کافه دانتیسم یکی از متفاوتترین مکانهای کلانشهر تهران است که در میان انبوه کافهها و رستورانها توانسته با نوآوری ستودنی خود محفلی دوستانه و سرشار از مهربانی برای تعامل مردم با کودکان مبتلا به اوتیسم و سندرم داون مهیا کند.
هدف اولیه از راهاندازی این کافه تشویق کودکان استثنایی و خانوادههای آنها برای حضور مستمر در جامعه و نمایش توانمندیهای خود با وجود بیماریشان و بدنبال آن، ایجاد فضایی شاد برای مبتلایان به اوتیسم و سندرم داون است تا معنی عمیقتری از زندگی را درک کنند و برخوداری از زندگی عادی همانند دیگر مردم شادمانیشان را برانگیزد.
در اردیبهشت ماه سال جاری خورشیدی بود که خبر گشایش این کافه در رسانهها منتشر و اعلام شد، «آیلین آگاهی» با همراهی نهادها و دستگاههای دولتی نظیر سازمان بهزیستی، کافهای راهاندازی کرده که تمامی امور آن توسط کودکان مبتلابه سندرم داون و اوتیسم انجام میپذیرد. بدون شک این نخستین باری است که چنین رخداد خوشایندی را در جامعه شاهد هستیم. حتی میتوان اذعان داشت که این نخستین کافه در جهان است که مبتلایان به این دو بیماری را به همکاری مشترک با یکدیگر واداشته است.
در دیگر نقاط جهان شاهد کار مبتلایان به سندرم داون در رستورانها هستیم اما اینکه یک کودک مبتلا به اوتیسم با فردی که سندرم داون دارد یکجا کار کنند، تا کنون مسبوق به سابقه نبوده است.
همین امر تیم روزیاتو را بر آن داشت تا از نزدیک شاهد کار این کودکان در کافه داونتیسم باشد.
در انتهای خیابان ونک تهران، نرسیده به بزرگراه کردستان در سمت چپ، وارد پاساژ آینه ونک شدیم و از پلهها بالا رفتیم و در انتهای راهروی اولین طبقه از این مرکز خرید به محل موردنظرمان رسیدیم: کافه داونتیسم.
کافهای تقریبا کوچک، با ریسههای رنگی که به طور منظم و هماهنگ خاموش و روشن میشدند، میز و صندلیهای چوبی که با یک گلدان کوچک از گلهای میخک نارنجی مزین شده بودند، اولین چیزی بود که نگاهمان را جلب کرد.
روی یکی از دیوارهای کافه، تختهشاسیهای بزرگ و کوچکی به چشم میخورد که تصاویری سیاه و سفید از کودکان اوتیسم و سندرم داون را حین یادگیری پیانو و دیگر آلات موسیقی نمایش میدادند، در گوشه سمت راست کافه در کنار ورودی آشپزخانه، کیبوردی خودنمایی میکرد که نشان از نواختن موسیقی توسط کارکنان کافه داشت.
وقتی وارد شدیم «آیلین آگاهی» در کافه حضور داشت؛ مدیر و موسس کافه دانتسیم که بیش از نیمی از عمر خود را به آموزش موسیقی به کودکان مبتلا به اوتیسم و سندروم داون صرف کرده. به گفته آگاهی او ۱۷ سال است که به این کودکان موسیقی آموزش میدهد و از میان صدها کودک، توانسته فقط ۳۶ تن از آنها را به صورت شیفتی در این کافه به کار بگمارد.
او در رابطه با کار کودکان گفت: در این کافه بچهها احساس میکنند که دیده میشوند، موثرند و استقلال مالی دارند و این نکته برایشان بسیار مهم است.
آگاهی در پاسخ به این سوال که آیا این کودکان دستمزدی هم برای کار خود دریافت میکنند یا خیر بیان داشت: «بله، همه کودکان ساعتی ۵ هزار تومان حقوق دریافت میکنند. آنها به صورت شیفتهای سه ساعته و چرخشی در اینجا کارهایی که طی چند ماه آموختهاند و همچنان هم در حال آموختن هستند را به خوبی انجام میدهند.» وی همچنین با اشاره به اینکه برخی از کودکان توان پخت کیک، تهیه شِیک و آماده کردن دیگر گزینههای منو را دارند ادامه داد «مثلا اردشیر بلد است کیک بپزد. اما مقدار این کیک کم است و خیلی زود تمام میشود.»
آنچه ما در این کافه شاهد بودیم، مهربانی زیاد و اخلاق بسیار خوب کارکنان کافه دانتیسم بود. در ساعت حضور ما همه کارکنان به بیماری اوتیسم مبتلا بودند.
پسری به نام مهدی سفارش ما را گرفت که خط بسیار زیبای او برایمان جالب توجه بود. روی کاغذ اول شماره میز و سپس سفارشمان را ثبت کرد. بعد با مهربانیِ دوستداشتنی پرسید که آیا بشقاب سیبزمینی ما یک نفره باشد یا بزرگ؟ پس از اطمینان از اینکه سفارش را کامل و درست ثبت کرده، با لبخند میز ما را ترک کرد و به آشپزخانه رفت.
در خلال انتظار برای آماده شدن سفارش، متوجه کتابهایی شدیم که روی پیشخوان و در راستای کمک به تامین هزینههای کافه چیده شده بودند. همچنین برگهای روی پیشخوان چسبانده شده بود که روی آن نوشته شده بود: «عزیزان، این کافه خاص برای بچههای خاص است، پس لطفا صبور باشید تا پذیرای شما باشند. همچنین در ساعات شلوغ بعد از پذیرایی اجازه دهید دیگر حامیان هم بتوانند از فضای کافه استفاده کنند.»
گلدانهای کوچک و بزرگ، برگههایی که خبر از وجود بازیهای متنوع در کافه میدادند و تابلوهای نقاشی کودکان مبتلا به سندرم داون و اوتیسم از دیگر مواردی بود که در کافه نه چندان بزرگ داونتیسم خودنمایی میکردند.
قبل از سفارش ما، «مهدی» سفارش میز کناری را برایشان آورد و با حالتی سرشار از خجالت سریعا به آشپزخانه بازگشت. در این میان دختر بلندقد و درشتهیکلی به نام «راضیه» با مانتو و روسری سفید به همراه پدر پیر خود وارد کافه شدند. او نیز یکی دیگر از کارکنان کافه بود که زمان شیفتش فرارسیده بود و کاملا به موقع به محل کارش آمده بود. پدر راضیه بعد از تحویل او بلافاصه کافه را ترک کرد.
وقتی از راضیه در مورد سنش پرسیدیم، متوجه شدیم ۳۶ سال دارد، سه هفته است که در همین کافه تحت نظر خانم آگاهی موسیقی میآموزد و میتواند آهنگهایی همچون جان مریم و خونه مادربزرگه را به طور کامل بخواند.
پس از صرف سیبزمینی مخصوص با پنیر که بسیار تازه و خوشطعم بود و بچههای اوتیسمی آن را تهیه کرده بودند، پای صحبت با خانم آگاهی نشستیم.
آیلین آگاهی با اینکه با اشتیاق و لبخند حاکی از رضایت در مورد شکلگیری طرح راهاندازی کافه دانتیسم برایمان توضیح داد اما در ادامه، وقتی صبحت از هزینهها به میان آمد، ابرو در هم کشید و از عدم همکاری سازمانهای مربوطه، منجمله سازمان بهزیستی شکایت کرد و اعلام داشت این نهاد علیرغم ادعاهای رسانهای، هیچگونه حمایتی از کافه دانتیسم نمیکند.
در اینجا بد نیست یک بازگشتی به گذشته داشته باشیم؛ در اردیبهشت سال جاری خورشیدی، در زمان گشایش کافه دانتیسم، آیلین آگاهی با خرسندی تمام، همکاری سازمان بهزیستی را مثبت ارزیابی کرد و بیان داشت بهزیستی از این ایده به شکل ۱۰۰ درصدی حمایت کرده است. او همچنین گفته بود: «به لحاظ مالی اگر بهزیستی نبود ما نمیتوانستیم در این منطقه و با این متراژ کافه را افتتاح کنیم. حتی مسئولان بهزیستی به ما سر می زنند که ببینند چیزی کم و کسری نداشته باشیم که از این بابت از آنان و حمایتهایشان تشکر میکنم.»
اما اکنون پس از چند ماه گویی ورق برگشته و آگاهی به روزیاتو گفت که سازمان بهزیستی نه تنها کمکی به این کافه نکرده بلکه حتی پاسخگوی تماسهای آنها هم نیست.
او در پاسخ به این سوال روزیاتو که چرا این مساله را به صورت رسانهای پیگیری نمیکند گفت: «من دایم با سازمان بهزیستی در تماس هستم و حتی از آنها درخواست کردم فیش کمکهای مالی که مدعی آن هستند را برای رسانههایی که به کار ما شک دارند ارسال کنند، اما تاکنون هیچ پاسخی از آنها دریافت نکردهام. این سازمان حتی تماسهای تلفنی من را هم بیپاسخ میگذارد.»
آگاهی با بیان اینکه فعالیت کافه در روزهای اول با استقبال بسیار خوب مردم مواجه شد، به ما گفت که در حال حاضر مشتریهای معدود و انگشتشماری دارند و این مساله باعث شده تا او در جاهای دیگری مشغول به کار بشود تا بتواند از پس تامین هزینهها، کرایه مغازه، مالیات و خسارتهایی بر بیاید که بچهها ناخواسته به کافه وارد میکنند.
آیلین آگاهی ۳۶ ساله همچنین گفت که دوست دارد مردم بیشتر از آنها حمایت کنند تا مجبور به بستن کافه داونتیسم نشوند.
او در پاسخ به این سوال که آیا شماره حساب خاصی هم برای کمکهای نقدی مردم در نظر گرفته یا خیر گفت: بله به تازگی حساب بانکی به نام خود کودکان افتتاح کردهایم تا عزیزانی که مایل به حمایت از ادامه کار داونتیسم هستند بتوانند مبالغ موردنظر خود را مستقیما به همان حساب واریز کنند.
آگاهی همچنین درباره نظارت بر درآمدها و هزینههای این کافه و بیمهریهای که برخی از رسانهها نسبت به آنها داشتهاند عنوان کرد: «ما نمیخواهیم با سوءاستفاده از عواطف مردم درآمدی کسب کنیم؛ تحریک احساسات مردم وقتی است که بگوییم «تو رو به خدا بچهها را حمایت کنید». ما این کار را نمیکنیم و اتفاقا قصد داریم که خط قرمزی روی این باورهای غلط بکشیم و دلسوزیهای نابجا را از بین ببریم. برتمام هزینهها هم نظارت وجود دارد و برای خود این بچهها خرج میشود. تمام حسابهای ما شفاف است و هر نهادی به آن شک دارد میتواند بیخبر بیاید و آن را چک کند.»
دختران و پسران شرایط برابری برای کار در کافه دانتیسم دارند و همه درکنار هم و در فرصتی برابر فعالیت میکنند.
خیلی خوب بود .بچه ها خیلی عالی هستن خداروشکر.
درود بر شما سرکار خانم بیداری مثل همیشه این کارتون هم عالی بود درود بر شما برای حمایت از این کافه