احتمالا دیروز خبر تائید نشده مبنی بر پیدا شدن جنازهای مومیایی شده در بخش غربی آستان حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در شهرری به دنبال اجرای طرح گسترش و توسعه این بخش از آستان را شنیدهاید یا در شبکههای اجتماعی عکسهای آن را دیدهاید.
با اینکه مصطفی آجرلو، روابط عمومی آستان حضرت عبدالعظیم، خبر کشف جسدی مومیایی در این آستانه در شهرری که آن را به رضا شاه پهلوی نسبت میدهند را یک شایعه میداند، اما برخی از شاهدان عینی گفتهاند که تیغهای بیلمکانیکی در محل مقبره تخریب شده رضا شاه، به طور اتفاقی به جنازهای برخورد کرد که گویا مومیایی شده بود.
مصطفی آجرلو در این رابطه گفته: این منطقه در اطراف حرم حضرت عبدالعظیم، قبلا قبرستان بوده است، بنابراین کشف جسد در این منطقه یک چیز طبیعی است. جسد کشف شده نیز باقی مانده از یک جسد طبیعی است، هیچ جسد مومیایی در این منطقه به دست نیامده است، حتی چهره آن قابل تشخیص نبوده و شایعه پخش شده در خصوص بقایای این جسد صرفا ساخته شده فضای مجازی است.
این در حالیاست که خلیلآبادی، رییس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر تهران گفت: «این جنازه مومیایی شده در پی حفاری در قسمت غربی صحن شاهعبدالعظیم حسنی پیدا شده است.» و احتمال داده است که این جسد متعلق به رضا شاه باشد.
رضا پهلوی، سال ۱۳۲۴ در تبعید در ژوهانسبورگ از دنیا رفت. گفته میشد که جنازه مومیایی شده او چهار سال بعد، به ایران آورده شده. جنازه رضاشاه را در مقبره بزرگی در شهرری دفن کردند. تا اینکه صادق خلخالی در اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ آن را تخریب کرد.
بعد از تخریب، جنازه رضاشاه پیدا نشد و شایع شد که محمدرضا، جنازه پدر را مخفیانه در هنگام خروج از ایران (دی ماه ۱۳۵۷) با خود برده است.
در حال حاضر باید منتظر اخبار تکمیلی در این رابطه باشیم. اما شاید برای شما جالب باشد که جسد را چگونه مومیایی میکنند تا سالهای متمادی بدون تغییر و سالم باقی بماند. تقریبا همه میدانیم که این هنر مصریان باستان است.
هزاران سال پیش مومیاییکنندههای قهار با ترکیب جادو و علم، روح و جسم فرد متوفی را تطهیر میکردند تا برای دنیای پس از مرگ آماده باشد.
مصریان باستان معتقد بودند که روح فرعون برای سفر به زندگی دوباره به یک کالبد نیاز دارد. به علاوه، اگر اجازه داده میشد تا بدن بعد از مرگ بپوسد، روح محکوم میشد که تا ابد تنها بماند.
مصریها میخواستند از سفر موفق حکمرانشان به جهان دیگر مطمئن باشند، جایی که بر اساس اعتقاد آنها حاکم میتوانست امنیت مردمش را تا ابد تضمین کند.
به همین دلیل آنها شیوهٔ خاصی را به نام «مومیایی کردن» ابداع کردند که پیکر فرعون و نیز اعضای خانوادهٔ او و اشراف برگزیده را که اجازه ورود به جهان زیرین را داشتند، حفظ میکرد.
در دهه ۱۸۰۰ میلادی، درس جدیدی موسوم به «مصرشناسی» به رشته باستانشناسی افزوده شد تا اشتیاق بیحد عموم به افسانهها و مومیاییهای مصری تا حدی تطمیع گردد.
در سال ۱۸۶۹ میلادی، لوییزا می آلکات داستانی با عنوان «گمشده در اهرام» نوشته و چاپ کرد و در آن به بازگویی ماجرای باستانشناسی پرداخته بود که با تخریب جسد مومیایی یک دختر جوان، خود را مورد نفرین و لعنت آن قرار داده است.
شخصیت داستان بعدها برای دستیارش توضیح میدهد: «من هنوز گاهی تصور میکند که مورد نفرین آن مومیایی قرار دارم. از آنجا که کمی به این خرافهها معتقدم، حس میکنم که نفرین آن دختر دامنگیر زندگی من شده است.»
اعتقاد به نفرین مومیاییها همیشه بین نوعبشر رواج داشته و مردم زیادی به آن معتقد بودهاند. اما این باور زمانی شکل رسمیتر به خود گرفت که هوارد کارتر در سال ۱۹۲۲ میلادی، آرامگاه توتانخامون را کشف کرد و ماجرای این کشف حتی به سینما و فیلمهای هالیوودی هم کشیده شد. چندین فیلم سینمایی با مضمون مومیایی در طول تاریخ سینما ساخته شده که از جمله میتوان به «مومیایی» ساخته بوریس کارلوف در سال ۱۹۳۲ اشاره کرد.
پیوند مقدس
چرا مصریان باستان چنین تشریفات پرهزینه و وقتگیری را انجام میدادند؟ در پاسخ باید گفت که این کار نه تنها نوعی ادای احترام به خدا و شخصِ مرحوم بوده، بلکه با این کار جسم و روح وی را برای زندگی پس از مرگ آماده میکردند.
مومیایی کردن در مصر پیشینه طولانی دارد بهطوری که کهنترین مومیایی به چهارمین هزاره پیش از میلاد مسیح مربوط است.
در تمام اعصار تاریخی، اجساد همیشه بدون هیچ محافظی در خاک دفن میشدند تا در خاک تجزیه شده و از بین بروند. اما در همان ابتدای شکلگیری جامعه مصری، آنها اجساد را درون تابوت میگذاشتند و با آداب ویژهای به خاک میسپاردند.
جداسازی جنازه از خاک و زمین باعث میشد تا جسد دیرتر تجزیه شود. همین امر باعث شد تا مصریان به توسعه تکنیکهای جدید برای حفظ کالبد برای مدت زمانهای طولانیتر بیندیشند.
این روشها به تدریج با باورهای مذهبی تلفیق شدند بهطوریکه انسان را آمیزهای از عناصر میدانستند. برخی از آنها ماده بودند مثل جسم، سایه یا نام.
بعضی دیگر وابسته به روح بودند که ka نامیده میشدند. یا انرژی کیهانی بودند که در زمان تولد دریافت میشدند و ankh یا «نفس حیات» نام داشتند. برخی هم ba با به معنی شخصیت بودند.
به باور مصریها این عناصر پس از مرگ از هم تفکیک میشوند. بنابراین، مومیاییکنندهها این اجازه را به روح میدادند تا کالبد خود را بشناسد، با خوشحالی به آن بازگشته و دوباره متولد شود.
این باور را میتوان در افسانه «اُزیریس» خدای جهان زیرزمینی و زندگی پس از مرگ که به دست برادر خود «سِث» کشته شد، به خوبی لمس کرد. اُزیریس توسط برادر کشته شد و بدنش به قطعات متعدد تقسیم شده و در سراسر سرزمین مصر پراکنده شد.
تنها زمانی که همسرش ایزیس از وی فاصله گرفت، دیگر خدایان تکههای بدنش را جمعآوری کردند و اجازه حیات دوباره به وی داده شد.
با این افسانه میتوان متوجه شد که مصریان معتقد بودند بدون سالم ماندن جسد متوفی او قادر نیست به جهان پس از مرگ رفته و در آنجا دوباره متولد شود.
تجارتی به نام مومیایی
در ابتدا مومیایی تشریفات مخصوص اشرافزادهها بود. در طول امپراتوری قدیمی (۲۵۷۵ تا ۲۱۳۰ پیش از میلاد مسیح) تنها یک گروه مومیاییکننده برای خانواده فرعون و نیروهای رسمی و اشرافی او وجود داشت.
اما بعدها این رسم گستردهتر شد و کارگاههای مستقلی بنیان نهاده شدند. آزاد شدن مراسم مومیاییشدن برای تمامی اقشار جامعه باعث رونق یافتن بازار این شغل شد. در آن زمان کیفیت مومیایی به مبلغی بستگی داشت که بازماندهها قادر به پرداخت آن بودند.
البته باید بدانید که تمامی کسانی که به شغل مومیایی کردن مشغول بودند، دورههای تخصصی کالبدشناسی، تشریح و دانش مربوطه را میآموختند و اغلب پزشک یا کاهنان بلندمرتبه بودند.
پاپیروسهای مختلفی در مورد دستور تهیه مومیایی در طول تاریخ کشف شده است. مشهورترین آنها «خدای ناشناختهها»ست که در تشریفات آن، پوشش آنویس، خدای مرگ و مردگان و تدفین در مصر باستان روی مومیایی پوشانده میشده است.
در طول مومیایی، کاهنی با صدای بلند وردهای مخصوصی را با صدای بلند قرائت میکرده. در همان زمان، فردی دیگر کبد، ریه، معده و اندامهای داخلی متوفی را از بدنش خارج میکرده است.
گفتنی است که مراسم مومیایی کردن از مرگ تا تدفین بسیار طول میکشیده و اغلب ۷۰ روز ادامه داشته است. البته زمانهای طولانیتر از این هم در تاریخ ثبت شده است. با استناد به برخی مستندات تاریخی، روند مومیایی کردن ملکه مرهسانخ سوم، همسر خفرع (سازنده دومین هرم بزرگ در مجموعه اهرام جیزه) ۲۷۴ روز به طول انجامید.
البته با توجه به گرمای زیادی که در مصر وجود دارد، مرحله اولیه مومیایی یعنی خالی کردن بخشهای داخلی بدن و مغز بسیار سریع انجام میشدند و اغلب بیشتر از سه روز طول نمیکشید. پس از آن جنازه تمیز شسته میشد و بقیه مراحل مومیایی کردن آغاز میگشت.
مراحل مومیایی کردن در مصر باستان
ابتدا کاهن بدن متوفی را به آرامی روی یک میز باریک قرار میداد و اندامهای داخلیاش را تخلیه میکرد تا مانع پوسیدگی شود. سپس از طریق بینی با یک قلاب دراز مغز را قطعهقطعه خارج میکردند.
تنها اندامی که برداشته نمیشد، قلب بود زیرا گمان میکردند که مرکز روح است.
بعد از تخلیهٔ اندامها، بدن مرده با شراب خرما شستشو داده میشد و با صمغ مُر و عطر پُر و دوباره دوخته میشد. سپس مومیاییکنندهها آن را با ناترون، نوع خاصی از نمک قلیایی، میپوشاندند تا مایعات درون بافتهای بدن خشک شود.
پس از هفتاد روز، بدن خشک شده را در رود نیل میشستند و روی پوست روغن و موم میمالیدند. سپس پیکر را در نوارهایی از کتان نازک میپیچیدند.
دستور ساخت مومیایی در عرض ۷۰ روز
مراحل ساخت مومیایی بسیار پیچیده و پرهزینه است زیرا به مواد و وسایل متعددی نیاز دارد. البته هنوز مصرشناسان قادر نیستند با قطعیت در این مورد نظر بدهند یا آن را تایید کنند. اما در زیر ۸ ماده اصلی که برای ساخت مومیایی لازم است نوشته شده است.
ناترون
ناترون که نوعی کانی حل شونده در آب است یکی از اصلیترین مواد موردنیاز برای خشک کردن بدن جنازه محسوب میشود. ناترون دارای مزه پودر لباسشویی است و در هوای آزاد، رطوبت را جذب میکند. مومیاییکنندهها همچنین روغنهایی همچون سدر و شاید روغن درخت اربس را روی پوست و گوشت جسد میمالیدند تا تازه و نرم بماند.
رزین
اهمیت وجود رزین در ساخت مومیایی در یکی از نوشتههای برجا مانده از امپراتوری کهن بهخوبی قابل مشاهده است: «هیچکسی به سمت شمال و جبیل (لبنان) حرکت نخواهد کرد امروز، ما چه کاری میتوانیم برای درختان سدر خود برای مومیاییها انجام دهیم؟»
گلسنگ و پیازها
پوست پیاز اغلب برای پر کردن حفرههای بدن و اغلب برای ساخت چشمهای الکی استفاده میشد. گلسنگ نیز در شکم مومیاییهایی همچون رامسس چهارم یا سیپتا یافت شده است.
خاک اره، کاه، شن و سنگ سفید
همه این مواد برای پر کردن اندامهای خالیشدهی داخلی جنازه مورد استفاده قرار میگیرند. البته خاکاره را روی پوست هم میریختند تا مراحل خشک شدن سریعتر انجام شود.
ادویهها
از ادویهها برای خوشبو نگه داشته مومیایی استفاده میکردند. از جمله ادویههایی که در مومیایی هرودوت و دیودوروس استفاده شده میتوان به دارچین و کاسیای هندی اشاره کرد.
موم زنبورعسل
از موم برای بستن دهان، بینی و دیگر حفرههای بدن مومیایی در دوران باستان استفاده میشده است. مصریها برای زنبور و عسلی که تولید میکردند ارزش بسیار زیادی قایل بودند.
عطر و مر
مر (MYRRH) نوعی صمغ درخت از کشور سومالی و جنوب عربستان است که برای پر کردن و روغنمالی کردن جسد مومیایی استفاده میشده و رایحه آن بسیار زیاد بوده است. اسفند و عود و عنبر و غیره را نیز دود کرده و جسد را بخور میدادند. این کار یکی از اجزای اصلی آئین خاکسپاری بوده است.
شراب خرما
بنا بر گفتههای هرودوت، شراب خرما برای پاکسازی بدن از انواع میکروبها مورد استفاده قرار میگرفته است. اما هنوز هیچ سند باستانشناسی مبنی بر صحت این ادعا یافت نشده است.
در نهایت هم باید جسد با پارچههای مخصوص پوشانده شود. متراژ پارچه از جسدی به جسد دیگر متفاوت است. در گذشته این طور بوده که اگر فرد شخص مهمی بشمار میرفته، روی صورت مومیایی ماسک با نقش و نگارهای متنوع قرار میدادهاند و مومیایی را نیز درون تابوتهای مخصوص میگذاشتهاند.
پس از پایان یافتن مراحل مومیایی کردن، جسد به سمت خانه ابدی خود حمل میشود. دوستان، آشنایان و اعضای خانواده برای مرحوم غذا، گل و وسایل هدیه میبرند.
روحش شاد