فیلم تنگه ابوقریب یکی از متفاوتترین آثار دفاع مقدس سینمای ایران است که در این مطلب نگاهی به چرایی این تفاوت خواهیم داشت تا ببینیم موج نو سینمای جنگی ایران بعد از دیدن این اثر، چگونه راه میافتد.
سینمای دفاع مقدس ایران در چند سال اخیر آثار قابل توجهی را پیش چشم خود دیده که خوشبختانه خبری از آن ملی گرایی اغراق شده فیلمهای دهه ۷۰ و ۸۰ در آن به چشم نمیخورد. موج این گونه آثار با فیلمهایی چون دوئل شروع شد و حالا هم کارگردانان نسل جدید سینما که شاید در زمان جنگ نوجوانی بیش نبودند، رو به ساخت فیلمهای جنگی آوردهاند. زاویه نگاه این نسل جدید واقع گرایانهتر هست و از آنجایی که دیگر نیازی به پروپاگاندا در فیلمهای جنگی حس نمیشود، نگاه معقول تری در بطن داستان و روایت فیلمها به چشم میخورد.
از آنسو پیشرفت تکنولوژی را هم نباید نادیده گرفت که در سینمای ایران هم تا حدی خود را نشان داده و با اینکه همچنان فرسنگها از استانداردهای روز دنیا دور هستیم، ولی کمی تا قسمتی این موضوع به داخل فیلمهای تولید وطنی هم رخنه کرده و اوج آن در همین فیلم تنگه ابوقریب دیده میشود. فیلمی که با بودجه عظیمی ساخته شده و موسسه پرحاشیه اوج (تهیه کننده سریال پایتخت ۵ و یا سازنده بنرهای جام جهانی تیم ملی کشورمان و…) وظیفه تهیه کنندگی آن را بر عهده داشته است. فارغ از مسایل سیاسی پشت پرده موجود در این موسسه، باید اعتراف کرد که سازمان اوج بودجه هنگفتی دارد و تا قبل از ساخت تنگه ابوقریب، نتوانسته آنچنان که باید و شاید از این ثروت عظیم خود استفاده بجا کند. تنگه ابوقریب اولین گام درست این موسسه در بعد هنر سینما به شمار میرود و بهرام توکلی کارگردان توانسته با بودجهای که سازمان اوج در اختیارش قرار داده، اثری فاخر و در خور جنگ هشت ساله ایران و عراق بسازد که بی اغراق میتواند با آثار جهانی در ژانر فیلمهای جنگی برابری کند.
بهرام توکلی فردیست که بیشتر مخاطبین سینما او را با فیلمهای اجتماعی و درام میشناسند و در کارنامه هنری این فرد با عناوین خوبی همچون «اینجا بدون من» و «آسمان زرد کم عمق» روبرو هستیم. توکلی اما همچون برخی کارگردانان بزرگ سینما دوست دارد به ژانرهای مختلف سرک بکشد و به شخصه من را یاد اسپیلبرگ میاندازد که در هر سبکی فیلم ساخته و در آن موفق بوده است. توکلی در ژانر جنگی (میگویم جنگی چون فیلم او بیشتر جنگی است تا دفاع مقدس) هم خوب توانسته از پس فیلمسازی سخت این نوع فیلم برآید و «تنگه ابوقریب» او از لحاظهایی یک سر و گردن بالاتر از دیگر فیلمهای جنگی سینمای ایران است. او فضای جنگی میسازد که هیچگاه شکل شعاری و غلوآمیز به خود نمیگیرد و یا ژست روشنفکری را هم نمیگیرد؛ به طوری که بارها و بارها از زبان کاراکترهای فیلم یادآوری میشود که سربازان جنگی در حال دفاع از چیزی هستند که دغدغه زندگی در آن را دارند.
فیلم تنگه ابوقریب داستان سرراست و سادهای دارد و روایتگر گردانیست که در روزهای پایانی جنگ ایران و عراق، در برابر ارتش بعثیها در نقطهای به نام تنگه ابوقریب ایستادگی کردند و در نهایت توانستند کاری کنند تا عراقیها عقب نشینی کنند. ایستادگی این افراد در روزهای واپسین جنگ موضوع مهمی است که تا امروز کمتر به آن پرداخته شده چرا که شاید در صورت شکست این مقاومت، جنگ ادامه مییافت و شاهد آتش بس بین دو کشور نبودیم و یا از همه گزینهها بدتر احتمال از دست دادن خوزستان را داشتیم. متاسفانه همانطور که در عنوان بندی پایانی فیلم هم به آن اشاره میشود، مقاومت این گروه سربازان آنطور که سزاوارشان بودند دیده نشد و شهدای این گردان هم مظلوم ماندند. شادمانی آتش بس باعث گم شدن اخبار این نبرد سهمگین شد و حالا توکلی و تیماش یادوارهای برای تمام رزمندهها و شهدای ایرانی حاضر در تنگه ابوقریب ساختهاند تا فیلمشان شمعی روشن باشد برای زنده ماندن یاد آنها. این یادواره اما آنچنان با دلسوزی و دقت ساخته شده که باید به تک تک اعضای فیلمساز آن دست مریزاد گفت و ارج نهادن آنها به سینما را تحسین کرد.
داستان فیلم اما چیست؟ تنگه ابوقریب روایتگر چند دوست و آشنای همرزم است که درست در روز مرخصی گردانشان خبر داده میشود که بعثیها به تنگه حمله کردهاند و از این رو تصمیم میگیرند همراه با دیگر سربازان به این نقطه مرزی بروند و به کمک سربازان بشتابند. این دوستان همرزم با آنکه تا یک قدیمی مرخصی فاصله ندارند، در تصمیمشان جدی هستند و حتی یکی از آنها که خانوادهاش به شدت چشم به دیدار او هستند و دیگر سربازان او را مجبور میکنند که به مرخصی برود؛ در نهایت یواشکی وارد ماشینهای گردان شده و همراه با دوستانش به تنگه میروند. این چند همرزم به همراه علی، پسری نوجوان که داوطلبانه به میدان جنگ آمده تا از صحنههای بیر حم آن عکاسی کند، این سفر را در پیش میگیرند و فیلم روایتگر تک تک لحظات جنگ حماسهای آنهاست، نه چیزی بیشتر. در حقیقت هسته اولیه و کلی فیلمنامه چیزی جز یک خط اصلی داستانی نیست: اعزام تعدادی از رزمندگان برای انجام یک عملیات و به تصویر کشیدن این عملیات، همین و بس.
همین موضوع باعث برخی انتقادها نسبت به عدم شخصیت پردازی درست در بین کاراکترها شده که متاسفانه ایرادی است که چندان منطقی به حساب نمیآید. در لابهلای فیلم داستانکهای بسیار کوتاه و دیالوگهای معدودی برای شناختن کاراکترها رد و بدل میشود از جمله خرید کردن گل سر در بازار و خوردن آب هویج و قرض گرفتن پول از یکدیگر و… که تمامی این موارد یک هاله کمرنگ از کاراکترها را به تماشاگر میرساند؛ هالهای که برای همذات پنداری با شخصیتها تا حدی کافی به نظر میرسد و پرداخت بیشتر به این موضوعات باعث از بین رفتن ریتم فیلم میشد. فیالواقع شاید این اشکال به یکی دو شخصیت که در همان اوایل فیلم به شهادت میرسند تا حدی وارد باشد ولی به کلیت فیلم لطمه خاصی وارد نمیکند. شاید اگر داستان بال و پر بیشتری میگرفت و فلشبکهایی درباره قهرمانان داشت، باید آن را تبدیل به سریالی همانند Band Of Brothers میکردند و پلتفرم سینما و مخاطبینش برای آن دیگری جایی نداشت.
هرچه فیلم به لحظات پایانی خود نزدیکتر میشود ریتم تندتری به خود میگیرد و دوربین طوری پیش میرود که شاید در گاهی موارد تماشاگر از فیلم بازمیماند. مخاطب ناخودآگاه از دیدن سرعت وقوع اتفاقات جا میخورد و هر لحظه با دقت بیشتر به آن مینگرد.
فیلم تنگه ابوقریب از لحاظ بصری و فنی از تمام آثار سینمایی ساخته شده ملی در این ژانر چند پله بالاتر قرار داد و آنطور که به صورت رسمی اعلام شده نزدیک به ۲۰ میلیارد تومان خرج ساخت فیلم شده است و آن را تبدیل به یکی از پرخرج ترین آثار سینمای ایران کرده است. این بودجه البته برخلاف سایر آثار پرخرج سینمای کشورمان، این بار واقعا تاثیر مثبتی در روند ساخت فیلم داشته و بهرام توکلی به درستی برای فیلم مایه گذاشته است. سکانسهای طولانی در فیلم وجود دارد که بدون هیچ کاتی ضبط شدهاند و با توجه به شلوغی میزانسن و طراحی صحنه فیلم، سختی ضبط آنها به وضوح حس میشود. این نوع پلانها از سختترین پلانهای تاریخ سینمای ایران هستند و تعدادشان در فیلم تنگه ابوقریب هم کم نیست، این سختی کار روی جای جای فیلم و چهره بازیگران هم نشسته و تماشاگر را همراه خود میکند به طوری که پا به پای شخصیتهای اصلی فیلم میتوان دشواریها را حس کرد.
همانطور که گفته شد هنوز در زمینه جلوههای ویژه تصویری به آن استاندارد هالیوودی و بینالمللی نرسیدیم و تیم فیلمسازی در نهایت هوشمندی، با وارد کردن افکتهای صوتی بینظیر این نقص را جبران کرده است. صداگذاری فیلم تنگه ابوقریب و موسیقی جانسوز آن طوریست که دیدن آن در سینمایی که سیستم صوتی خوبی ندارد واقعا حیف است. هنر بهرام توکلی در جای جای نماهای تنگه ابوقریب جاریست و توانسته با بهره گیری از تیمی حاذق در زمینه گریم، طراحی صحنه و لباس تصاویری را خلق کند که از هر لحاظ سختی جنگ را برای بیننده تداعی کند.
بازیگران فیلم تنگه ابوقریب از میان ستارگان نسل امروز انتخاب شدهاند و همگی برای اولین بار است که در چنین ژانری ایفاگری نقش میکنند. این افراد از پس صحنههای نفسگیر فیلم برآمدهاند و گریمهای سنگینی که روی آنها انجام شده هم باعث نشده که نتوانند با چشم هایشان و یا هر حالت دیگری ، قدرت بازیگری خود را به رخ نکشند. در بین تیم بازیگری مهدی قربانی که او را در نقش نوجوان فیلم ابد و یک روز به یاد داریم، پدیده نوظهوری است که نوید حضور بیشتر و قویتر او را در سینما میدهد. امیر جدیدی و جواد عزتی (که در فیلم نقشآفرینی متفاوتی نسبت به کاراکتر طنر تکراری خود دارد) هم که در اصل دو ستاره اصلی فیلم هستند که با شیمی خوب خود این دو قهرمان را دوست داشتنی تر میکنند. این شیمی باعث شده تا شخصیت های فیلم آنچنان که در ذهن فیلمنامهنویس بوده خلق شوند و به تصویر در آیند و مخاطب ارتباط نزدیکی را با آنها برقرار کند. راستی این را هم بگویم که قطعا حمیدرضا آذرنگ متفاوتی را خواهید دید؛ متفاوت و البته بینظیر.
ناگفته نماند که بهرام توکلی در موارد معدودی هم از عناصر و فرم اشتباهی استفاده کرده که باعث لطمه زدن به فیلم شده است، به عنوان مثال در دقایق پایانی فیلم تنگه ابوقریب، سکانس اسلوموشن طولانی وجود دارد که یا از دست کارگردان در رفته و یا آن تاثیری که میخواسته روی مخاطب را بگذارد را نتوانسته شکل دهد چرا که این سکانس مثل یک خراش عمیق در بطن فیلم قرص و محکم ظاهر میشود و آن را زخم میکند. این موارد که تعدادشان به انگشتان یک دست هم نمیرسد در فیلم وجود دارند ولی میتوان با ارفاق آنها را نادیده گرفت و مبهوت شکوه سیاه جنگ شد.
تنگه ابوقریب در هر حال تا حدی ضعف داستانی دارد و فیلمنامهاش در آغاز بدون کشش و دارای ریتمی کند است، ولی بسیاری از المانهای دیگرش این ضعف را میپوشاند. فیلم یک موقعیت جنگی نفسگیر را به نمایش میگذارد که به رغم ایرادات جزییاش توانسته فیلمبرداری، طراحی صحنه و جلوه های ویژه، چیدمان بازیگران و پلانهای بلندش را به رخ بکشد و انصافا هم حق دارد این کار را بکند.
سازمان موج؟؟؟!!!
ابتدا باید بگم موسسه اوج هست نه موج …
به نظرم جزو ۳ فیلم برتر ده سال اخیر در ژانر خود
و جزو ۱۰ فیلم برتر سینمای ایران بود
فیلمی که بر خلاف ساخته های حاتمی کیا خیلی کم بوی شعار زدگی می داد و حرف اصلی اش را در درون کاراکتر ها و داستانش می زد .
البته مشکلاتی هم در فیلمبرداری در دقایق پایانی به چشم میخورد که تصویر واضح دیده نمی شد
با بازی بسیار خوب امیر جدیدی و بازی متفاوت جواد عزتی که به نظرم از ژانر طنز بهتر بازی کرد
در کل پیشنهاد خوبی برای فیلم دیدن بود
اوج … مجید جان دلبندم , اوووووج !
بله شرمنده. اشتباه شده بود که تصحیح شد.
مرسی ممنون
شهدا شرمنده ایم
به واقع تنگه ابوقریب یک فیلم نبود . یک ساعت و نیمه واقعی واقعی . انگاری یک ساعت و نیم از هشت سال جنگ جدا شده. بکر و دست نخورده. آب هم بهش نبستن.
بیشتر فیلم رو فقط اشک ریختم.
خدایا برایرحفظ هر ذره از خاک این وطن چه گلایی خشکیدن و پرپر شدن؟؟
کاش بتونیم در قیامت ، سرمون رو واسه شهدا بلند کنیم
شهدا ، به خدا ، شرمنده ایم.
لطف کنید یک فیلم هم از خمینی و صدام بسازید و نشان دهید دو مجنون مطلق اندیش چه بلایی سر دو ملت می آورند
عزیز
اولا که برای تمام دنیا ثابت شده که صدام آغاز گر جنگ بوده پس او ویرانی و هزینه و کشتار به سرزمینش هدیه داده دوما امام از با دفاع از سرزمینش ایران رو نجا داده
نمی دونم چرا جای دیگه دفاع عقلانیه نماد شجاعته ولی اینجا مجنونیت نام داره
پس قبل از قضاوت کورکورانه و دور از عقل بیشتر باندیشیم
اگه امام وارتش و سپاه نبود الان جان و ناموس ایرانی ها به حراج صدام رفته بود
هزینه ای که برای تماشای این فیلم پرداخت کردم از هزینه یک بطری آب معدنی در جایی که من زندگی می کنم کمتر است ولی نه فقط به خاطر هزینه که بلکه به خاطر زمانی که صرف این فیلم کردم احساس باخت دارم. در واقع این فیلم بیشتر شبیه به یک مستند بود تا فیلم سینمایی. فاقد قهرمان داستان، فاقد یک داستان هیجان انگیز و کشنده فاقد موقعیت اوج و احساسی و متن بسیار بسیار ضعیف. نکته تاسف برانگیزتر اینکه این فیلم رکورددار جایزه های جشنواره فجر شده است! امیدوارم در آینده فیلم های بهتری که نشان دهنده ی بهتری از توانایی های سینمای ایران باشد ساخته شود.
فیلم خوش ساخت بود و زیبا . لااقل در ژانر خودش بهترین بود . اما با دیدن فیلم شما به مافیای سازمان سینمایی اوج در جشنواره فجر که تمام جوایز رو به این فیلم دادند پی می برید . امیر جدیدی خوب بود مثل همه فیلمهای قبلیش ، اما نه در حد نوید محمدزاده در مغزهای کوچکزنگزده .
همونطور که موسیقی متن به وقت شام که جایزه رو برد و شما وقتی موسیقی فیلم بمب یک عاشقانه رو میشنوید متوجه مافیا و حق خوری موجود در جشنواره فجر میشوید
عالی بهتر از این مقاله پیدا نکردم