۱۰ فیلم شاخصی که به خوبی طبیعت و ذهنیت زنانه را به نمایش می گذارند [قسمت دوم]

۱۰ فیلم شاخصی که به خوبی طبیعت و ذهنیت زنانه را به نمایش می گذارند [قسمت دوم]

«اینجا دنیای مردان است». جیمز براون، خواننده سرشناس آمریکایی راست می گفت. گاهی اوقات ذهنیت و منطق مردان در لایه بیرونی هر ساختار، هنجار یا الگویی به نمایش در می آید. ورای این سطح بیرونی اما یک دنیای زنانه نیز وجود دارد. نخیر، یک زن پویا را نمی توان پشت هر مرد موفقی یافت. یک زن، در هر دو جنبه خشن و احساساتی خود را می توان همه جا یافت. او مادر شماست، دخترتان، معشوقتان یا حتی خودتان. شاید شخصیت این زن که خود شمایید یا در اطراف شماست پیچیده باشد یا دمدمی مزاج اما او همان حامل قوی و صبور زندگی است.

قرن ها پیش، ویلیام کانگریو گفت که زنان شبیه حقه ها و تردستی هایی هستند که با تکان دادن دست انجام می شوند و البته قابل تحسی هستند که ما مردان آن ها را درک نمی کنیم. به همین ترتیب درک کارهایی که پروفایل پیچیده روانشناسی یک زن را نشان می دهد نیز بسیار دشوار است. با این وجود، فیلم هایی که در ادامه به آن ها اشاره خواهد شد در زمینه به نمایش گذاشتن طبیعت و طرز فکر زنان بسیار موفق بوده و می توان آن ها را گامی درست و اکتشافی به درون قلمرو هزار توی ذهن یک زن دانست. چه زن باشید یا مرد، با تماشای این فیلم ها این شانس را خواهید داشت تا از دریچه پیچیده، سمبلیک و جهانی یک زن به دنیا نگاه کنید.

قسمت اول این مطلب را از طریق این لینک مطالعه نمایید.

۵- اشک های تلخ پترا فون کانت (۱۹۷۲)

روانشناسی زنان

راینر ورنر فسبیندر، جدای از کانالیزه کرده تجربیات متفاوت خود در دوران حرفه ای خود در عرصه سینما، بارها وارد دنیای ذهنی معمایی زنان شده است. در کشمکش درونی «ورونیکا ووس» (Veronica Voss)  و «ماریا براون» (Maria Braun) می توان برخی از کابوس های فسبیندر و جنبه های شخصیتی واقعی زنانه را به طور همزمان مشاهده کرد. اما در ذهن ویران شده شخصیت پترا فون کانت، او فضایی ساخته که هر زنی می تواند وارد آن شود، فضایی محدود از درماندگی. تمامی اتفاقات مربوط به فیلم «اشک های تلخ پترا فون کانت» (The Bitter Tears of Petra von Kant) در یک آپارتمان نمادین رخ می دهد که رنج و سوگواری شخصیت پترا را تداعی می کند.

روانشناسی زنان

او یک طراح مد و فشن از طبقات بالای جامعه است که پساز جدا شدن از شوهرش بر همکاری با مدل های زن متمرکز می شود. بعد از ملاقات با شخصیت کارین، که دختری با رفتار کودکانه اما زیباست و رویای تبدیل شدن به یک مدل مشهور را در سر می پروراند، پترا با حس تلخ و ناراحت کننده امیال برآورده نشده و پس زده شدن روبرو می شود. برداشت های تک دوربینه یکی از بهترین کارگردانان سینمای آلمان به درگیری ها و تناقضات قهرمان مرموز داستان می پردازد. داشتن حس همدردی داشتن با شخصیت پترا آسان نیست. او شخصیتی ناخوشایند دارد زیرا ما را به یاد شخصیت ها و هنجارهای تاریخی نفرت انگیز می اندازد.

روانشناسی زنان

فسبیندر با شجاعت تمام آسیب شناسی های عاطفی را بر پیکر او به تصویر می کشد و به وضوح در مورد عدم تعادلی که باعث جدایی میان طبقات جامعه می شود سخن می گوید. اما به غیر از عقاید و ایده های سیاسی که پترا از خود بروز می دهد، شخصیت او نمایانگر جنبه های آزار دهنده یک دختر نوجوان، یک معشوقه، یک همسر و حتی یک مادر است.

۴- سه رنگ: سفید (۱۹۹۴)

روانشناسی زنان

دومین فیلم در سه گانه مشهور «سه رنگ» (Three Colors) ساخته کریشتوف کیشلوفسکی با عنوان «سه رنگ: سفید» (Three Colors: White) داستان کارول را روایت می کند یک مهاجر ساده، فقیر و بدون احساس جنسی که توسط همسرش از خانه بیرون انداخته شده است. او به زادگاه برفی خود در لهستان باز می گردد و موفق می شود مقداری سرمایه بدست آورد. بدین ترتیب کارول موفق می شود که برابری خود در مقابل همسر بی رحم سابقش را بدست آورده و در انتها انتقامی سخت از او بگیرد. شاید برخی از پارامترهای داستان معادل بن مایه های بد گمانی یک کمدی سیاه باشند.

روانشناسی زنان

اما پایان داستان برای دو نیروی درگیر بسیار دراماتیک است. شخصیت درمانده کارول در حالی که او بیشتر و بیشتر در فقر و تنهایی غرق می شود نمی تواند برایتان بی تفاوت باشد. حتی زمانی که او سرسختانه تلاش می کند در لهستان سرنوشتی بهتر برای خود رقم بزند، چشم های بی احساس و سرد او هنوز هم حسی از درماندگی و فقر در خود دارند. اما زمانی که او از دور زنی که در گذشته عاشقش بوده را مانند پرنده ای در قفس پشت میله های زندان می بیند، بیش از هر زمان دیگری کارول را تنها و بی کس می بینیم. دومینیک، شخصیت مونث ظاهراً بی احساس و منتقم فیلم از دیدگاه بیننده شخصیت دوست داشتنی نیست.

روانشناسی زنان

اعمال او نتیجه دیدگاه شدیداً خودپسندانه اوست اما همزمان، سیر رفتاری که او از خود نشان می دهد ذاتاً قابل درک و زمینی است. در حالی که ناتوانی جنسی کارول از احساس عدم امنیت عمیق و شدید او نشأت می گیرد، دومینیک از روبرو شدن و کنار آمدن با مشکلات همسرش سر باز می زند. وقتی کارول بار دیگر قدرت گذشته خود را بدست می آورد، دومینیک آن خشونت مردانه ای که بدنبالش است را می یابد و این بار قلب ضعیف اوست که به دام می افتد.

۳- ژان دیلمان، شماره ۲۳ که دو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل (۱۹۷۵)

روانشناسی زنان

یک بررسی دقیق، اگر کسی بخواهد دیدگاهی بنیادین را حلاجی و پردازش کند، قدرت یک تجربه واقعی را در خود دارد. در این زمینه، دیدگاه مینیمالیستی شانتال آکرمن در فیلم «ژان دیلمان، شماره ۲۳ که دو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل» (“Jeanne Dielman, 23 Commerce Quay, 1080 Brussels) نسبت به زندگی یک زن معمولی خانه دار از منظری مستند گونه بسیار دیدنی و مهیج است. ژان دیلمان، در قفس کوچک و بی صدای خود، شخصیت نمایدن کلیشه ای، شسته رفته و ربات گونه یک زن در دهه ۵۰ را به تصویر می کشد. در طول روز وظایف او چیزی جز کارهای خانگی و روتین نیستند. به مانند کسی که در یک قالب ابدی بی انتها گرفتار شده، دیلمان جسم مضطرب خود را در خانه اش به دنبال خود می کشد، بی هدف موهایش را مرتب کرده و خود را در آینه نگاه می کند.

روانشناسی زنان

با این وجود، ذهن و خرد درمانده، ویران و محروم او در قالبی پوچ بودن زندگی اش نمایان می شود. تاکنون هیچ میزانی از سکوت واقعی در یک فیلم نتوانسته چنین سطحی از درماندگی، فقر احساسی و پوچی را در دنیای پروتستانی این داستان به تصویر بکشد. فضای مسحور کننده و سبک متدیک کار با دوربین در این فیلم به اندازه بازی شخصیت بازیگر تاثیر احساسی خود را بر بیننده می گذارد. مدت زمان طولانی فیلم باعث می شود که تجربه ای دردناک و چالش برانگیز را تجربه کنید اما وقتی در داستان فیلم غرق شوید دیدگاه ژان بسیار بیشتر از آنچه که فکر می کنید ویرانگر خواهد بود.

بیشتر بخوانید: ۲۰ فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که هیچگاه نباید با شریک زندگی خود تماشا کنید [قسمت دوم]

۲- زن بی سر (۲۰۰۸)

روانشناسی زنان

نمی توانید این موضوع را انکار کنید: فیلم «زن بی سر» (The Headless Woman) ساخته لوکرسیا مارتل یک سفر هیجان انگیز به ذهن پرپیچ و خم و مبهم در دنیایی عجیب و غریب است. شاید هیچ کسی شخصیت قهرمان زن فیلم «زن بی سر» مارتل را درک نکند اما خالق او به خوبی و به شکلی عمیق دیوانگی او را مطالعه و درک کرده و البت می پذیرد، قهرمانی که در درون خود طوفانی از ترس ها و خاطرات دارد. داستان فیلم روایتگر زوال عقلی پیش رونده یک زن از طبقه میانی اجتماع است که پس از برخورد خودرو او با یک شیء نامشخص آغاز می شود.

روانشناسی زنان

اگر چه او در لحظه تصادف کار خاصی انجام نداده اما رفتارهای او بعد از این واقعه، بیشتر و بیشتر غیرمعمول به نظر می رسند، انگار که این تصادف اتفاقی یک ضربه بسیار سخت به سر او وارد کرده باشد. مارتل در این فیلم به بررسی سرگردانی دیوانه وار و پرآشوب زنی در دنیای قابل درک و قابل لمس اطرافش می پردازد. نابودی فیزیولوژیکی شخصیت زن داستان زمانی رخ می دهد که او قصد داری یک ارزیابی واقعی و غیرمغرضانه از جامعه اطراف و جایگاه خود در آن داشته باشد. چنین کاری باعث می شود که این شخصیت نیز مانند کارگردان فیلم خود را با اشتباهات، گناهان و پشیمانی هایش روبرو ببیند.

۱- بازگشت (۲۰۰۶)

روانشناسی زنان

لوییس بونوئل روانشناسی زنانه را در برخی از فیلم هایش مورد توجه قرار داده اما ظاهراً ذات این موضوع همچنان برای او یک معما باقی مانده است. شخصیت های زن افسونگر و رازآلود او در فیلم های «زیبای روز» (Belle de jour) و «میل مبهم هوس» (That Obscure Object of Desire) این موضوع را به اثبات می رساند. برای پدرو آلمودوار، از طرف دیگر، زن همواره یک موجود مقدس و شفاف بوده که می تواند هر دردی را درمان کند. بدون شک اگر کارگردان مردی وجود داشته باشد که حضور شخصیت های زن را در آثار خود مورد تکریم قرار داشته باشد او کسی جز آلمودوار نیست.

روانشناسی زنان

فضای فیلم «بازگشت» (Volver) به یک شهر کوچک اسپانیایی اشاره دارد و تمرکز خود را بر شخصیت های زن نماد این فضای شهری قرار داده است. پنه لوپه کروز نقش شخصیت رایموندا را با زیبایی تمام بازی می کند، قهرمان زن دردمند داستان سوررئال فیلم که ویژگی های واقعی و زمینی قابل درک یک زن را به نمایش می گذارد. در حالی که گذشته آزار دهنده شخصیت ریموندا از طریق افشای رازهایی دیوانه کننده عیان می شود، ما شاهد رنج کشیدن، عشق ورزی و بخشش گذشته او هستیم. آلمودوار یک بار دیگر شخصیت های عمیق خود را در مرکز یک داستان پیچیده قرار می دهد که جدای از گرفتار کردن بیننده در داستان فیلم و چسباندن او به شخصیت ها در تمامی تغییرات داستانی، گنج های کاملاً شخصی زندگی و خاطرات خود را نیز توصیف می کند.

روانشناسی زنان

در این فیلم پروفایلی چند وجهی از یک زن در کلیت وجودی اش را شاهد هستیم: یک مادر، یک دختر، یک قربانی و یک نجات دهنده. حتی اگر شما این داستان رنگارنگ و فانتزی را دوست نداشته باشید نیز نمی توانید زیبایی عمیق زنی که در معبد احساسی «بازگشت» مجسم شده را نادیده بگیرید.

بیشتر بخوانید: هزینه شیدایی؛ دخترانی که برای شبیه شدن به «ایوانکا ترامپ» دست به هر کاری می زنند

مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
دیجیاتو
یک نظر

ورود

  • حسین فروردین ۱۴, ۱۴۰۱

    شماره ۵ عکسش اشکال داره اصلاح نکردین