هنر نقاشی مادر تمامی هنرهاست و و قدمتی بسیار بیشتر از خط الرسم دارد. نقاشی و نقاشی کردن اولین یکی از اولین راههای ارتباطی بشر با یکدیگر بوده و نیاکان ما با استفاده از همین نقشی، قصهها و تاریخ را دست به دست روی دیوار غارهای محل سکونتشان ترسیم کردهاند تا به دست ما برسد. نقاشی رفته رفته دارای اصولی شد و هنرمندان بزرگ و به نامی در آن پدیدار شدند و امروزه عملا تبدیل به یکی از مهمترین شاخههای هنر شده که بر خلاف سایر هنرهای هفتگانه (عکاسی و سینما و مجسمه سازی و…) همچنان ریشه عمیقی در اصل و هسته اولیه خود دارد. نمایشگاه جادوی رئالیسم و هنرهای معاصر که توسط گروه فرهنگی هنری کیانا در باغ موزه قصر تهران برقرار است، یکی از محافلی است که آثار نقاشان بزرگ و اساتید این هنر را در کنار آثار دیگر هنرمندان امروزی به نمایش گذاشته و پلی ارتباطی شده بین هنردوستان و هنرمندان.
نقاشیهای این رویداد جملگی در سبک رئالیسم قرار دارند ولی این یکسان بودن سبک نقاشیها دلیل بر تکراری بودن و شبیه به هم بودن آثار حاضر در نمایشگاه نیست و خوشبختانه تنوع زیادی در بین آثار به نمایش گذاشته دیده میشود. از آنسو بخشی برای عکاسان هم در نظر گرفته شده که هر چند به وسعت قسمت نقاشیها نمیرسد اما ادغام این دو هنر با یکدیگر زیر یک سقف، بیش از پیش وابستگی تمامی هنرها به یکدیگر را نشان میدهد و به نظرم تنوع بیشتری به محیط رویداد داده است.
برای اینکه بدانم این مووضع تنها نظر شخصی من است یا حاضرین و بازدیدکنندگان هم با من موافق هستند یا خیر، از مریم، یکی از بازدیدکنندگان که در ساعات اولیه نمایشگاه حضور به هم رسانیده؛ نظرش را درباره نمایشگاه میپرسم. او به روزیاتو میگوید:
«همین که نام تقریبا هفتاد نفر در یک رویداد هنری وجود داشته باشد یعنی با هفتاد اثر و هفتاد دید متفاوت روبرو هستیم. سرزمین هفتاد و دو ملت که میگویند در حقیقت همین است و در اینجا با سرزمین هنر هفتاد نظر روبرو شدهایم. یک سری از آثار به دل من نمیشیند اما این ماهیت هنر است که هرکس بنا بر زیبایی شناسی که خودش از هنر نقاشی دارد، به سمت برخی آثار جذب میشود. به شخصه تا الان که نیمی از نمایشگاه را رصد کردم، اثر ضعیفی که در هیچ چارچوبی از هنر نگنجد ندیدم و به نظرم انتخاب آثار با دقت صورت گرفته است.»
دوست مریم که تیپ و ظاهر هنریتری دارد در تمام مدت صحبتهایم با مریم، مشغول عکسبرداری از تابلوهاست. نامش «شیده» است و میگوید پولی برای هزینه کردن و خرید این آثار ندارد و نتیجتا تصمیم گرفته که عکسهای با کیفیتی از آنها بگیرد و آنها را داشته باشد. غمی که در صدای عاشقش به هنر مشخص است را نمیتواند پنهان کند و اینجور ادامه میدهد:
«روی هنر نمیتوان قیمت گذاشت و این را همه میدانیم؛ اما در هر حال سالیان سال است که آثار هنری خرید و فروش میشوند و من هم به عنوان یک دانشجوی رشته نقاشی و یا اصلا یک عاشق این حرفه، دوست دارم که بتوانم آثار را خریداری کنم اما قیمتها بالاست و همین مساله مرا از رسیدن به این موضوع منع میکند. نه اینکه قیمتهای این رویداد بالا باشد، کلا قیمت آثار هنری بالاست و کاملا به پدیدآورندگان آنها حق میدهم که قیمتی خوب برای کارشان در نظر بگیرند چون هر چقدر هم که یک اثر هنری قیمتگذاری شود، باز هم برای آن کم است.»
شیده را بعدتر میبینم و میفهمم که تصمیم گرفته یکی از آثار را بخرد، البته میخواهد روزهای آتی سربزند تا خود نقاش هم حضور داشته باشد و بتواند بیشتر با او صحبت کند؛ اینکه نظرش عوض شده برایم جالب است و به من میگوید که برخلاف تصورش، توانسته آثار با قیمت بسیار مناسبی را در رویداد حاضر پیدا کند و از این موضوع خرسند است.
کمتر کسی را میبینم که به صورت انفرادی به بازدید از نمایشگاه آمده باشد و ایمان و دوستش هم از این قاعده مستثنی نیستند. ایمان به این نکته اشاره دارد که بسیاری از هنرمندان سالیان سال ناشناخته باقی میمانند و کشف نمیشوند و این موضوع میتواند سرخوردگی برای آنها به وجود بیاورد:
«اما برپایی چنین نمایشگاههایی میتواند کمی تا قسمتی از این سرخوردگی فرو بکاهد. اینجا تقریبا برای هر کس با هر سلیقهای آثاری پیدا میشود و حتی اگر آثار خریداری نشوند، توجه و بازخوردی که از سوی بازدیدکنندگان به آثار صورت میگیرد میتواند چراغ ادامه راه نقاش را همچنان روشن نگه دارد. من تقریبا یکی از تفریحاتم گالری گردی و حضور در چنین نمایشگاههایی است و به جرات میتوانم بگویم که حضور در این نمایشگاهها میتواند به مثابه یک کلاس درس هنر باشد، بخصوص وقتی که با فردی آگاه به نمایشگاه میآیی و مانند تور لیدر برایت همه چیز را واکاوی میکند.»
به اینجای صحبتهایش که میرسد به دوستش اشاره میکند و متوجه میشوم که دوستش یکی از کارشناسان حرفهای حوزه هنر است و سالیان سال در این زمینه فعال است. دوستش کسی نیست که بخواهد زیاد صحبت کند و ترجیح میدهد که حتی اسمش را هم به من نگوید؛ به نقاشیها خیره شده و به نظر میرسد که حضور یک گزارشگر در این میان را یک عنصر مزاحم میداند چرا که شدیدا تاکید میکند قلم و کاغذ را کنار بگذارم و محو آثار بشوم. او در نهایت به من نظرش را درباره نمایشگاه در دو خط میگوید و متوجه میشوم که با دقت بیشتری از سایرین به آثار نگاه کرده است:
«محل برگزاری نمایشگاه با توجه به ماهیت رئال بودن آثار بسیار بجا و درست انتخاب شده و تصور میکردم برگزاری چنین نمایشگاهی در فصل زمستان و در اینجا همراه با سرمای شدیدی برای حضار باشد که تصورم اشتباه از آب در آمده است. البته که نمایشگاه حاضر یک نمایشگاه لاکچری نیست اما اصولا این نمایشگاههای لاکچری هنری فرسنگها با ماهیت اصلی هنر فاصله دارند و همین فضای خودمانی ولی محترمانه نمایشگاه هنرهای معاصر برای من بازدید کننده بهتر است. آثار عکاسی آنچنان نظرم را جلب نکردند و به نظرم میآید که آن دقت و ظرافت در انتخاب آثار در بخش عکسها صورت نگرفته است. همچنین تابلوهای اکثر هنرمندان معاصر هیچ اندازه و سایزی ندارند و مجبوریم خودمان این مساله را تخمین بزنیم که کمی آزار دهنده است.»
او با اشاره به برخی تابلوهای خاص، آنها را در سطح نمایشگاه نمیداند و البته تاکید دارد که تعداد این موارد به بیشتر از انگشتان یک دست هم نمیرسد. او که در ساعات اولیه برپایی نمایشگاه حضور پیدا کرده، از نبود برخی از هنرمندان و اساتید گلایهمند است ولی باور دارد که در روزهای آتی شاهد حضور آنها خواهیم بود: «اما باور کنید نصف لذت گالری گردی و یا حتی خرید این آثار به همین حضور پدیدآورنده اثر و گفتمان با اوست.»
«فرامرز نادری» هم از جمله کسانی است که با اینکه نامشان در پوستر جشنواره نوشته شده ولی آثاری از آنها در جشنواره حضور ندارد. او علت این موضوع را به تغییر مدیریت گالری باغ موزه قصر مرتبط میداند که سبب شد تمام کارها در روز پیش از اجرای گالری دوباره بازبینی شود و تعدادی از آنها اجازه حضور در گالری را پیدا نکنند. نادری قرار بود مجموعه عکس و ویدئوآرتی از خود به نمایشگاه بیاورد که همین دلایل مانع از تحقق این امر شد و آثار او و چند تن دیگر از راهیابی به این نمایشگاه بازماندند.
«کیاندخت صادقی» که یکی از موسسین موسسه هنری کیانا، موسسه برگزار کننده رویداد، هست ذیق وقت و کم کاری برخی هنرمندان معاصر برای عدم ارسال سایز آثار را دلیل عدم نمایش اندازه برخی تابلوها عنوان میکند. او همچنین استقبال مردم را در روز افتتاحیه فراتر از تصور خود معرفی میکند و من هم که با او هم عقیده هستم؛ حرفش را تایید میکنم و از حضور جمعیت خوب حاضر در گالری میگویم و از کیاندخت میپرسم که وضعیت فروش چگونه است؟ او در جواب میگوید:
«طبیعتا وضع اقتصادی حاضر در همه چیز تاثیر گذاشته است. مواد نقاشی و بوم بسیار گران شدهاند و هنرمندان هزینه بیشتری را صرف این متریال میکنند، ما در قیمتگذاری مشورتی به هنرمندان میدهیم و با یک مشورت دو سویه تمامی آثار نرخ گذاری میشوند و سعیمان بر این است به قیمتی برسیم که منطقی باشد. بسیاری از هنرمندان حاضر هستند از سود خود کم کنند، برای اینکه اثر خلق شده توسط ایشان در یک مکانی و برای دل افرادی به نمایش گذاشته شود.»
پدر کیانا، «حسن صادقی» حامی اوست و این موضوع را تایید میکند. او میگوید که با این وجود وضع خرید و فروش آثار هنری هنوز هم به نوبه خود روبراه است و هنردوستان همچنان سعی دارند که از هنرمندان حمایت کنند. به گفته صادقی، برپایی چنین نمایشگاههایی میتواند بستری باشد برای حمایت از این موضوع و از نظر او مردم استقبال خوبی از هنر نقاشی دارند.
کیاندخت صادقی در ادامه حرفهای پدر به جزییات بیشتری از نمایشگاه اشاره میکند و میگوید:
«گروه هنری کیانا بیش از چهار سال است که در زمینه هنرهای تجسمی فعالیت زیادی داشته و این نمایشگاه هم حدودا سه ماه وقت برد تا به مرحله برگزاری برسد. قرار بود با ۵ تن از اساتید کار کنیم که در نهایت این تعداد به ۴ نفر رسید: شاهین آروین، رضا رحیمی لسکو، احمد طالبی، رحیم نوهسی و حسین هادی پوربروجنی. در کنار این اساتید هم آثار متعددی از هنرمندان دیگر داریم که سطح کارشان بالاست. ملاک انتخاب ما برعهده گروه کیانا بوده و «آناهیتا سیاوش» و من و دیگر همکاران آثار را برگزیدیم. نمایشگاه بر اساس واقعگرایی بنا شده و بیشتر هنرمندان رئال را انتخاب کنیم و آثار انتزاعی هم در نمایشگاه داشته باشیم چرا که سبکی است کمتر شناخته شده در کشور.»
کیاندخت صادقی باور دارد که تیمشان قصد دارند تا فرهنگ هنر را بیشتر و بیشتر بین مردم رواج دارند. کیاندخت باور دارد که مردم به دلیل بیاطلاع بودن از جایگاه هنر در زندگی چندان برای آن هزینه نمیکنند اما در تمامی خانهها و ادارات ما با آثار هنری مختلفی از جمله تابلو و مجسمه روبرو هستیم. کیاندخت میگوید: «یونیک بودن و خاص بودن این نوع آثار اما برای عدهای بسیار جذاب است چرا که با داشتن یک اثر هنری در منزل خود، میتوان مطمئن بود که از آن اثر فقط یک نسخه وجود دارد و همان نسخه در دستان شماست.»
نمایشگاههای «جادوی رئالیسم» و «هنرمندان معاصر» با میزبانی آثاری در سبک واقعگرایانه و انتزاعی تا روز چهارشنبه ۲۶ دی ماه دایر خواهد بود. ورود و بازدید از این نمایشگاه برای عموم آزاد و رایگان است. باغ موزه قصر در انتهای خیابان مطهری، بعداز تقاطع دکتر شریعتی، میدان پلیس واقع شده است.
سلام
گزارشتون واقعا عالی بود.ممنونم
با تشکر از شما که خوندین. قصد داریم توی تیم روزیاتو از این قبیل گزارشات برای اعتلای جامعه هنری کشورمون بیشتر بنویسیم.