در نقد فیلم Mamma Mia Here We Go Again به دومین قسمت از سری فیلم ماما میا! می پردازیم که بار دیگر آهنگ های گروه موسیقی ABBA را دستمایه ساخت یک اثر موزیکال مدرن با حال و هوایی کلاسیک کرده است.
گروه موسیقی آبا ABBA پرفروش ترین گروه موسیقی پاپ در دهه هفتاد میلادی بودند و ثروتی عظیم برای کشور خاستگاه این باند موسیقی یعنی سوئد محسوب میشوند. اگر سنتان کمی بیشتر از چهل پنجاه سال باشد و یا اگر والدینی در این سن و سال دارید، بی شک میتوانید از آنها درباره اسطوره موسیقی آبا و تاثیرشان در ینگه دنیا از جمله کشور ایران بشنوید. این گروه سوئدی در سال ۱۹۷۲ با حضور بنی اندرسون و بیورن اولویس آهنگسازان گروه، و بههمراه آنی-فرید لینگستاد و اجنتا فالتسکوگ خوانندگان گروه، در استکهلم شکل گرفت و تا سال ۱۹۸۳ به فعالیت خود ادامه داد و بعد از آن علی رغم توقف فعالیت گروه، باید بگویم که همچنان سالانه چندین میلیون از آلبومهایشان در سرتاسر جهان به فروش میرسد.
هشت آلبوم موسیقی ثمره کار گوره موسیقی ABBA در زمان فعالیتشان بود ولی از این چند ده آهنگ خوانده شده، حدود ده قطعه از جمله Dancing Queen و Gimme Gimme Gimme و Money Money و البته خود آهنگ Mamma Mia جاودان شدند و بیش از دهها بار مورد بازخوانی قرار گرفتهاند. اما ترانهها و موسیقیهای این گروه فقط در بازخوانی خلاصه نشده و آثار موزیکال متعددی از روی آنها ساخته شد که یکی از مهمترین و پرفروشترین آنها فیلم ماما میا! محصول سال ۲۰۰۸ میلادی بود، فیلمی به کارگردانی فیلیدا لوید که علی رغم مخالفت سرسخت بسیاری از منتقدین و زیر سوال رفتن ماهیت فیلم سینمایی بودن آن، توانست با فروشی هنگفت و استقبالی شدید مواجه شود و نشان دهد که موسیقی ABBA همچنان به عنوان یک برند میتواند پیشتازی کند و طرفدارانش برای شنیدن به آنها هرکاری میکنند.
فیلم نخست با بازی مریل استریپ، زنی که جوانیاش در همان دهه شهرت ABBA رقم خورده است؛ و بازیگران دیگری همچون پیرس برازنان و آماندا سلیفرید و… به اکران در آمد و حالا بعد از ده سال دنباله آن با نام Mamma Mia Here We Go Again ساخته شده است؛ دنبالهای که هیچ ضرورتی در ساخت آن دیده نمیشد مگر بفروش بودن و نام ABBA را همچنان زنده نگه داشتن.
با وجود اینکه فیلم دوم همچنان مثل فیلم نخست لنگ میزند و رنگ و بویی از سینمای داستانی نبرده؛ اما اینکه آن را دوست نداشت هم کاری سختی است. فیلم Mamma Mia Here We Go Again موارد متعددی را دارد که میتوان با استناد به آنها از فیلم دوری کرد و به همان قدر هم عناصر دیگری دارد که به واسطه آنها میتوان فیلم را دوست داشت.
مشکل بزرگ فیلم دوم، رو کردن اکثر ورقهای تاپ گروه موسیقی ABBA و اجرا و پخش مشهورترین قطعات آنها در فیلم نخست است. تقریبا بیشتر آثار مشهور ABBA که به عنوان قطعات ماندگار این گروه از آنها یاد میشوند در فیلم اول شنیده شدند و اجرای دوباره آنها قطعا فیلم جدید را بیمزه و تبدیل به اثری تکراری میکرد. جدا از این مساله، به نظر میرسد که بازیگر بزرگی مثل مریل استریپ، که از برگهای اصلی و برنده فیلم نخست به حساب میآمد، چندان با ساخت قسمت دوم موافق نبوده و یا بنا به دلایلی که برای عموم مشخص نیست، برای همکاری درازمدت و طولانی با عوامل فیلم پا پیش نگذاشته و صرفا در دقایقی از فیلم حضور به هم رسانیده است که بنا به اخبار رسیده، فیلمبرداری آنها تنها چند روز به طول انجامیده است.
پس ریسمانی که کارگردان قسمت دوم به آن چنگ زده چیست؟ ال پارکر که پیشتر تجربه کارگردان چند فیلم درام را داشته تصمیم گرفته به آهنگهای درجه دو گروه آبا سرک بکشد، قطعاتی که صرفا طرفداران دو آتشه این گروه عاشق آن هستند و برایشان حس نوستالژیکی را پدید میآورد و البته برای آنکه این قطعات روی جریان فیلم بنشینند، فیلمنامهای تدارک دیده که بتوان از آنها نهایت استفاده را کرد. در حقیقت فیلم Mamma Mia Here We Go Again چند موزیک ویدئو به هم پیوسته است که ترانههای ABBA در آن توسط بازیگران شهیر و نسبتا خوش صدای هالیوودی بازخوانی میشود و البته به زیباترین شکل ممکن صحنه آرایی شده است.
دیگر ریسکی که ال پارکر دست به آن زده، کشتن شخصیت اصلی فیلم اول یعنی دانا (با بازی مریل استریپ) است، در همان سکانسهای ابتدایی فیلم این حقیقت تلخ به مخاطب مانند پتکی بر سرش کوبیده میشود و متوجه میشویم که دیگر خبری از مریل استریپ و دانای دوست داشتنی نیست، البته لااقل در همان قالبی که فیلم نخست به ما نشان داد. کارگردان این بار تصمیم گرفته تا داستان جوانیهای دانا را به طور موازی با زمان فعلی داستان پیش ببرد و برای این کار از بازیگر تازه نفس هالیوودی، لیلی جیمز ، بهره برده که انصافا توانسته دوران جوانی دانا را به زیباترین شکلی که میشد تصور کرد، به تصویر بکشد.
فیلمنامه Mamma Mia Here We Go Again در حقیقت داستان دوران جوانی دانا و آشنایی او با سه مرد مهم زندگیاش را نشانمان میدهد و داستان فیلم اول را بیشتر باز میکند و پرده از ابهامات آن بر میدارد. هر سه مردی که به نوعی پدر سوفی، دختر دانا، به حساب میآیند در فواصل زمانی کم با دانا آشنا شدهاند و دانا دقیقا نمیداند پدر اصلی سوفی کدام یک از آنهاست؛ فیلم دوم روایت این آشناییها و همچنین روایت باز کردن رستوران یونانی قدیمی دانا توسط دخترش است که مشقتهای خود را دارد.
تمام بازیگران قدیمی برای ایفای دوباره نقشهایشان بازگشتهاند (حتی همانطور که گفته شد مریل استریپ هم دقایقی در فیلم حضور کوتاهی دارد) و انگار نه انگار که ده سال از فیلم قبلی گذشته است، هرچند در یک سکانس کوتاه و از نفس افتادن پیرس برازنان، کارگردان این موضوع را به ما گوشزد میکند که بازیگران ده سالی پیرتر شدهاند. این نکات واقع گرایانه و همچنین مرگ دانا که در زیر پوست فیلمنامه نهفته است، باعث واقع گرایانه شدن و تلخ شدن فیلمی شده که اساسا ماهیت و ذات آن ربطی به این دو مقوله ندارد و تضاد جالبی را رقم زده است.
بیشتر از همه بازیگران اما لیلی جیمز به چشم میآید که وظیفه خطیری بر دوشهایش نهاده شده است، او باید جوانی بازیگر بزرگی چون مریل استریپ را به تصویر بکشد و شخصیت خارقالعادهای که او در فیلم نخست از خصوصیات اخلاقیاش نشانمان داد را جلوی دوربین بیاورد و بیشک در ذهن تماشاگر هوشمند و با دقت، دائما با مریل استریپ مقایسه میشود. لیلی جیمز در کمال شگفتی از پس این مقایسه نسبتا سربلند بیرون میآید و میتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد و قدرت آوازش هم قبلا در آثاری چون سیندرلا نشان داده شده بود و از این حیث نسبت به بقیه بازیگران فیلم برتری نسبی دارد.
حضور افتخاری خواننده بزرگی چون شر Cher که سالیان سال از سینما و صحنه دوره بوده هم در نوع خود جالب توجه است و اجرای بازخوانی آهنگ محبوب فرناندو (که جزو معدود قطعات بازمانده مشهور گروه آبا از فیلم نخست به حساب میآید) در اواخر فیلم، به تنهایی وزنه بزرگی برای فیلم Mamma Mia Here We Go Again حساب میشود. صدای خاص شر و اجرای قدرتمندش در کنار اندی گارسیا که پا به سن گذاشته و جذابیت خاصی پیدا کرده است، یکی از عاشقانهترین آوازهای سینمای موزیکال چند سال اخیر را رقم میزند.
البته باید تاکید کرد که Mamma Mia Here We Go Again به هیچ وجه در بین آثار شاخص موزیکال تاریخ سینما جای نمیگیرد (فیلم اول هم در چنین جایگاهی نبود) و صرفا بازی با حس نوستالژیک مخاطبینیست که از عشاق گروه ABBA هستند و بس. داستان در اینجا به خدمت آوازها آمده و همین موضوع ضربه مهلکی به بدنه فیلم زده و آن را تبدیل به یک سری آیتمهای کوتاه موزیکال کرده که به زور به هم ربط پیدا کردهاند.
کارگردان در این میان در تک سکانسهایی توانسته این ارتباط را به زیبایی بیافریند (مثل صحنهای که دانای جوان و مرد به کمک اسبی در شبی طوفانی میروند و ارتباطش با صحنه طوفانی شدن افتتاحیه رستوران یونانی در دوران حاضر) ولی این تلاشها در تک مواردی به عمل آمده و در باقی صحنهها کلیشه را به همراه خود دارد.
فیلم Mamma Mia Here We Go Again از لحاظ میزانسن و طراحی لباس اما یک سر و گردن بالاتر از بقیه مسائل فنی خود است (فارق از بخش موسیقی که در قله فیلم جای دارد) و تداعی کننده آثار بالیوودی خوش رنگ و لعاب است. حس سرزندگی و شادی در طول فیلم جریان دارد (البته نه به اندازه قسمت نخست فیلم، غمی پنهان در فیلم دوم نهادینه شده که همانطوریکه اشاره شد با ماهیت فیلم منافات دارد) و این سرخوشی و زیبایی سکانسها و… همانند یک کنسرت شلوغ و دلنشین به نظر میرسد.
در انتها نباید موضوع گریم و انتخاب بازیگران را نیز از قلم انداخت، فیلم دائما در گذشته و حال میچرخد و انتخاب بازیگران جوان کاراکترهایی که با آنها در فیلم قبلی آشنا شدیم، به بهترین نحو صورت گرفته و گریم هر دو قشر بازیگران با توجه به دوران زمانی متفاوتی که در خط داستانی فیلم حضور دارند نیز با دقت و وسواس زیادی انجام شده است.
فیلم Mamma Mia Here We Go Again موزیکهایی از ABBA را نشانمان میدهد که یا فراموششان کردهایم و یا باعث میشود که اگر هم طرفدار این گروه نبودیم (و یا حتی اسمش را تاکنون نشنیدیم) ناخودآگاه به این گروه جاویدان علاقهمند شویم و به دنبال شنیدن باقی قطعات موسیقی آنها باشیم. این موضوع بی شک رسالت یک فیلم سینمایی از هیچ منظری نیست ولی ماما میا جدید هم قصد ندارد خودش را جدی بگیرد و به عنوان یک فیلم سینمایی ماندگار در تاریخ سینما ظاهر شود.
فروش کمتر قسمت دوم البته احتمالا به مزاق استودیو یونیورسال نمیآید ولی در هر حال فیلم کماکان سوددهی خوبی داشته (۳۸۰ میلیون دلار در برابر بودجه کمتر از ۷۰ میلیون دلار) و شاید آن شگفتی فیلم نخست در گیشه پدید نیامده، اما کماکان میتوان حدس زد که فیلمهای بعدی هم در کار خواهد بود، یا شاید هم به علت ته کشیدن آهنگهای ماندگار ABBA، استودیو این بار به سراغ گروه موسیقی ماندگار دیگری (مثلا بیتلز و یا بانی ام و…) برود.
بدون نظر