از آنجا که مثلا خاله شما همیشه در چنین جشنی حضور دارد، بدون شک او را به طور کامل به خاطر خواهید آورد. این در حالیست که ممکن است حتی خاله شما در آن مهمانی نبوده باشد.
۲- تعداد دوستان انسان بسیار محدود است
روانشناسان و کارشناسان مسائل اجتماعی اعتقاد دارند که شمار افرادی که یک نفر میتواند با آنها رابطه اجتماعی پایدار برقرار کند، بسیار محدود است. آنها این فرضیه را به عنوان «عدد دانبار» مطرح کرده اند. دانبار عددی است که در واقع یکی از محدودیتهای شناختی انسان را مشخص می کند. بر اساس عدد دانبار، یک فرد قادر است با ۵۰ تا ۲۰۰ نفر رابطه اجتماعی پایدار داشته باشد.
منظور از رابطه اجتماعی پایدار روابطی است که در آن فرد بداند طرف مقابلش کیست و چه رابطهای با سایر افراد دارد.
شما اگر هزاران دوست در شبکه های اجتماعی داشته باشید، فقط با شمار محدودی از آن ها رابطه نزدیک و دوستی واقعی می توانید برقرار کنید.
۳- وقتی سر انسان شلوغ است، احساس شادی بیشتری می کند
این موقعیت ها را در ذهن تصور کنید:
- شما وارد فرودگاه شده اید، تا از هواپیما پیاده شده و به قسمت بار می رسید حدود ۱۰ دقیقه طول می کشد. به محض رسیدن چمدان خود را بر می دارید و می روید.
- شما اولین نفر از هواپیما پیاده شده و در عرض دو دقیقه به قسمت تحویل بار می رسید، اما تا آغاز به کار قرقره ۸ دقیقه طول می کشد و بالاخره پس از طی شدن این دقایق چمدان خود را دیده و آن را بر می دارید.
در هر دو موقعیت بالا، شما فقط ۱۰ دقیقه برای تحویل گرفتن چمدان خود زمان صرف کرده اید. اما در موقعیت دوم، شما کم صبر و عصبی بودید و تصور می کردید که چقدر در آن محل وقتتان تلف شده است!
واقعیت این است که مغز انسان از بطالت و بی هدفی خوشش نمی آید و ترجیح می دهد مشغول باشد. به همین خاطر، هر وقت مشغله کاری و زندگی شما بیشتر است، برای قدردانی از کارهایی که انجام می دهید، دوپامین – هورمون شادی – ترشح می کند.
۴- مغز انسان فقط ۳ تا ۴ چیز را می تواند در آن واحد حفظ کند
مطالعات علمی نشان داده اند که ذهن انسان قادر است ۳ تا ۴ تکه اطلاعات را در هر بار حفظ کند. بعلاوه، این اطلاعات هم به مدت ۲۰ تا ۳۰ ثانیه حفظ خواهند شد. پس از این زمان، ما اطلاعات حفظ شده را فراموش خواهیم کرد، مگر اینکه آن را بارها تکرار کنیم.
به طور مثال، هنگامی که حین رانندگی با تلفن صحبت می کنید، اگر مخاطب شماره ای را به شما بگوید، چون توان یادداشت کردن ندارید، آن را چند بار با خودتان تکرار می کنید تا یادتان بماند. این کار باعث می شود تا شماره به حافظه کوتاه مدت شما فرستاده شود.
همچنین جالب است بدانید به خاطر اینکه حافظه انسان فقط می تواند ۴ رقم را در آن واحد حفظ کند، شماره های تلفن یا شماره کارت های بانکی به صورت ارقام ۴ تایی نوشته می شود. این کار حفظ کردن اعداد را برای فرد آسان می کند.
۵- تصور ذهنی ما با واقعیت مسائل متفاوت است
مغز انسان دایما در حال پردازش اطلاعاتی است که از اندام ها دریافت می کند. مغز با تحلیل تصویرهای ذهنی، سعی می کند تا آنها را به گونه ای تغییر دهد که قابل دسترس و یادآوری باشند.
برای درک این مساله برایتان مثال می زنیم؛ دلیل اینکه ما قادریم متن ها را با سرعت زیاد بخوانیم این است که در واقع ما آن ها را نمی خوانیم. انسان ها فقط حروف اول و آخر کلمات را می بینند و باقی کلمات را مغز در کسری از ثانیه حدس زده و پروسه خواندن را ادامه می دهد. این امر در نتیجه تکرار حاصل می شود.
«اصلا مهم نسیت که دکیته کلمات درست نوتشه شوند، زیرا شما فقط به اول و آخر حروف توجه می کیند.» جمله ای که داخل گیومه نوشته شده مملو از غلط املایی است اما احتمالا شما متوجه آن نشده اید زیرا همان طور ک گفتیم، مغز اول و آخر کلمه را نگاه می کند و بقیه حروف را حدس می زند.
۶- انسان ۳۰ درصد از روز خود را به رویاپردازی می پردازد
تصور کنید: در محل کار هستید و یک سند یا مقاله را می خوانید. اما پس از چند دقیقه متوجه می شوید که یک جمله را سه بار تکرار کرده اید. در چنین حالتی، مغز شما به جای تحلیل نوشته ها، در رویاهای شما پرسه می زند. در نتیجه نمی توانید مفهوم جمله ای که چند با خوانده اید را متوجه شوید.
دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا در این رابطه بیان داشته اند، انسان ها هر روز حدود ۳۰ درصد از روزشان را به رویاپردازی سپری می کنند. این میزان در زمان های خاص، مثل وقتی که سفر هستید تا ۷۰ درصد افزایش می یابد. البته دانشمندان ثابت کرده اند کسانی که زیاد خیال پردازی می کنند، خلاق تر هستند. همچنین آنها راهکارهای مناسبی برای حل مشکلات می توانند برای خود پیدا کنند.
۷- سه مساله در زندگی انسان اجتناب ناپذیر است: غذا خوردن، رابطه جنسی و خطر
تا کنون با خودتان فکر کرده اید که چرا انسان ها وقتی در جاده تصادف می بینند، توقف کرده و به تماشا می ایستند؟ با اینکه دیدن این صحنه ناراحت کننده است اما همچنان به آن می نگرند.
کنجکاوی های انسان در نتیجه تحریک «مغز سالخورده» او پدیدار می شود – نوعی واکنش طبیعی برای حفظ حیات. وظیفه این بخش از مغز، اسکن کردن محیط و مطرح کردن سه سوال است: آیا می توانم آن را بخورم؟ آیا می توانم با آن رابطه جنسی برقرار کنم؟ آیا توسط آن کشته می شوم؟ غذا، رابطه جنسی و خطر مسایل بنیادین برای حفظ حیات در زندگی بشر محسوب می شوند. پس ما نمی توانیم به آنها بی توجه باشیم.
۸- انسان به حق انتخاب زیاد نیاز دارد
بدنبال یک تحقیق جدید، دانشمندان دو ردیف میز در سوپرمارکت چیدند. روی یکی از میزها، ۶ شیشه مربا و روی میز دوم، ۲۴ شیشه قرار دادند. در نتیجه، ۶۰ درصد از مشتری ها به سراغ میز اول نرفتند. بیشتر خریدها از میز دوم که تنوع بیشتری داشت صورت گرفت.
چرا این اتفاق روی داد؟ بر اساس اطلاعاتی که در دست است، مغز انسان قادر است به طور همزمان روی ۳ تا ۴ چیز تمرکز کند. بنابراین، به نظر می رسد که انتخاب کردن از میان گزینه های محدود بسیار آسان تر باشد.
اما در نهایت تعجب باید بدانید که انسان همیشه ولعی برای بیشتر داشتن دارد. از این رو ترجیح می دهد در میان گزینه های متنوع تر بدنبال جنس موردنظر خود باشد. به همین خاطر است که در آزمایش مذکور، همه به سراغ میز دوم که ۲۴ آیتم داشت، رفتند.
۹- بیشتر تصمیمات انسان ناخودآگاه است
ما تصور می کنیم که همه تصمیماتمان در نتیجه یک برنامه ریزی دقیق است. اما در واقعیت ۶۰ تا ۸۰ درصد از تصمیماتی که در طول روز اتخاذ می کنیم، به صورت ناخودآگاه گرفته می شوند. در چنین مواقعی ما اصلا فکر نمی کنیم و فقط آن کار را انجام می دهیم.
در هر ثانیه مغز انسان میلیون ها واحد اطلاعات دریافت می کند. برای پیشگیری از خستگی مفرط، برخی از کارها به ناخودآگاه سپرده می شوند. برداشتن کلیدها، خاموش کردن لامپ، بستن در خانه و … همگی به طور خودکار و بدون هیچ فکری انجام می شوند.
البته ایراد این کار این است که شما ممکن است به شک بیفتید. مثلا، وقتی وارد دفترکار می شوید و ناگهان این فکر در ذهنتان شکل می گیرد که آیا اتو را از برق کشیده اید!
۱۰- چیزی به عنوان چندکار همزمان وجود ندارد
دانشمندان ثابت کرده اند که انسان در آن واحد فقط یک فعالیت شناختی را می تواند انجام دهد. برای اثبات این ادعا فقط کافی است که تلاش کنید حین مطالعه کتاب، حرف بزنید. یا هنگام گوش سپردن به کتاب صوتی، یادداشت بنویسید. این امر غیرممکن است. مغز فقط قادر است یکی از این کارها که به تمرکز نیاز دارند را در آن واحد انجام دهد.
البته استثنا نیز وجود دارد. اگر فعالیت دوم یک کار کاملا روتین، اتوماتیک و همیشگی باشد و به فکر نیاز نداشته باشد را می توان همزمان با فعالیت شناختی با هم انجام داد. مثلا می توانید هنگام راه رفتن، با تلفن هم صحبت کنید.
چرا منبع ذکر نمیکنید؟ میخوام منبع رو هم مطالعه کنم