آیا می دانید بهترین فیلم های هر ژانر سینمایی را نام ببرید؟! جذابیت سینما از تنوع آن سرچشمه می گیرد و فیلم های باکیفیت سینمایی در کلیت نامحدود خود از رنگ ها و سایه های بسیاری برای ساخت تاروپودی جراب و فریبنده استفاده می کنند که به آن دنیایی چند فرمی از لحظات هوشمندانه و سرگرم کننده می بخشد. این دنیای رازآلود باید با هر جهت گیری فلسفی متناسب و سازگار بوده و حتی پردرخواست ترین حس های زیبایی شناختی را نیز اغنا سازد. اگر چه هر فیلمی معمولاً شخصیتی تک بعدی را به نمایش نمی گذارد، ترکیب درام با کمدی و جایگزینی مکرر اکشن با نمایش های شاعرانه کم تحرک باعث شده که گاه در تشخیص ژانرهای سینمایی با مشکل مواجه شویم.
هر یک از ژانرهای سینمایی فیلم های دیدنی و بی نقصی در خود دیده است که در طول سال ها فعالیت سینما خلق شده اند اما در این مطلب قصد ما این است که فیلم هایی که در هر ژانر بر قله ژانر خود قرار می گیرند را به شما معرفی کنیم. چه دنیای سینما را به طور جدی و حرفه ای دنبال کنید و چه تنها علاقمندی کلی و ساده ای به دنیای سینما و فیلم سازی داشته باشید، بدون شک فیلم های زیر فیلم هایی هستند که در ژانر خود از بهترین آثار بوده و باید در فهرست تماشای شما قرار داشته باشند.
۱۱- بهترین فیلم ژانر علمی تخیلی: ۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی (۱۹۶۸)
سوال اصلی این است که یک فیلم علمی تخیلی در کلیت آن به دنبال کشف چه چیزی است؟ چرا نسل ما انسان ها چنین کنجکاوی شدید و افسار گسیخته ای را با نسخه دلخواهمان از سکونتگاه های دوردست و غریبه به تصویر می کشیم؟ استنلی کوبریک قدرت خلاقیت سینمایی خود را با توانایی بی مثال نویسندگی آرتور سی کلارک ترکیب کرده و نتیجه یک قصیده حماسی تصویری بدون زمان در مورد تقدیر انسان و وقوع احتمالی آن در گذشته به نام «۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی» (۲۰۰۱: A Space Odyssey) است.
سفر پرماجرای فیلم در زنجیره مکان-زمان در یک فضای پیش از تاریخ آغاز می شود؛ جایی که گروهی از انسان نماها نقشی حیاتی اما ناخودآگاهانه را ایفا می کنند و کشف های قابل ملاحظه ای می کنند. یکی از آن ها سرگرم بازی کردن با یک تکه استخوان است و ناگهان این نسخه اولیه انسانی در می یابد که این وسیه بسیار ساده در دستش می تواند به عنوان یک ابزار یا اسلحه مورد استفاده قرار گیرد. زمان بسیار زیادی در خارج از دنیای فیلم می گذرد و اکنون قوی ترین و مهم ترین ابزار در دسترس انسان، هوش اوست. ماشین های تحسین برانگیزی توسط انسان تولید شده که می توانند عناصر آسمانی را کشف کنند، از سیاره های دیگر دیدن کرده و حتی خود خالق افکار و هوش های جدید باشند.
این فتح تدریجی عالم هستی ظاهراً با یک هارمونی ترسناک، زیبایی ژئومتریک و جاه طلبی باشکوه تجلی می یابد. اما این همه توسعه طلبی کجا به پایان می رسد؟ در چه نقطه ای این رشته باریک پیشرفت دیگر نمی تواند به سمت جلو کشیده شود؟ وقتی که خود را در داستان این شاهکار سینمایی ملودی وار غرق می کنید سوال های بسیار عمیقی ذهن شما را اشغال خواهد کرد. اما زیبایی فیلم در جنبه های چند بعدی فلسفی آن نهفته است که خود به طور سیستماتیک از توجه متنوع فیلم بر روی فضا و زمان سرچشمه می گیرد. در انتهای فیلم «۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی» یک حسی بی سابقه از شگفتی و حیرت، وحشت و تواضع شما را فرا خواهد گرفت که به این زودی ها از یاد نخواهید برد.
۱۲- بهترین فیلم ژانر فانتزی: هزار توی پن (۲۰۰۶)
دنیای ما به همان اندازه که کوچک است، کور، طاقت فرسا و منفور و البته پر از حرص و طمع نیز هست. گیرمو دل تورو با تمرکز بر روی ناامیدی و درماندگی تاریخ مدرن اروپا، یک آینه تمام نمای معادل می سازد که غم ها، تراژدی ها و عیوب ذاتی واقعی ما را در یک دنیای ترسناک از بخشش و وحشت منعکس می کند. سینمای فانتزی هیچ وقت به اندازه فیلم «هزار توی پن» (Pan’s Labyrinth) توصیف گر، واضح و احساسی نبوده است. بدبختی های انسانی به شکل ها و شدت های متفاوت توسط بزرگ ترها ساخته و حاکم می شوند.
کودکان، از طرف دیگر،کسانی در بین ما هستند که از محیط نامساعد و ناکارآمد اطراف خود بیش از هر کس دیگری رنج می برند اما در همین شرایط هم آن ها هستند که یک امید روشن خوشبینانه را برای تغییر ترسیم می کنند. شخصیت اوفیلیا در این فیلم، در ناآگاهی مطلق خود از سیاهی و خودپرستی دنیای واقعی معاصر، در یک هزار توی رازآلود در دنیای آشنای زیرین وظیفه ای خطرناک را بر عهده می گیرد. سبک داستان پردازی فیلم که ترکیبی از واقعیت و فانتزی به شکل متناوب است، فیلم برداری خیره کننده، واقعیات و دیدگاه های شجاعانه ای که که از پیشرفت داستان تا انتهای غیرقاب پیش بینی آن شکل می گیرند، یک ترکیب هنرمندانه پیچیده و یک اثر انسانی بسیار عمیق از تفکر به بیراهه نرفته را ترسیم می کنند.
۱۳- بهترین فیلم ژانر اکشن: ببر خیزان، اژدهای پنهان (۲۰۰۰)
واقعی بودن خیره کننده فیلم «ببر خیزان، اژدهای پنهان» (Crouching Tiger, Hidden Dragon) ساخته آنگ لی در سال ۲۰۰، بسیار فراتر از وارد شدن به دنیای رنگارنگ و مسحور کننده افسانه های آسیایی و تصویرسازی های خیره کننده، تلاش دارد یک آزادی ذهنی نهایی را کشف کند. روحانیت موجود در فیلم برای شکستن پیوندهای جسمی به کار می رود و به جسم اجازه می دهد که بدن کنترل کامل بر روی حرکات خود داشته و محدودیت های قانون جاذبه زمین را کنار بزند. مثلث ساختاری شخصیت های فیلم از یک مبارز افسانه ای هنرهای رزمی، یک مبارز زن کارآزموده و باتجربه و یک دختر جوان از خانواده ای نجیب زاده و سلطنتی که از کودکی با هنرهای رزمی آشنا شده تشکیل شده است.
هر یک از آن ها یک مهارت باارزش و متفاوت و یک نعمت روانی ابدی دارد. تماشای مبارزه آن ها به خاطر تمامی ایده هایی که باعث جدایی آن ها شده است و همزمان آن ها را جزئی از یک واقعیت بزرگ تر ساخته است، باعث می شود که بیننده یک لذت گاه خسته کننده را از حرکات بی وزن و ریتمیک آن ها داشته باشد. علیرغم قابلیت های فراطبیعی این سه زن، هر یک از این شخصیت های قدرتمند یک نقطه حساس دارد: هوسی شدید برای یک انتظار برآورده نشده که برخلاف جسم قدرتمند و انعطاف پذیرشان، آن ها را از پروازی بی انتها محروم کرده و نزدیک زمین نگه می دارد. اعمال آن ها در سراسر فیلم به شکلی برای بدست آوردن آن گنجینه های دست نیافتنی از آزادی و رضایت ذاتی صورت می گیرد. ایده های پشت فیلم باعث شده که «ببر خیزان، اژدهای پنهان» بهترین فیلم اکشن تاریخ سینما لقب بگیرد.
۱۴- بهترین فیلم ژانر موزیکال: داستان وست ساید (۱۹۶۱)
شاید فیلم های موزیکال کمتر برای طرفداران سینما شناخته شده باشند ما در طول سال های فعالیت سینما، فیلم های شاخصی در این ژانر ساخته شده اند مانند فیلم «آواز در باران» (Singin’ in the Rai)، «بانوی زیبای من» (My Fair Lady)، «کاباره» (Cabaret) و تعدادی دیگر اشاره کرد که همه آن ها لحظاتی شاد و فرح بخش را برای بینندگان فراهم کرده و همزمان زیبایی های هنری خاص خود را داشته اند. اما اگر بخواهید تنها یک فیلم موزیکال را برای تماشا نگاه کنید بدون شک انتخابتان باید فیلم صادقانه و ویرانگر «داستان وست ساید» (West Side Story) باشد.
این فیلم که اقتباسی از نمایشنامه «رومئو و ژولیت» ویلیام شکسپیر است داستان کلاسیک دو جوان ساده و معصوم را روایت می کند که علیرغم تفاوت ها و شرایط سخت اجتماعی اطرافشان در خیابان های پر از خشونت و جنایت منهتن در دهه ۱۹۶۰ عاشق هم می شوند. در جریان این داستان است که مشهورترین تراژدی شکسپیر بیش از پیش نمود پیدا کرده و شکلی نمادین و فارغ از زمان به خود می گیرد. یک پسر ساده دل و دختری بی تجربه به هم متمایل می شوند که نمادی از نیروی فراموش شده نزدیکی انسان ها و پیشرفت متعاقب آن است اما دو گروه از مهاجران جوان باعث ایجاد مشکل بر سر راه عشق این دو می شوند.
مهاجران اروپایی و پورتوریکویی دارای ملیت ها، زبان های مادری، لهجه ها و رنگ پوست های متفاوتی هستند و این تفاوت های غیراساسی برای احساس انزجار آن ها از یکدیگر و درگیری های خونین هر روزه بین آن ها کافی به نظر می رسد. با تماشای از بین رفته مداوم جوانان خام، بیننده بیش از پیش در می یابد که ریشه تمام تنفرها و از هم گسیختگی ها در دنیای امروزی تنها و تنها تنفر است.
۱۵- بهترین فیلم ژانر انیمیشن: قصر متحرک هاول (۲۰۰۴)
فیلم های انیمه هایائو میازاکی یک فضای مسحور کننده، کاملاً مسحور کننده و همزمان ترسناک را ترسیم می کنند که ترکیبی به هم تابیده شده از واقعیت و توهمات است. در مسیر سفرهای هیپنوتیزم کننده اش در درون دنیای تعریف نشده این آثار، میازاکی قصد دارد که افق های روحانی بیننده را تا جایی توسعه دهد که سرزمین های این دنیایی و درونی اشخاص به طور کامل درک شوند. می توان گفت میازاکی کودکی است که روح خلاق، باهوش و بسیار هنرمندی دارد. اگر چه انیمیشن «شهر اشباح» (Spirited Away) را بالغ ترین اثر او می دانند اما فیلم کمتر مورد توجه قرار گرفته او با عنوان «قصر متحرک هاول» (Howl’s Moving Castle) را باید بهترین اثر در زمینه به تصویر کشیدن نوستالژی، وحشت و روح آزاد دوران کودکی و نوجوانی همه ما دانست.
در یک شهر اروپایی مدرن بی نام که در میانه جنگی بزرگ واقع شده، دختری توسط یک جادوگر بدذات و سنگدل نفرین می شود و او را به یک پیرزن ۹۰ ساله تبدیل می نماید. دخترک بیچاره شوکه شده و به جادوی قصر متحرک هاول می پیوندد، طلسم عجیب و غریب اما دوست داشتنی که دخترک را شیفته زیبایی بی مثال خود کرده است. این قصر متحرک قهرمان داستان ما را از شهر ساختارمند، پیچیده و البته در حال نابودی واقعی بیرون می برد. این سفر باعث می شود که دختر داستان ما با مکان های جغرافیایی ناشناخته و شرایط زمانی غیرمعمولی آشنا می سازد و در تلاش برای پیدا کردن هویت واقعی هاول، رفته رفته بدن فرسوده و پیرش را می پذیرد.
این انیمه در واقع امیدهای جوانان برای فناناپذیری، قدرت و زیبایی ابدی را کنکاش کرده و در نهایت می پذیرد. دختری ۱۸ ساله به یکباره با پیری روبرو شده و وحشت زده می شود اما در حالی که برای مبارزه با آن تلاش می کند رفته رفته می پذیرد که زندگی در واقع در درون او در حال رنگ باختن است. سفر در مسیر صحنه ها، عواطف و خاطرات متفاوت و پراکنده زندگی، تنها چیزی است که در انتهای داستان اهمیت پیدا می کند.
بهترین فیلم های ژانر وسترن که از دیدن آن ها پشیمان نخواهید شد
فیلم هایی که در کمال ناباوری موفق به کسب جایزه اسکار بهترین فیلم نشدند [قسمت اول]
با بهترین فیلم های جنگی تاریخ سینما آشنا شوید
با بهترین و خوش ساخت ترین فیلم های انیمه ژاپنی آشنا شوید [قسمت اول]
بدون نظر