تا الان برایتان پیش آمده که با گوش کردن به ندای درونی خود تصمیم درست را بگیرید؟ متوجه شدهاید که این کار گاهی بهتر از مراجعه به منطقی عمل میکند که برای خودمان تعریف کردهایم؟
این ندای درونی چیست یا کیست؟ در واقع ضمیر ناخودآگاه ماست؛ شریک پنهان در اعماق وجودمان که برای همه مسایل زندگی پاسخی در آستین دارد. ناخودآگاهی که ظاهرا به آن دسترسی نداریم اما در واقع آن است که فعالیت های ما را کنترل میکند.
از بینش درونی میتوان برای خلاقیت و ایده های ناب برای تغییر سبک زندگی کمک گرفت. جالب است بدانید که بسیاری از هنرهای زیبایی که امروزه شاهد آنها هستیم حاصل شهود خالقان آنهاست. وقتی شما قدرت گوش کردن به احساسات درونی و قوه ذهنی خود را بدست بیاورید میتوانید در همه شرایط زندگی خود بهترین تصمیمات را اتخاذ کنید.
در مطلبی دیگر برایتان از اثرات خود مشاهدهگر بودن نوشته بودیم؛ وقتی به یک خودمشاهدهگر تبدیل میشوید، یاد میگیرید چگونه علایم هشدار دهنده در درون خود و محیط اطراف را تشخیص داده و از بروز رفتارهای خشن، هیجانی و مملو از عصبانیت که تبعات منفی زیادی دارند، دوری کنید.
تا پیش از کشف و شناسایی این سیگنالها، متوجه حضورشان نخواهید شد.
اغلب ما پس از وقوع حادثه و با مرور کردن ماجرا تازه متوجه این موانع و علایم هشداردهنده میشویم.در هر شرایط و حالت روحی که باشید، وقتی طغیان شکل میگیرد، نشانههای آن ظاهر خواهد شد و هشدارهای لازم را خواهد داد. اگر مشاهدهگر باشید، میتوانید این نشانهها را دیده و از بروز اتفاقات ناگوار پیشگیری کنید.
به این صورت که با در نظر گرفتن عواقب ناگوار یک حرف یا یک واکنش، سعی میکنید رفتار یا احساس خود را به مسیری دیگر هدایت کنید.
وقتی بتوانید قدرت منطق خود را با خودِمشاهدهگر همگام کنید، شانس بیشتری برای کنترل افکار و رفتارهای نادرست خواهید داشت. خودِمشاهدهگر به شما هشدار میدهد، منطق هم نتیجه رفتارها را برایتان تفسیر میکند و در نهایت، با عقل خود تصمیم درست را گرفته و اجازه میدهید خشم، عصبانیت، یا هرگونه رفتارهای تکانشی و تند از شما عبور کنند بدون اینکه واکنشی نشان داده باشید.
دسترسی به نیروهای درونی ذهن و وجود به هیچ عنوان آسان نیست. همچون ورزش کردن شما باید هر روز تمرین کنید و هر بار سرعت و شمار تمرینات خود را افزایش دهید. برای اینکه به شهود برسید و متفاوت فکر کردن را تجربه کنید باید به احساسات درونیِ ناخودآگاهِ خود پاسخ مثبت بدهید. این کار کمک میکند تا ایده های جدید خلق کنید.
گام اول: باور کردن
چه چیزی را باید باور کرد؟ اینکه شما درون خود شریک عاقل و قدرتمندی دارید که می تواند راه درست برای اتمام کارها و رسیدن به اهداف را به شما نشان بدهد و اطلاعات و علم لازم را در اختیارتان بگذارد.
باید استفاده از ذهن ناهشیار خود را بیاموزید. برای این منظور، باید به طور مداوم خود را برای پذیرفتن قدرت ضمیر ناخودآگاه آماده کنید و از تفکرات فلسفی و منطقی بگذرید و بیشتر به سمت درک احساسی و قبول آن پیش بروید. وقتی به این مرحله از هیجان و انگیزه رسیدید، با درک ناخودآگاه خود، احتمالات و پتانسیل های واقعی زندگی خود را ستایش کنید.
سپس، در ذهن خود به این فکر کنید به دنبال چه چیزی هستید؟ و به چه اطلاعات یا بینشی نیاز دارید تا با کمک ضمیر درونی خود به اهداف خود دست پیدا کنید؟
با تمرکز فکری روی این مساله، ضمیر ناخودآگاه آغاز به کار می کند و شما می توانید در این مسیر به او کمک کنید. چگونه؟ بیش از ۲۰ مرتبه – مثلا هنگام خواب – با خود تکرار کنید:
- «ضمیرناخودآگاه من راه درست را به من نشان خواهد داد … »
- «اکنون درون یافت من راهکار درستی به من می دهد.»
سپس اجازه دهید تا راهکارهای مناسب در ذهن شما نقش ببندند.
گام دوم: تمرین کردن
نباید فقط متکی به ضمیر ناخودآگاه باشید. خودتان هم در این مسیر باید به آن کمک کنید تا بهترین پاسخ را پیدا کند. کاری که در این مرحله انجام می دهید، جذب اطلاعات ذهنی بیشتر است که جنبه های مختلف آن موضوع به طور جالبی شروع به بازی در مقابل یکدیگر می کنند. در حالت آگاهی ممکن است به احساسات پیچیده خاتمه بدهید اما ضمیر ناخودآگاه شروع به یافتن پاسخ ها و راهکارها می کند و خیلی زود آن را به ذهن شما مخابره خواهد کرد.
سپس اجازه دهید تا اطلاعات به دست آمده در ذهن شما بنشینند. برای یافتن پاسخ های فوری عجله یا هیجان نداشته باشید و مطمئن باشید که ضمیر ناخودآگاه شما در وقت مشخص خود پاسخ و راهکار درست را به شما ارائه خواهد داد.
جمع بندی
برای اینکه بهترین استفاده را از ضمیر ناخودآگاه خود داشته باشید باید سه روش زیر را مدنظر داشته باشید:
- باور کردن نیروهای درونی و رسیدن به ادراک احساسی
- تلاش برای جذب اطلاعات بیشتر در مورد سوال یا مشکل
- تکرار جملات الهام بخش به طور منظم
خیلی وقت ها به طور ناخودآگاه پاسخ سوالات خود را می دانیم و فقط باید آن را بیدار و کشف کنیم. این کار هم فقط با تمرین به دست می آید.
اینکه ذهن نیمه هوشیار قدرتی خارق العاده داره که همه میدونن
مسله اینجاست که کمتر از یک درصد مردم <> میدونن دقیقا چطور باید ازش استفاده کرد.
دل را دو ندا صدا می کند یکی ندای برخاسته از حق و دیگری از باطل
آموزنده بود ممنون از زحمات شما