سینا مصطفوی: «گییرمو دل تورو» نامی است که این روزها در بین اهالی سینما سر زبانها افتاده؛ کارگردان مکزیکی که اکثرا او را با فیلمهای فانتزی و علمی تخیلی میشناسیم. خالق آثاری همچون «حاشیه اقیانوس آرام» (۲۰۱۳)، «هزارتوی پن» (۲۰۰۶) و «قلهای به رنگ خون» (۲۰۱۵).
حال فیلم جدید این کارگردان و فیلمنامهنویس مکزیکی که در ژانر علمیتخیلی و تم رمانس است توانسته چهار جایزه اسکار را نصیب خود کند. اما چرا باید این فیلم را دید؟
داستان فیلم بسیار ساده و سرراست است، حداقل در ظاهر. «الایزا اسپوزیتو» (با بازی سالی هاوکینز) زنی ساده و گنگ است که توانایی شنیدن دارد اما نمی تواند صحبت کند و در یک مرکز تحقیقاتی – نظامی به عنوان نظافتچی مشغول کار است. او زندگی یکنواختی دارد و چون ارتباط برقرار کردن با دیگران برایش سخت نمینماید بسیار احساس تنهایی می کند.
در یکی از روزهایی که او در مرکز مشغول به کار است، موجودی عجیب و دوزیست را به مرکز می آورند تا روی آن آزمایش هایی انجام دهند. الایزا با این موجود ارتباط احساسی برقرار می کند و عاشق او می شود. همان طور که مشاهده می کنید، داستان به هیچ وجه پیچیده نیست. اما چرا این فیلم توانست تا این حد موفق شود؟
یکی از عواملی که مخاطب را به دیدن فیلمی ترغیب می کند و او را تا پایان داستان با خود نگه می دارد توانایی برقراری ارتباط و همزادپنداری بین شخصیت اصلی داستان و مخاطب است. دو پارامتر می توانند این اتفاق را رقم بزنند. معرفی درست شخصیت توسط کارگردان و ایفای نقش بازیگر. به جرأت می توان گفت که این دو پارامتر در این فیلم به قوی ترین شکل ممکن اتفاق افتاده اند و شاهد شاهکاری در این بخش هستیم.
بگذارید از معرفی شخصیت شروع کنیم. سکانس های ابتدایی فیلم به شدت هدفمند و هوشمندانه طراحی شده اند. کارگردان برای هر ثانیه و هر نما تفکر کرده تا این معرفی به بهترین شکل ممکن انجام شود. مخاطب معمولی بدون شک لذت خواهد برد. اما برای مخاطب خاص که فیلم را با جزئی نگری و دقت تماشا می کند نیز محتوای مخصوصی در نظر گرفته شده است. در واقع کارگردان با نمایش دادن علائم و نشانه هایی به مخاطب خاص خود Hint هایی درباره ی محتوا و لایه دوم داستان می دهد.
سالی هاوکینز صبح از خواب بیدار می شود. به روشی خاص تخم مرغ ها را برای صبحانه آب پز می کند. به حمام می رود و کفش هایش را تمیز می کند. تمام سکانس ها با هدفی خاص در فیلم قرار داده شده اند. این معرفی به اندازه ای کامل و دقیق است که شما تا پایان فیلم به راحتی با الایزا همراه می شوید و با او همزاد پنداری می کنید. این فقط یکی از هنرنمایی های کارگردان است.
در مورد معرفی شخصیت صحبت کردیم اما باید بدانیم که بدون ایفای نقش فوق العاده سالی هاوکینز در نقش الایزا موفقیت این فیلم ممکن نبود. یک بازیگر با استفاده از راه های متفاوت می تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. بدون شک بیان دیالوگ راحت ترین شکل ممکن است. اما برای نقشی که شخصیت توانایی سخن گفتن ندارد این برقراری ارتباط بسیار مشکل خواهد بود.
هاوکینز در این نقش با تغییر حالات چهره در موقعیت های متفاوت توانسته به خوبی احساسات خود را به مخاطب منتقل کند. حتی نگاه بی کلام وی نیز بار معنایی دارد. او صحبت هایش را با زبان اشاره بیان می کند و دو دوست وی حرف هایش را برای بیننده ترجمه می کنند. در واقع دوست هایش، صدای او می شوند. قدرت بازی سالی هاوکینز او را نامزد جایزه اسکار برای بهترین بازیگر نقش اول زن کرد و به اعتقاد عده ای شایسته دریافت این جایزه نیز بود.
فضا سازی فیلم نیز بسیار قابل تأمل و در خدمت مفهوم کلی داستان است. عنصر آب در جای جای فیلم حضور دارد. در آب پز کردن تخم مرغ، وان حمام، حوضچه آب در مرکز تحقیقاتی، باران سنگین و البته سکانس فوق العاده پایانی که آن را اسپویل نمی کنیم حضور پررنگ عنصر آب دیده می شود و در نام فیلم نیز استفاده شده است. رنگ سبز نیز در طراحی صحنه بسیار استفاده شده و به نوعی می توان گفت در فیلم جریان دارد. لوازم خانه الایزا، ژله سبز رنگ نقاشی همسایه و موجود دوزیست داستان این رنگ را نمایش می دهند که به نوعی به جریان داشتن حیات و زندگی اشاره دارد. طراحی صحنه و محیط ها فضایی بین رئال و فانتزی ایجاد کرده و توانست فیلم «به شکل آب» توانست به شایستگی جایزه اسکار را در این زمینه بدست آورد.
موسیقی فیلم توسط آهنگساز مشهور فرانسوی الکساندر دسپلا ساخته شده که در دهه اخیر با ساختن موسیقی متن فیلم های معروف و موفق توانسته نام خود را در میان آهنگسازان بزرگ مطرح کند. موسیقی به فضاسازی کمک زیادی کرده و در موقعیت های متفاوت توانسته به خوبی مخاطب را همراه داستان کند. همچنین استفاده از موسیقی های قدیمی و متعلق به دهه شصت میلادی آمریکا جوی خاص و در خدمت داستان را ایجاد کرده و در روند داستان نیز نقش به سزایی را ایفا می کنند.
دسپلا توانست برای موسیقی این فیلم برنده جایزه اسکار شود. او پیش از این جایزه اسکار را برای موسیقی فیلم «هتل بزرگ بوداپست» برده و ۷ بار دیگر نیز نامزد دریافت این جایزه شده بود.
فیلم «به شکل آب» از آن دسته فیلم هایی است که وقتی تمام می شوند شما را به تفکر وادار می کنند. در پایان فیلم مخاطب متفکر و جزئی نگر به مفاهیمی نظیر عشق و زندگی می اندیشد. اما نکته ای که برای مخاطب ایرانی بسیار جذاب است جمله ای است که در پایان تیتراژ نوشته شده: «اقتباس شده از آثار حکیم سنایی».
همگی ما سنایی را می شناسیم. شاعر عارف سده ششم هجری که در دوران حکومت غزنوی می زیسته و اشعار عرفانی وی بسیار معروف هستند. این جاست که مخاطب پی می برد کارگردان فیلم یعنی گیرمو دل تورو تا چه اندازه برای ساخت این فیلم مطالعه کرده است. در واقع آثار عرفانی سنایی منبع دل تورو برای نوشتن لایه دوم و اصلی داستان فیلم بوده است.
موجود دوزیست همان طور که چند بار در فیلم اشاره می شود در آمازون پیدا شده و آن جا به عنوان خدای رودخانه ستایش می شده است. الایزا نیز در کودکی در کنار رودخانه پیدا شده. با آثار زخمی بر روی گردنش. همه جراحت را عامل گنگ بودن او می دانند. اما چرا این را در نظر نگیریم که او اصلا از ابتدای تولد قرار نبوده و نمی توانسته مانند یک انسان صحبت کند. چون او نیز به نوعی فرزند آب است و به آب علاقه زیادی دارد.
رابطه بین الایزا و مرد دوزیست چیزی فراتر از یک رابطه عاطفی است و در واقع به عشق بین خدا و انسان اشاره دارد. در پایان فیلم راوی دیالوگی را بیان می کند که ترجمه ای است از اشعار حکیم سنایی. اشعاری که به همین رابطه میان خدا و انسان مربوط است.
Unable to perceive the shape of you
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی
فیلم «به شکل آب» فیلمی با مفاهیم عرفانی است و از نظر نوع نگاه در کنار شاهکاری مانند «زندگی شگفت انگیز» فرانک کاپرا قرار می گیرد. دیدن این فیلم را به هیچ وجه از دست ندهید.
حقش اسکار نبود این فیلم نقد هاشو خوندم اصلا حوصله دیدنش رو هم نداشتم ایکاش تیترو مینوشتید چرا نباید این فیلم بیخود رو دید
به نظر من اصلا فیلم جالبی نبود. به هیچ عنوان به کسی پیشنهاد نمی کنم براش وقت بذاره.
به کسایی که شاهکار قبلی(هزار توی پن) این کارگردانو دیدن و لذت بردن توصیه میکنم به هیچ وجه سمت این فیلم نرن. بسیار ضعیف ، کلیشه ای ، قابل پیشبینی و احمقانه. نظر منو نسبت به گیرمو دل تورو عوض کرد
من هم فیلم رو تاآخر دیدم! به صورت دوبله!! طبق گفته شما در آخر فیلم بهش فکر و البته بر خلاف نظر شما گفتم واقعا چرا من برای این فیلم وقت گذاشتم!! بخصوص سکانس آخر فیلم در زیر آب!!
خیلی شبیه این فیلم هندیا بود !!!